پرش به محتوا

تبرک: تفاوت میان نسخه‌ها

۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۴
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۰: خط ۶۰:
واژه تبرک در [[قرآن مجيد]]، به کار نرفته است، اما ماده آن، 34 مرتبه و در قالب الفاظ '''بارک'''، '''بارکنا'''، '''بورک'''، '''تبارک'''، '''برکات'''، '''برکاته'''، '''مبارک'''، '''مبارکاً''' و '''مبارکة''' به کار رفته است. مبارک در قرآن وصف انسان ها، موجودات، مکان ها و زمان های خاصی شده است.
واژه تبرک در [[قرآن مجيد]]، به کار نرفته است، اما ماده آن، 34 مرتبه و در قالب الفاظ '''بارک'''، '''بارکنا'''، '''بورک'''، '''تبارک'''، '''برکات'''، '''برکاته'''، '''مبارک'''، '''مبارکاً''' و '''مبارکة''' به کار رفته است. مبارک در قرآن وصف انسان ها، موجودات، مکان ها و زمان های خاصی شده است.
=== موجودهای برکت یافته===
=== موجودهای برکت یافته===
*[[حضرت نوح (ع)]] و همراهانش: «اهبط بسلام منا و برکات علیک و علی امم ممن معک»؛ <ref>هود(11): 48</ref>
* [[حضرت نوح (ع)]] و همراهانش: «اهبط بسلام منا و برکات علیک و علی امم ممن معک»؛ <ref>هود(11): 48</ref>
*[[حضرت ابراهیم(ع)]] و اسحاق ع: «و بارکنا علیه و علی اسحاق»؛ <ref>صافات(37): 113</ref>
* [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت اسحاق|اسحاق(ع)]]: «و بارکنا علیه و علی اسحاق»؛ <ref>صافات(37): 113</ref>
*حضرت موسی ع: «فلما اتاها نودی ان بورک من فی النار و '''من حولها''' »؛ <ref>نمل(27): 8</ref>
* [[حضرت موسی|حضرت موسی(ع)]]: «فلما اتاها نودی ان بورک من فی النار و '''من حولها''' »؛ <ref>نمل(27): 8</ref>
*حضرت عیسی ع: «و جعلنی مبارکا این ما کنت »؛<ref>مریم(19): 31</ref>
* [[حضرت عیسی|حضرت عیسی(ع)]]: «و جعلنی مبارکا این ما کنت »؛<ref>مریم(19): 31</ref>
*خاندان ابراهیم ع: «رحمت الله و برکاته علیکم اهل البیت»؛ <ref>هود(11): 73</ref>
*خاندان ابراهیم ع: «رحمت الله و برکاته علیکم اهل البیت»؛ <ref>هود(11): 73</ref>
*[[قرآن|قرآن کریم]]: « هذا کتاب انزلناه مبارک»؛<ref>انعام(6): 155</ref>
* [[قرآن|قرآن کریم]]: « هذا کتاب انزلناه مبارک»؛<ref>انعام(6): 155</ref>
*ملائکه: « ...فلمّا‌جاءها نودى أن بورك من فى النّار ومن حولها»؛<ref>نمل(2):8</ref>
* [[ملائکه]]: « ...فلمّا‌جاءها نودى أن بورك من فى النّار ومن حولها»؛<ref>نمل(2):8</ref>
*آب باران: «نزّلنا من السّماء ماء مّبـركا ...»؛<ref>ق(50): 9</ref>
* آب باران: «نزّلنا من السّماء ماء مّبـركا ...»؛<ref>ق(50): 9</ref>
*درخت زیتون: «... شجرة مّبـركة زيتونة ...‌. »؛<ref>نور‌(24): 35</ref>
* درخت زیتون: «... شجرة مّبـركة زيتونة ...‌. »؛<ref>نور‌(24): 35</ref>


