پرش به محتوا

آیه ۱۴۳ سوره اعراف: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ۲۶ مارس
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
| شأن نزول =
| شأن نزول =
| مکان نزول =[[مکه]]
| مکان نزول =[[مکه]]
| موضوع = درخواست [[رؤیت خدا|رویت خداوند]] از سوی [[موسی(ع)]] در میقات و پاسخ خداوند با تجلی بر کوه و متلاشی شدن آن.
| موضوع = درخواست [[رؤیت خدا|رؤیت خداوند]] از سوی [[موسی(ع)]] در میقات و پاسخ خداوند با تجلی بر کوه و متلاشی شدن آن.
| سایر =
| سایر =
| آیات مرتبط=[[آیه ۵۵ سوره بقره]]، [[آیه ۵۶ سوره بقره]]، [[آیه ۱۵۳ سوره نساء]]، [[آیه ۱۵۵ سوره اعراف]]، [[آیه ۱۰۳ سوره انعام]]
| آیات مرتبط=[[آیه ۵۵ سوره بقره]]، [[آیه ۵۶ سوره بقره]]، [[آیه ۱۵۳ سوره نساء]]، [[آیه ۱۵۵ سوره اعراف]]، [[آیه ۱۰۳ سوره انعام]]
}}
}}


'''آیه ۱۴۳ سوره اعراف'''، به یکی از داستان‌های [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]] و [[بنی‌اسرائیل|قوم بنی‌اسرائیل]] می‌پردازد که موسی(ع) در میقات، تقاضای [[رؤیت خدا|رویت خداوند]] را مطرح ساخته و سپس بر اثر تجلی حق بر کوه، مدهوش شده و به [[توبه|انابه]] می‌پردازد. این آیه علاوه بر بحث‌های [[تفسیر قرآن|تفسیری]]، جایگاه ویژه‌ای در مباحث روایی، [[کلام اسلامی|کلامی]]، [[عرفان اسلامی|عرفانی]] و حتی ادبی دارد.
'''آیه ۱۴۳ سوره اعراف'''، به یکی از داستان‌های [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]] و [[بنی‌اسرائیل|قوم بنی‌اسرائیل]] می‌پردازد که موسی(ع) در میقات، تقاضای [[رؤیت خدا|رؤیت خداوند]] را مطرح ساخته و سپس بر اثر تجلی حق بر کوه، مدهوش شده و به [[توبه|انابه]] می‌پردازد. این آیه علاوه بر بحث‌های [[تفسیر قرآن|تفسیری]]، جایگاه ویژه‌ای در مباحث روایی، [[کلام اسلامی|کلامی]]، [[عرفان اسلامی|عرفانی]] و حتی ادبی دارد.


از نظر کلامی، مسئله چگونگی [[سخن گفتن خدا با موسی|تکلم خدا با موسی(ع)]]،  مسئله رویت خدا، علت توبه موسی(ع) و نیز منافات آن با [[عصمت پیامبران|مقام عصمت پیامبران]]  از مباحث محوری در این آیه است.
از نظر کلامی، مسئله چگونگی [[سخن گفتن خدا با موسی|تکلم خدا با موسی(ع)]]،  مسئله رؤیت خدا، علت توبه موسی(ع) و نیز منافات آن با [[عصمت پیامبران|مقام عصمت پیامبران]]  از مباحث محوری در این آیه است.


در مسئله دلیل تقاضای موسی(ع) از دیدن خداوند، اقوالی مطرح شده که به گفته برخی از مفسران، این تقاضا به نمایندگی از [[بنی‌اسرائیل]] بوده است و در اینکه تجلی خداوند بر کوه چگونه بوده یا مدهوشی موسی(ع) به چه سبب اتفاق افتاده است، میان مفسران بحث‌هایی وجود دارد.
در مسئله دلیل تقاضای موسی(ع) از دیدن خداوند، اقوالی مطرح شده که به گفته برخی از مفسران، این تقاضا به نمایندگی از [[بنی‌اسرائیل]] بوده است و در اینکه تجلی خداوند بر کوه چگونه بوده یا مدهوشی موسی(ع) به چه سبب اتفاق افتاده است، میان مفسران بحث‌هایی وجود دارد.
==جایگاه آیه==
==جایگاه آیه==
آیه ۱۴۳ [[سوره اعراف]] یکی از مهم‌ترین دستمایه‌های مخالفان [[رؤیت خدا|رویت خداوند]] خصوصاً متکلمان امامیه است؛ به عنوان نمونه [[سید مرتضی|سیدمرتضی]]، فقیه و متکلم شیعه، در نفی امکان رویت خدا در چهار مرحله بر این آیه استدلال کرده و پاسخ مخالفان را نیز داده است.<ref>سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۹۹۸م، ج۲، ص۲۱۵–۲۳۰.</ref>
آیه ۱۴۳ [[سوره اعراف]] یکی از مهم‌ترین دستمایه‌های مخالفان [[رؤیت خدا|رؤیت خداوند]] خصوصاً متکلمان امامیه است؛ به عنوان نمونه [[سید مرتضی|سیدمرتضی]]، فقیه و متکلم شیعه، در نفی امکان رؤیت خدا در چهار مرحله بر این آیه استدلال کرده و پاسخ مخالفان را نیز داده است.<ref>سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۹۹۸م، ج۲، ص۲۱۵–۲۳۰.</ref>


