Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۲۷
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
===عصمت=== | ===عصمت=== | ||
{{اصلی|عصمت امامان}} | {{اصلی|عصمت امامان}} | ||
امامیه و [[اسماعیلیه]] بر این باورند که امام باید معصوم باشد<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، انتشارات دانشگاه تهران، ص۳۹؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۲.</ref> و برای اثبات آن به ادلهای همچون | [[امامیه]] و [[اسماعیلیه]] بر این باورند که امام باید معصوم باشد<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، انتشارات دانشگاه تهران، ص۳۹؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۲.</ref> و برای اثبات آن به ادلهای همچون برهان امتناع تسلسل، برهان حفظ و تبیین شریعت توسط امام، برهان وجوب اطاعت از امام، برهان نقض غرض، برهان انحطاط و سقوط امام در صورت ارتکاب گناه استدلال کردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۲-۴۹۴؛ شعرانی، شرح تجرید الاعتقاد، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۰-۵۱۱.</ref> | ||
همچنین گفتهاند امام باید از جمیع عیبهای ظاهری مانند بیماریهای پوستی، نقصهای مربوط به اصل و نسب و اشتغال به فنون و شغلهای بیارزش و امور منزجرکنندهای که موجب دوری مردم از وی میشوند و به نوعی با لطف بودن وی (نزدیککنندگی بندگان به طاعت خداوند و دورکنندگی آنان از گناه) | همچنین گفتهاند امام باید از جمیع عیبهای ظاهری مانند بیماریهای پوستی، نقصهای مربوط به اصل و نسب و اشتغال به فنون و شغلهای بیارزش و امور منزجرکنندهای که موجب دوری مردم از وی میشوند و به نوعی با لطف بودن وی (نزدیککنندگی بندگان به طاعت خداوند و دورکنندگی آنان از گناه) منافات دارد مبرا باشد.<ref>بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۰.</ref> | ||
===افضلیت=== | ===افضلیت=== | ||
{{اصلی|افضلیت امام}} | {{اصلی|افضلیت امام}} | ||
از نظر امامیه و گروهی از [[مرجئه]]، معتزله و [[زیدیه]]، امام باید در علم، دین، کرامت، شجاعت و در همه فضایل نفسانی و بدنی، برتر از همه مردمان عصر خود باشد؛<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، انتشارات دانشگاه تهران، ص۳۹-۴۰؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۶.</ref> چرا که اولاً | از نظر امامیه و گروهی از [[مرجئه|مُرجِئه]]، [[معتزله|مُعتزله]] و [[زیدیه]]، امام باید در علم، دین، کرامت، شجاعت و در همه فضایل نفسانی و بدنی، برتر از همه مردمان عصر خود باشد؛<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، انتشارات دانشگاه تهران، ص۳۹-۴۰؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۶.</ref> چرا که اولاً اگر امام در فضیلت، مساوی دیگران باشد، انتخاب او به عنوان امام، ترجیح بلا مُرَجِّح است (برگزیدن یکی از دو امر مساوی، بدون وجود دلیل رجحانآور) که عقل آن را قبیح میداند و اگر پایینتر از دیگران باشد، ترجیح شخص پایینتر بر شخص برتر (تقدیم مفضول بر فاضل) پیش میآید که عقلاً درست نیست.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۰.</ref> ثانیاً آیاتی مانند [[آیه ۳۵ سوره یونس]] و [[آیه ۹ سوره زمر]]، نیز بر لزوم تبعیت از فاضل و ترجیح او بر مفضول دلالت دارند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۶؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۳۴.</ref> | ||
===تعیین براساس نص=== | ===تعیین براساس نص=== | ||
امامیه بر این باورند که امام باید بهواسطه | امامیه بر این باورند که امام باید بهواسطه بیانی روشن و صریح (اصطلاحاً «نَصِّ جَلی») از سوی خدا، پیامبر یا امام قبلی، تعیین شود<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۱؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۳۴.</ref> و برای این باور به ادله زیر استناد کردهاند: | ||
*از ویژگیهای امام این است که معصوم باشد و عصمت | *از ویژگیهای امام این است که معصوم باشد و عصمت امری درونی است که برای غیر خدا و غیر کسی که خدا او را آگاه کرده، قابل درک نیست. بنابراین باید بهوسیله نص، وی را به مردم شناسانده شود.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۶؛ شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۳.</ref> | ||
*پیامبر(ص) که امت خود را در کوچکترین احکام رهبری میکرد و هرگاه یک یا دو روز از مدینه خارج میشد، کسی را بهجای خود برای رسیدگی به امور مسلمانان جایگزین مینمود، چگونه ممکن است که مهمترین امر مانند خلافت و جانشینی پس خودش را مُهمَل گذارد و کسی را بهجای خود تعیین نکرده باشد؟ بنابراین از سیره و روش وی چنین | *پیامبر(ص) که امت خود را در کوچکترین احکام رهبری میکرد و هرگاه یک یا دو روز از مدینه خارج میشد، کسی را بهجای خود برای رسیدگی به امور مسلمانان جایگزین مینمود، چگونه ممکن است که مهمترین امر مانند خلافت و جانشینی پس خودش را مُهمَل گذارد و کسی را بهجای خود تعیین نکرده باشد؟ بنابراین از سیره و روش وی چنین به دست میآید که امام پس از خود را تعیین کرده و بهوسیله نص، به مردم شناسانده است.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۶؛ شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۳.</ref> | ||
*روایاتی از امامان معصوم وجود دارد که بر وجوب تعیین امام بهوسیله | *روایاتی از امامان معصوم وجود دارد که بر وجوب تعیین امام بهوسیله نص دلالت دارند.<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۳، ص۶۸-۶۹؛ حائری، الإمامة وقیادة المجتمع، ۱۴۱۶ق، ص۶۴-۶۵. | ||
</ref> | </ref> | ||
[[بنیعباس]] و | [[بنیعباس]] و طرفدارانشان گفتهاند امام بهوسیله نص معتبر، میراث یا انتساب به پیامبر(ص) نیز ثابت میشود.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۳.</ref> زیدیه بر این باورند که اگر فردی از نسل [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] دعوت به خویش کند و با شمشیر برای امر به معروف و اجرای احکام اسلام قیام کند، امامتش صحیح است و سایر فرقههای مسلمان بر این نظرند که امام بهوسیله نص یا تعیین [[اهل حل و عقد]] (عالمان، رؤسا و افراد متنفذ جامعه) ثابت میشود.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵-۴۹۶؛ شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۳-۵۱۴.</ref> | ||
==فلسفه امامت== | ==فلسفه امامت== |