پرش به محتوا

نحن معاشر الانبیاء لا نورث: تفاوت میان نسخه‌ها

ویکی سازی
(ویکی سازی)
(ویکی سازی)
خط ۱۶: خط ۱۶:


}}
}}
'''نَحنُ مَعاشِرَ الانبیاءِ لا نُوَرِّثُ ما تَرَکنا صَدَقَة''' عبارتی که [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] برای [[ماجرای فدک|مصادره فدک]] به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] منتسب کرد و براساس آن، فدک را [[صدقه]] و نه [[ارث]] پیامبر خواند. فاطمه در [[خطبه فدکیه]]، روایت ابوبکر را مخالف [[قرآن]]، [[سیره نبوی|سنت پیامبر]] و [[ارث|احکام ارث]] شمرده و به او اعتراض کرد و تا آخر زندگی از وی ناراضی بود.<br>
'''نَحنُ مَعاشِرَ الانبیاءِ لا نُوَرِّثُ ما تَرَکنا صَدَقَة''' عبارتی که [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] برای [[ماجرای فدک|مصادره فدک]] به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] منتسب کرد و براساس آن، [[فدک]] را [[صدقه]] و نه [[ارث]] پیامبر خواند. [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] در [[خطبه فدکیه]]، روایت ابوبکر را مخالف [[قرآن]]، [[سیره نبوی|سنت پیامبر]] و [[ارث|احکام ارث]] شمرده و به او اعتراض کرد و تا آخر زندگی از وی ناراضی بود.
تعدادی از عالمان [[شیعه]] روایت ذکر شده را از جهت اعتبار و استدلال نقد کرده و مواردی مانند [[خبر واحد]] بودن، نقض حدیث از سوی ابوبکر و انگیزه وی را ذکر نموده‌اند. اختلاف در رد و قبول این حدیث، به [[تفسیر قرآن|تفسیر آیات]] مربوط به ارث [[پیامبران|انبیاء]] نیز کشانده شده است.
تعدادی از عالمان [[شیعه]] روایت ذکر شده را از جهت اعتبار و استدلال نقد کرده و مواردی مانند [[خبر واحد]] بودن، نقض حدیث از سوی ابوبکر و انگیزه وی را ذکر نموده‌اند. اختلاف در رد و قبول این [[حدیث]]، به [[تفسیر قرآن|تفسیر آیات]] مربوط به ارث [[پیامبران|انبیاء]] نیز کشانده شده است.
==شهرت==
==شهرت==
{{اصلی|ماجرای فدک}}
{{اصلی|ماجرای فدک}}
[[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] (درگذشت:[[سال ۱۳ هجری قمری|۱۳ق]])، پس از فوت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] (۱۱ق)، [[خلافت|خلیفه]] شد و [[فدک]] را که در اختیار [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] بود، مصادره نمود و در پاسخ اعتراض دختر رسول‌الله، از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] روایت کرد: «نحن معاشر الانبیاء لا نورث، ما ترکنا صدقة؛ ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم، هرچه از ما باقی ماند، صدقه است.» و فدک را پس نداد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.</ref> فدک دهکده‌ای یهودی‌نشین نزدیک [[خیبر]] در [[حجاز]] بود که ساکنانش پس از [[غزوه خیبر]] ([[سال ۷ هجری قمری|۷ق]]) تسلیم [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] شدند و قسمتی از زمین‌های خود را به او دادند.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> پیامبر نیز آن را به دخترش، فاطمه بخشید.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.</ref>
[[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] (درگذشت:[[سال ۱۳ هجری قمری|۱۳ق]])، پس از فوت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] ([[سال ۱۱ هجری قمری|۱۱ق]])، [[خلافت|خلیفه]] شد و [[فدک]] را که در اختیار [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] بود، مصادره نمود و در پاسخ اعتراض دختر رسول‌الله، از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] روایت کرد: «نحن معاشر الانبیاء لا نورث، ما ترکنا صدقة؛ ما [[پیامبران]]، [[ارث]] نمی‌گذاریم، هرچه از ما باقی ماند، صدقه است.» و فدک را پس نداد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.</ref> فدک دهکده‌ای یهودی‌نشین نزدیک [[خیبر]] در [[حجاز]] بود که ساکنانش پس از [[غزوه خیبر]] ([[سال ۷ هجری قمری|۷ق]]) تسلیم [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] شدند و قسمتی از زمین‌های خود را به او دادند.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> پیامبر نیز آن را به دخترش، فاطمه بخشید.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.</ref>۱


