دو قرن سکوت عنوان کتابی نوشته عبدالحسین زرینکوب است، که به حوادث سیاسی و اجتماعی ایران در دو قرن اول اسلامی، از سقوط دولت ساسانی تا روی کار آمدن دولت طاهریان، میپردازد. دو قرن سکوت را از تأثیرگذارترین کتابهای زرینکوب خواندهاند. این اثر در سال ۱۳۳۰ش بهصورت کتاب چاپ گردید. پس از چاپ اول، نویسنده دوباره به تحقیق پرداخت و چاپ دوم کتاب را با اصلاحات مهمی در سال ۱۳۳۶ش منتشر کرد.
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | عبدالحسین زرینکوب |
زبان | فارسی |
مجموعه | ۱ جلد |
اطلاعات نشر | |
تاریخ نشر | ۱۳۳۰ش |
برخی محققان، کتاب دو قرن سکوت را همراه با تعصبات نژادی دانسته و معتقدند از این کتاب، موج عربستیزی برداشت میشود. مرتضی مطهری از عالمان شیعه در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، به نقد و بررسی این کتاب پرداخته است. به اعتقاد وی، ایرانیان در این دو قرن با یک ایدئولوژی جهانی و انسانیِ فوق نژادی آشنا شده، حقایقش را به عنوان حقایقی آسمانی و مافوق زمان و مکان پذیرفتند.
زرینکوب از نبرد نهاوند و شکست ایرانیان در آن، با تعبیر آغاز یک فاجعه یاد کرده که راه تصرف تمام ایران را بر روی اعراب بگشود و این آخرین مقاومت منظم بود که دولت ساسانی در برابر تازیان (عربها) از خود نشان داد. نویسنده زبان ایران را سراسر معنی و حکمت توصیف کرده و زبان عربها را از ریگهای تفته بیابان نیز خشکتر و بیحاصلتر خوانده است. البته نویسنده باور دارد که وقتی بانگ قرآن و اذان در فضای مُلک ایران پیچید زبان پهلوی در برابر آن فرو ماند و بهخاموشی گرایید.
زرینکوب قیام ابومسلم خراسانی را آغاز رستاخیز ایران شمرده و معتقد است این نهضت از خشم و نفرت نسبت به مروانیان و عربان مایه میگرفت. نویسنده معتقد است در پایانِ دو قرن، عرب، دیگر فاتح ایران نبود و در دربار خلافت، نفوذ و قدرت عربها دیگر نمیتوانست با نفوذ و قدرت ایرانیان معارضه کند.
معرفی و جایگاه
کتاب «دو قرن سکوت» نوشته عبدالحسین زرینکوب، تاریخ حوادث سیاسی و اجتماعی ایران در دو قرن اول اسلامی از سقوط دولت ساسانی تا روی کار آمدن دولت طاهریان است.[۱] این کتاب در سال ۱۳۳۰ش چاپ شد.[۲] «دو قرن سکوت» را با عباراتی چون «تاثیرگذارترین کتابهای مرحوم زرینکوب»،[۳] «شیرینترین و شیواترین» کتابها در تاریخ ایران،[۴] کتابی فصیح[۵] و «دورانساز در زمان خود» توصیف نمودهاند.[۶] همچنین در وصف کتاب گفتهاند که گاه از لغات و کلمات مُردهای استفاده میکند که در زبان فارسی جدید مهجور است.[۷] این کتاب در دورهای نوشته شده که گفتمان رایج زمانه، با مولفههایی چون باستانگرایی ایرانی و ملیگرایی افراطیِ عربگریز همراه بوده است.[۸]
دوقرن سکوت، ابتدا در پاورقی نشریه «مهرگان» برای «جامعه لیسانسههای دانشسرای عالی» منتشر شد و سپس در سال ۱۳۳۰ش به صورت کتاب چاپ گردید.[۹] چاپ اول کتاب با وجود نایابشدن، از طرف نویسنده اجازه چاپ مجدد نیافت. نویسنده چند سال دیگر به تحقیق و بازبینی اثر خود پرداخت و نتیجه آن، اصلاحات مهمی بر روی کتاب بود.[۱۰] در سال ۱۳۳۶ش چاپ دوم کتاب منتشر شد.[۱۱] کتاب از چاپ دوم به بعد، تغییر خاصی نکرد تا اینکه در چاپ نهم، برای «ارزیابی بهتر خوانندگان»، نقد و نظر شهید مطهری که بخشی از کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» است، در آغاز کتاب چاپ گردید.[۱۲] براساس مقدمه زرینکوب بر چاپ اول، در نگارش دو قرن سکوت از «منابع کهنه عربی و فارسی» و همچنین «پژوهشهای دانشمندان فرنگی» استفاده شده است.[۱۳]
