confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۴۹
ویرایش
imported>Sama جز (ویرایش کلی متن و اندکی حذف) |
جز (←شاگردان) |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
ادیب به لفظ قلم سخن میگفت و به یاری حافظه نیرومند، تمامی دانستههای خویش را به طوری منسجم به شاگردان القا میکرد و همین امر حلقههای درس او را چنان جذاب و شیرین ساخته بود که گاه بیش از ۳۰۰ طالب علم در آن حضور مییافتند.<ref>پروین، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، صص۱۶۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۹.</ref> از این رو، وی بیش از شاعری ارزشمند، مدرسی توانا بود و در مکتب او ادبا و فضلای بسیاری پرورش یافتند و نخستین دانشکده ادبیات در ایران، به دست دانشآموختگان مکتب او تأسیس شد. از دانشآموختگان مکتب وی میتوان به این اسامی اشاره کرد:<ref>نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۷؛ شفیعی، «فروزانفر و شعر»، ص۱۵؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۴۷، ۴۹-۵۱.</ref> | ادیب به لفظ قلم سخن میگفت و به یاری حافظه نیرومند، تمامی دانستههای خویش را به طوری منسجم به شاگردان القا میکرد و همین امر حلقههای درس او را چنان جذاب و شیرین ساخته بود که گاه بیش از ۳۰۰ طالب علم در آن حضور مییافتند.<ref>پروین، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، صص۱۶۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۹.</ref> از این رو، وی بیش از شاعری ارزشمند، مدرسی توانا بود و در مکتب او ادبا و فضلای بسیاری پرورش یافتند و نخستین دانشکده ادبیات در ایران، به دست دانشآموختگان مکتب او تأسیس شد. از دانشآموختگان مکتب وی میتوان به این اسامی اشاره کرد:<ref>نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۷؛ شفیعی، «فروزانفر و شعر»، ص۱۵؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۴۷، ۴۹-۵۱.</ref> | ||
{{ستون-شروع|۴}} | |||
# [[ملک الشعرای بهار]] | # [[ملک الشعرای بهار]] | ||
# [[بدیع الزمان فروزانفر]] | # [[بدیع الزمان فروزانفر]] | ||
خط ۷۷: | خط ۷۸: | ||
# محمود فرخ | # محمود فرخ | ||
# مجدالعلای بوستان | # مجدالعلای بوستان | ||
{{پایان}} | |||
ادیب تأثیری شگرف بر هر یک از اینان نهاد و متقابلاً از فضایل و کمالات ایشان تأثیر پذیرفت. به گفته پروین گنابادی، هنگامی که قصیده دماوند بهار به چاپ رسید، ادیب با آنکه اندکرنجشی از ملکالشعرا در دل داشت، از خواندن سروده او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند.<ref>پروین، گزینه مقالهها، ص۵۰۸.</ref> | ادیب تأثیری شگرف بر هر یک از اینان نهاد و متقابلاً از فضایل و کمالات ایشان تأثیر پذیرفت. به گفته پروین گنابادی، هنگامی که قصیده دماوند بهار به چاپ رسید، ادیب با آنکه اندکرنجشی از ملکالشعرا در دل داشت، از خواندن سروده او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند.<ref>پروین، گزینه مقالهها، ص۵۰۸.</ref> | ||