confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۶۳
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حرمت تغریر جاهل''' یا '''حرمت اِغراء به جهل''' قاعدهای فقهی که طبق آن پنهانکردن حقیقت یا گفتن خلاف آن برای فرد ناآگاه به حقیقت و به [[گناه]] کشاندن او [[حرام]] است. این قاعده در [[فقه]] و [[کلام امامیه|کلام]] مورد بررسی و استناد قرار گرفته و قواعد فقهی دیگر همچون [[وجوب ارشاد جاهل]]، [[قاعده نفی غرر|نفی غرر در معاملات]] و [[قاعده حرمت اعانه بر اثم|حرمت اعانه بر گناه]] آن را تأیید و پشتیبانی میکند. | '''حرمت تغریر جاهل''' یا '''حرمت اِغراء به جهل''' قاعدهای فقهی که طبق آن پنهانکردن حقیقت یا گفتن خلاف آن برای فرد ناآگاه به حقیقت و به [[گناه]] کشاندن او [[حرام]] است. این قاعده در [[فقه]] و [[کلام امامیه|کلام]] مورد بررسی و استناد قرار گرفته و قواعد فقهی دیگر همچون [[وجوب ارشاد جاهل]]، [[قاعده نفی غرر|نفی غرر در معاملات]] و [[قاعده حرمت اعانه بر اثم|حرمت اعانه بر گناه]] آن را تأیید و پشتیبانی میکند. | ||
[[مجتهد|فقیهان شیعه]] در استنباط برخی احکام به حرمت تغریر جاهل استناد کردهاند. برای نمونه، فروشنده روغن نجس اگر بداند مشتری آن را برای خوردن استفاده میکند، لازم است نجسبودنش را اعلام کند، وگرنه مرتکب قاعده تغریر جاهل میشود. در [[کلام اسلامی|دانش کلام]] هم برای اثبات برخی مسائل اعتقادی | [[مجتهد|فقیهان شیعه]] در استنباط برخی احکام به حرمت تغریر جاهل استناد کردهاند. برای نمونه، فروشنده روغن نجس اگر بداند مشتری آن را برای خوردن استفاده میکند، لازم است نجسبودنش را اعلام کند، وگرنه مرتکب قاعده تغریر جاهل میشود. در [[کلام اسلامی|دانش کلام]] هم برای اثبات برخی مسائل اعتقادی به قبح و ممنوعیت اغراء به جهل استدلال میشود. از جمله [[قاعده لطف|لطف]] بر بندگان و نزدیککردنشان بر اطاعت و دورکردن از گناه از سوی خدا لازم و حتمی است وگرنه اغرای آنها به جهل و ارتکاب گناه خواهد بود که از نظر عقل مردود است. | ||
فقیهان حرمت تغریر جاهل را متکی به برخی [[آیه|آیات قرآن]]، [[حدیث|روایات]] و [[دلیل عقلی]] دانستهاند. از جمله روایتی که میگوید اگر کسی بدون علم [[فتوا]] دهد، گناه کسانی که به چنین فتوایی عمل کنند در [[نامه اعمال]] او نوشته میشود. | فقیهان حرمت تغریر جاهل را متکی به برخی [[آیه|آیات قرآن]]، [[حدیث|روایات]] و [[دلیل عقلی]] دانستهاند. از جمله روایتی که میگوید اگر کسی بدون علم [[فتوا]] دهد، گناه کسانی که به چنین فتوایی عمل کنند در [[نامه اعمال]] او نوشته میشود. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
ممنوعیت اغراء به جهل در [[کلام اسلامی|علم کلام]] نیز وجود دارد. بدین ترتیب که از دیدگاه عقلی قبیح و محال است که خدا حکم شرعی یا مسئله اعتقادی را که بیانش بر عهده او است، کتمان کند یا خلافش را بیان کند.<ref>متقی نژاد، «قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام»، ص۱۳۹.</ref> | ممنوعیت اغراء به جهل در [[کلام اسلامی|علم کلام]] نیز وجود دارد. بدین ترتیب که از دیدگاه عقلی قبیح و محال است که خدا حکم شرعی یا مسئله اعتقادی را که بیانش بر عهده او است، کتمان کند یا خلافش را بیان کند.<ref>متقی نژاد، «قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام»، ص۱۳۹.</ref> | ||
== | ==تطبیق قاعده در فقه== | ||
