براساس نقل مورخان، پیامبر(ص) برخی زنان را که با او سازش نداشته یا به زندگی با او راضی نبودند، طلاق داده است.[۱]

  • ابن‌سعد(درگذشت ۲۳۰ق) در الطبقات الکبری آورده است که پیامبر(ص) حفصه بنت عمر، را طلاق داد.[۲] طبرانی از عالمان قرن چهارم اهل‌سنت می‌گوید پس از تصمیم پیامبر(ص) به طلاق، جبرئیل او را منصرف کرد.[۳] سید جعفر مرتضی محقق معاصر شیعه معتقد است پیامبر(ص) برای بار دوم می‌خواست حفصه را طلاق دهد اما با واسطه شدن عمر بن خطاب منصرف شد.[۴]
  • به نقل بلاذری(درگذشت ۲۷۹ق)، ملیکه بنت کعب(الکنانیة) بعد از کشته شدن پدرش توسط مسلمانان در فتح مکه، به عقد پیامبر(ص) در آمد. عایشه به او گفت حیا نمی‌کنی که با قاتل پدرت ازدواج کرده‌ای. ملیکه با شنیدن این حرف، پشیمان شد و پیامبر(ص) او را طلاق داد.[۵] و با وساطت خویشان ملیکه باز هم پیامبر حاضر به رجوع نشد.[۶] واقدی مورخ قرن سوم اهل‌سنت معتقد است که همه بزرگان بر این مساله اتفاق نظر دارند که پیامبر(ص) با قبیله کنانه وصلت نکرده است.[۷]
  • ابن‌حجر عسقلانی(۷۷۳–۸۵۲ق) در الاصابه آورده است، حفصه و عایشه بخاطر حسادت در زیبایی اسماء بنت نعمان به او عبارتی یاد دادند تا آن را در خلوت به پیامبر(ص) بازگو کند. اسماء چنین کرد و پیامبر(ص) هم بخاطر جسارتی که به او شده، طلاقش داد.[۸]
  • برخی مورخان نوشته‌اند پیامبر(ص) در سال هشتم هجری، سوده بنت زمعه را به خاطر مسن بودنش طلاق داد. البته بعد از مدت کوتاهی طبق درخواست سوده به منزل پیامبر(ص) برگشت.[۹]
  • حاکم نیشابوری(درگذشت ۴۰۵ق) در المستدرک علی الصحیحین از زنی بنام الکلابیه گزارش می‌دهد، که در اسم و علت طلاق او اختلاف است.[۱۰] برخی مورخان زنان پیامبر(ص) از این قبیله را متعدد دانسته‌اند.[۱۱]
  • ریحانه بنت زید، که پس از اسارتش در جنگ با بنی‌قریظه، اسلام را پذیرفت و به عقد پیامبر(ص) در آمد.[۱۲] بنابر گزارش‌ ابن‌سعد، پس از اعتراض ریحانه به حکم حجاب، پیامبر(ص) او را طلاق داد. البته بعد از این پشیمان شد و پیامبر او را بخشید و به خانه برگرداند.[۱۳] برخی بر این باوراند که او تا زمان وفات، کنیز پیامبر(ص) بوده است.


مفسران معتقدند بعد از فتح خیبر[۱۴] زنان پیامبر در گزینش بین ادامه زندگی ساده با پیامبر(ص)، و طلاق مخیر شدند.[۱۵] بعد از اینکه او را برگزیدند، آیه۵۲ از سوره احزاب نازل شد و ازدواج مجدد بر پیامبر(ص) حرام شد.[۱۶] بنابراین پذیرفته نیست که در این برهه برای ازدواج اقدامی کرده باشد.[۱۷] تا طلاقی صورت بگیرد.[نیازمند منبع]

فخر رازی(درگذشت ۶۰۶ق) در مورد نسخ شدن حرمت ازدواج مجدد پیامبر(ص) قائل به اختلاف است.[۱۸] شیخ طوسی(۳۸۵-۴۶۰ق) معتقد است اکثر فقهاء بر این باورند بعد از مدتی این حکم باطل شد.[۱۹]

پانویس

  1. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۸، ص۱۳۰.
  2. ابن‌سعد، طبقات الکبری، دار صادر، ج۸، ص۸۴؛ ایوب، زوجات النبی، ۱۴۱۷ق، ص۵۴.
  3. بلاذری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۹؛ طبرانی، معجم کبیر، مکتبه ابن تیمیه، ج۲۳، ص۱۸۸.
  4. مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی، ۱۴۲۶ق، ج۶، ص۲۰۴.
  5. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۵۸.
  6. ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۸، ص۱۴۸.
  7. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۵۹.
  8. ابن‌حجر، الاصابه، ج۸، ص۲۰؛ مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی، ۱۴۲۶ق، ج۲۶، ص۷۸.
  9. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۰۷.
  10. حاکم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۳۸.
  11. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴۱.
  12. ایوب، زوجات النبی،۱۴۱۷ق، ص۱۱۶.
  13. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۸، ص۱۳۰.
  14. قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۹۲.
  15. الصنعانی، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۴۹۲.
  16. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۹۱.
  17. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۵.
  18. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۷۸.
  19. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، داراحیاء التراث العربی، ج۸، ص۳۵۶.

منابع

  • ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة، به‌تحقيق عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمد معوض، بيروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • الصنعانی، عبدالرزاق، المصنف، به‌تحقیق حبيب الرحمن الأعظمی، هند، المکتب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • ایوب، سعید، زوجات النبی، بیروت، دار الهادی، ۱۴۱۷ق.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، به‌تحقیق سهيل زكار ورياض الزركلي، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
  • حاکم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، به‌تحقيق مصطفى عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • طبرانی، سليمان بن أحمد، المعجم الكبير، به‌تحقیق حمدي بن عبد المجيد السلفي، القاهرة، مکتبه ابن تیمیه، چاپ دوم، بی‌تا.
  • طبری، محمد بن جرير، تاربخ طبری، بيروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
  • فخر رازی، تفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • قمى، على بن ابراهيم‌، تفسیر قمی، به‌تصحیح طيّب‌ موسوى جزائرى، قم‌، دار الكتاب‌، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
  • مرتض العاملی، سیدجعفر، الصحیح من سیرة النبی، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۶ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه‌، چاپ سى و دوم‌، ۱۳۷۴ش.


آیا می‌دانستید که... جدیدترین پرسش‌ها
درگاه:پرسش/آیا می‌دانستید