۱۷٬۸۰۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| تورفتگی = ۰ | | تورفتگی = ۰ | ||
| تراز = وسط | | تراز = وسط | ||
| عنوان = {{عربی|اندازه=۱۰۰%|فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ الله عَلَی الْکاذِبِینَ}}|هرگاه بعد از علم و دانشی که ( | | عنوان = {{عربی|اندازه=۱۰۰%|فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ الله عَلَی الْکاذِبِینَ}}|هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.([[سوره آلعمران]]،۶۱) | ||
}} | }} | ||
==جایگاه== | ==جایگاه== | ||
آیه مباهله از آیاتی است که درباره حقانیت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر اسلام(ص)]] و فضیلت [[اصحاب کساء]] به آن استناد شده است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۶۳ و ۷۶۴؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۰۳ و ۴۰۴؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۷۰.</ref> [[زمخشری]]، مفسر اهلسنت اهلسنت، این آیه را قویترین دلیل بر فضیلت و برتری اصحاب کساء دانسته است.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۷۰.</ref> | آیه مباهله از آیاتی است که درباره حقانیت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر اسلام(ص)]] و فضیلت [[اصحاب کساء]] به آن استناد شده است.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۶۳ و ۷۶۴؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۰۳ و ۴۰۴؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۷۰.</ref> [[زمخشری]]، مفسر اهلسنت اهلسنت، این آیه را قویترین دلیل بر فضیلت و برتری اصحاب کساء دانسته است.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۷۰.</ref> به گفته عالمانی همچون [[علامه حلی]] و [[فضل بن حسن طبرسی]]، مفسران [[اجماع]] دارند که این آیه در فضیلت [[اصحاب کساء]] نازل شده است.<ref> حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۱۷۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۶۳؛ شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۶.</ref> همچنین، بر پایه روایات، [[امامان شیعه]] و برخی از [[صحابه]] برای اثبات افضلیت امام علی(ع) به این آیه استناد کردهاند.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۳، ص۲۳۰.</ref> | ||
به گفته عالمانی همچون [[علامه حلی]] و [[فضل بن حسن طبرسی]]، مفسران [[اجماع]] دارند که این آیه در فضیلت [[اصحاب کساء]] نازل شده است.<ref> حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۱۷۷؛ طبرسی، مجمع | |||
== شأن نزول == | == شأن نزول == | ||
{{اصلی|مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران}} | {{اصلی|مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران}} | ||
آیه مباهله در پاسخ به مسیحیان [[نجران]] نازل شد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۶۲.</ref> گروهی از مسیحیان نجران برای گفتگو با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] درباره ادعای [[نبوت خاصه|رسالت وی]] به [[مدینه]] آمدند. پیامبر پس از معرفی خویش، [[حضرت عیسی(ع)]] را بندهای از بندگان خدا معرفی کرد. آنها نپذیرفتند و متولد شدن عیسی(ع) بدون پدر را دلیل بر الوهیت او دانستند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۵۷۵.</ref> مسیحیان نجران بر باور خویش اصرار داشتند، پیامبر(ص) آنان را به مباهله دعوت نمود. پیامبر(ص) همراه با دختر و فرزندان و دامادش برای مباهله حاضر شد، ولی مسیحیان چون جدیت پیامبر(ص) و همراهانش را مشاهده کردند، به توصیه بزرگشان از مباهله منصرف شدند. آنان با پیامبر(ص) صلح کرده و درخواست کردند که با پرداخت [[جزیه]] بر دین خود باقی بمانند و پیامبر نیز پذیرفت.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۶۲.