==متن و سند==
==متن و سند==
[[احمد بن حنبل]] ([[سال ۱۶۴ هجری قمری|۱۶۴]]- [[سال ۲۴۱ هجری قمری|۲۴۱ق]]) محدث مشهور [[اهل سنت و جماعت|سنی]] در کتاب [[مسند ابن‌حنبل|مسند]] و محمد بن اسماعیل بخاری ([[سال ۱۹۴ هجری قمری|۱۹۴]]-[[سال ۲۵۶ هجری قمری|۲۵۶]]ق) نویسنده [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] این حدیث را به روایت [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]]<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۱۲و۷۹.</ref> و [[عمر بن خطاب|عمر]] (به‌نقل از ابوبکر)<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۳۷؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۸۹.</ref> با متن‌های کوتاه و بلند و در دو واقعه مختلف آورده‌اند. در لیست راویان بعدی این حدیث، اسامی [[عایشه]]،<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> عروة بن [[زبیر بن عوام|زبیر]]،<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> ابن‌شهاب زهری،<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۱۷۶.</ref> مالک بن اوس بن حدثان<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۱۲.</ref> و [[ابوهریره]]<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۹.</ref> دیده می‌شود. در این نقل‌ها اشاره‌ای به مصادره [[فدک]] با دستور ابوبکر نشده است.<br>
[[احمد بن حنبل]] ([[سال ۱۶۴ هجری قمری|۱۶۴]]- [[سال ۲۴۱ هجری قمری|۲۴۱ق]]) [[محدث]] [[اهل سنت و جماعت|سنی]] در کتاب [[مسند ابن‌حنبل|مسند]] و محمد بن اسماعیل بخاری ([[سال ۱۹۴ هجری قمری|۱۹۴]]-[[سال ۲۵۶ هجری قمری|۲۵۶]]ق) نویسنده [[صحیح البخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] این حدیث را به روایت [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]]<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۱۲و۷۹.</ref> و [[عمر بن خطاب|عمر]] (به‌نقل از ابوبکر)<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۳۷؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۸۹.</ref> با متن‌های کوتاه و بلند و در دو واقعه مختلف آورده‌اند. در لیست راویان بعدی این حدیث، اسامی [[عایشه]]،<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> عروة بن [[زبیر بن عوام|زبیر]]،<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> ابن‌شهاب زهری،<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۱۷۶.</ref> مالک بن اوس بن حدثان<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۱۲.</ref> و [[ابوهریره]]<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۹.</ref> دیده می‌شود. در این نقل‌ها اشاره‌ای به مصادره [[فدک]] با دستور ابوبکر نشده است.<br>
#واقعه اول: ابن‌حنبل و بخاری گزارش داده‌اند پس از وفات پیامبر، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] از ابوبکر درخواست کرد زمین‌های فدک را که ارث او از پیامبر یا سهمش از [[خمس]] خیبر بود، به او بدهد.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۸۸و۲۲۲؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۲۰و۸۹.</ref> ابوبکر از دادن فدک خودداری کرد و از قول پیامبر گفت: لاَ نُورِّثُ، مَا تَرَکنَا صَدَقَةٌ؛ ما (پیامبران) ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما باقی ماند، صدقه است.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۸۸و۲۲۲و۲۲۵.</ref><ref>بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۱۴۹.</ref>{{یاد|إنی سمعتُ رسول الله یقول: لا نورث، ما ترکنا صدقةٌ.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۰و۱۹۰) إن رسول الله قال: لا نورث، ما ترکنا صدقة.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹) إنا سمعنا رسول الله یقول:إنی لا أورِث.