بحث:قاعده جب

Page contents not supported in other languages.
از ویکی شیعه

@Shahabi:

  • بعضی واژه‌ها مانند برخی، به‌گفته، عهده و ...خیلی تکرار شده است.✓

--Roohish (بحث) ‏۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۲ (UTC) @Roohish: Shahabi (بحث) ‏۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۰۰ (UTC)

با سلام

  • قاعده جَبّ، عهده‌دار بخشی از احکام شرعیِ کافرانی است که به‌تازگی مسلمان شده‌‌اند: فرمودید تازه‌مسلمان، بنابراین نقش کافران چیست؟ به نظر بهتر است عبارت را تغییر دهید.✓
  • همچنین این عبارت باید اصلاح شود: بر پایه آن غیرمسلمانان، اگر پیش از مسلمان‌شدن...✓
  • به‌گفته برخی حکمت مشروع‌بودن آن.. این مهمه که در اینجا مراد از برخی کیست!Х برخی مجموعه‌ای از «مؤلفین مؤسسة دائرةالمعارف الفقه الإسلامی» هستند که نمی‌توان به نویسنده اشاره نمود. به‌همین جهت به واژه «برخی» اکتفاء شد.
  • برخی علائم ویرایشی در جای درست استفاده نشده و باید اصلاح شوند.Х سعی شده است که در تمام متن اعمال شود، اگر موارد رو ذکر نمایید سپاسگزار خواهم بود.
  • چهار بار از عبارت به‌گفته برخی استفاده شده و در مواردی نیاز نیست و باید به گوینده اشاره شود.✓
البته در سه جا عنوان شده که یک مورد اصلاح گردید.
  • تکرار عبارت به‌گفته در ۱۲ مورد که متن را نازیبا کرده.✓

--Rezvani (بحث) ‏۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۵ (UTC)
@Rezvani و Rezvani: علیکم‌السلام

ضمن تشکر از نکات مفید جنابعالی، بسیاری از اشکالات وارده رفع گردید.Shahabi (بحث) ‏۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۳۴ (UTC)

@Shahabi: سلام و خدا قوت!
از مطالب خلاصه و مفید مدخل استفاده کردم. چند نکته به نظرم رسید:

  • درباره جایی که کافر نیاز به جبران گذشته دارد، به طهارات سه‌گانه مثال زده شده است. به نظرم این مسأله کمی ابهام دارد و به خواننده القا می‌شود که: کافر باید وضو و تیمم گذشته -که باید برای عبادات انجام می‌داده- را تکرار کند.Х به‌نظرم ابهامی ندارد و متن گویا است. زیرا کافر در دوران کفر اساسا عمل عبادی و وضو و ... انجام نمی‌دهد که بخواهد تکرار نماید. !!!لطفا روشن‌تر ابهام را ذکر کنید.!!!
  • قاعده گزارشی‌نویسی در بخش جایگاه رعایت نشده است.Х با مشورت دوستان انجام گرفته است.
  • در واژگانی مثل بناء، عقلاء، قضاء و ... قرار شد که فارسی نویسی رعایت شود و همزه آورده نشود، که البته اصلاح شد.
  • گرچه سخت است، ولی قرار بود در مورد آیات عظام و مراجع تقلید، لقب آیت الله ذکر نشود.Х از مدیران مشورت گرفته شد و فرمودند قراری مبنی بر این موضوع گذاشته نشده و منعی ندارد. فقط گوینده نظریه را با عناوین مانند: از فقهای شیعه، از مراجع تقلید یا ... ذکر نمایید.
به طور کلی برای علما از آیت‌الله استفاده نمی‌کنیم مگر در مواردی که جزو اسم آنها شده باشد مانند آیت‌الله خویی یا آیت‌الله خامنه‌ای و... اما پس از نام عالم حتما باید مهمترین ویژگی آن با رعایت تناسب با عبارت ذکر شود. مثلا ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید یا آیت الله خویی نویسنده کتاب معجم رجال الحدیث و....--کمیل شمس‌الدینی مطلق (بحث) ‏۶ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۱ (UTC)
  • زیر بخش «بنای عقلا»، نیاز به روان‌نویسی دارد و لازم نیست عین کلمات قائل آورده شود.Х این جمله نیز با مشورت انجام شده و در (پرانتز) توضیح مختصری آورده شده است.
  • در برخی موارد اسم قائل یا نوسینده می‌توانست ذکر شود و نشد، از جمله: در بخش ادله/روایات، در عبارت «یکی از اساتید حوزه علمیه قم». یا در بخش احکام، عبارت: «این قاعده فقط تکالیف عبادی را در برمی‌گیرد...» مربوط به آیت الله مرعشی است.✓
البته ما هم به کتاب آقای مرعشی استناد کرده بودیم.