محققان بر این باورند که از میانه قرن سوم، عده‌ای با تمسک به این آیه سعی در اثبات امکان رویت بصری خداوند داشته که در میان ایشان می‌توان به دینوری (درگذشته ۲۷۶ق)، [[ابوالحسن اشعری]] (در گذشته۳۴۱ق)، باقلانی (در گذشته ۴۰۳ق) و عبدالقادر بغدادی (درگذشته ۴۲۹ق) یاد کرد.<ref>توکلی، [https://ensani.ir/fa/article/497245/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%D8%A3%D9%88%DB%8C%D9%84-%D8%A2%D «نقد و بررسی دیدگاه سیدمرتضی دربارهٔ تاویل آیه رب ارنی انظر الیک»]، ص۱۹۶.</ref> محمد بن عبدالکریم شهرستانی، مورخ و مفسر قرن پنجم و ششم نیز آیه محل بحث را قوی‌ترین [[دلیل نقلی]] بر امکان رویت خدا دانسته است.<ref>شهرستانی، نهایه الاقدام، ۱۴۲۵ق، ص۲۰۶–۲۰۷.</ref>
محققان بر این باورند که از میانه قرن سوم، عده‌ای با تمسک به این آیه سعی در اثبات امکان رؤیت بصری خداوند داشته که در میان ایشان می‌توان به دینوری (درگذشته ۲۷۶ق)، [[ابوالحسن اشعری]] (در گذشته۳۴۱ق)، باقلانی (در گذشته ۴۰۳ق) و عبدالقادر بغدادی (درگذشته ۴۲۹ق) یاد کرد.<ref>توکلی، [https://ensani.ir/fa/article/497245/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%D8%A3%D9%88%DB%8C%D9%84-%D8%A2%D «نقد و بررسی دیدگاه سیدمرتضی دربارهٔ تاویل آیه رب ارنی انظر الیک»]، ص۱۹۶.</ref> محمد بن عبدالکریم شهرستانی، مورخ و مفسر قرن پنجم و ششم نیز آیه محل بحث را قوی‌ترین [[دلیل نقلی]] بر امکان رؤیت خدا دانسته است.<ref>شهرستانی، نهایه الاقدام، ۱۴۲۵ق، ص۲۰۶–۲۰۷.</ref>


روایات بسیاری ذیل این آیه نقل شده است. نظیر آن‌که [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] در استدلال بر نفی تعلق رویت بصری به خداوند از این آیه استفاده نموده<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ۱۴۰۱ق، ص۲۶۱–۲۶۲.</ref> و چرایی درخواست رویت خداوند از سوی [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]]، یکی از سؤالاتی است که [[مأمون عباسی]] از [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] داشته است.<ref>ابن بابویه، کمال الدین، ۱۳۹۸ش، ص۱۲۱.</ref>
روایات بسیاری ذیل این آیه نقل شده است. نظیر آن‌که [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] در استدلال بر نفی تعلق رؤیت بصری به خداوند از این آیه استفاده نموده<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ۱۴۰۱ق، ص۲۶۱–۲۶۲.</ref> و چرایی درخواست رؤیت خداوند از سوی [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]]، یکی از سؤالاتی است که [[مأمون عباسی]] از [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] داشته است.<ref>ابن بابویه، کمال الدین، ۱۳۹۸ش، ص۱۲۱.</ref>


