۱۷٬۱۳۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) (اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) (اصلاح املا) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
عقیل پسر [[ابوطالب]] پسر [[عبدالمطلب]]، کنیهاش ابویزید بود. بنا بر برخی برخی گزارشها، وی از برادرش [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] بیست سال بزرگتر بوده<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref>بنابراین ده سال بعد از [[عام الفیل]] متولد شده است. مادر او نیز [[فاطمه بنت اسد]] است.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، | عقیل پسر [[ابوطالب]] پسر [[عبدالمطلب]]، کنیهاش ابویزید بود. بنا بر برخی برخی گزارشها، وی از برادرش [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] بیست سال بزرگتر بوده<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref>بنابراین ده سال بعد از [[عام الفیل]] متولد شده است. مادر او نیز [[فاطمه بنت اسد]] است.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۳۱.</ref> | ||
عقیل از [[قبیله قریش]]، نسبشناس و آگاه به تاریخ عرب بوده است.<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> گفتهاند نزد برخی از قریشیان محبوبیت نداشته است زیرا نسب آنها را میدانست و بدیهایشان را بازگو میکرد.<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> همچنین او فردی حاضرجواب بوده است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹.</ref> درگذشت عقیل را برخی در دوره [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]]<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، | عقیل از [[قبیله قریش]]، نسبشناس و آگاه به تاریخ عرب بوده است.<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> گفتهاند نزد برخی از قریشیان محبوبیت نداشته است زیرا نسب آنها را میدانست و بدیهایشان را بازگو میکرد.<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> همچنین او فردی حاضرجواب بوده است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹.</ref> درگذشت عقیل را برخی در دوره [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]]<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۳۳؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> و برخی در ابتدای خلافت [[یزید بن معاویه|یزید]] (قبل از [[واقعه حره|واقعه حَرّه]])<ref>ابنحجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۹.</ref> دانستهاند. | ||
==اسلام آوردن و شرکت در غزوات== | ==اسلام آوردن و شرکت در غزوات== | ||
عقیل پس از [[غزوه بدر|جنگ بدر]] اسلام آورد. به گزارش ابنسعد در الطبقات الکبریٰ، عقیل به اجبار در جنگ بدر در سپاه مشرکان بود. او در این جنگ توسط مسلمانان [[اسیر]] شد؛ چون پولی نداشت عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] با پرداخت [[فدیه|فِدیهاش]] او را آزاد کرد.<ref> ابنسعد، الطبقات الکبری، | عقیل پس از [[غزوه بدر|جنگ بدر]] اسلام آورد. به گزارش ابنسعد در الطبقات الکبریٰ، عقیل به اجبار در جنگ بدر در سپاه مشرکان بود. او در این جنگ توسط مسلمانان [[اسیر]] شد؛ چون پولی نداشت عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] با پرداخت [[فدیه|فِدیهاش]] او را آزاد کرد.<ref> ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۳۲.</ref> به گفتۀ ابنقُتیبه، عقیل بلافاصله پس از آزادی از اسارت، [[مسلمان]] شد.<ref> ابنقتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۵۶.</ref> البته برخی احتمال دادهاند او در [[مکه]]، [[اسلام]] آورده بود، اما ایمان خود را مخفی میکرد و پس از جنگ بدر، آن را علنی کرد.<ref>نجمی، عقیل بن ابیطالب در میزان تاریخ صحیح، ۱۳۷۵ش، ص۴۹.</ref> پیامبر(ص) نیز پیش از شروع جنگ بدر از مسلمانان خواسته بود: در صورت دیدن عباس، عقیل، نوفل بن حارث و بَخْتَری آنان را نکشند. چرا که به ستم بیرون آورده شدهاند.<ref> بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۲۸</ref> با این حال، برخی از صحابهنگاران از مسلمانشدن عقیل پس از [[صلح حدیبیه|صلح حُدَیبیه]] (سال ششم قمری) سخن گفتهاند<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> ابنحجر عسقلانی بر این باور است که عقیل در [[فتح مکه]] (سال هشتم قمری) مسلمان شد و در ابتدای [[سال ۸ هجری قمری|سال هشتم هجری]] به [[مدینه]] [[هجرت به مدینه|هجرت]] کرد.