===مکان های مبارک===
===مکان های مبارک===
* [[کعبه]] <ref>قرطبی، ج4، ص 139 </ref> و [[مسجد الحرام]]: «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا»؛<ref> آل عمران(3): 96</ref>
* [[کعبه]] <ref>قرطبی، ج4، ص 139 </ref> و [[مسجد الحرام]]: «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا»؛<ref> آل عمران(3): 96</ref>
*[[مسجد النبی]]؛ <ref>بخاری، ج3، ص 78</ref>
* [[مسجد النبی]]؛ <ref>بخاری، ج3، ص 78</ref>
*شهر [[مدینه]]؛ <ref>بخاری، ج4، ص528</ref>
* شهر [[مدینه]]؛ <ref>بخاری، ج4، ص528</ref>
*سرزمین مقدس طور: « فلمّا أتـيـها نودى من شـطى الواد الأيمن فى البقعة المبـركة »؛<ref>قصص(28): 29</ref>
* [[سرزمین طور|سرزمین مقدس طور]]: « فلمّا أتـيـها نودى من شـطى الواد الأيمن فى البقعة المبـركة »؛<ref>قصص(28): 29</ref>
*[[فلسطین]]؛ <ref>طباطبایی، ج8، ص228</ref>
* [[فلسطین]]؛ <ref>طباطبایی، ج8، ص228</ref>
*[[مسجد الاقصی]] و اطراف آن:« ...الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ»؛<ref>اسراء، (17):1</ref>
* [[مسجد الاقصی]] و اطراف آن:« ...الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ»؛<ref>اسراء، (17):1</ref>
*[[مصر]] <ref>اندلسی، ج5، ص 155</ref> و [[شام]] <ref>بخاری، ج2، ص 452</ref>:«وأورثنا القوم الّذين كانوا يستضعفون مشـرق الأرض ومغـربها الّتى بـركنا فيها ...‌.»؛ <ref>اعراف‌(7): 137</ref>
* [[مصر]] <ref>اندلسی، ج5، ص 155</ref> و [[شام]] <ref>بخاری، ج2، ص 452</ref>:«وأورثنا القوم الّذين كانوا يستضعفون مشـرق الأرض ومغـربها الّتى بـركنا فيها ...‌.»؛ <ref>اعراف‌(7): 137</ref>
*[[یمن]]؛ <ref>بخاری، ج17، ص 592</ref>
* [[یمن]]؛ <ref>بخاری، ج17، ص 592</ref>
*سرزمين هاي ميان [[فرات]]، [[فلسطين]] تا بخش [[عريش مصر]]. این منطقه هم با نعمتهای مادی برکت یافته <ref>شوکانی، ج3، ص 246</ref> و هم به واسطه مبعوث شدن اكثر پيامبران از آن منطقه و انتشار ادیان و کتاب های آسمانی <ref>فخر رازی، ج22، ص 160</ref> و سکونت پیامبران <ref>طباطبایی، ج5، ص 228</ref> و وجود قبر پیامبرانی همانند [[حضرت ابراهيم]]، [[حضرت اسحاق|اسحاق]]، [[حضرت يعقوب|يعقوب]] علیهم السلام و افراد صالح برکت معنوی یافته است. <ref>قرطبی، ج11، ص 212</ref>
* سرزمين های ميان [[فرات]]، [[فلسطين]] تا بخش عريش [[مصر]]. این منطقه هم با نعمتهای مادی برکت یافته<ref>شوکانی، ج3، ص 246</ref> و هم به واسطه مبعوث شدن اكثر پيامبران از آن منطقه و انتشار ادیان و کتاب های آسمانی<ref>فخر رازی، ج22، ص 160</ref> و سکونت پیامبران<ref>طباطبایی، ج5، ص 228</ref> و وجود قبر پیامبرانی همانند [[حضرت ابراهيم]]، [[حضرت اسحاق|اسحاق]]، [[حضرت يعقوب|يعقوب]] علیهم السلام و افراد صالح برکت معنوی یافته است. <ref>قرطبی، ج11، ص 212</ref>
*[[شب قدر]]:«انا انزلناه فی لیلة مبارکة».<ref>دخان(44): 3</ref>
*[[شب قدر]]:«انا انزلناه فی لیلة مبارکة».<ref>دخان(44): 3</ref>