</ref> رخداد مباهله و نزول این آیه را در روز [[۲۴ ذیالحجه|۲۴ ذی الحجه]] [[سال ۹ هجری قمری|سال نهم هجری]] (سال [[سنة الوفود|عام الوُفود]]) دانستهاند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۶-۱۷۱.</ref> | آیه مباهله در پاسخ به مسیحیان [[نجران]] نازل شد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۶۲.</ref> گروهی از مسیحیان نجران برای گفتگو با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] درباره ادعای [[نبوت خاصه|رسالت وی]] به [[مدینه]] آمدند. پیامبر پس از معرفی خویش، [[حضرت عیسی(ع)]] را بندهای از بندگان خدا معرفی کرد. آنها نپذیرفتند و متولد شدن عیسی(ع) بدون پدر را دلیل بر الوهیت او دانستند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۵۷۵.</ref> مسیحیان نجران بر باور خویش اصرار داشتند، پیامبر(ص) آنان را به مباهله دعوت نمود. پیامبر(ص) همراه با دختر و فرزندان و دامادش برای مباهله حاضر شد، ولی مسیحیان چون جدیت پیامبر(ص) و همراهانش (فاطمه(س)، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع)) را مشاهده کردند، به توصیه بزرگشان از مباهله منصرف شدند. آنان با پیامبر(ص) صلح کرده و درخواست کردند که با پرداخت [[جزیه]] بر دین خود باقی بمانند و پیامبر نیز پذیرفت.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۶۲.</ref> رخداد مباهله و نزول این آیه را در روز [[۲۴ ذیالحجه|۲۴ ذی الحجه]] [[سال ۹ هجری قمری|سال نهم هجری]] (سال [[سنة الوفود|عام الوُفود]]) دانستهاند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۶-۱۷۱.</ref> | ||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
مفسران [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] مانند [[زمخشری]]،<ref>الزمخشری، | مفسران [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] مانند [[زمخشری]]،<ref>الزمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ ق، ذیل آیه ۶۱ آل عمران.</ref> [[فخر رازی|فخررازی]]،<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۰۵ق، ذیل آیه ۶۱ آل عمران.</ref> و [[بیضاوی]]<ref>البیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ۱۴۲۹ق، ذیل آیه ۶۱ آل عمران.</ref> گفتهاند که مراد آیه از «اَبْناءَنا» (پسرانمان) [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|حسن]] و [[امام حسین علیهالسلام|حسین(ع)]]، و مراد از «نِساءَنا» (زنانمان) [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] و مراد از «اَنْفُسَنا» (جانهایمان) [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] است. | ||
مفسران شیعه در پاسخ به این اشکال که «اَبْناءَنا»، «نِساءَنا» و «اَنْفُسَنا» با صیغه جمع ذکر شده، در حالی که مصادیق مذکور یا مفرد هستند و یا مثنّی، گفتهاند: | |||
#شأن نزول آیه، قرینه بر صحت این تفسیر است؛ زیرا به اتفاق مفسران، رسول خدا(ص) به جز علی، فاطمه و [[حسنین|حسنین(ع)]]، کسی را برای مباهله همراه خود نبرد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۶۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۳، ص۲۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۵۸۶.</ref> | #شأن نزول آیه، قرینه بر صحت این تفسیر است؛ زیرا به اتفاق مفسران، رسول خدا(ص) به جز علی، فاطمه و [[حسنین|حسنین(ع)]]، کسی را برای مباهله همراه خود نبرد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۶۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۳، ص۲۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۵۸۶.</ref> | ||