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۹.) إن رسول الله قال: لا نورث، ما ترکنا صدقة، إنما یأکل آل محمد فی هذا المال، و إنی والله لا أغیر شیئاً من صدقة رسول الله عن حالها التی کانت علیها فی عهد رسول الله،و لأعملن فیها بما عمل به رسول الله.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۸۹) إنی سمعتُ رسول الله یقول:إن الله عز وجل اذا اطعم نبیا طعمة ثم قبضه جعله للذی یقوم من بعده، فرایتُ ان ارده علی المسلمین.(ابن‌حنبل، مسند، ج۱، ص۱۷۲.)}} در یکی از نقل‌قول‌ها این عبارت به‌شکل «إِنَّا مَعْشَرَ الْأَنْبِیاءِ لَا نُورِثُ» آمده است.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱۶، ص۴۷.</ref> <br> هم‌چنین در بعضی نقل‌ها نام [[عباس بن عبدالمطلب]] همراه فاطمه(س) آمده است.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۸۸؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۱۴۹.</ref> در [[طبقات الکبری]]، نوشته ابن‌سعد بغدادی(۱۶۸۲۳۰ق) در سیره پیامبر و اصحابش، نقل شده که [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] (از طرف همسرش، فاطمه) و عباس، از ابوبکر تقاضای ارث پیامبر را کردند و علی در پاسخ ابوبکر، آیه ۱۰ [[سوره نمل]] و آیه ۱۲ [[سوره مریم]] (مربوط به ارث انبیاء) را خواند و گفت این، بیانِ کتاب خداست.<ref>ابن‌سعد، طبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۲، ص۲۱۵.</ref>
#واقعه اول: ابن‌حنبل و بخاری گزارش داده‌اند پس از وفات پیامبر، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] از ابوبکر درخواست کرد زمین‌های فدک را که ارث او از پیامبر یا سهمش از [[خمس]] [[خیبر]] بود، به او بدهد.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۸۸و۲۲۲؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۲۰و۸۹.</ref> ابوبکر از دادن فدک خودداری کرد و از قول پیامبر گفت: لاَ نُورِّثُ، مَا تَرَکنَا صَدَقَةٌ؛ ما (پیامبران) ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما باقی ماند، صدقه است.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۸۸و۲۲۲و۲۲۵.</ref><ref>بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۱۴۹.</ref>{{یاد|إنی سمعتُ رسول الله یقول: لا نورث، ما ترکنا صدقةٌ.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۰و۱۹۰) إن رسول الله قال: لا نورث، ما ترکنا صدقة.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹) إنا سمعنا رسول الله یقول:إنی لا أورِث.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۹.) إن رسول الله قال: لا نورث، ما ترکنا صدقة، إنما یأکل آل محمد فی هذا المال، و إنی والله لا أغیر شیئاً من صدقة رسول الله عن حالها التی کانت علیها فی عهد رسول الله،و لأعملن فیها بما عمل به رسول الله.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۸۹) إنی سمعتُ رسول الله یقول:إن الله عز وجل اذا اطعم نبیا طعمة ثم قبضه جعله للذی یقوم من بعده، فرایتُ ان ارده علی المسلمین.(ابن‌حنبل، مسند، ج۱، ص۱۷۲.)}} در یکی از نقل‌قول‌ها این عبارت به‌شکل «إِنَّا مَعْشَرَ الْأَنْبِیاءِ لَا نُورِثُ» آمده است.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱۶، ص۴۷.</ref> <br> هم‌چنین در بعضی نقل‌ها نام [[عباس بن عبدالمطلب]] همراه فاطمه(س) آمده است.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۸۸؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۱۴۹.</ref> در [[طبقات الکبری]]، نوشته ابن‌سعد بغدادی(۱۶۸۲۳۰ق) در سیره پیامبر و اصحابش، نقل شده که [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] (از طرف همسرش، فاطمه) و عباس، از ابوبکر تقاضای ارث پیامبر را کردند و علی در پاسخ ابوبکر، آیه ۱۰ [[سوره نمل]] و آیه ۱۲ [[سوره مریم]] (مربوط به ارث انبیاء) را خواند و گفت این، بیانِ کتاب خداست.<ref>ابن‌سعد، طبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۲، ص۲۱۵.</ref>
