پرش به محتوا

محمد بن ادریس شافعی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (ویکی سازی)
خط ۵۷: خط ۵۷:
شافعی خود را شاعر نمی‌داند و معتقد است اگر شعر در شأن علماء بود او شاعرتر از «لبید» شاعر معروف عرب می‌بود.<ref>امیدی، نگاهی به مضامین و موضعات دیوان شافعی، ص۱۷۵.</ref>
شافعی خود را شاعر نمی‌داند و معتقد است اگر شعر در شأن علماء بود او شاعرتر از «لبید» شاعر معروف عرب می‌بود.<ref>امیدی، نگاهی به مضامین و موضعات دیوان شافعی، ص۱۷۵.</ref>


'''فقه و حدیث'''{{سخ}}شافعی در ابتدا به شعر و ادبیات عرب علاقه نشان داد. اما پس از وقایعی به فقه علاقه‌مند شده و به یادگیری فقه پرداخت.<ref>بیهقی، احکام القرآن، بیروت، ص۱۰-۱۱.</ref> شافعی در مکه نزد مسلم بن خالد زنجی مفتی بزرگ مکه، فقه را آموخت. سپس به مدینه رفته و شاگرد مالک بن انس یکی از فقهای اربعه اهل سنت گردید.<ref name=":2">بیهقی، احکام القرآن، بیروت، ص۱۱.</ref> شافعی تا وفات مالک در سال ۱۷۹ق در مدینه باقی ماند و پس از آن به یمن رفت.<ref>امین، ضحی الإسلام، بیروت، ص۲۱۹.</ref>
'''فقه و حدیث'''{{سخ}}شافعی در ابتدا به شعر و ادبیات عرب علاقه نشان داد. اما پس از وقایعی به فقه علاقه‌مند شده و به یادگیری فقه پرداخت.<ref>بیهقی، احکام القرآن، بیروت، ص۱۰-۱۱.</ref> او در مکه نزد مسلم بن خالد زنجی مفتی بزرگ مکه، فقه را آموخت. سپس به مدینه رفته و شاگرد مالک بن انس یکی از فقهای اربعه اهل سنت گردید.<ref name=":2">بیهقی، احکام القرآن، بیروت، ص۱۱.</ref> شافعی تا وفات مالک در سال ۱۷۹ق در مدینه باقی ماند و پس از آن به یمن رفت.<ref>امین، ضحی الإسلام، بیروت، ص۲۱۹.</ref>


شافعی در یکی از سفرهایش به بغداد با محمد بن حسن شیبانی که دوست [[ابوحنیفه]] بود،‌ همراه شد و با روش‌های فکری و فقهی حنفی نیز آگاه گشت و توانست از آن در فقه خود استفاده کند.<ref>امین، ضحی الإسلام، بیروت، ص۲۲۰.</ref>
شافعی در یکی از سفرهایش به بغداد با محمد بن حسن شیبانی که دوست [[ابوحنیفه]] بود،‌ همراه شد و با روش‌های فکری و فقهی حنفی نیز آگاه گشت و توانست از آن در فقه خود استفاده کند.<ref>امین، ضحی الإسلام، بیروت، ص۲۲۰.</ref>
خط ۶۴: خط ۶۴:


== شافعی و اهل بیت(ع) ==
== شافعی و اهل بیت(ع) ==
زمانی که شافعی در یمن حضور داشت، [[هارون الرشید]] [[بنی‌عباس|خلیفه عباسی]]، او را به همراه تعدادی دیگر به جرم [[تشیع]] به بغداد فراخواند. این اتهام به جهت فضایلی بود که شافعی از امام علی(ع) نقل کرده است.<ref>ابراهیم بن علی وزیر، الامام الشافعی، ۲۰۰۰م، ص۹۸-۹۹.</ref> او اشعاری در مدح اهل‌بیت پیامبر و امام علی(ع) سروده است.<ref>امیدی، نگاهی به مضامین و موضعات دیوان شافعی، ص۱۹۴.</ref> برخی از اشعار او در وصف اهل بیت و در مدح آنان چنین است:
زمانی که شافعی در یمن حضور داشت، [[هارون الرشید]] [[بنی‌عباس|خلیفه عباسی]]، او را به همراه تعدادی دیگر به جرم [[تشیع]] به بغداد فراخواند. البته او از این اتهام تبرئه شد. این اتهام به جهت فضایلی بود که شافعی از امام علی(ع) نقل کرده است.<ref>ابراهیم بن علی وزیر، الامام الشافعی، ۲۰۰۰م، ص۹۸-۹۹.</ref> شافعی اشعاری در مدح اهل‌بیت پیامبر و امام علی(ع) سروده است.<ref>امیدی، نگاهی به مضامین و موضعات دیوان شافعی، ص۱۹۴.</ref> برخی از اشعار او در وصف اهل بیت و در مدح آنان چنین است:


