پرش به محتوا

عبدالجواد ادیب نیشابوری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویرایش کلی متن و اندکی حذف
imported>Sama
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Sama
جز (ویرایش کلی متن و اندکی حذف)
خط ۸۰: خط ۸۰:
ادیب تأثیری شگرف بر هر یک از اینان نهاد و متقابلاً از فضایل و کمالات ایشان تأثیر پذیرفت. به گفته پروین گنابادی، هنگامی که قصیده دماوند بهار به چاپ رسید، ادیب با آنکه اندک‌رنجشی از ملک‌الشعرا در دل داشت، از خواندن سروده او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند.<ref>پروین، گزینه مقاله‌ها، ص۵۰۸.</ref>
ادیب تأثیری شگرف بر هر یک از اینان نهاد و متقابلاً از فضایل و کمالات ایشان تأثیر پذیرفت. به گفته پروین گنابادی، هنگامی که قصیده دماوند بهار به چاپ رسید، ادیب با آنکه اندک‌رنجشی از ملک‌الشعرا در دل داشت، از خواندن سروده او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند.<ref>پروین، گزینه مقاله‌ها، ص۵۰۸.</ref>


ادیب در ۳۵ سالگی شیفته یکی از شاگردان خود شد و مرگ نابهنگام آن شاگرد تأثیر شگرفی در زندگی ادیب گذارد و او به یاد «حبیب» شعرهایی عاشقانه می‌سرود.<ref>اشراق، «ادیب نیشابوری»،، صص۲۳۵-۲۳۶؛ آذر، «چشم‌اندازی دیگر از زندگی ادیب نیشابوری»، ص۱۱۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱.</ref> گفته‌اند که عشق ادیب، عشق به «مظهری از مظاهر جمال» و عشقی صوفیانه و برخاسته از معنویت و دستاویزی برای شکوفایی ذوق غزلسرایی او بوده است.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۹؛ برهانی، «زندگی و اشعار ادیب نیشابوری»، ص۳۴۶.</ref>
ادیب در ۳۵ سالگی شیفته یکی از شاگردان خود شد و مرگ نابهنگام آن شاگرد تأثیر شگرفی در زندگی ادیب گذارد و او به یاد «حبیب» شعرهایی سرود.<ref>اشراق، «ادیب نیشابوری»،، صص۲۳۵-۲۳۶؛ آذر، «چشم‌اندازی دیگر از زندگی ادیب نیشابوری»، ص۱۱۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱.</ref><ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۹؛ برهانی، «زندگی و اشعار ادیب نیشابوری»، ص۳۴۶.</ref>


==منش ادیب در زندگی==
==منش ادیب در زندگی==
===دوری از مناصب و صاحب‌منصبان===
===دوری از مناصب و صاحب‌منصبان===
ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد می‌کرده‌اند. وی به مستمری سالانه مدرسه نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او می‌رسید، بسنده می‌کرد<ref>اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج۱، ص۳۵؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۵۳.</ref> و دعوت هیچ یک از ثروتمندان و خان‌های [[خراسان]] را نمی‌پذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت<ref>بامداد، ص۴۷؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، ص۵۳.</ref> و در برابر صاحب‌منصبان سر تعظیم فرود نمی‌آورد<ref>درباره دیدار وی با قوام السلطنه، والی وقت خراسان، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۶؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۶-۶۹.</ref> و به مدح کسی نمی‌پرداخت. با این حال او در مراسم افتتاح مجلس شورای ملی، قصیده‌ای در ستایش مظفرالدین شاه خوانده است.<ref>نکـ: عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۸. </ref>
ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد می‌کرده‌اند. وی به مستمری سالانه مدرسه نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او می‌رسید، بسنده می‌کرد<ref>اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج۱، ص۳۵؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۵۳.</ref> و دعوت هیچ یک از ثروتمندان و خان‌های [[خراسان]] را نمی‌پذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت<ref>بامداد، ص۴۷؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، ص۵۳.</ref> و در برابر صاحب‌منصبان سر تعظیم فرود نمی‌آورد<ref>درباره دیدار وی با قوام السلطنه، والی وقت خراسان، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۶؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۶-۶۹.</ref> و کسی را مدح نمی‌کرد. با این حال او در مراسم افتتاح مجلس شورای ملی، قصیده‌ای در ستایش مظفرالدین شاه خوانده است.<ref>نکـ: عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۸. </ref>


پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند رد کرد<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref> و به گفته [[ادیب طوسی]] حتی پیشنهاد مدرسی [[آستان قدس رضوی]] را که مستمری قابل توجهی داشت، نپذیرفت.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۵۳، ۶۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۳.</ref> زندگی او در در درس و بحث خلاصه می‌شد. تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و [[کاشمر]] و مَحوَلات (از بخش‌های تربت حیدریه) سفر کرد.<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۵.</ref> تنها تفریح او گردش در باغ‌های [[مشهد]] بود که آن هم به بحث‌های ادبی می‌گذشت<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۸؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸. </ref> و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان (شکسته) می‌رفت.
پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند رد کرد<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref> و به گفته [[ادیب طوسی]] حتی پیشنهاد مدرسی [[آستان قدس رضوی]] را که مستمری قابل توجهی داشت، نپذیرفت.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۵۳، ۶۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۳.</ref> زندگی او در در درس و بحث خلاصه می‌شد. تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و [[کاشمر]] و مَحوَلات (از بخش‌های تربت حیدریه) سفر کرد.<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۵.</ref> تنها تفریح او گردش در باغ‌های [[مشهد]] بود که آن هم به بحث‌های ادبی می‌گذشت<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۸؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸. </ref> و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان (شکسته) می‌رفت.
خط ۹۸: خط ۹۸:
ادیب گرچه خود را شاعرتر از استاد خود صیدعلی خان می‌دانست، اما در شعرشناسی به برتری او اذعان داشت.<ref>عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۶.</ref> مرگ صیدعلی خان، تاثیر فراوانی بر ادیب گذاشت.<ref>نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ قس: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۵.</ref> گویا آشنایی و همنشینی ادیب با اصحاب سراچه که گروهی صوفی‌منش در مشهد بودند هم توسط صیدعلی خان بوده است<ref> (نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۶۲-۶۳؛ برای آگاهی بیشتر درباره اصحاب سراچه، نکـ: حبیب، مقدمه بر دیوان حبیب خراسانی، صص۲۱-۳۲.</ref> و چه بسا آشنایی و ارتباط ادیب با [[میرزا حبیب خراسانی]] (درگذشته ۱۳۲۷ق)، عارف نامی خراسان، در همین جمع صورت گرفته باشد. این دو شطحیات و اشعاری به استقبال یکدیگر سروده‌اند.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۸۱-۱۸۲.</ref> گرایش ادیب به تصوف و گوشه‌نشینی، احتمالا تحت تأثیر این گروه بوده است.
ادیب گرچه خود را شاعرتر از استاد خود صیدعلی خان می‌دانست، اما در شعرشناسی به برتری او اذعان داشت.<ref>عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۶.</ref> مرگ صیدعلی خان، تاثیر فراوانی بر ادیب گذاشت.<ref>نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ قس: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۵.</ref> گویا آشنایی و همنشینی ادیب با اصحاب سراچه که گروهی صوفی‌منش در مشهد بودند هم توسط صیدعلی خان بوده است<ref> (نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۶۲-۶۳؛ برای آگاهی بیشتر درباره اصحاب سراچه، نکـ: حبیب، مقدمه بر دیوان حبیب خراسانی، صص۲۱-۳۲.</ref> و چه بسا آشنایی و ارتباط ادیب با [[میرزا حبیب خراسانی]] (درگذشته ۱۳۲۷ق)، عارف نامی خراسان، در همین جمع صورت گرفته باشد. این دو شطحیات و اشعاری به استقبال یکدیگر سروده‌اند.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۸۱-۱۸۲.</ref> گرایش ادیب به تصوف و گوشه‌نشینی، احتمالا تحت تأثیر این گروه بوده است.


ادیب در سرودن اشعار عرفانی از [[صفای اصفهانی]] (درگذشته ۱۳۰۹ق) شاعر شوریده حال و منزوی نیز سخت متأثر بود. آگاهی‌هایی که ادیب از اواخر زندگانی صفا به دست داده، بسیار نادر است.<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»،صص۲۳۹-۲۴۰؛ همو، «صفای اصفهانی»، صص۴۰۷-۴۰۸.</ref>
ادیب در سرودن اشعار عرفانی از [[صفای اصفهانی]] (درگذشته ۱۳۰۹ق) شاعر شوریده‌حال و منزوی نیز سخت متأثر بود. آگاهی‌هایی که ادیب از اواخر زندگانی صفا به دست داده، بسیار نادر است.<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»،صص۲۳۹-۲۴۰؛ همو، «صفای اصفهانی»، صص۴۰۷-۴۰۸.</ref>


از کسانی که ادیب تا پایان عمر با آنان معاشرت دائمی داشت، ایرج میرزا بود. در این همنشینی که گاه دیگران از جمله میرزا قهرمان نیز حضور داشتند، از مسائل ادبی و سیاسی گفتگو می‌شد. ادیب با آنکه با ایرج میرزا اختلاف سبک داشت، شعر او را می‌ستود.<ref>فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸.</ref> ایرج میرزا نیز به ادیب ارادت تمام داشت و در عارف‌نامه خود، او را بزرگ داشته و از [[ادیب پیشاوری]] برتر دانسته است.<ref>نکـ: جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۴-۶۶.</ref>
از کسانی که ادیب تا پایان عمر با آنان معاشرت دائمی داشت، ایرج میرزا بود. در این همنشینی که گاه دیگران از جمله میرزا قهرمان نیز حضور داشتند، از مسائل ادبی و سیاسی گفتگو می‌شد. ادیب با آنکه با ایرج میرزا اختلاف سبک داشت، شعر او را می‌ستود.<ref>فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸.</ref> ایرج میرزا نیز به ادیب ارادت تمام داشت و در عارف‌نامه خود، او را بزرگ داشته و از [[ادیب پیشاوری]] برتر دانسته است.<ref>نکـ: جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۴-۶۶.</ref>
کاربر ناشناس