#واقعه دوم: در روایات دیگری، قضیه اختلاف علی و عباس را در زمان عمر گزارش داده که آنان از او خواستند بین آنها داوری کند. عمر نیز درباره فدک در حضور [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عبدالرحمن بن عوف]] و [[سعد وقاص]] به آنان همان جواب ابوبکر را داد.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۲۸، ۱۹۸، ۳۴۶،۳۸۵و۳۱۲.</ref><ref>بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۸۹.</ref>{{یاد|(به‌نقل از ابوبکر) أنه سمع النبی یقول: إن النبی لا یورث، و إنما میراثه فی فقراء المسلمین و المساکین؛ و أن النبی قال: إن النبی لا یموت حتی یؤمِّه بعض أمته.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۸.) ان النبی قال: لا نُورِث، ما ترکنا صدقةٌ.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۴۶،۳۸۵و۳۱۲.) قال رسول الله: لا تقتسم ورثتی دیناراً و لا درهماً، ما ترکتُ بعد نفقة نسایی و مؤونة عاملی، فهو صدقةٌ.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۱۲۸.)}}<br>
#واقعه دوم: در روایات دیگری، قضیه اختلاف [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] و [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] را در زمان [[عمر بن خطاب|عمر]] گزارش داده که آنان از او خواستند بین آنها داوری کند. عمر نیز درباره [[فدک]] در حضور [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عبدالرحمن بن عوف]] و [[سعد وقاص]] به آنان همان جواب [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] را داد.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۲۸، ۱۹۸، ۳۴۶،۳۸۵و۳۱۲.</ref><ref>بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۸۹.</ref>{{یاد|(به‌نقل از ابوبکر) أنه سمع النبی یقول: إن النبی لا یورث، و إنما میراثه فی فقراء المسلمین و المساکین؛ و أن النبی قال: إن النبی لا یموت حتی یؤمِّه بعض أمته.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۸.) ان النبی قال: لا نُورِث، ما ترکنا صدقةٌ.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۴۶،۳۸۵و۳۱۲.) قال رسول الله: لا تقتسم ورثتی دیناراً و لا درهماً، ما ترکتُ بعد نفقة نسایی و مؤونة عاملی، فهو صدقةٌ.(ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۱۲۸.)}}


==پاسخ فاطمه(س)==
==پاسخ فاطمه(س)==
{{اصلی|خطبه فدکیه}}
{{اصلی|خطبه فدکیه}}
ابن‌حنبل و بخاری در روایت‌های مربوط به این حدیث، پاسخ‌های کوتاهی از حضرت زهرا آورده‌اند<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۱۲و۷۹.</ref> که بخشهایی از [[خطبه فدکیه]] وی است<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۱۶ ‌۲۵.</ref>{{یاد|خطبه فدکیه، متن سخنرانی حضرت فاطمه در مسجد النبی است که بخشی از آن درباره فدک است.}} آنان همچنین گفته‌اند فاطمه(س) از پاسخ ابوبکر خشمگین شد و تا زمان فوتش در این احساس ماند.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹و۱۸۹؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۱۴۹.</ref><br>
[[احمد بن حنبل|ابن‌حنبل]] و بخاری در روایت‌های مربوط به این حدیث، پاسخ‌های کوتاهی از [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا(س)]] آورده‌اند<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۱۲و۷۹.</ref> که بخشهایی از [[خطبه فدکیه]] وی است<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۱۶ ‌۲۵.</ref>{{یاد|خطبه فدکیه، متن سخنرانی حضرت فاطمه(س) در [[مسجدالنبی]] است که بخشی از آن درباره [[فدک]] است.}} آنان همچنین گفته‌اند فاطمه(س) از پاسخ ابوبکر خشمگین شد و تا زمان فوتش در این احساس ماند.<ref>ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹و۱۸۹؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۱۴۹.</ref><br>
دختر پیامبر در خطبه‌اش، چند آیه از قرآن {{یاد|نمل، آیه ۱۶؛ مریم، آیه ۵و۶؛ انفال، آیه ۷۵؛