#به گفته [[ناصر مکارم شیرازی]]، در مرحله قرارداد، گاهی الفاظ بهصورت جمع ذکر میشود تا بر همه مصادیق تطبیق کند، ولی در مرحله اجرا ممکن است مصداق، منحصر به یک فرد باشد، و این انحصار در مصداق منافات با کلی بودن مسئله ندارد؛ مثلاً در قرارداد چنین مینویسند که مسئول اجرای قرارداد امضاءکنندگان آن و فرزندان آنها هستند، در حالی که ممکن است یکی از طرفین تنها یک یا دو فرزند داشته باشد و این موضوع منافاتی با تنظیم قانون یا قرارداد به صورت «جمع» ندارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۵۸۶-۵۸۷.</ref> | #به گفته [[ناصر مکارم شیرازی]]، در مرحله قرارداد، گاهی الفاظ بهصورت جمع ذکر میشود تا بر همه مصادیق تطبیق کند، ولی در مرحله اجرا ممکن است مصداق، منحصر به یک فرد باشد، و این انحصار در مصداق منافات با کلی بودن مسئله ندارد؛ مثلاً در قرارداد چنین مینویسند که مسئول اجرای قرارداد امضاءکنندگان آن و فرزندان آنها هستند، در حالی که ممکن است یکی از طرفین تنها یک یا دو فرزند داشته باشد و این موضوع منافاتی با تنظیم قانون یا قرارداد به صورت «جمع» ندارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۵۸۶-۵۸۷.</ref> | ||
#در [[قرآن]] موارد دیگری از اطلاق صیغه جمع بر مصداق واحد مشاهده میشود مثل [[آیه ظهار]] در [[سوره مجادله]].<ref group="یادداشت">{{عربی|اَلَّذِینَ یظَاهِرُونَ مِنکم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ ۖ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِی وَلَدْنَهُمْ ۚ وَإِنَّهُمْ لَیقُولُونَ مُنکرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ|کسانی که از شما نسبت به همسرانشان «ظهار» میکنند (و میگویند: «أَنتِ عَلیَّ کَظَهرِ أُمّی = تو نسبت به من بمنزله مادرم هستی»)، آنان هرگز مادرانشان نیستند؛ مادرانشان تنها کسانیاند که آنها را به دنیا آوردهاند! آنها سخنی زشت و باطل میگویند؛ و خداوند بخشنده و آمرزنده است!}}([[سوره مجادله]]/آیه۲).</ref><ref>رجوع کنید به: طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۳، ص۲۲۳.</ref> | #در [[قرآن]] موارد دیگری از اطلاق صیغه جمع بر مصداق واحد مشاهده میشود مثل [[آیه ظهار]] در [[سوره مجادله]].<ref group="یادداشت">{{عربی|اَلَّذِینَ یظَاهِرُونَ مِنکم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ ۖ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِی وَلَدْنَهُمْ ۚ وَإِنَّهُمْ لَیقُولُونَ مُنکرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ|کسانی که از شما نسبت به همسرانشان «ظهار» میکنند (و میگویند: «أَنتِ عَلیَّ کَظَهرِ أُمّی = تو نسبت به من بمنزله مادرم هستی»)، آنان هرگز مادرانشان نیستند؛ مادرانشان تنها کسانیاند که آنها را به دنیا آوردهاند! آنها سخنی زشت و باطل میگویند؛ و خداوند بخشنده و آمرزنده است!}}([[سوره مجادله]]/آیه۲).</ref><ref>رجوع کنید به: طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۳، ص۲۲۳.</ref> | ||
==احتجاجهای تاریخی== | ==احتجاجهای تاریخی== | ||
بنا بر روایات تاریخی، امامان شیعه و برخی از صحابه برای اثبات فضیلت امام علی به آیه مباهله استناد کردهاند: | |||
=== احتجاج سعد بن ابیوقاص === | === احتجاج سعد بن ابیوقاص === | ||
[[عامر بن سعد بن ابیوقاص]] از پدرش [[سعد بن ابیوقاص]] نقل میکند که [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] به سعد گفت: چرا [[امام علی علیهالسلام|علی]] را [[سب علی(ع)|سب]] نمیکنی؟ سعد گفت: | [[عامر بن سعد بن ابیوقاص]] از پدرش [[سعد بن ابیوقاص]] نقل میکند که [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] به سعد گفت: چرا [[امام علی علیهالسلام|علی]] را [[سب علی(ع)|سب]] نمیکنی؟ سعد گفت: | ||
خط ۵۲: | خط ۵۱: | ||
=== احتجاج امام کاظم(ع) === | === احتجاج امام کاظم(ع) === | ||