نویسنده و نام کتاب
دکتر عبدالحسین زرینکوب نویسنده کتاب دو قرن سکوت را ادیب، مورخ، اسلامشناس و ایرانشناس دانستهاند.[۱۴] او سالها در دانشگاه تهران، دانشگاه پرینستون در آمریکا و … تدریس کرد.[۱۵] زرینکوب آثار بسیاری در موضوعات مختلف به چاپ رسانده که بامداد اسلام، کارنامه اسلام و در قلمرو وجدان از جمله آنها است.[۱۶]
تعبیر دو قرن سکوت، برای دوره زمانی فتح ایران توسط مسلمانان تا آغاز حکومت مستقل ایرانی، را به سیاستمدار و مستشرق بریتانیایی سِر جان مَلکُم، نسبت دادهاند.[۱۷]
زرینکوب معتقد است در سالهایی که بغداد شاهد کشتن و بدار آویختن رهبران قیامهای ایرانیان مانند بابک خرمدین و مازیار و دیکران بود، «دو قرن سکوت و مبارزه ایرانیان بپایان میرسید. از سقوط نهاوند تا کشته شدن بابک دویست سال میگذشت».[۱۸]
مخالفان این دیدگاه معتقدند، بخشی از این دو قرن یعنی در دوره صد ساله اول خلافت بنیعباس، برای ایرانیان عصر طلایی بوده است.[۱۹] در این دوران، گروهی از ایرانیان به واسطه پیشوایی در علوم مختلف، به مقامِ پیشواییِ دین و قِداست مذهبی در میان ملل دیگر رسیدند.[۲۰]
نظرات و انتقادات
قلم برداشتم و در كتاب خويش بر هر چه مشكوک و تاريک و نادرست بود، خط بطلان كشيدم. بسياری از اين موارد مشكوک و تاريک جاهایی بود كه من در آن روزگار گذشته، نمیدانم از خامی يا تعصب، نتوانسته بودم به عيب و گناه و شكست ايران به درست اعتراف كنم. در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبريز بود كه هر چه پاک و حق و مينوی بود از آن ايران میدانستم و هر چه را از آن ايران ــ ايران باستانی را میگويم ــ نبود زشت و پست و نادرست میشمردم.[۲۱]
برخی محققان کتاب دو قرن سکوت را همراه با «تعصبات نژادی» دانسته[۲۲] و معتقدند از کتاب، «موج عربستیزی» برداشت میشود.[۲۳] علاوه بر محتوا، عنوان کتاب و عنوان برخی بخشها مانند «فرمانروایان صحرا» را نشان از تفکری بنیادگرایانه و یکسویه خواندهاند.[۲۴]
برخی محققان با بررسی مقایسهای کتاب دو قرن سکوت با کتاب دیگر نویسنده با نام «کارنامه اسلام» که هجده سال بعد چاپ شده، معتقدند این دو کتاب در مصادیق متعددی یکدیگر را نقض میکنند.[۲۵] برخی بر این کتاب اشکال کردهاند که تکیه بسیار بر عنصر زبان دارد و شاید زبان را نماد کامل هویت ایرانی دانسته است.[۲۶]
مرتضی مطهری از عالمان شیعه در قرن چهاردهم هجری شمسی، در خاتمه کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران بخشی با عنوان «دو قرن سکوت؟!» دارد و به نقد و بررسی این کتاب پرداخته است.[۲۷]
مطهری معتقد است در این دو قرن، ایرانیان با یک ایدئولوژی جهانی و انسانی فوق نژادی آشنا شدند؛ حقایقش را به عنوان حقایقی آسمانی و مافوق زمان و مکان پذیرفتند و زبانش را به عنوان زبانی بینالمللی اسلامی، از آن خود دانسته و بر زبان قومی و نژادی خویش مقدم شمردند.[۲۸]
البته برخی محققان معتقدند در «دو قرن سکوت» تقدس اسلام و دینِ آسمانی بودنِ آن، پذیرفته شده اما عربها را به دلیل حمله به ایران و عملکردشان به نقد کشیده است.[۲۹]
محتوای کتاب
فصل اول | فصل دوم | فصل سوم | فصل چهارم | فصل پنجم | فصل ششم | فصل هفتم | فصل هشتم | فصل نهم | فصل دهم |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