رضائی موسوی (بحث) ‏۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)

@Rezai.mosavi: سلام علیکم ممنون از نکات جنابعالی. اگر متنی یا نوشتاری که کمک به روانسازی مدخل دارد، بسیار ممنون خواهم بود اگر پیشنهاد دهید.Shahabi (بحث) ‏۶ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۶ (UTC)

چند نکته و پیشنهاد

@Shahabi: با سلام و تشکر از نویسنده محترم چند نکته و پیشنهاد را در زیر یادآوری می‌کنم:

ادله و مستندات قاعده

چند نکته در بخش روایات:

  • این عبارت «به گزارش محمدرضا مُبلّغی (از مدرسین حوزه علمیه قم)، فقها این حدیث را از لحاظ سندی ضعیف و مورد خدشه می‌دانند. امّا صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام بر این باور است که عمل‌نمودنِ اصحاب (مشهور) به این حدیث، ضعف سند و دلالتِ آن را جبران کرده است، و از سوی دیگر مضمون آن نیز با آیه ۳۸ سوره انفال نیز موافق است.» می‌توان به جای این جمله چنین نوشت: «فقیهانی همچون صاحب‌مدارک، (مدارک الاحکام، ج۵، ص۴۲) و آیت‌الله خویی (المستند فی شرح العروة الوثقی، ج۶، ص۹۷) سند روایت را به دلیل مرسل بودن آن ضعیف دانسته‌اند. در مقابل فقیهانی همچون صاحب جواهر (جواهر الکلام، ج۱۵، ص۶۲) و آقا رضا همدانی (مصباح الفقیه، ج۱۳، ص۹۳) بر این باورند که عمل نمودن اصحاب (مشهور) به این حدیث، ضعف سند آن را جبران کرده است.» ضمن اینکه شما نوشته‌اید عمل اصحاب ضعف سند و دلالت را جبران می‌کند در حالیکه عمل اصحاب فقط جبران کننده ضعف سند است و نه ضعف دلالت.Х ، آقای مبلغی هم در مقاله به همین موضوع اشاره نموده است، مخاطب اگر نیاز به دیدگاه هر فقهی داشته باشد به همان منبع مراجعه خواهد نمود. (البته، متن پیشنهادی خوب است، اما به نظرم لزومی ندارد در متنی که قرار است به اختصار داده‌هایی را به مخاطب بدهد، این طول و تفصیل اعمال شود.)

از این جهت می‌گویم اسم خود فقیه بیاید که این اختلاف نظر در مبانی رجالی و حدیثی در خلال مباحث فقهی خودش را نشان داده است. به عنوان نمونه در بحث وجوب یا عدم وجوب پرداخت زکات برای کافری که مسلمان شده است. کسانی مثل صاحب جواهر، آقا رضا همدانی و بسیاری دیگر از فقیهان که روایت «الاسلام یجب ما قبله» را به خاطر مشهور بودنش و عمل اصحاب به آن پذیرفته‌اند، بر این نظرند که پرداخت زکات برای این شخص واجب نیست؛ ولی صاحب مدارک که حدیث را به خاطر ضعف سند نپذیرفته، در این مسئله توقف کرده است.Х ، به دنبال اثر علمی ـ پژوهشی نیستیم، لذا لازم نمی‌بینم.

