اصحاب عقبه: تفاوت میان نسخهها
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز افزایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز added Category:صحابه using HotCat |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
* شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تصحیح: علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۲ش. | * شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تصحیح: علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۲ش. | ||
* [http://lib.eshia.ir/15362/1/341 ] | * [http://lib.eshia.ir/15362/1/341 ] | ||
[[رده:صحابه]] |
نسخهٔ ۱۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۰۴
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۱۹ آبان ۱۳۹۵ توسط کاربر:Shamsoddin برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
اصحاب عَقَبه، گروهی از صحابه که در مسیر تبوک به مدینه قصد جان پیامبر(ص) را داشتند. تاریخنویسان درباره تعداد، افراد و همچنین آگاهی صحابه از نام آنها اختلاف دارند.
نامگذاری
عقبه در لغت به معنای راه دشوار در کوه است[۱] در فارسی به گردنه گفته میشود.[۲] در مسیر بازگشت پیامبر از جنگ تبوک به سوی مدینه گردنهای قرار داشت که برخی از صحابه در آنجا قصد جان پیامبر را کردند. در برخی منابع از این افراد به اصحاب عقبه یاد شده است.[۳]
همچنین به گروهی از صحابه که در سالهای دوازدهم و سیزدهم بعثت در عقبه منا(راه منا به مکه) با پیامبر بیعت کردند و پیمان آنها به بیعت عقبه مشهور است، اصحاب عقبه گفته میشود.[۴]
ترور نافرجام پیامبر
در رمضان سال نهم قمری، هنگامی که پیامبر از جنگ تبوک باز میگشت؛ گروهی از صحابه بر سر راه آن حضرت در گردنه کوهی کمین کرده و تصمیم داشتند حضرت را ترور کنند، آنان میخواستند شتر پیامبر را رم دهند به این امید که پیامبر از کوه پرتاب و کشته شود. پیش از اقدام آنها پیامبر حذیفه را از نقشه آنان آگاه کرد و از او خواست تا آنان را دور سازد و به آنها بگوید اگر کنار نروند، پیامبر آنان را با نامهای پدران و قبیلههایشان صدا خواهد زد.[۵] آنان وارد سپاه اسلام شدند تا شناخته نشوند آنان صورتهای خود را پوشانده بودند.[۶] اُسَید بن حُضَیر از رسول خدا اجازه خواست تا آنها را به قتل برساند اما حضرت نپذیرفت.[۷]
تعداد و اسامی
مورخان و سیرهنویسان تعداد اصحاب عقبه را بین ۱۲ تا ۱۵ تن ذکر کردهاند.[۸] منابع در تعیین هویت این افراد اختلاف دارند. گروهی شماری از آنان را از قریش و از بنیامیه دانستهاند. بر اساس روایتی از امام باقر شمار آنان ۱۲ تن دانسته شده که ۸ تن از قریش بوده است.[۹] شیخ صدوق بر اساس روایتی ۱۲ تن از آنان را از بنیامیه و ۵ تن را از سایر قبایل دانسته است.[۱۰]
اسامی
همچنین منابع تاریخی درباره آگاهی اصحاب پیامبر از نام آنان اختلاف دارند. برخی بر این باروند که پیامبر تنها اسامی این افراد را به حذیفه گفته و حدیفه نام آنان را میدانست[۱۱] اما پیامبر وی را از افشا اسامی آنان بازداشته است.[۱۲] بنا بر گزارش واقدی پیامبر عمار را نیز از نام آنان آگاه ساخت.[۱۳]
برخی احتمال دادهاند که رخدادهای سیاسی پس از پیامبر اکرم سبب شده تا برخی از این افراد حدف و افراد دیگری جایگزین آنان شود.[۱۴] ابن قتیبه از عبدالله بن ابی و ابوعامر راهب در شمار اصحاب عقبه نام برده، در حالیکه به اعتقاد برخی عبدالله بن ابی در تبوک حضور نداشته و ابوعامر راهب نیز پیش از این به روم رفته بود.[۱۵]
در برخی منابع از سعد بن ابی سَرح، ابوحاضر اعرابی، جُلاس بن سُوَید، مجمع بن جاریه، مُلَیح تَیمی، حُصَین بن نُمَیر، طُعَیمَة بن اُبَیرِق و مُرَّة بن رَبیع به عنوان
آیات مرتبط
برخی مفسران نزول آیه ۷۴ سوره توبه «و هَمّوا بِما لَم یَنالوا»
را در شأن اصحاب عقبه میدانند.[۱۶] طبرسی ماجرای اصحاب عقبه را در ذیل آیات ۶۴-۶۵ این سوره نیز آورده است.
در روایتی از امام صادق مراد از ...اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطـنُ بِبَعضِ ما کسَبوا... اصحاب عقبه معرفی شده است.[۱۸]
به گزارش علي بن ابراهيم قمي، ۱۴ تن از منافقان پس از حجة الوداع به سال دهم ق. همدست شدند تا پيامبر را در مسير مكه به مدينه در عقبه هرشي، ميان جحفه و ابواء، بكشند. هفت تن از سوي راست عقبه و هفت تن نيز از سوي چپ به قصد رماندن شتر ايشان پيش آمدند. رسول خدا با گزارش جبرئيل از توطئه آنها آگاه شد و چون نامهاي ايشان را بر زبان جاري ساخت، فرار كردند و پنهان شدند. در پي كتمان آنان، آيه ۷۴ توبه نازل شد.
پانویس
منابع
- ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق.
- قرشی، سید علیاکبر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۱۲ق.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، بیروت، بیتا.
- واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق-۱۹۸۹م.
- ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، دارالمعرفة، بیروت، بیتا.
- عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تصحیح: سیدهاشم رسولی محلاتی، المطبعة العلمیه، تهران، ۱۳۸۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، ناصرخسرو، تهران، ۱۳۷۲ش.
- آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تجدید نظر؛ ابوالقاسم گرجی، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۸ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تصحیح: علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۲ش.
- [۱]
- ↑ راغب، مفردات، ج۱، ص۳۴۱.
- ↑ قرشی، قاموس، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۳.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، بیروت، ج۲، ص۶۸؛ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۴۴.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۶۸؛ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۳۸.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، بیروت، ج۲، ص۶۸.
- ↑ البدایة و النهایة، ج۵، ص۱۹
- ↑ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۴۳.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۴۵-۱۰۴۴؛ البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۷۹.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۹۸.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، بیروت، ج۲، ص۶۸.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۴۵.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۴۴.
- ↑ تاریخ پیامبر اسلام، ص۵۲۳.
- ↑ تاریخ پیامبر اسلام، ص۵۲۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۷۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۷۰.
- ↑ عیاشی، تفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۲۰۱.