فرمانروایان صحرا | طوفان و ریگ | آتش خاموش | زبان گمشده | درفش سیاه | در آنسوی جیحون | شهر هزار و یک شب | بانگ رستاخیز | جنگ عقاید | پایان یک شب |
نویسنده در فصلی با عنوان «طوفان و ریگ» به بعثت پیامبر اسلام پرداخته[۳۰] و تا فتح نهاوند[۳۱] ادامه داده است. به اعتقاد نویسنده «فتح نهاوند در واقع راه تصرف تمام ایران را بر روی اعراب بگشود» و این آخرین مقاومت منظم بود که دولت ساسانی در برابر تازیان (عربها) از خود نشان داد.[۳۲]
نویسنده گرچه از سقوط نهاوند در سال ۲۱ هجری، با تعبیر «آغاز یک فاجعه» یاد کرده و معتقد است این اتفاق چهارده قرن تاریخ پرحادثه و باشکوه ایران باستان را پایان بخشید؛ اما همچنین ابراز میدارد که سقوط نهاوند، سقوط یک حکومت فاسد و تباه بود.[۳۳] وی با بیان اینکه دستگاه دین و دولت ایرانیان در آن روزگار دچار هرج و مرجی خونآلود و ظلمی شگفتانگیز شده و دیگر امکان بقا نداشت[۳۴] اعلام میکند که خطر سقوط از سالها قبل ایران را تهدید میکرد.[۳۵] به گفته زرینکوب، مردم ایران از جور ظالمان و فساد روحانیان به ستوه آمده بودند و آئین جدید را نوید و بشارتی یافته به پیشواز آن رفتند و به همین دلیل در موارد متعددی به سپاه عربها برای پیروزی کمک کردند.[۳۶] نویسنده در نهایت فتح نهاوند توسط مسلمانان راپیروزی قطعی ایمان و عدالت بر ظلم و فساد و پیروزی نهائی سادگی و فداکاری بر خودخواهی و تجمل پرستی معرفی میکند.[۳۷]
زبان گمشده
فصل چهارم کتاب با عنوان «زبان گمشده» به زبان ایرانیان در آن عصر پرداخته است.[۳۸]
نویسنده زبان ایران را «سراسر معنی و حکمت» توصیف کرده و زبان عربها را «از ریگهای تفته بیابان نیز خشکتر و بیحاصلتر» خوانده که «نه پندی و حکمتی بر زبان قوم جاری بود و نه شوری و مهری از لبانشان میتراوید»[۳۹] با اینهمه نویسنده باور دارد که وقتی «بانگ قرآن و اذان در فضای مُلک ایران پیچید زبان پهلوی در برابر آن فرو ماند و بخاموشی گرایید».[۴۰] براساس مطالب کتاب دو قرن سکوت از وقتی «حکومت ایران بهدست تازیان افتاد، زبان ایران نیز زبون تازیان گشت».[۴۱]
ایرانیان، آنها که دین (اسلام) را بطیب خاطر خویش پذیرفته بودند شور و شوق بی حدی که درین دین مسلمانی تازه مییافتند چنان آنها را محو و بیخود میساخت که بشاعری و سخن گوئی وقت خویش بتلف نمیآوردند. … آنکسان نیز، که از دین عرب و از حکومت او دل خوش نبودند، چندان عهد و پیمان در «ذمه» داشتند که نمیتوانستند لب بسخن بگشایند و شکایتی یا اعتراضی کنند. ازین روست که در طی دو قرن، سکوتی سخت ممتد و هراسانگیز بر سراسر تاریخ و زبان ایران سایه افکنده است.
— زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۱۲.
منتقدان دو قرن سکوت معتقدند «کوچکترین سندی در دست نیست که خلفا حتی خلفای اموی مردم ایران را به تَرکِ زبانِ اصلی خود مجبور کرده باشند» و این نوع مطالب، مستند به هیچ سند تاریخی نیست.[۴۲]
رستاخیز
زرینکوب قیام سیاهجامگان ابومسلم خراسانی را «آغاز رستاخیز ایران» شمرده و معتقد است این نهضت از «خشم و نفرت نسبت بمروانیان و عربان مایه میگرفت».[۴۳] نویسنده خاطره ابومسلم خراسانی را یادگاری مقدس، در دل ایرانیان خوانده و قیامهای پس از ابومسلم را دارای هدف واحدی میدانست؛ «رهایی از یوغ گران دردناکی که همه گونه زبونی و پریشانی را بر ایرانیان تحمیل میکرد»[۴۴] نویسنده در ادامه، قیامهای مختلفی مانند سنباد[۴۵] راوندیان[۴۶] استادسیس[۴۷] را ذکر کرده است.
