حکومتداری سلمان بر پایه عدالت، ساده زیستی و بی رغبتی به دنیا بود به گونهای که اجتناب از اشرافیگری او باعث اعتراض خلیفه دوم شد.[۱] سلمان فارسی توسط خلیفه دوم، فرماندار مدائن شد.[۲] او برای قبول این مسئولیت از علی(ع) اجازه گرفت و سپس آن را قبول کرد.[۳]
ابنشهر آشوب (۴۸۸ق - ۵۸۸ق) فقیه و محدث شیعه معتقد است که عمر بن خطاب، سلمان را به فرمانداری مدائن مأمور کرد تا او را به خود نزدیک، و حکومتش را توجیه کند.[۴] ولی سلمان پس از اجازه از علی(ع) این مقام را پذیرفت.[۵]
ابنسعد(درگذشت ۲۳۰ق) مورخ و نویسنده کتاب طبقات الکبری نقل میکند که مردم برای استقبال از فرماندار جدید در دروازه شهر مدائن جمع شده بودند که پیرمردی اسب سوار وارد مدائن شد.[۶] او به طرف خانۀ کوچکی در کنار مسجد رفت و آنجا را اقامتگاه خویش قرار داد و به اداره امور مشغول شد.[۷]
مدائن یکی از شهرهای سرسبز، خرم و پایتخت ساسانیان در ایران قبل از اسلام بود که به دست مسلمانان فتح شد.[۸] سلمان در فتح مدائن نقش ویژهای داشت.[۹] او با مردم شهر مذاکره کرد و آنان پذیرفتند که جزیه بپردازند.[۱۰]
سلمان در ایام حکومت خود، بیتالمال را صرف مردم میکرد و حتی حقوق شخصی خویش را به نفع جامعه و نیازمندان خرج میکرد تا جایی که از طرف خلیفه دوم نسبت به این سادهزیستی و کمک به نیازمندان مورد بازخواست قرار گرفت.[۱۱] مسعودی(۲۸۰-۳۴۵ق) تاریخنگار قرن چهارم هجری قمری مینویسد که سلمان در عصر حکومتش لباس پشمینه میپوشید و نان جو میخورد و در نهایت سادگی سلوک میکرد.[۱۲]ابنسعد مورخ اهل سنت نقل میکند که سلمان در عصر حکومتش بر مدائن، محافظ و نگهبان نظامی نداشت و اگر کسی قصد کشتن او را میکرد، چه بسا به راحتی میتوانست چنین کند.[۱۳] سلمان چنان ساده زیست و زاهد بود که بعضاً مردم او را نمیشناختند و از او کار میکشیدند با این گمان که او کارگر است.[۱۴]
سهم سلمان از بیت المال در سِمَت فرمانداری مدائن، پنج هزار درهم بود که آن را صدقه میداد و با زنبیل بافی از برگ نخل، کسب درآمد میکرد.[۱۵]بنابر نقلهای تاریخی سلمان در مدائن زیر سایه دیوارها و درختان مینشست و با ساختن خانه برای خود موافق نبود، تا آنکه به پیشنهاد یکی از یارانش، تنها با ساختن خانهای موافقت کرد که چون بایستد سرش به سقف آن و چون دراز کشد، پایش به دیوار آن برخورد کند.[۱۶]
سلمان با پیروی از سنت پیامبر (ص) مسجد را مرکز تعلیم، تربیت و هدایت مردم قرار داده بود.[۱۷] و خود در مسجد مینشست و قرآن را برای مردم تفسیر میکرد.[۱۸]
روایتهای مختلفی از زهد سلمان نقل شده است.[۱۹] ابنسعد(درگذشت ۲۳۰ق) از تاریخ نگاران اهل سنت میگوید که سلمان در بازار به پیرمردی که بار علوفه داشت کمک میکند، از کنار قومی میگذرد که سلمان را شناختند پس قصد کمک به آن داشتند ولی او قبول نمیکند و میگوید علوفه را به قصد خانه پیرمرد بر کمرم بار زدم پس تا مقصد آن را ترک نمیکنم.[۲۰]
سید علیخان مدنی(۱۰۵۲ - ۱۱۱۸ق) از علمای قرن دوازدهم شیعه نقل میکند که سلمان دستهای هیزم بر سر داشت و از بازار رد میشد و چون ازدحام جمعیت را میدید به مردم میگفت راه عبور شاهزاده را باز کنید.[۲۱]
سلمان از افراد بسیار سالخورده زمان خود و تا لحظه مرگ فرماندار مدائن بود.[۲۲] سلمان بنابر نقلهای تاریخی در سال ۳۵ یا ۳۶ قمری درگذشت و طبق روایت اصبغ بن نباته، امام علی(ع) با طی الارض به مدائن رفته، او را کفن و دفن نمود.[۲۳]
پانویس
- ↑ محدثی، سلمان فارسی، ۱۳۷۱ش، ص۵۳.
- ↑ ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۸۶.
- ↑ ابنشاذان، الفضائل، ۱۳۶۳ش، ص۸۶.
- ↑ خان مدنی، الدرجات الرفیعه، ۱۹۸۳م، ص۲۱۵.
- ↑ خان مدنی، الدرجات الرفیعه، ۱۹۸۳م، ص۲۱۵.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۶۶.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۶۶.
- ↑ خان مدنی، الدرجات الرفیعه،۱۹۸۳م، ص۲۱۵.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۶۵.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۶۵.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۶۶.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۳۷۴ق، ج۲، ص۳۰۶.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۸۷.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۸۸.
- ↑ ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۳۵.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۸۹؛ ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۳۶.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ۱۳۹۵ق، ج۴، ص۶۸-۶۹؛ ثقفی کوفی، الغارات، ۱۴۱۰ق، ص۴۳۴.
- ↑ ابونعیم، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ۱۳۹۴ق، ج۱، ص۲۰۳.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ج۴، ص۶۴ا-۱۶۷.
- ↑ ابنسعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۶۶.
- ↑ خان مدنی، الدرجات الرفیعه، ۱۹۸۳م، ص۲۱۶.
- ↑ خان مدنی، الدرجات الرفیعه، ۱۹۸۳م، ص۲۱۵؛ ابناثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۶۹.
- ↑ ابناثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۳۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۳۸۰.
منابع
- ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، قاهره، دارام القری، ۱۳۹۴ق.
- ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- ابناثیر، عزالدین، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، تهران، اسماعیلیان، ۱۹۴۴م.
- ابناثیر، علی بن ابیالکرم، اسد الغابة، بیروت، دارالفکر ۱۴۰۹ق.
- ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
- ابنشاذان، الفضائل، قم، رضی، ۱۳۶۳ش.
- ثقفی کوفی، ابراهیم، الغارات، تهران، انجمن آثار ملی، چاپ اول، ۱۳۹۵ق.
- خان مدنی، سیدعلی، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، بیروت، موسسة الوفاء، ۱۹۸۳م.
- مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- محدثی، جواد، سلمان فارسی، قم، دفترتبلیغات، ۱۳۷۱ش.
- مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴ق.
آیا میدانستید که... | جدیدترین پرسشها |
درگاه:پرسش/آیا میدانستید |