<ref>ابنحجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.</ref> البته، در منابع از حضور عقیل در ولیمه [[ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)|ازدواج علی(ع)]] که چند ماه پس از جنگ بدر در مدینه، سخن به میان آمده است.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۳۵۴</ref> | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان = پیامبر خطاب به عقیل:| نقلقول =من تو را دو جور دوست دارم؛ دوستداشتنی به خاطر خویشاوندبودن و دوستداشتنی به خاطر محبتی که عمویم ابوطالب به تو داشت.|تاریخ بایگانی| منبع =<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸</ref>| تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان = پیامبر خطاب به عقیل:| نقلقول =من تو را دو جور دوست دارم؛ دوستداشتنی به خاطر خویشاوندبودن و دوستداشتنی به خاطر محبتی که عمویم ابوطالب به تو داشت.|تاریخ بایگانی| منبع =<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸</ref>| تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
عقیل در [[جنگ موته]] شرکت کرد. | به گفته ابن حجر عسقلانی عقیل در [[جنگ موته]] شرکت کرد. اما گزارشی از حضورش در فتح مکه، [[غزوه طایف]]، [[غزوه خیبر|جنگ خیبر]] و [[غزوه حنین|جنگ حنین]] وجود ندارد و گویا بیمار بوده است.<ref>ابنحجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.</ref> با این حال طبق روایتی که زبیر بن بکار نقل کرده او در جنگ حُنین از کسانی بود که هنگام فرار برخی از لشکریان، ثابتقدم ماند.<ref>ابنحجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.</ref> پیامبر برای او از محصولات خیبر سهمی اختصاص داد{{مدرک}} گفته میشود چون او بر اثر عارضه جسمانی خانهنشین شده بود این سهم برای تأمین مخارج زندگی اش اختصاص یافت.<ref>نجمی، «انگیزه سفر عقیل به شام و پذیرفتن هدیه از معاویه»، ص۷۶.</ref> | ||
او از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] احادیث متعددی نقل کرده است. و عدهای نیز از او نقل روایت کردهاند.<ref>ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۵۴۲.</ref> | او از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] احادیث متعددی نقل کرده است. و عدهای نیز از او نقل روایت کردهاند.<ref>ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۵۴۲.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان = نامه عقیل به [[امام علی(ع)]] پس کوتاهی کوفیان در دفع حملات ضحاک| نقلقول = اف بر زندگی در روزگاری که ضحاک! بر تو حمله آورد، و این ضحاک، پستی است بدبخت. و چون از این امور [حمله ضحاک و بیوفایی کوفیان] مطلع شدم، گمان نمودم شیعیان و یارانت تو را رها کردهاند. ای پسر مادرم! نظرت را برایم بنویس، [که] اگر مرگ را خواهانی، برادرزادگانت و فرزندان پدرت را به سویت آرم، چرا که با تو میزیایم تا تو میزیای، و با تو میمیریم چون بمیری. به خدا سوگند! که دوست ندارم پس از تو لحظهای در دنیا بمانم؛ و به خدای اعزّواجلّ سوگند! که زندگی ما پس از تو ناگوار و ناخوشایند و نامطبوع است، و بر تو باد درود و رحمت خدا و برکاتش.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة (کتاب)|نهج السعادة]]، [[محمدباقر محمودی|محمودی]]، ج۵، ص۲۰۹- ۳۰۰.</small>| | تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان = نامه عقیل به [[امام علی(ع)]] پس کوتاهی کوفیان در دفع حملات ضحاک| نقلقول = اف بر زندگی در روزگاری که ضحاک! بر تو حمله آورد، و این ضحاک، پستی است بدبخت. و چون از این امور [حمله ضحاک و بیوفایی کوفیان] مطلع شدم، گمان نمودم شیعیان و یارانت تو را رها کردهاند. ای پسر مادرم! نظرت را برایم بنویس، [که] اگر مرگ را خواهانی، برادرزادگانت و فرزندان پدرت را به سویت آرم، چرا که با تو میزیایم تا تو میزیای، و با تو میمیریم چون بمیری. به خدا سوگند! که دوست ندارم پس از تو لحظهای در دنیا بمانم؛ و به خدای اعزّواجلّ سوگند! که زندگی ما پس از تو ناگوار و ناخوشایند و نامطبوع است، و بر تو باد درود و رحمت خدا و برکاتش.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة (کتاب)|نهج السعادة]]، [[محمدباقر محمودی|محمودی]]، ج۵، ص۲۰۹- ۳۰۰.</small>| | تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