  • در منابع روایی شیعه به صراحت اشاره شود که «الاسلام یجب ما قبله» در چه منابعی برای اولین بار آمده است. این روایت در تفسیر علی بن ابراهیم (تفسیر قمی) و عوالی اللئالی ابن ابی جمهور احسائی آمده است. همچنین متن این روایت در منابع اهل سنت در کتاب صحیح مسلم آمده است.Х نیازی نیست. زیرا بحث فقهی انجام گرفته و موضوع حدیث‌شناسی یا خارج فقه‌الحدیث برای مخاطب انجام نمی‌شود.
  • در منابع روایی اهل سنت روایاتی آمده است که درباره قاعده جب است. به عنوان نمونه در صحیح مسلم بابی با عنوان «الاسلام یهدم ما قبله» آمده است و بد نیست به این اشاره شود.Х لازم نیست، اینقدر طول و تفصیل داده شود. ضمنا اینها رو بنده هم دیده بودم و جهت اختصار و فهم مخاطب عام به این مقدار بسنده شد.
  • در این جمله «زارعی سبزواری پژوهش‌گر فقه در توجیه شرعی این قاعده، به روایتی از امام علی(ع) که «اسلام آوردن، گذشته را منهدم می‌کند.» این به ذهن می‌رسد که فقط زارعی سبزواری به این روایت برای قاعده جب استناد کرده است یا این که ایشان نخستین فرد است که به این حدیث برای قاعده جب استناد کرده است. در صورتی که فقیهان دیگری به این روایت استناد کرده‌اند و آیت الله خویی در المستند فی شرح العروه به این اشاره کرده است. مثلاً می‌توان چنین گفت: «بنا به گفته آیت‌الله خویی فقیهان برای قاعده جب به این حدیث امام علی(ع) نیز استناد کرده‌اند.» (المستند فی شرح العروة الوثقی، ج۶، ص۹۷) خود آقای خویی در این روایت هم از جهت سند و هم از جهت دلالت مناقشه کرده است. (المستند فی شرح العروة الوثقی، ج۶، ص۹۸)Х ، بله مشاهده شده بود که دیگران نیز استناد کرده‌اند، اما وی در قالب یک قاعده فقهی به این مطلب استناد کرده است و ضمنا بنده به جهت رعایت حق معنوی به کتاب وی استناد کردم. ضمن اینکه لازم نیست همیشه به فقهای متقدم اشاره شود.Shahabi (بحث) ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۱۶ (UTC)

سیره نبوی و بنای عقلا

پیشنهاد می‌کنم که به جای این عنوان یک عنوان دیگری با نام «ادله غیر لفظی» یا «ادله لُبّی» آورده شود و ذیل آن سه بخش مختصر به طور جداگانه با عناوین «سیره نبوی»، «سیره متشرعه» و «سیره عقلا» آورده شود و هر دلیل به همین صورتی که در متن آمده، به طور خلاصه نوشته شود. سیره متشرعه نیز اضافه شود.Х ، به پیشنهاد سایر کاربران این عنوان انتخاب شد.

  • سیره متشرعه: «حدود و تعزیرات ناشی از مخالفت با اعمال شرعی که کافر در حین کفرش مرتکب شده، پس از وارد شدن به دین اسلام، برداشته می‌شود و این سیره عملی انکار ناپذیر بین مسلمین و متشرعه بوده و کاشف قطعی از حکم شرعی است.» (الموسوعة الفقهیة، ج۱۳، ص۵۳)Х به‌نظرم همین مقدار که غالب کتب فقهی آمده است کفایت می‌کند.Shahabi (بحث) ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۱۹ (UTC)