==متن و ترجمه==
==متن و ترجمه==
خط ۴۲: خط ۴۲:
به باور [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، مفسر و فیلسوف شیعه، مقصود از تکلم خدا با موسی(ع) در این آیه، ارتباط خاصی است که به‌واسطه آن، ذهن شنونده بدون هیچ تردیدی منتقل به معنا و اراده الهی شود که ممکن است این انتقال با شنیدن صوت‌هایی نیز همراه باشد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۴.</ref>
به باور [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، مفسر و فیلسوف شیعه، مقصود از تکلم خدا با موسی(ع) در این آیه، ارتباط خاصی است که به‌واسطه آن، ذهن شنونده بدون هیچ تردیدی منتقل به معنا و اراده الهی شود که ممکن است این انتقال با شنیدن صوت‌هایی نیز همراه باشد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۴.</ref>


==مسئله رویت خدا==
==مسئله رؤیت خدا==
{{اصلی|رؤیت خدا}}
{{اصلی|رؤیت خدا}}
به بیان برخی آیه ۱۴۳ سوره اعراف را می‌توان از چند جهت ناظر به نفی رؤیت خداوند دانست:
به بیان برخی آیه ۱۴۳ سوره اعراف را می‌توان از چند جهت ناظر به نفی رؤیت خداوند دانست:
خط ۴۸: خط ۴۸:
*ب) تعلیق امکان رؤیت بر امر محال. «فان استقر مکانه فسوف ترانی»
*ب) تعلیق امکان رؤیت بر امر محال. «فان استقر مکانه فسوف ترانی»
*ج) تنزیه موسی(ع) از رؤیت. «سبحانک»
*ج) تنزیه موسی(ع) از رؤیت. «سبحانک»
*د) توبه موسی(ع) از تقاضای رویت. «تبت الیک».<ref>رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ص۲۱۰.</ref>
*د) توبه موسی(ع) از تقاضای رؤیت. «تبت الیک».<ref>رضوانی، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ۱۳۸۴ش، ص۲۱۰.</ref>


علامه طباطبایی بر این باور است که مسئله رؤیت خدا در این آیه و برخی دیگر از آیات مشابه (نظیر [[آیه ۲۳ سوره قیامت]]، [[آیه ۱۱ سوره نجم]]، [[آیه ۵ سوره عنکبوت]]، [[آیه ۵۴ سوره سجده]]) به معنای رویت با حواس ظاهری نبوده بلکه به معنای قطعی‌ترین و روشن‌ترین مراحل علم است که از آن با عنوان علم ضروری یاد می‌کند.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۳۸.</ref>
علامه طباطبایی بر این باور است که مسئله رؤیت خدا در این آیه و برخی دیگر از آیات مشابه (نظیر [[آیه ۲۳ سوره قیامت]]، [[آیه ۱۱ سوره نجم]]، [[آیه ۵ سوره عنکبوت]]، [[آیه ۵۴ سوره سجده]]) به معنای رؤیت با حواس ظاهری نبوده بلکه به معنای قطعی‌ترین و روشن‌ترین مراحل علم است که از آن با عنوان علم ضروری یاد می‌کند.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۳۸.</ref>


وی اشارت قرآن به این نحو از علم را در میان تمام آثار گذشتگان بی‌سابقه دانسته و معتقد است این حقیقت، منتی است که قرآن در تبیین معارف الهی بر بشر دارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۱.</ref>
وی اشارت قرآن به این نحو از علم را در میان تمام آثار گذشتگان بی‌سابقه دانسته و معتقد است این حقیقت، منتی است که قرآن در تبیین معارف الهی بر بشر دارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۱.</ref>


===تعلیق امکان رویت بر امر محال===
===تعلیق امکان رؤیت بر امر محال===
از نظر علامه طباطبایی، عبارت «به کوه بنگر اگر در جای خود باقی ماند مرا خواهی دید» که در آیه آمده، نشان می‌دهد که تجلی خداوند و رویت او محال دانسته نشده است، بلکه موسی(ع) قابلیت این تجلی را ندارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> اما [[ناصر مکارم شیرازی]]، فقیه و مفسر شیعه، بر این باور است که این تعبیر، کنایه از محال بودن رویت خداست و نظیر [[آیه ۴۰ سوره اعراف]] است که خداوند بهشت رفتن [[کافران]] را به رد شدن شتر از سوراخ سوزن، تعلیق کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۷.</ref>
از نظر علامه طباطبایی، عبارت «به کوه بنگر اگر در جای خود باقی ماند مرا خواهی دید» که در آیه آمده، نشان می‌دهد که تجلی خداوند و رؤیت او محال دانسته نشده است، بلکه موسی(ع) قابلیت این تجلی را ندارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> اما [[ناصر مکارم شیرازی]]، فقیه و مفسر شیعه، بر این باور است که این تعبیر، کنایه از محال بودن رؤیت خداست و نظیر [[آیه ۴۰ سوره اعراف]] است که خداوند بهشت رفتن [[کافران]] را به رد شدن شتر از سوراخ سوزن، تعلیق کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۵۷.</ref>