[[هارون عباسی]] به [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] گفت: شما چگونه میگویید ما نسل پیامبریم، در حالی که پیامبر(ص) نسلی ندارد، زیرا نسل صرفاً از طریق فرزند پسر است نه دختر، و شما فرزندان دختر پیامبرید؟ امام کاظم در بخشی از پاسخ، [[آیه مباهله]] را تلاوت فرمود، سپس گفت: | [[هارون عباسی]] به [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] گفت: شما چگونه میگویید ما نسل پیامبریم، در حالی که پیامبر(ص) نسلی ندارد، زیرا نسل صرفاً از طریق فرزند پسر است نه دختر، و شما فرزندان دختر پیامبرید؟ امام کاظم در بخشی از پاسخ، [[آیه مباهله]] را تلاوت فرمود، سپس گفت: | ||
:::هیچ کس نگفته است که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] هنگام مباهله با نصاری، به جز علی بن ابیطالب و فاطمه و حسن و حسین، شخص دیگری را به همراه آورده است، پس مراد از «فرزندانمان» حسن و حسین، و مراد از «زنانمان» فاطمه، و مراد از «جانهایمان» علی بن ابیطالب است.<ref> طباطبایی، | :::هیچ کس نگفته است که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] هنگام مباهله با نصاری، به جز علی بن ابیطالب و فاطمه و حسن و حسین، شخص دیگری را به همراه آورده است، پس مراد از «فرزندانمان» حسن و حسین، و مراد از «زنانمان» فاطمه، و مراد از «جانهایمان» علی بن ابیطالب است.<ref> طباطبایی، المیزان، ص۲۳۰-۲۲۹.</ref> | ||
=== احتجاج امام رضا(ع) === | === احتجاج امام رضا(ع) === | ||
بر پایه گزارشی که شیخ مفید نقل کرده است [[مأمون عباسی]] از [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] درخواست کرد بزرگترین فضیلت امام علی(ع) که [[قرآن]] بر آن دلالت دارد را ذکر کند. امام رضا(ع) در پاسخ او آیه مباهله را قرائت کرد.<ref>مفید، الفصول المختاره، ۱۴۱۴ق، ص۳۸.</ref> مأمون گفت: خداوند در این آیه فرزندان و زنان را به لفظ جمع آورده است در حالی که پیامبر(ص) فقط دو پسر و تنها دخترش را همراه خود آورده بود، پس دعوت از نفس [جان] نیز در حقیقت، خود پیامبر(ص) است، و در این صورت، فضیلتی برای امام علی(ع) نخواهد بود [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] در پاسخ فرمود: | بر پایه گزارشی که [[شیخ مفید]] نقل کرده است [[مأمون عباسی]] از [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] درخواست کرد بزرگترین فضیلت امام علی(ع) که [[قرآن]] بر آن دلالت دارد را ذکر کند. امام رضا(ع) در پاسخ او آیه مباهله را قرائت کرد.<ref>مفید، الفصول المختاره، ۱۴۱۴ق، ص۳۸.</ref> مأمون گفت: خداوند در این آیه فرزندان و زنان را به لفظ جمع آورده است در حالی که پیامبر(ص) فقط دو پسر و تنها دخترش را همراه خود آورده بود، پس دعوت از نفس [جان] نیز در حقیقت، خود پیامبر(ص) است، و در این صورت، فضیلتی برای امام علی(ع) نخواهد بود [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] در پاسخ فرمود: | ||
:::آنچه گفتی درست نیست، زیرا دعوتکننده، کسی غیر از خودش را دعوت میکند، همچنان که امرکننده، به غیر خودش دستور میدهد، و درست نیست که کسی خودش را حقیقتاً دعوت کند، همچنان که کسی حقیقتاً نمیتواند به خودش دستور دهد. رسول خدا(ص) مردی را در مباهله غیر از امام علی(ع) دعوت نکرد، پس ثابت میشود که وی، نفسی است که مقصود خداوند در کتابش است و حکم آن را در قرآن قرار داده است.<ref>مفید، الفصول المختاره، ۱۴۱۴ق، ص۳۸.</ref> | :::آنچه گفتی درست نیست، زیرا دعوتکننده، کسی غیر از خودش را دعوت میکند، همچنان که امرکننده، به غیر خودش دستور میدهد، و درست نیست که کسی خودش را حقیقتاً دعوت کند، همچنان که کسی حقیقتاً نمیتواند به خودش دستور دهد. رسول خدا(ص) مردی را در مباهله غیر از امام علی(ع) دعوت نکرد، پس ثابت میشود که وی، نفسی است که مقصود خداوند در کتابش است و حکم آن را در قرآن قرار داده است.<ref>مفید، الفصول المختاره، ۱۴۱۴ق، ص۳۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
ویرایش