بحث:قاعده حرمت تغریر جاهل
- سلام و ادب و خدا قوت...(ممنوعیت اغراء به جهل در علم کلام نیز وجود دارد. بدین ترتیب که از دیدگاه عقلی قبیح و محال است که خدا حکم شرعی یا مسئله اعتقادی را که بیانش بر عهده او است، کتمان کند یا خلافش را بیان کند)این ممنوعیت چه ارتباطی به بندگان در ارتباطشان با دیگران دارد شاید نیازی به توضیح باشد. و نیز در این فراز از مدخل:(لطف بر بندگان و نزدیککردنشان بر اطاعت و دورکردن از گناه از سوی خدا لازم و حتمی است وگرنه اغراء به جهل خواهد بود که از نظر عقل مردود است.) هرچند دراین عبارت آنچه از نظر عقل مردود شده اغراء به جهل است که می تواند شامل بندگان هم باشد ولی به نظر میرسد باز ارتباطش با مدخل که درباره فعلی از افعال بندگان است خیلی روشن نیست. الامرالیکم.--Mahdi1382 (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۸ (+0330)
- (فرستادن پیامبران؛ هدف خدا از آفرینش انسان رسیدن او به کمال است. انسان با ویژگی اختیار خود برای رسیدن به کمال نیازمند شناخت بوده و علوم تجربی و عقل برای شناخت همه جنبههای مادی و معنوی زندگی کافی نیست. در نتیجه خدا باید با فرستادن افرادی انسان را با روشی غیر...) اگر عبارت این گونه می شد با فراز قبل هم که بدون عنوان بود هماهنگتر بود:(هدف خدا از آفرینش انسان رسیدن او به کمال است. انسان با ویژگی اختیار خود برای رسیدن به کمال نیازمند شناخت بوده و علوم تجربی و عقل برای شناخت همه جنبههای مادی و معنوی زندگی کافی نیست. در نتیجه خدا باید با فرستادن پیامبران، انسان را با روشی غیر...) الامر الیکم.--Mahdi1382 (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۴ (+0330)
- ( گفته شده در آیات ۱۴۴ انعام، ۲۵ نحل و ۶ لقمان از گمراهکردن دیگران از حقیقت و اظهار خلاف واقع نسبت به انسان نهی شده که از اقسام تغریر جاهل به شمار میرود.)شاید این عبارت گویاتر باشد:( گفته شده در آیات ۱۴۴ انعام، ۲۵ نحل و ۶ لقمان، انسان از گمراهکردن دیگران از حقیقت و اظهار خلاف واقع که از اقسام تغریر جاهل به شمار میرود نهی شده است.)الامرالیکم. Mahdi1382 (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۸ (+0330)
- (در صورت مایعبودن و فروش چنین روغنی باید افتادن موش به خریدار اعلام شود تا آن را نخورد و در روشنایی استفاده کند.) این تعبیر برای طلبهها شاید مفهوم باشد ولی ظاهراً مخاطب عام ممکن است در نگاه اول چیز دیگری بفهمد هست هر چند نامعقول...(استفاده کردن روغنی که موش درآن افتاده در روشنایی؟؟!!!!)منظور این است: استفاده برای روشنایی به عنوان روغن چراغ روشنایی.به نظر میرسد احکام چون مخاطبش عامه مردم هستند هرچه گویاتر مفیدتر است. الامر الیکم. Mahdi1382 (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۲ (+0330)
- (امام صادق(ع) در حدیثی خوراندن و نوشانیدن چیز حرام به حیوانات را ناپسند دانست. شیخ انصاری از این روایت حرامبودن چنین کاری نسبت به انسانهای مکلف دیگر را برداشت کرده است) به نظر می رسد در برابر ناپسند(مکروه)هم بیاید تا با حرام بودن در ادامه عبارت هماهنگ باشد.--Mahdi1382 (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۲ (+0330)