از نگاه زرینکوب، در خلافت مأمون عباسی «عرب دیگر قدر و منزلت خود را از دست داد» و «ایرانیان و ترکان اندک اندک در رسیده بودند و جاه و حشمت تازیان را بازگرفته بودند».[۴۸] زرینکوب قیام بابک خرمدین، مازیار و دیگران را به صبحی تشبیه میکند که پس از دو قرن که «چون شبی دیرپای و خاموش اما آگنده از گناه و جنایت» بود، نمایان شد، هرچند این صبح، کاذب بود و این قیامها شکست خوردند[۴۹] نویسنده به قیام بابک خرمدین و فرجام او[۵۰] مازیار[۵۱] و افشین[۵۲] نیز پرداخته است.
«جنگ عقاید» و «پایان یک شب»
از نگاه زرینکوب برخی ایرانیان که آیین اسلام را «از آیین دیرینِ نیاکانِ خویش برتر مییافتند»، اسلام را پذیرفتند و اعراب را تحت نفوذ و تأثیر فرهنگ و تربیت خویش گرفتند و بهتمدن و فرهنگ خویش درآوردند.[۵۳] البته از نگاه زرینکوب، برخی دیگر «از دینِ عرب روی برتافتند».[۵۴]
وجود فرقهها و آراء مختلف، بازار بحثها و جدلهای مذهبی را بین اعراب و ایرانیان گرم میداشت.[۵۵] نویسنده در ادامه به آیینهایی که در ایران رواج داشت؛ آیین زرتشت،[۵۶] آیین مانی،[۵۷] مزدک[۵۸] و زروانیان[۵۹] سخن گفته است. سخن از زنادقه از دیگر موضوعات بوده[۶۰] که بزرگان زنادقه نام میبرد؛ عبدالله بن مقفع از مترجمان و نویسندگان زبان عربی که خود ایرانی بود[۶۱] و بشار که شاعری نابینا بود و از ذوق و هنر خویش در نشر زنادقه استفاده کرد.[۶۲] سخن از شعوبیان بخش دیگری است که به تحقیر و سرزنش عربان میپرداختند.[۶۳] بیشتر شعوبیان «در ایران از آنکسانی بودند که از اعراب، خواری و بیداد دیده بودند».[۶۴]
نویسنده معتقد است در پایانِ دو قرن، عرب دیگر فاتح ایران نبود. سیادت و قدرتی که جرأت میکرد در روزگار بنیامیه برای خود ادعا کند، درین روزها یکسره از یاد رفته بود. در دربار خلافت نفوذ و قدرت عربان دیگر نمیتوانست با نفوذ و قدرت ایرانیان معارضه کند.[۶۵]
پانویس
- ↑ دهباشی، «ماجرای کتاب دو قرن سکوت»، ص۱۹۶.
- ↑ دهباشی، «ماجرای کتاب دو قرن سکوت»، ص۱۹۷.
- ↑ بهرامیان، «تاریخنویسی با طعم احساس»، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ بهآذین، «انتقاد کتاب (دو قرن سکوت)»، ص۱۵۴.
- ↑ بهآذین، «انتقاد کتاب (دو قرن سکوت)»، ص۱۵۴.
- ↑ بهرامیان، «تاریخنویسی با طعم احساس»، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ بهآذین، «انتقاد کتاب (دو قرن سکوت)»، ص۱۵۴.
- ↑ شوهانی، «دو تأویل از یک تمدن :بازخوانی دو اثر عبدالحسین زرین کوب؛ دو قرن سکوت و کارنامه اسلام»، ص۱۹۸.
- ↑ دهباشی، «ماجرای کتاب دو قرن سکوت»، ص۱۹۷.
- ↑ دهباشی، «ماجرای کتاب دو قرن سکوت»، ص۱۹۹.
- ↑ الهامی، «دو قرن سکوت یا دوره رنسانس ایرانی»، ص۳۳.
- ↑ دهباشی، «ماجرای کتاب دو قرن سکوت»، ص۲۰۲.
- ↑ دهباشی، «ماجرای کتاب دو قرن سکوت»، ص۱۹۸.
- ↑ زرینکوب، «ترجمه احوال استاد»، ص۱۷.
- ↑ زرینکوب، «ترجمه احوال استاد»، ص۱۷.