==مشروعیت تبرک==
==مشروعیت تبرک==
===عموم علمای مسلمان===
===عموم علمای مسلمان===
بر اساس دیدگاه رایج مسلمانان، از نقطه نظر اعتقادی و کلامی زیارت قبور بزرگان و تبرک به آثار منسوب به ایشان امری پسندیده بوده است. برکت و مغفرت الهی به واسطه برخی امور از جمله انبیا و اولیا نازل می گردد. <ref>مطهری، ص 277-279</ref>
بر اساس دیدگاه رایج مسلمانان، از نقطه نظر اعتقادی و کلامی زیارت قبور بزرگان و تبرک به آثار منسوب به ایشان امری پسندیده بوده است. برکت و مغفرت الهی به واسطه برخی امور از جمله انبیا و اولیا نازل می گردد.<ref>مطهری، ص 277-279</ref>


در این فرایند، واسطه ها از جانب خداوند قرار داده شده اند و منشأ اصلی برکت خداوند است<ref>همان، ص284</ref> و امور مقدسى كه مسلمانان از آن بركت مى‌طلبند، شأنى مستقل از خداوند ندارند، از اين رو تبرك جستن به آنها را با شرك ملازم نمى‌دانند. <ref>الموسوعه الفقهیه، ج10، ص70-74</ref>
در این فرایند، واسطه ها از جانب خداوند قرار داده شده اند و منشأ اصلی برکت خداوند است<ref>مطهری، ص284</ref> و امور مقدسى كه مسلمانان از آن بركت مى‌طلبند، شأنى مستقل از خداوند ندارند، از اين رو تبرك جستن به آنها را با شرك ملازم نمى‌دانند.<ref>الموسوعه الفقهیه، ج10، ص70-74</ref>
====فقهای شیعی====
====فقهای شیعی====
از نظر فقهای شیعی، طلب برکت از چيزهايى كه از نظر شرع، از قداست، عظمت و طهارت برخوردارند جايز، بلكه راجح و مستحب است. <ref>فرهنگ فقه، ج2، ص335</ref> از دیدگاه ایشان تبرک جستن به نام ائمه: با نوشتن بر کفن و جریدتین(دو تکه چوب تازه)، <ref>صدوق، ج1، ص143؛ نجفی، ج4، ص225-241</ref> و نیز به واسطه نامگذاری فرزندان به نام ایشان،<ref> نجفی، ج31، ص 254</ref> تبرک به مشاهد مشرفه و تربت قبور معصومین: و قرار دادن تربت در قبر به قصد تبرک، <ref>حلی،ج7، ص241</ref> تبرک به قرآن با نوشتن آن بر کفن<ref> نجفی، ج31، ص 254</ref> و مس کلمات و حروف آن <ref>آملی، ج3، ص170</ref> مستحب است.
از نظر فقهای شیعی، طلب برکت از چيزهايى كه از نظر شرع، از قداست، عظمت و طهارت برخوردارند جايز، بلكه راجح و مستحب است.<ref>فرهنگ فقه، ج2، ص335</ref> از دیدگاه ایشان تبرک جستن به نام ائمه: با نوشتن بر کفن و جریدتین(دو تکه چوب تازه)،<ref>صدوق، ج1، ص143؛ نجفی، ج4، ص225-241</ref> و نیز به واسطه نامگذاری فرزندان به نام ایشان،<ref> نجفی، ج31، ص 254</ref> تبرک به مشاهد مشرفه و تربت قبور معصومین: و قرار دادن تربت در قبر به قصد تبرک،<ref>حلی،ج7، ص241</ref> تبرک به قرآن با نوشتن آن بر کفن<ref> نجفی، ج31، ص 254</ref> و مس کلمات و حروف آن<ref>آملی، ج3، ص170</ref> مستحب است.


