Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۷۲۲
ویرایش
Abbasahmadi (بحث | مشارکتها) (تمیزکاری) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==بازگشت به اصالة الظهور== | ==بازگشت به اصالة الظهور== | ||
برخی معتقدند که همه [[اصول لفظی]] از جمله اصالة الاطلاق به [[اصالة الظهور]] برمیگردند<ref>مظفر، أصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۷۶؛ ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ص۸۸.</ref> به عبارت دیگر اصالة الحقیقة از مصادیق<ref>سبحانی، الموجز فی اصول الفقه، ۱۳۸۷ش، ص۲۰؛ گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۴۲۱ق، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> و زیر مجموعههای اصالة الظهور است<ref>عدالت، ترجمه و شرح فارسی الموجز فی أصول الفقه، ۱۳۸۵ش، ص۶۹.</ref> و از خود استقلالی ندارد.<ref>سید اشرفی، نهایة الإیصال، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۴.</ref> بنابراین اعتبار آن تا زمانی است که با اصالة الظهور هماهنگ باشد؛<ref>شیروانی، تحریر اصول فقه، ۱۳۸۵ش، ص۳۶.</ref> زیرا در تمامی اصول لفظی احتمال خلاف ظاهر لفظ داده میشود که با اجرای آن اصول، به معنای ظاهر لفظ عمل میشود. مثلا در اصل اصالت اطلاق احتمال معنای خلاف ظاهر | برخی معتقدند که همه [[اصول لفظی]] از جمله اصالة الاطلاق به [[اصالة الظهور]] برمیگردند<ref>مظفر، أصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۷۶؛ ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ص۸۸.</ref> به عبارت دیگر اصالة الحقیقة از مصادیق<ref>سبحانی، الموجز فی اصول الفقه، ۱۳۸۷ش، ص۲۰؛ گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۴۲۱ق، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> و زیر مجموعههای اصالة الظهور است<ref>عدالت، ترجمه و شرح فارسی الموجز فی أصول الفقه، ۱۳۸۵ش، ص۶۹.</ref> و از خود استقلالی ندارد.<ref>سید اشرفی، نهایة الإیصال، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۵۴.</ref> بنابراین اعتبار آن تا زمانی است که با اصالة الظهور هماهنگ باشد؛<ref>شیروانی، تحریر اصول فقه، ۱۳۸۵ش، ص۳۶.</ref> زیرا در تمامی اصول لفظی احتمال خلاف ظاهر لفظ داده میشود که با اجرای آن اصول، به معنای ظاهر لفظ عمل میشود. مثلا در اصل اصالت اطلاق احتمال معنای خلاف ظاهر داده میشود که با اجرای اصول یادشده حکم به معنای ظاهر لفظ که اطلاق بوده، خواهد شد.<ref> مظفر، أصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۷۶.</ref> | ||
برخی از محققان علم اصول معتقدند که اصاله الاطلاق به [[اصالة عدم القرینه]] برمیگردد؛ بدینگونه که اگر مخاطب احتمال وجود قید را داد به آن تمسک میکند و هرکدام از قیود قرینهای هستند که در صورت علم و قطع به وجودشان، لازم است کلام را بر مقتضای آنها حمل نمود، پس در فرض شک میتوان گفت اصل عدم وجود قرینه است.<ref>ذهنی تهرانی، تشریح المقاصد، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۶۴.</ref> | برخی از محققان علم اصول معتقدند که اصاله الاطلاق به [[اصالة عدم القرینه]] برمیگردد؛ بدینگونه که اگر مخاطب احتمال وجود قید را داد به آن تمسک میکند و هرکدام از قیود قرینهای هستند که در صورت علم و قطع به وجودشان، لازم است کلام را بر مقتضای آنها حمل نمود، پس در فرض شک میتوان گفت اصل عدم وجود قرینه است.<ref>ذهنی تهرانی، تشریح المقاصد، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۶۴.</ref> |