{{شعر۲
{{شعر۲
خط ۸۸: خط ۸۸:
|لکن تَوَلَّیتُ غَیرَ شَک|خَیرَ إمَامٍ وَ خَیرَ هَادی
|لکن تَوَلَّیتُ غَیرَ شَک|خَیرَ إمَامٍ وَ خَیرَ هَادی
|إن کانَ حُبُّ الوَلِی رَفضاً|فإنَّ رفضی الی العِبادَ<ref>ابراهیم سلیم، دیوان الامام الشافعی،‌ قاهره، ص۴۸.</ref> {{یادداشت| ترجمه: می‌گویند: تو رافضی و مرتد شدی، گویم: هرگز رفض و ارتداد آیین من نیست. اما بی‌شک من بهترین امام و بهترین راهنما را دوست دارم. اگر محبت علی (که دوست خداست) دلیل بر رفض و بی‌دینی است، دنیا بدانند که من بی‌دین‌ترین مردمان هستم.}}}}
|إن کانَ حُبُّ الوَلِی رَفضاً|فإنَّ رفضی الی العِبادَ<ref>ابراهیم سلیم، دیوان الامام الشافعی،‌ قاهره، ص۴۸.</ref> {{یادداشت| ترجمه: می‌گویند: تو رافضی و مرتد شدی، گویم: هرگز رفض و ارتداد آیین من نیست. اما بی‌شک من بهترین امام و بهترین راهنما را دوست دارم. اگر محبت علی (که دوست خداست) دلیل بر رفض و بی‌دینی است، دنیا بدانند که من بی‌دین‌ترین مردمان هستم.}}}}
شافعی در مورد ابوبکر و خلفای دیگر<ref>ابراهیم سلیم، دیوان الامام الشافعی،‌ قاهره، ص۸۶.</ref> و همچنین ابوحنیفه<ref>ابراهیم سلیم، دیوان الامام الشافعی،‌ قاهره، ص۱۰۰.</ref> نیز اشعاری را دارد.
شافعی در مورد ابوبکر و خلفای دیگر<ref>ابراهیم سلیم، دیوان الامام الشافعی،‌ قاهره، ص۸۶.</ref> و همچنین ابوحنیفه<ref>ابراهیم سلیم، دیوان الامام الشافعی،‌ قاهره، ص۱۰۰.</ref> نیز اشعاری دارد.


=== شافعی و شیعه===
=== شافعی و شیعه===
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
[[عطار نیشابوری]] شافعی را سلطان شریعت و طریقت، مفتی اسرار الهیه و وارث پیامبر اسلام معرفی می‌کند.<ref>عطار، تذکرة الأولیاء، ۲۰۰۶م، ص۴۴۵.</ref>
[[عطار نیشابوری]] شافعی را سلطان شریعت و طریقت، مفتی اسرار الهیه و وارث پیامبر اسلام معرفی می‌کند.<ref>عطار، تذکرة الأولیاء، ۲۰۰۶م، ص۴۴۵.</ref>


احمد بن حنبل شافعی را به خورشید دنیا و سلامتی بدن تشبیه می‌کند.<ref>ابن‌خلکان، وفیات الأعیان، بیروت،‌ ج۴، ص۱۶۴.</ref> [[ابن‌کثیر]] نیز شافعی را به عنوان یکی از ائمه اسلام<ref>ابن کثیر، طبقات الشافعیة، ۲۰۰۴م، ج۱، ص۱۸.</ref> و [[خطیب بغدادی]] نیز او را با عنوان «ربّ الفقهاء و تاج العلماء» معرفی می‌کند.<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۲۰ق، ج۲،‌ ص۱۷۸.</ref>  
احمد بن حنبل، شافعی را به خورشید دنیا و سلامتی بدن تشبیه می‌کند.<ref>ابن‌خلکان، وفیات الأعیان، بیروت،‌ ج۴، ص۱۶۴.</ref> [[ابن‌کثیر]] نیز شافعی را به عنوان یکی از ائمه اسلام<ref>ابن کثیر، طبقات الشافعیة، ۲۰۰۴م، ج۱، ص۱۸.</ref> و [[خطیب بغدادی]] نیز او را با عنوان «ربّ الفقهاء و تاج العلماء» معرفی می‌کند.<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۲۰ق، ج۲،‌ ص۱۷۸.</ref>  


شافعی خوابی را نقل می‌کند که در آن، امام علی(ع) را دیده و ایشان انگشتر خود را در آورده و در دهان شافعی قرار داده است تا علم ایشان و علم پیامبر(ص) به شافعی منتقل شود.<ref>عطار، تذکرة الأولیاء، ۲۰۰۶م، ص۴۴۷.</ref>
شافعی خوابی را نقل می‌کند که در آن، امام علی(ع) را دیده که انگشتر خود را در آورده و در دهان شافعی قرار داده است تا علم ایشان و علم پیامبر(ص) به شافعی منتقل شود.<ref>عطار، تذکرة الأولیاء، ۲۰۰۶م، ص۴۴۷.</ref>


[[فخر رازی]] کتابی با نام «ترجیح مذهب الشافعی علی غیره» نوشته و در آن مناقب بسیاری را به شافعی نسبت می‌دهد.<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۲۰ق، ج۲،‌ ص۱۸۱.</ref> عطار نیز داستان‌های بسیاری را از شافعی نقل می‌کند.<ref>عطار، تذکرة الأولیاء، ۲۰۰۶م، ص۴۴۸.</ref>   
[[فخر رازی]] کتابی با نام «ترجیح مذهب الشافعی علی غیره» نوشته و در آن مناقب بسیاری را به شافعی نسبت می‌دهد.<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۲۰ق، ج۲،‌ ص۱۸۱.</ref> عطار نیز داستان‌های بسیاری را از شافعی نقل می‌کند.<ref>عطار، تذکرة الأولیاء، ۲۰۰۶م، ص۴۴۸.</ref>   
Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۵

ویرایش