مستند حکم شرعی ایشان برای جواز تبرک جویی قرآن، سنت رسول الله و سیره مستمره مشترعهاست.
مستند حکم شرعی ایشان برای جواز تبرک جویی قرآن، سنت رسول الله و سیره مستمره مشترعهاست. بعلاوه، [[اصل اباحه]] و جواز در مواردی که تبرک جویی مشکوک است و دلیل قعطی بر ممنوعیت نداشتیم، مقتضی این است که آن مورد جایز است.
 
بعلاوه، اصل اباحه و جواز در مواردی که تبرک جویی مشکوک است و دلیل قعطی بر ممنوعیت نداشتیم، مقتضی این است که آن مورد جایز است.


====فقهای اهل سنت====
====فقهای اهل سنت====
علما و فقهای اهل سنت، بین استحباب و کراهت تبرک به قبر حضرت رسول اختلاف نظر دارند. حکم به کراهت نیز به نظر می رسد به علت ترس از منافات آن عمل با ادب در حق حضرت باشد. <ref>امین، ص345-346</ref>
علما و فقهای [[اهل سنت]]، بین [[مستحب|استحباب]] و [[کراهت]] تبرک به قبر [[محمد(ص)|حضرت رسول]] اختلاف نظر دارند. حکم به کراهت نیز به نظر می رسد به علت ترس از منافات آن عمل با ادب در حق حضرت باشد. <ref>امین، ص345-346</ref>


===== حنفی=====
===== حنفی=====
[[احمد بن حنبل]]، تبرک به [[منبر پیامبر|منبر]] و [[قبر نبوی(ص)|قبر پیامبر(ص)]] و بوسیدن آنرا مجاز می داند.
[[احمد بن حنبل]]، تبرک به [[منبر پیامبر|منبر]] و [[قبر نبوی(ص)|قبر پیامبر(ص)]] و بوسیدن آنرا مجاز می داند.<ref>ابن حنبل، العلل و معرفه الرجال، ج2، ص 492، شماره 3243</ref> شهاب الدین خفاجی حنفی از علمای حنفی نیز دست کشیدن، بوسیدن و چسباندن سینه به قبر پیامبر را مجاز می داند، البته این کار را مکروه می داند. <ref>نقل از سمهودی، ج۴، ص۱۴۰۴</ref>
<ref>ابن حنبل، العلل و معرفه الرجال، ج2، ص 492، شماره 3243</ref> شهاب الدین خفاجی حنفی ازعلمای حنفی نیز دست کشیدن، بوسیدن و چسباندن سینه به قبر پیامبر را مجاز می داند، البته این کار را مکروه می داند. <ref>نقل از سمهودی، ج۴، ص۱۴۰۴</ref>


=====شافعی=====
=====شافعی=====
برخی از فقهای شافعی همانند رملی شافعی لمس قبر نبی، ولی یا عالم و نیز سردرهای ورودی قبر اولیا و بوسیدن آنرا به قصد تبرک مجاز می داند و محب الدین طبری شافعی نیز مس قبر و بوسیدن آنرا جایز و موافق با [[سیره علما]] و صالحان دانسته است. <ref>کنزالمطالب، ج۳۳، ص۲۱۹</ref>
برخی از فقهای [[شافعی]] همانند رملی شافعی لمس قبر نبی، ولی یا عالم و نیز سردرهای ورودی قبر اولیا و بوسیدن آنرا به قصد تبرک مجاز می داند و [[محب الدین طبری]] شافعی نیز مس قبر و بوسیدن آنرا جایز و موافق با [[سیره علما]] و صالحان دانسته است. <ref>کنزالمطالب، ج۳۳، ص۲۱۹</ref>


=====مالکی=====
=====مالکی=====
زرقانی مالکی نیز معتقد است بوسیدن قبر شریف رسول اکرم به قصد تبرک ایرادی ندارد.<ref>زرقانی، ج8، ص315</ref>
زرقانی مالکی نیز معتقد است بوسیدن قبر شریف [[پیامبر(ص)|رسول اکرم]] به قصد تبرک ایرادی ندارد.<ref>زرقانی، ج8، ص315</ref>


