confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۹۴
ویرایش
جز (←اشکالات و پاسخها) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==عصمت و اختیار== | ==عصمت و اختیار== | ||
[[سید محمدحسین فضلالله]]، از مراجع تقلید شیعه | [[سید محمدحسین فضلالله]]، از [[فهرست مراجع تقلید شیعه|مراجع تقلید شیعه]] در [[لبنان]]، معتقد است که عصمت، یک حقیقت جبری است.<ref>ر. ک. فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، ۱۴۱۹ ق، ج۴، ص ۱۵۵–۱۵۶.</ref> اما به گفته [[علی ربانی گلپایگانی]]، کلامپژوه معاصر، متکلمان و حکما متفقاند که عصمت با [[جبر و اختیار|اختیار]] سازگار و معصوم بر انجام معصیت تواناست.<ref>ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۷.</ref> از نظر [[عقل]]، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام طاعات و ترک گناهان باشد، مستحق ستایش و مدح نخواهد بود و امر و نهی و پاداش و کیفر او نامعقول خواهد بود.<ref>علامه حلی، کشفالمراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۶؛ فاضل مقداد، اللَّوامع الاِلهیّه، ۱۴۲۲ق، ص۲۴۳؛ جرجانی، شرحالمواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۲۸۱.</ref> | ||
[[عبدالله جوادی آملی]]، | [[عبدالله جوادی آملی]]، از [[فهرست مراجع تقلید شیعه|مراجع تقلید شیعه]]، نیز بر این باور است که عصمت جبری با حجیت معصوم بر مردم و دستور تأسی به ایشان از سوی خداوند، منافات داشته و اگر انجام گناه ذاتاً محال باشد، اطاعت ذاتاً ضروری خواهد بود و در چنین صورتی اطاعت هم مورد تکلیف قرار نمیگرفت و مجالی برای انذار و تبشیر و وعده و وعید باقی نمیماند.<ref>جوادی آملی، سیره پیامبر اکرم ص در قرآن (ج۹)، ۱۳۸۵ش، ص ۲۴.</ref> | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] در توضیح سازگاری عصمت با اختیار مینویسد: «منشأ عصمت، علم ویژهای است که [[خدا|خداوند]] به معصومان عطا کرده است. علم، خود از مبادی و پایههای اختیار است. ازاینرو، معصومان به جهت علمشان به مفاسد و مصالح اعمال، مرتکب گناه نمیشوند؛ مانند شخصی که علم قطعی به کشنده بودن سم دارد و هرگز از آن سم نمیخورد.»<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۱۶۲–۱۶۳.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] در توضیح سازگاری عصمت با اختیار مینویسد: «منشأ عصمت، علم ویژهای است که [[خدا|خداوند]] به معصومان عطا کرده است. علم، خود از مبادی و پایههای اختیار است. ازاینرو، معصومان به جهت علمشان به مفاسد و مصالح اعمال، مرتکب گناه نمیشوند؛ مانند شخصی که علم قطعی به کشنده بودن سم دارد و هرگز از آن سم نمیخورد.»<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۱۶۲–۱۶۳.</ref> |