دختر پیامبر در خطبه‌اش، چند [[آیه]] از [[قرآن]] {{یاد|نمل، آیه ۱۶؛ مریم، آیه ۵و۶؛ انفال، آیه ۷۵؛نساء، آیه ۱۱.}} را خواند که شامل ارث گذاشتن پیامبران، اولویت خانواده در ارث و تاکید بر ارث گذاشتن دارد.<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.</ref> او سپس به ابوبکر و همراهانش اعتراض کرد که چرا برخلاف حکم قرآن گمان کرده‌اند پیامبر ارث نمی‌گذارد و او را مطابق حکم [[جاهلیت]] و با زور از ارثش محروم کردند، در حالی که خودشان و فرزندانشان، وارث پدرانشان هستند.<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.</ref> فاطمه از آنان پرسید که آیا آیه خاصی را خداوند بر آنان نازل کرده که پیامبر را از ارث گذاشتن خارج کرده؟ یا آنان بر خاص و عام قرآن، از پیامبر آگاهی بیشتری دارند؟<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.</ref> یا اینکه تصور می‌کنند دین او با دین پدرش متفاوت است و به‌این خاطر از او ارث نمی‌برد؟<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.</ref> او سپس رو به [[انصار]] کرد و از آنان شکایت کرد که او را در گرفتن حقش حمایت نکرده و ساکت ماندند.<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۲و۲۳.</ref>
نساء، آیه ۱۱.}} را خواند که شامل ارث گذاشتن پیامبران، اولویت خانواده در ارث و تاکید بر ارث گذاشتن دارد.<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.</ref> او سپس به ابوبکر و همراهانش اعتراض کرد که چرا برخلاف حکم قرآن گمان کرده‌اند پیامبر ارث نمی‌گذارد و او را مطابق حکم جاهلیت و با زور از ارثش محروم کردند، در حالی که خودشان و فرزندانشان، وارث پدرانشان هستند.<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.</ref> فاطمه از آنان پرسید که آیا آیه خاصی را خداوند بر آنان نازل کرده که پیامبر را از ارث گذاشتن خارج کرده؟ یا آنان بر خاص و عام قرآن، از پیامبر آگاهی بیشتری دارند؟<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.</ref> یا اینکه تصور می‌کنند دین او با دین پدرش متفاوت است و به‌این خاطر از او ارث نمی‌برد؟<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.</ref> او سپس رو به انصار کرد و از آنان شکایت کرد که او را در گرفتن حقش حمایت نکرده و ساکت ماندند.<ref>ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۲و۲۳.</ref>
[[پرونده:کتاب شیخ مفید.jpg|بندانگشتی|۳۰۰px|جستاری از [[شیخ مفید]] درباره حدیث نحن معاشر الانبیا]]
[[پرونده:کتاب شیخ مفید.jpg|بندانگشتی|۳۰۰px|جستاری از [[شیخ مفید]] درباره حدیث نحن معاشر الانبیا]]
==دیدگاه عالمان شیعه==
==دیدگاه عالمان شیعه==
گفته شده هیچ منبع روایی امامیه این حدیث را گزارش نکرده و تعدادی از عالمان شیعه آن را از جهت سند یا  
گفته شده هیچ منبع روایی [[امامیه]] این حدیث را گزارش نکرده و تعدادی از عالمان شیعه آن را از جهت سند یا محتوا رد یا نقد کرده‌اند.<ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۰.</ref> [[فضل بن شاذان نیشابوری|فضل بن شاذان]] در الایضاح،<ref>ابن‌شاذان، الایضاح، ۱۳۵۱ش، ص۵۱۵.</ref> [[شیخ مفید|محمد بن نعمان]] در [[الامالی (شیخ مفید)|الامالی]]<ref>مفید، الامالی، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۵.</ref> و در رسالة حول الحدیث نحن معاشر الانبیاء لا نورث،<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ص۲۰.</ref> [[علامه حلی|حسن بن یوسف حلی]] در [[نهج الحق و کشف الصدق (کتاب)|نهج الحق و کشف الصدق]]<ref>حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵تا۲۶۸.</ref> و در [[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (کتاب)|کشف المراد]]،<ref>حلی، کشف المراد، ۱۴۳۳ق، ص۲۷۲و۲۷۳.</ref> [[ابوالقاسم کوفی]] در [[الاستغاثه فی بدع الثلاثه]]<ref>کوفی، الاستغاثه، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۵.</ref> و [[علی بن عیسی اربلی]] در [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کشف الغمه]]<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ص۴۷۴.</ref> به این روایت پرداخته‌اند.<br>