- ↑ مجیدی، «کتابشناسی کتابها و مقالات دکتر عبدالحسین زرینکوب»، ص۲۳–۲۸.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، صدرا، ج۱۴، ص۵۸۴–۵۸۵.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۴۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، صدرا، ج۱۴، ص۵۸۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، صدرا، ج۱۴، ص۵۹۰.
- ↑ «انتقاد زرینکوب از خود در مقدمه چاپ دوم «دو قرن سکوت»، ایبنا.
- ↑ الهامی، «دو قرن سکوت یا دوره رنسانس ایرانی»، ص۳۱.
- ↑ باقرآبادی، «سیمای هویّت ایرانی در آثار ادبی عصر اسلامی»، ص۷۵.
- ↑ باقرآبادی، «سیمای هویّت ایرانی در آثار ادبی عصر اسلامی»، ص۷۶.
- ↑ شوهانی، «دو تاویل از یک تمدن :بازخوانی دو اثر عبدالحسین زرین کوب؛ دو قرن سکوت و کارنامه اسلام»، ص۱۷۷.
- ↑ باقرآبادی، «سیمای هویّت ایرانی در آثار ادبی عصر اسلامی»، ص۷۶.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، صدرا، ج۱۴، ص۵۸۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، صدرا، ج۱۴، ص۵۸۵–۵۸۶.
- ↑ «غلامحسین دینانی: نگاه آیتالله مطهری در نقد کتاب «دو قرن سکوت» ایدئولوژیک است»، خبرگزاری کتاب ایران.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۴۲.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۶۶.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۶۷.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۷۰.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۷۱.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۷۲.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۷۲.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۷۳.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۱۰.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۱۰.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۱۱.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۱۶.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، صدرا، ج۱۴، ص۵۸۷.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۳۰.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۵۰.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۵۲.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۵۱.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۱۶۰.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۲۲۸.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۲۲۹.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۲۵۰–۲۵۶.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۲۶۷–۲۷۶.
- ↑ زرینکوب، دو قرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۲۵۶–۲۶۵ و ۲۷۸–۲۹۹.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۰۲.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۰۳.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۰۴.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۰۴.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۰۷.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۰۸.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۱۱.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۲۱.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۲۲.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۲۴.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۳۹.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۴۱.
- ↑ زرینکوب، دوقرن سکوت، ۱۳۴۴ش، ص۳۴۷.
منابع
- الهامی، داوود، «دو قرن سکوت یا دوره رنسانس ایرانی»، درس هایی از مکتب اسلام، سال هفدهم، شماره ۸، مرداد ۱۳۵۵ش.
- باقرآبادی، شهریار، «سیمای هویّت ایرانی در آثار ادبی عصر اسلامی»، مجله مطالعات ایرانی، شماره ۳۰، پاییز و زمستان ۱۳۹۵ش.
- بهآذین، م. آ. انتقاد کتاب (دو قرن سکوت)، مجله صدف، شماره۲، آبان ۱۳۳۶ش.
- بهرامیان، علیرضا، «تاریخنویسی با طعم احساس»، سایت مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۲۴ شهریور ۱۳۹۴ش، تاریخ بازدید:۳ دی ۱۴۰۱ش.
- دهباشی، علی، «ماجرای کتاب دو قرن سکوت»، مجله بخارا، شماره ۹ و ۱۰، آذر و اسفند ۱۳۷۸ش.
- زرینکوب، روزبه، «ترجمه احوال استاد» یادگارنامه دکتر زرینکوب، به کوشش علی دهباشی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۶ش.
- زرینکوب، عبدالحسین، دوقرن سکوت، تهران، احمد علمی، ۱۳۴۴ش.
- شوهانی، سیاوش، «دو تاویل از یک تمدن :بازخوانی دو اثر عبدالحسین زرین کوب؛ دو قرن سکوت و کارنامه اسلام»، مجله تاریخ و تمدن اسلامی، شماره۱۰، پاییز و زمستان ۱۳۸۸ش.
- «غلامحسین دینانی: نگاه آیتالله مطهری در نقد کتاب «دو قرن سکوت» ایدئولوژیک است»، خبرگزاری کتاب ایران، تاریخ بازدید: ۳دی ۱۴۰۱ش.
- مجیدی، عنایتالله، «کتابشناسی کتابها و مقالات دکتر عبدالحسین زرینکوب»، یادگارنامه دکتر زرینکوب، به کوشش علی دهباشی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۶ش.
- مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، بیتا.