عقیل پس از انتقال پایتخت اسلامی به [[کوفه]]، در [[مدینه]] ماند و در | عقیل پس از انتقال پایتخت اسلامی به [[کوفه]]، در [[مدینه]] ماند و در هیچیک از [[جنگهای امام علی(ع)]] حاضر نبود.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۲۵۰.</ref> به گفته محمدصادق نجمی دلیل عدم حضور عقیل در جنگهای امام علی(ع)، نابینایی است که در پس از جنگ موته بر او عارض شده بود.<ref>نجمی، «انگیزه سفر عقیل به شام و پذیرفتن هدیه از معاویه»، ص۷۶.</ref> | ||
پس از [[ماجرای حکمیت]]، معاویه لشکری به فرماندهی [[ضحاک بن قیس|ضحّاک بنقیس]] به [[عراق عرب|عراق]] فرستاد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۵-۵۶.</ref> حضرت علی(ع) سپاهی را به فرماندهی [[حجر بن عدی]] تجهیز کرد و حجر لشکر ضحاک را شکست داد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> این اخبار به عقیل رسید او نامهای به امام نوشت و از او درخواست کسب تکلیف کرد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> امام با نوشتن نامهای به عقیل خبر داد که فتنه ضحاک دفع شده است و وی را از نگرانی رهانید.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> | پس از [[ماجرای حکمیت]]، معاویه لشکری به فرماندهی [[ضحاک بن قیس|ضحّاک بنقیس]] به [[عراق عرب|عراق]] فرستاد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۵-۵۶.</ref> حضرت علی(ع) سپاهی را به فرماندهی [[حجر بن عدی]] تجهیز کرد و حجر لشکر ضحاک را شکست داد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> این اخبار به عقیل رسید او نامهای به امام نوشت و از او درخواست کسب تکلیف کرد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> امام با نوشتن نامهای به عقیل خبر داد که فتنه ضحاک دفع شده است و وی را از نگرانی رهانید.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =[[عبدالحسین زرینکوب]] | نقلقول =«با آنکه معاویه در حق او (عقیل) بذل و بخشش بسیار کرد عقیل هرگز نه پیش او از علی شکایت کرد نه با او در مخالفت با علی همداستان شد.»<ref>زرینکوب، بامداد اسلام، ۱۳۶۹ش، ص۱۳۵.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = 20%| اندازه خط = 12px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =[[عبدالحسین زرینکوب]] | نقلقول =«با آنکه معاویه در حق او (عقیل) بذل و بخشش بسیار کرد عقیل هرگز نه پیش او از علی شکایت کرد نه با او در مخالفت با علی همداستان شد.»<ref>زرینکوب، بامداد اسلام، ۱۳۶۹ش، ص۱۳۵.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = 20%| اندازه خط = 12px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
بنا بر گزارش منابع، عقیل دیداری با معاویه داشته است.<ref>نگاه کنید به ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> بنا بر برخی از منابع اهلسنت این دیدار در زمان حیات امام علی(ع) و با هدف درخواست کمک از معاویه برای ادای بدهی<ref>ابنحجر، الاصابه، ج۴، ص۴۳۹.</ref> و یا رابطه خویشاوندی<ref>ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۱.</ref> انجام شده است. در گزارش این منابع آمده است که معاویه در این دیدار گفت: اگر عقیل نمیدانست که من برای او از برادرش بهترم نزد ما نمیآمد و او را رها نمیکرد. عقیل پاسخ داد: برادرم برایم در دینم بهتر است و تو در دنیایم برایم بهتری؛ و من دنیایم را ترجیح دادم؛ و از خدا عاقبت بهخیری را میخواهم.<ref>ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۱.</ref> | بنا بر گزارش منابع، عقیل دیداری با معاویه داشته است.<ref>نگاه کنید به ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref> بنا بر برخی از منابع اهلسنت این دیدار در زمان حیات امام علی(ع) و با هدف درخواست کمک از معاویه برای ادای بدهی<ref>ابنحجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۹.</ref> و یا رابطه خویشاوندی<ref>ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۱.</ref> انجام شده است. در گزارش این منابع آمده است که معاویه در این دیدار گفت: اگر عقیل نمیدانست که من برای او از برادرش بهترم نزد ما نمیآمد و او را رها نمیکرد. عقیل پاسخ داد: برادرم برایم در دینم بهتر است و تو در دنیایم برایم بهتری؛ و من دنیایم را ترجیح دادم؛ و از خدا عاقبت بهخیری را میخواهم.