پیامدهای فقهی

  • قضای عبادات: در بخش قضای عبادات، سه عبادت نماز، روزه و حج یک کاسه شده است؛ در صورتی که درباره حج اختلاف نظرهایی وجود دارد. به نظرم در سه بخش به صورت جداگانه و مختصر ذکر شوند:
  • صلواة: نیازی به قضا نیست و ادعای اجماع شده و به گفته صاحب جواهر برخی گفته‌اند که از ضروریات دین است. (جواهرالکلام، ج۱۳، ص۶)
  • روزه: قضا ندارد به استناد همان ادله یعنی اجماع و حدیث «الاسلام یجب ما قبله» و علاوه بر این‌ها درباره روزه دلیل خاص نیز وجود دارد که از امام معصوم پرسیده درباره قضای روزه کسی که کافر بوده و مسلمان شده و حضرت جواب داده‌اند « ليس عليه إلّاما أسلم فيه» یعنی روزه قضا ندارد. (الموسوعة الفقهیة، ج۱۳، ص۵۸)
  • حج: فقها اتفاق نظر دارند که اگر کافر در حین کفر استطاعت داشته باشد و این استطاعت تا زمان ورودش به اسلام استمرار داشته باشد، حج بر او واجب است. (الموسوعة الفقهیة، ج۱۳، ص۵۹) اما اگر استطاعت در همان حال کفر زائل شود، در اینکه پس از مسلمان شدن حج بر وی واجب است یا خیر، اختلاف نظر وجود دارد. (الموسوعة الفقهیة، ج۱۳، ص۵۹) فقیهانی چون علامه حلی در قواعد (قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۰۸) فاضل هندی (کشف اللثام، ج۵، ص۱۳۰) و کاشف الغطاء (کشف الغطاء، ج۴، ص۵۰۶) با استناد به قاعده جب قائل به عدم وجوب حج شده‌اند و برخی مانند ملااحمد نراقی (مستند الشیعه، ج۱۱، ص۸۶) و سیداحمد خوانساری (از فقهای معاصر شیعه) (جامع المدارک، ج۲، ص۲۷۸) بر این نظرند که در این صورت نیز بر کافری که مسلمان شده، حج واجب است.
  • واجبات مالی: در این جمله «به‌گفته محسن اراکی از اساتید حوزه علمیه قم، واجبات مالی مانند خمس و زکات نیز مورد بخشش قرار گرفته و پرداخت آن بعد از مسلمان‌شدن واجب نیست.» این دیدگاه فقهی را به محسن اراکی نسبت داده‌اید و این گونه تصور می‌شود که دیدگاه خاص ایشان است در صورتی که این فرع فقهی نظر مشهور فقهای شیعه است. یعنی باید چنین نوشته شود: «بنا به نظر مشهور فقهای شیعه واجبات مالی مانند خمس و زکات نیز مورد بخشش قرار گرفته و پرداخت آن بعد از مسلمان‌شدن واجب نیست.» مرحوم محقق سبزواری نیز از فقیهانی است که در کتاب کفایة الاحکام برای این فرع فقهی ادعای شهرت کرده است. (کفایة الاحکام، ج۱، ص۱۷۰) البته نسبت به مسئله زکات بنا به گفته آقا رضا همدانی، صاحب مدارک توقف کرده است. (مصباح الفقیه، ج۱۳، ص۹۲) نذورات و کفارات نیز از واجبات مالی است و لطفاً اضافه بفرمایید.Х به این موضوع به اختصار اشاره شده است.
  • حدود: در این جمله «جعفر سبحانی از مراجع تقلید معاصر، معتقد است حدود الهی که به‌دلیل سرقت، شُرب خَمر، زِنا و ... در زمان کُفر انجام داده است از عهده‌ او برداشته می‌شود.» این گونه به ذهن می‌آید که دیدگاه خاص آقای سبحانی است؛ درحالی که نظر اکثر فقها است. بهتر است چنین نوشته شود: «از نظر فقیهانی همچون سیدحسن موسوی بجنوردی و جعفر سبحانی و بعد بقیه جمله نوشته شود.» (موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۵۵)Х مخاطب چنین برداشتی نمی‌کند ضمن اینکه از دیدگاه فقیه مشهور استفاده شده است جهت فهم مخاطب عام.
  • طهارت‌های سه‌گانه: این جمله «مشهور فقها بر این باورند فردی که مسلمان شود، عواملی که سببِ واجب شدنِ طهارت‌های سه‌گانه (وضو، غسل، تیمم) می‌شود؛ با اسلام آوردن، از عهده او برداشته نشده و پس از مسلمان‌شدن، واجب است انجام دهد.» حقیقتآً ابهام دارد و گویای مطلب نیست و این را به ذهن القا می‌کند که گویی فرد کافر حتی در حال کفرش مکلف به این طهارت‌ها بوده و حالا پس از کفرش هم از عهده او برداشته نمی‌شود.✓

مطلب فقها در این فرع فقهی این است که اگر کافر قبل از اسلام آوردن جُنُب شد آیا پس از اسلام آوردن غسل جنابت بر او واجب است؟ یا اگر کاری که باطل‌کننده وضو است را قبل از مسلمان شدن انجام داد آیا پس از مسلمان شدن برای خواندن نماز باید وضو بگیرد؟ که فقها گفته‌اند قاعده جب شامل این موارد نمی‌شود و هم غسل جنابت واجب است و هم وضو. برعکس هم همین‌طور اگر کسی مرتد شود و در حال اسلام وضو یا یکی از طهارت‌ها را داشته و بعد مرتد شد، آیا با ارتداد وضو و غسل او نیز باطل می‌شود؟ که فقها گفته‌اند باطل نمی‌شود.✓

شما باید در یک یا دو خط این مطلب را به صورت واضح بیان بفرمایید. مرحوم آقا رضا همدانی در مصباح الفقیه خیلی خوب این بحث را مطرح کرده است. (مصباح الفقیه، ج۳، ص۲۷۶)Shahabi (بحث) ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۴۳ (UTC)