محتوا رد یا نقد کرده‌اند.<ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۰.</ref> [[فضل بن شاذان نیشابوری|فضل بن شاذان]] در الایضاح،<ref>ابن‌شاذان، الایضاح، ۱۳۵۱ش، ص۵۱۵.</ref> [[شیخ مفید|محمد بن نعمان]] در [[الامالی (شیخ مفید)|الامالی]]<ref>مفید، الامالی، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۵.</ref> و در رسالة حول الحدیث نحن معاشر الانبیاء لا نورث،<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ص۲۰.</ref> [[علامه حلی|حسن بن یوسف حلی]] در [[نهج الحق و کشف الصدق (کتاب)|نهج الحق و کشف الصدق]]<ref>حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵تا۲۶۸.</ref> و در [[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (کتاب)|کشف المراد]]،<ref>حلی، کشف المراد، ۱۴۳۳ق، ص۲۷۲و۲۷۳.</ref> [[ابوالقاسم کوفی]] در [[الاستغاثه فی بدع الثلاثه]]<ref>کوفی، الاستغاثه، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۵.</ref> و [[علی بن عیسی اربلی]] در [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کشف الغمه]]<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ص۴۷۴.</ref> به این روایت پرداخته‌اند.<br>
[[شیخ مفید]] متن [[حدیث]] را به شکل "نحن معاشر الأنبیاء لا نورث ما ترکناه صدقة" آورده است.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۱۹.</ref> او و [[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]]، این حدیث را [[خبر واحد]] دانسته‌اند.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.</ref><ref>حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵تا۲۶۸.</ref> مفید همچنین گفته اگر اعتبار این حدیث را بپذیریم، معنای موافق آن با [[قرآن]] این است که ارث [[پیامبران]] شامل [[صدقه|صدقات]] آنان نمی‌شود، ولی اگر همه اموال باقی‌مانده از پیامبران، صدقه و غیر قابل [[ارث]] دانسته شود، مخالف قرآن است.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.</ref> در نقد دیگر، اینکه فقط ابوبکر حدیث را شنیده و دختر و همسران پیامبر (وارثان او) آن را نشنیده‌اند، تعجب‌آور دانسته شده<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref> و نیز انگیزه نقل حدیث از ابوبکر که خود عامل و ذی‌نفع در مصادره فدک بود، زیر سؤال رفته است.<ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۲.</ref><br>
[[شیخ مفید]] متن حدیث را به شکل "نحن معاشر الأنبیاء لا نورث ما ترکناه صدقة" آورده است.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۱۹.</ref> او و [[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]]، این حدیث را [[خبر واحد]] دانسته‌اند.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.</ref><ref>حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵تا۲۶۸.</ref> مفید همچنین گفته اگر اعتبار این حدیث را بپذیریم، معنای موافق آن با [[قرآن]] این است که ارث پیامبران شامل [[صدقه|صدقات]] آنان نمی‌شود، ولی اگر همه اموال باقی‌مانده از پیامبران، صدقه و غیر قابل [[ارث]] دانسته شود، مخالف قرآن است.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.</ref> در نقد دیگر، اینکه فقط ابوبکر حدیث را شنیده و دختر و همسران پیامبر (وارثان او) آن را نشنیده‌اند، تعجب‌آور دانسته شده<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref> و نیز انگیزه نقل حدیث از ابوبکر که خود عامل و ذی‌نفع در مصادره فدک بود، زیر سؤال رفته است.<ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۲.</ref><br>