[[مجتهد|فقیهان شیعه]] در استنباط مواردی از احکام، قاعده حرمت تغریر جاهل را تطبیق کردهاند، از جمله: | [[مجتهد|فقیهان شیعه]] در استنباط مواردی از احکام، قاعده حرمت تغریر جاهل را تطبیق کردهاند، از جمله: | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
همچنین در دانش اصول فقه بیان شده سخنگفتن بهگونهای که متکلم بدون آوردن قرینه، معنای مجازی و خلاف ظاهر کلامش را اراده کند قبیح است. دلیل آن اغرای مخاطب به جهل در این حالت میباشد.<ref>طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۱۲۹۶ق، ص۳۱؛ موسوی عاملی، مدارک الاحکام، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۷۲.</ref> | همچنین در دانش اصول فقه بیان شده سخنگفتن بهگونهای که متکلم بدون آوردن قرینه، معنای مجازی و خلاف ظاهر کلامش را اراده کند قبیح است. دلیل آن اغرای مخاطب به جهل در این حالت میباشد.<ref>طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۱۲۹۶ق، ص۳۱؛ موسوی عاملی، مدارک الاحکام، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۷۲.</ref> | ||
== | == تطبیق در کلام == | ||
در دانش کلام برای اثبات برخی مسائل اعتقادی به قاعده قبح اغراء به جهل استناد شده است، از جمله؛ | در دانش کلام برای اثبات برخی مسائل اعتقادی به قاعده قبح اغراء به جهل استناد شده است، از جمله؛ | ||
*[[قاعده لطف|لطف]] بر بندگان و نزدیککردنشان بر اطاعت و دورکردن از گناه از سوی خدا لازم و حتمی است وگرنه | *[[قاعده لطف|لطف]] بر بندگان و نزدیککردنشان بر اطاعت و دورکردن از گناه از سوی خدا لازم و حتمی است وگرنه اغرای آنها به جهل و ارتکاب گناه خواهد بود که از نظر عقل مردود است.<ref>متقی نژاد، «قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام»، ص۱۳۹.</ref> | ||
*فرستادن [[پیامبران]]؛ [[هدف آفرینش انسان|هدف خدا از آفرینش انسان]] رسیدن او به کمال است. انسان با ویژگی اختیار خود برای رسیدن به کمال نیازمند شناخت بوده و علوم تجربی و عقل برای شناخت همه جنبههای مادی و معنوی زندگی کافی نیست. در نتیجه خدا باید با فرستادن افرادی انسان را با روشی غیر از روش عقلی و تجربه راهنمایی کند. اگر این افراد ارسال نشوند اغراء به جهل لازم میآید که بر خدا قبیح و محال است.<ref>متقی نژاد، «قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام»، ص۱۴۰.</ref> | *فرستادن [[پیامبران]]؛ [[هدف آفرینش انسان|هدف خدا از آفرینش انسان]] رسیدن او به کمال است. انسان با ویژگی اختیار خود برای رسیدن به کمال نیازمند شناخت بوده و علوم تجربی و عقل برای شناخت همه جنبههای مادی و معنوی زندگی کافی نیست. در نتیجه خدا باید با فرستادن افرادی انسان را با روشی غیر از روش عقلی و تجربه راهنمایی کند. اگر این افراد ارسال نشوند اغراء به جهل لازم میآید که بر خدا قبیح و محال است.<ref>متقی نژاد، «قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام»، ص۱۴۰.</ref> | ||
همچنین در باورهایی چون [[عصمت امامان]]،<ref>علامه حلی، ألفین، ۱۴۰۲ش، ص۲۲۵.</ref> لزوم تکلیف خدا بر انسان، ضرورت نصب امامان، اعتقاد به [[عصمت پیامبران]]، دلالت [[معجزه]] بر راستگویی پیامبران و مسائل دیگر از قاعده قبح اغراء به جهل استفاده میشود.<ref>محمودی، «بررسی قاعده فقهی حرمت تغریر جاهل»، ص۱۰۳.</ref> | همچنین در باورهایی چون [[عصمت امامان]]،<ref>علامه حلی، ألفین، ۱۴۰۲ش، ص۲۲۵.</ref> لزوم تکلیف خدا بر انسان، ضرورت نصب امامان، اعتقاد به [[عصمت پیامبران]]، دلالت [[معجزه]] بر راستگویی پیامبران و مسائل دیگر از قاعده قبح اغراء به جهل استفاده میشود.<ref>محمودی، «بررسی قاعده فقهی حرمت تغریر جاهل»، ص۱۰۳.</ref> |