- ( تحقق ظلم در این قاعده هنگامی درست است که اغرای دیگری به جهل موجب از بینرفتن غرض یا فروافتادن او در مفسده و ضرر شود. با توجه به اینکه خود توریه برای کنارزدن ستم ظالمان است، ظلمی در آن محقق نبوده و قاعده حرمت تغریر جاهل بر توریه تطبیق نمیشود)به نظر میرسد عبارت ناخواسته کمی سنگین شده است.بحث دراین است که قسمِ دروغ و توریه هرچند مصداق اغرای به جهل است ولی چون برای دور ساختن ستم است قبح عقلی ندارد زیرا اغرای به جهل وقتی قبح عقلی دارد که موجب ضرر به غیر بشود. به عبارت دیگر:( اغرای به جهل وقتی قبیح عقلی است که مصداق ظلم به غیر باشد و مجرد القای مخاطب به جهل سبب قبح عقلی پیدا کردن اغرای به جهل نیست. کذب(قسم دروغ) و توریه هم هر چند اغرای به جهل است اما برای دور ساختن ظلم است) این تقریر با ادامه عبارت هم سازگارتر است که گفتید:( برخی پژوهشگران فقهی اغراء به جهل را به دو قسم حرام و جایز تقسیم کرده و تنها مورد جایز را به توریه اختصاص دادهاند) بنده از عبارت محقق اصفهانی بیش از این نفهمیدم(ثم إن التحقيق: أن عنوان الاغراء بالجهل ليس من العناوين القبيحة بالذات، بل باعتباراندراجه تحت عنوان الظلم على الغير، وإنما يندرج تحت الظلم إذا كان إلقائه في الجهل مفوتا لغرضه، أو موجبا لوقوعه في مفسدة ومضرة، وإلا فمجرد إلقاء المخاطب في الجهل لا موجب لقبحه عقلا.وأما فيما نحن فيه، فالكذب أو التورية وإن كانا إغراء بالجهل، وكان الاغراء بالجهل لو خلي وطبعه ظلما، إلا أنهما لدفع ظلم الظالم فعلا، فلا يتصف شئ منهما بالظلم حتى يكون قبيحا.) Mahdi1382 (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۵ (+0330)
چند نکته
@Naghavi: با سلام
- شناسه باید گویاتر و ساده تر شود.
- برای مخاطب خاصی که به یک قاعده فقهی مراجعه میکند، چه سختی و تعقیدی در فهم شناسه وجود داره؟
- معلوم نیست قاعده فقهی است یا اصول فقهی یا کلامی. مرز اینها در صورت امکان دقیق تر ترسیم شود. یا مثلا بگوییم قاعده ای است در اصول فقه و علم کلام.
- قاعده با رویکرد فقهی نوشته شده است، اگر چه در کلام با تغییر اندکی که موضوعش به فعل خدا برمیگردد کاربرد دارد. تعریف سرشناسه نیز فقهی است. به همین دلیل نمیشد بنویسیم قاعدهای در فقه و کلام.
- قسمت مستندات زائد است. بحثهای آن تکراری است. شاید جایی یک اشاره به اینکه این قاعده بر اساس روایاتی به دست آمده و ارجاع به آنها کافی باشد.
- ورود به بحث نسبت توریه با اغرا کمی ناقص است. این موضوع در شناسه هم کاملا نامفهوم مطرح شده.
- اول باید از این صحبت شود که اغرا ممکن است با توریه متناقض باشد که هست (توجه کنید که خواننده این تناقضات را فهمیده و باید در مقاله قانع شود) یا اینکه برخی چنین گفته اند و برخی آن را مستثنی دانسته اند.
تاکید بر محقق اصفهانی به چه دلیل است؟ آیا فقط او بحث کرده در این باره؟
- به گفته نویسنده مقاله «بررسی قاعده فقهی حرمت تغریر جاهل» که در مدخل از آن بهره برده شد، تا ۱۳۹۸ش بحث مستقلی درباره این قاعده منتشر نشده! توجه به این نکته در تمام نقدها کمککار است. در فرهنگ فقه فارسی چنانچه در انتهای بحث آمده انحصارا به نظریه محقق اصفهانی اشاره شده.
- در بحث علم کلام هم اشاره شود که این قاعده را درباره اعمال خدا به کار برده اند.
- گاهی مطالب تکرار شده؛ مثلا بحث اغرا در کلام هم در مفهوم شناسی آمده و هم در جایگاه. خودش هم یک تیتر است.
- ادبیات متن، فنی و غیرقابل فهم است. استدلال به خوراندن نجس به حیوان ربطی به مسئله ندارد.
- این اشکال متوجه شیخ انصاری است یا نویسنده مدخل؟!
- ادبیات مربوط به مسائل کلامی تبیین روشنی ندارد. یعنی به درستی تبیین نشده که رکن اصلی استدلالها قبح اغراء به جهل است.
- خود قاعده هم در بخش مفهومشناسی توضیح کافی ندارد.
Salar (بحث) ۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۸ (+0330)
@Salar: علیکم السلام.