===نفی دیدن خدا در دنیا یا در آخرت؟===
===نفی دیدن خدا در دنیا یا در آخرت؟===
برخی از مفسران، بر این باورند که واژه «لَن» در این آیه که به معنای نفی ابد است و نیز بیان نفی رؤیت بدون هیچ قید و شرطی در آیه، بر این مسئله دلالت دارد که دیدن خداوند به هیچ وجه، نه در این جهان و نه در جهان دیگر، ممکن نیست.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۶۰.</ref>
برخی از مفسران، بر این باورند که واژه «لَن» در این آیه که به معنای نفی ابد است و نیز بیان نفی رؤیت بدون هیچ قید و شرطی در آیه، بر این مسئله دلالت دارد که دیدن خداوند به هیچ وجه، نه در این جهان و نه در جهان دیگر، ممکن نیست.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج‏۶، ص۳۶۰.</ref>


اما علامه طباطبایی، با تفسیر رویت خدا به علم ضروری نسبت به حق<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> و با توجه به اثبات رویت خدا در چندین آیه از قرآن در روز قیامت، بر این باور است که جمله «لن ترانی» تنها ناظر به دنیا خواهد بود.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> نظیر آیات دیگری از قرآن ([[آیه ۳۷ سوره اسراء]]، [[آیه ۶۷ سوره کهف]]) که از کلمه «لن»، تنها نفی دنیایی آن لحاظ شده است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref>
اما علامه طباطبایی، با تفسیر رؤیت خدا به علم ضروری نسبت به حق<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> و با توجه به اثبات رؤیت خدا در چندین آیه از قرآن در روز قیامت، بر این باور است که جمله «لن ترانی» تنها ناظر به دنیا خواهد بود.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref> نظیر آیات دیگری از قرآن ([[آیه ۳۷ سوره اسراء]]، [[آیه ۶۷ سوره کهف]]) که از کلمه «لن»، تنها نفی دنیایی آن لحاظ شده است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج‏۸، ص۲۴۲.</ref>


==چرا موسی تقاضای رؤیت کرد؟==
==چرا موسی تقاضای رؤیت کرد؟==
این پرسش که چرا پیامبری همچون موسی(ع)، تقاضای رویت خداوند را دارد در حالی که محال بودن آن را می‌داند؟ مورد توجه مفسران قرار گرفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.</ref>
این پرسش که چرا پیامبری همچون موسی(ع)، تقاضای رؤیت خداوند را دارد در حالی که محال بودن آن را می‌داند؟ مورد توجه مفسران قرار گرفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.</ref>


الف) از نظر [[ناصر مکارم شیرازی]]، روشن‌ترین جواب این است که موسی(ع) این تقاضا را از زبان قوم خود ([[بنی‌اسرائیل]]) و به نمایندگی از آنان مطرح کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.</ref>  وی برای اثبات این سخن به [[آیه ۱۵۳ سوره نساء]] و نیز به پرسش موسی(ع) در [[آیه ۱۵۵ سوره اعراف]] استناد کرده و روایتی در [[تفسیر نور الثقلین (کتاب)|تفسیر نور الثقلین]]<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین‏، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۵.</ref> را نیز شاهد گرفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.</ref>
الف) از نظر [[ناصر مکارم شیرازی]]، روشن‌ترین جواب این است که موسی(ع) این تقاضا را از زبان قوم خود ([[بنی‌اسرائیل]]) و به نمایندگی از آنان مطرح کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.</ref>  وی برای اثبات این سخن به [[آیه ۱۵۳ سوره نساء]] و نیز به پرسش موسی(ع) در [[آیه ۱۵۵ سوره اعراف]] استناد کرده و روایتی در [[تفسیر نور الثقلین (کتاب)|تفسیر نور الثقلین]]<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین‏، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۵.</ref> را نیز شاهد گرفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۵۶.</ref>