متفرقه

  • در این جمله «مطابق دیدگاه مقدس اردبیلی، ضمانت‌ها و بدهکاری‌های مالی، رفع نمی‌شود و این مسأله مورد اجماع فقها قرار گرفته است.» دیدگاه مقدس اردبیلی را آورده‌اید و بعد به کتاب مفتاح الکرامة آدرس داده‌اید. به صورت گزارشی بنویسید درست می‌شود.
  • برای برخی کلمات اعراب گذاشتید در صورتی که واضح است و نیازمند اعراب‌گذاری نیست. مثلاً در این جمله «مربوط به حقوق الهی است و اگر عملی مانند سرقت هر دو جنبه حق اللهی و حق الناسی را داشته باشد.» برای کلمه «عملی» اعراب گذاشته بودید که نیازی نیست و البته حذف کردم.

باتشکر

Hamzeh-Ahmadi (بحث) ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۷ (UTC)


@Shahabi:

با تشکر از نویسنده محترم؛

  • به نظرم در جمله «است که موضوع آن کافرانی هستند که مسلمان می‌شوند» کلمه «که» زیاد استعمال شده است. می‌توان نوشت «موضوع آن کافران تازه مسلمان هستند» و یا شبیه آن استفاده نمود.✓
  • در جمله «نخستین فقیهی است که به حدیثِ جَبّ، (الإسلامُ‏ يَجُبُّ‏ ما قَبلَهُ‏) در کتاب الخلاف، استدلال نموده »به خود کتاب الخلاف آدرس داده نشده است؟! الخلاف، ج۵، ص۴۶۹.Х این ادعای نویسنده‌ی متن است. در کتاب الخلاف، خود شیخ چنین ادعایی نکرده است.Pakzad (بحث) ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۲۴ (UTC)
@Pakzad: بنده با آقای پاکزاد موافقم. جمله شما به صورت تحقیق دست اول نوشته شده است. حالا که تحقیق دست اول است، باید به خود کتاب ارجاع بدهید. البته مسلّماً مناسب‌تر این است که اصلاً با ادبیات تحقیق دست اول ننویسید.Alikhani (بحث) ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۲ (UTC)

@Pakzad:

باسلام و ادب ممنون از وقتی که برای ارتقا مقاله گذاشتید.Shahabi (بحث) ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۴۰ (UTC)

چند نکته

@Shahabi: با عرض سلام و احترام چند نکته عرض می‌شود:

  • کلمات توضیحی برای برخی از علما و یا سال تولد و وفات ( مانند ۱۲۴۷ق-۱۳۳۷ق) ذکر نشده است.
  • در سرشناسه آمده است:‌ «قاعده‌ای فقهی است به این مضمون که ... ؛ یعنی لازم نیست ... » این یعنی سرشناسه شما مبهم بوده و آن را توضیح داده‌اید.
  • برخی از جملات مبهم هستند مانند :‌ «اسلام گذشته را از آینده قطع می‌کند»
  • کلمات پشت سر هم لینک نمی‌شوند: در «... دین اسلام مجازات ...» هم به اسلام و هم به ثواب و عقاب لینک شده است.
  • اگر چه اکثر جملات گزارشی هستند، اما در مواردی نیز ادبیات مقاله، پژوهش‌گرانه است؛ مانند «هم‌چنین قاعده جبّ فقط تکالیف عبادی را در برمی‌گیرد ...» ؛ «معروف‌ترین آیه‌ای که فقها به آن استناد نموده‌اند ...» «نخستین فقیهی است که به حدیثِ جَبّ»
  • در بخش ادله و مستندات، از نظر فنی، قسمت «سیره نبوی» باید ذیل «روایات» آورده شود، نه در کنار «سیره عقلاء».
  • بخش «پیامد‌ها» به دو بخش «موارد شمول» و «موارد عدم شمول» تقسیم شده است. روشن است که «عدم شمول قاعده» به معنای نبودن پیامد است، بنابراین نمی‌تواند ذیل بخش‌ «پیامدها» قرار گیرد. پیشنهاد می‌شود بخش پیامد‌ها حذف شود و بخش «موارد شمول» و «موارد عدم شمول» به صورت مستقل ذکر شوند.‌Alikhani (بحث) ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۲ (UTC)