<ref>ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۱.</ref> | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =عقیل در پاسخ معاویه که از او درباره علی پرسید:| نقلقول =«گوئی پیامبر بود و صحابهاش مگر این که پیامبر در بینشان نبود و تو همچون [[ابوسفیان]] هستی و یارانش مگر این که ابوسفیان در جمعتان نیست.»<ref> ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۲.</ref> |تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = 20%| اندازه خط = 12px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =عقیل در پاسخ معاویه که از او درباره علی پرسید:| نقلقول =«گوئی پیامبر بود و صحابهاش مگر این که پیامبر در بینشان نبود و تو همچون [[ابوسفیان]] هستی و یارانش مگر این که ابوسفیان در جمعتان نیست.»<ref> ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۲.</ref> |تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = 20%| اندازه خط = 12px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
==فرزندان== | ==فرزندان== | ||
{{ | ابنسعد تاریخنگار قرن سوم از مسلم، یزید، سعید، جعفر اکبر، ابوسعید احول، عبدالله، عبدالرحمان، عبدالله اصغر، علی، جعفر اصغر، حمزه، عثمان، امقاسم، زینب و امنعمان به عنوان فرزندان او نام برده است. <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۳۱-۳۲.</ref>در منابع دیگر از عبیدالله، امعبدالله، محمد، فاطمه، امهانی، اسماء، رَمْله و زینب نیز به عنوان فرزندان او یاد شده است.{{مدرک}} از میان فرزندان او [[جعفر بن عقیل|جعفر]]، [[مسلم بن عقیل|مسلم]]، [[عبدالله بن عقیل|عبدالله]] و [[عبدالرحمان بن عقیل|عبدالرحمان]] در [[واقعه کربلا]] به [[شهادت]] رسیدند. البته برخی گفتهاند شش تن از فرزندان او در [[واقعه کربلا]] به شهادت رسیدند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹-۷۰.</ref> [[شیخ مفید]]، از دختری به نام اُمّ لُقمان نیز نامبرده که به همراه دیگر خواهرانش هنگام شنیدن خبر [[شهادت امام حسین(ع)]] از خانه برون میآید و به گریه و زاری میپردازد.<ref>المفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲۴.</ref> | ||
==دفن بزرگان بنیهاشم در خانه عقیل== | ==دفن بزرگان بنیهاشم در خانه عقیل== | ||
[[پرونده:بقیع در 1308 قمری.jpg|بندانگشتی|اتصویری از بقعه ائمه بقیع قبل از [[تخریب بقیع|تخریب]]]] | [[پرونده:بقیع در 1308 قمری.jpg|بندانگشتی|اتصویری از بقعه ائمه بقیع قبل از [[تخریب بقیع|تخریب]]]] | ||
{{اصلی|خانه عقیل بن ابیطالب}} | {{اصلی|خانه عقیل بن ابیطالب}} | ||
عقیل، | عقیل، خانه وسیعی در بقیع داشت<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۳۳.</ref> در گذر زمان، این خانه مکان دفن افرادی از [[بنیهاشم]] شد<ref>سمهودی، وفاء الوفاء، ج۳، ص۱۹۵.</ref> و بعدها به [[بقیع|قبرستان بقیع]] ملحق گشت.<ref>نهروانی، ج۱، ص۱۲۷</ref> [[ائمه بقیع]] و [[فاطمه بنت اسد]] مادر عقیل و [[عباس بن عبدالمطلب]] از افرادیاند که در این خانه دفن شدند.{{مدرک}} بر قبور ائمه بقیع و نیز قبر عباس و فاطمه بنت اسد بقعهای ساخته شد؛ این بقعه در [[تخریب بقیع|حمله وهابیان به بقیع]] تخریب شد.<ref>نجمی، «تاریخ حرم ائمه بقیع»، ص۱۷۵.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۰۹: | خط ۸۷: | ||
* ابناثیر، علی بن ابیکرم، اسد الغابة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م. | * ابناثیر، علی بن ابیکرم، اسد الغابة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م. | ||
* ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق. | * ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق. | ||
* ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار | * ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق. | ||
* ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ق. | * ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ق. | ||
* ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، الطبعة الاولی، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م. | * ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، الطبعة الاولی، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م. |
ویرایش