Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۵
ویرایش
جز (Rezapour صفحهٔ فزت و رب الکعبة را به فزت و رب الکعبه که تغییرمسیر بود منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امام علی}} | {{امام علی}} | ||
''' فُزْتُ وَ رَبِّ | ''' فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه''' سخنی از [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] به معنای «به پروردگار کعبه سوگند، رستگار شدم.»<ref>محدثی، فرهنگ غدیر، ۱۳۹۲ش، ص۴۶۵.</ref> که پس از [[شب ضربتخوردن|ضربت خوردن]] در سحر [[۱۹ رمضان]] [[سال ۴۰ هجری قمری|سال ۴۰ق]] بر زبان آورده است. | ||
بنا به [[ابن قتیبه دینوری]] مورخ [[قرن سوم هجری قمری|قرن سوم]]، [[ابن ملجم]] به طرف على(ع) رفت و گفت: حُکم از آن خداست نه از آن تو، سپس با شمشیر ضربهاى بر پیشانى على(ع) زد. على(ع) گفت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة؛ به خداى کعبه رستگار شدم».<ref>ابن قتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۸۰.</ref> عالمانی از شیعه مانند [[سید رضی]]،<ref>سید رضی، خصائص الأئمة، ۱۴۰۶ق، ص۶۳.</ref> [[ابن شهر آشوب]]<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۱۹.</ref> و از اهل سنت مانند [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳،ص۶۱۸.</ref> و [[بلاذری]]<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۸۸.</ref> این کلام را نقل کردهاند. البته تعدادی از منابع متأخر بجای عبارت مذکور تعبیر «فزت برب الکعبة» را نقل کردهاند.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۱۱، ص۲۲۵.</ref> | بنا به [[ابن قتیبه دینوری]] مورخ [[قرن سوم هجری قمری|قرن سوم]]، [[ابن ملجم]] به طرف على(ع) رفت و گفت: حُکم از آن خداست نه از آن تو، سپس با شمشیر ضربهاى بر پیشانى على(ع) زد. على(ع) گفت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة؛ به خداى کعبه رستگار شدم».<ref>ابن قتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۸۰.</ref> عالمانی از شیعه مانند [[سید رضی]]،<ref>سید رضی، خصائص الأئمة، ۱۴۰۶ق، ص۶۳.</ref> [[ابن شهر آشوب]]<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۱۹.</ref> و از اهل سنت مانند [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳،ص۶۱۸.</ref> و [[بلاذری]]<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۸۸.</ref> این کلام را نقل کردهاند. البته تعدادی از منابع متأخر بجای عبارت مذکور تعبیر «فزت برب الکعبة» را نقل کردهاند.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ش، ج۱۱، ص۲۲۵.</ref> |