هم‌چنین گفته شده ابوبکر در چند مورد، مخالفِ حدیث مورد ادعایش، رفتار کرده است.<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref><ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۲.</ref> برای مثال نقل شده در اختلاف [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] و عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] برای تملّک شمشیر، زره و قاطر پیامبر، ابوبکر آنها را تحت عنوان ارث پیامبر به علی داد<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref> و یا به [[همسران پیامبر(ص)|همسران پیامبر]] اجازه داد در خانه‌هایشان سکونت داشته باشند و آنها را مصادره نکرد و برای دفن شدن در کنار [[مسجد النبی|قبر پیامبر]]، از دخترش عایشه، همسر پیامبر اجازه گرفت.<ref>صدر، الفدک فی التاریخ، ۱۴۰۳ق، ص۱۱۴.</ref>برخی گفته‌اند عایشه حق نداشت که پدرش را در کنار پیامبر [[دفن]] کند زیرا اگر آن خانه را، ارث از پیامبر می‌دانست، خلاف گفته خودش و پدرش بود که پیامبر چیزی ارث نگذاشته و اگر ارث وی از پیامبر بود، دختر و دیگر همسران پیامبر در آن حق داشتند و نمی‌توانست بدون اجازه آنان این کار را انجام دهد و حق ارث وی نیز به‌اندازه قبر پدرش نبود که به اجازه دیگران نیاز نداشته باشد. اشعار معروف (تجمّلتِ تبغّلتِ| ولو عشتِ تفیلت|لک الثمن من التُسع|وفی الکل تطمعتِ| ترجمه: یک روز در [[جنگ جمل]] بر شتر سوار شدی و امروز بر استر، و اگر زنده بمانی شاید که بر فیل سوار شوی و تو را از میراث [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یک نهم از یک هشتم است در حالی که تو در همه میراث تصرف کردی)؛ که منسوب به [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] است نیز بیانگر محدودیت سهمیه عایشه از ارث پیامبر است. زیرا میراث همسر از شوهر درصورت داشتن فرزندیک هشتم است و چون پیامبر ۹ همسر داشته است سهم ارث عایشه یک نهم از یک هشتم است (یعنی یک هفتاد و دوم) اما او در همه ارث تصرف کرد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۹؛ الراوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۳.
هم‌چنین گفته شده ابوبکر در چند مورد، مخالفِ حدیث مورد ادعایش، رفتار کرده است.<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref><ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۲.</ref> برای مثال نقل شده در اختلاف [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] و عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] برای تملّک شمشیر، زره و قاطر پیامبر، ابوبکر آنها را تحت عنوان ارث پیامبر به علی داد<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref> و یا به [[همسران پیامبر(ص)|همسران پیامبر]] اجازه داد در خانه‌هایشان سکونت داشته باشند و آنها را مصادره نکرد و برای دفن شدن در کنار [[مسجد النبی|قبر پیامبر]]، از دخترش عایشه، همسر پیامبر اجازه گرفت.<ref>صدر، الفدک فی التاریخ، ۱۴۰۳ق، ص۱۱۴.</ref>برخی گفته‌اند عایشه حق نداشت که پدرش را در کنار پیامبر [[دفن]] کند زیرا اگر آن خانه را، ارث از پیامبر می‌دانست، خلاف گفته خودش و پدرش بود که پیامبر چیزی ارث نگذاشته و اگر ارث وی از پیامبر بود، دختر و دیگر همسران پیامبر در آن حق داشتند و نمی‌توانست بدون اجازه آنان این کار را انجام دهد و حق ارث وی نیز به‌اندازه قبر پدرش نبود که به اجازه دیگران نیاز نداشته باشد. اشعار معروف (تجمّلتِ تبغّلتِ| ولو عشتِ تفیلت|لک الثمن من التُسع|وفی الکل تطمعتِ| ترجمه: یک روز در [[جنگ جمل]] بر شتر سوار شدی و امروز بر استر، و اگر زنده بمانی شاید که بر فیل سوار شوی و تو را از میراث [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یک نهم از یک هشتم است در حالی که تو در همه میراث تصرف کردی)؛ که منسوب به [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] است نیز بیانگر محدودیت سهمیه عایشه از ارث پیامبر است. زیرا میراث همسر از شوهر درصورت داشتن فرزندیک هشتم است و چون پیامبر ۹ همسر داشته است سهم ارث عایشه یک نهم از یک هشتم است (یعنی یک هفتاد و دوم) اما او در همه ارث تصرف کرد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۹؛ الراوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۳.
</ref>
</ref>
confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵

ویرایش