===وهابیون===
===وهابیون===
بر خلاف این دیدگاه، به باور [[وهابیت|وهابيان]]، تبرک جایز نیست. در این مورد چند نظر از سوی این افراد مطرح شده است و ادله ای نیز برای نظرات خود بیان کرده اند.
بر خلاف این دیدگاه، به باور [[وهابیت|وهابيان]]، تبرک جایز نیست. در این مورد چند نظر از سوی این افراد مطرح شده است و ادله ای نیز برای نظرات خود بیان کرده اند.
====نظر اول====
====نظر اول====
برخی از آنان بیان می کنند گرچه در زمان پیامبر، صحابه به ایشان متبرک می شدند و از این رو، تبرک در آن زمان جایز بوده است،<ref>الجدیع، ص‌329، 343، 401</ref> اما بعد از وفات حضرت، تبرک تنها به آثاري جايز است که با بدن پيامبر تماس داشته است. <ref>الجدیع، ص252</ref>
برخی از آنان بیان می کنند گرچه در زمان پیامبر(ص)، [[صحابه]] به ایشان متبرک می شدند و از این رو، تبرک در آن زمان جایز بوده است،<ref>الجدیع، ص‌329، 343، 401</ref> اما بعد از وفات حضرت، تبرک تنها به آثاري جايز است که با بدن پيامبر تماس داشته است. <ref>الجدیع، ص252</ref>


این عده برای اثبات مدعای خود دو دلیل بیان کرده اند:
این عده برای اثبات مدعای خود دو دلیل بیان کرده اند:


دلیل اول: این تبرک مستلزم شرک و در زمره کارهای بت پرستان و مصداق شرکت است و از سوی دیگر هیچ دلیلی بر صحت و جواز این عمل از [[سنت]] نداریم. <ref>امين، ص341</ref>
# این تبرک مستلزم شرک و در زمره کارهای بت پرستان و مصداق شرکت است و از سوی دیگر هیچ دلیلی بر صحت و جواز این عمل از [[سنت]] نداریم. <ref>امين، ص341</ref>
 
# این نوع تبرک بدعت آمیز است: زیرا از آنجا که تبرک نوعي عبادت است و اصل در عبادات توقيفي بودن است، بنابراین قرار دادن عملی به عنوان عبادت، بدون اینکه سابقه ای میان سلف صالح و [[اصحاب]] داشته باشد، [[بدعت]] و هر بدعتی نیز حرام است.<ref>ابن تیمیه، البدعه، ج2، ص193</ref>
دلیل دوم: این نوع تبرک بدعت آمیز است: زیرا از آنجا که تبرک نوعي عبادت است و اصل در عبادات توقيفي بودن است، بنابراین قرار دادن عملی به عنوان عبادت، بدون اینکه سابقه ای میان سلف صالح و [[اصحاب]] داشته باشد، [[بدعت]] و هر بدعتی نیز حرام است.<ref>ابن تیمیه، البدعه، ج2، ص193</ref>


از این روی، دست مالیدن و تبرک به در و دیوار [[مسجد النبی]] و [[مسجد الحرام]] و یا روضه نبوی،<ref>نجار، ص 40</ref> دو [[رکن کعبه|رکن]] اطراف [[حجرالاسود]]، [[ديوار کعبه|ديوارهاي کعبه]] و [[مقام ابراهيم]] و صخره [[بيت المقدس]] و قبر انبيا و صالحان بدعت و نادرست است. <ref>ابن تیمیه، زیاره القبور ،ج1 ، ص31</ref>
از این روی، دست مالیدن و تبرک به در و دیوار [[مسجد النبی]] و [[مسجد الحرام]] و یا روضه نبوی،<ref>نجار، ص 40</ref> دو [[رکن کعبه|رکن]] اطراف [[حجرالاسود]]، [[ديوار کعبه|ديوارهاي کعبه]] و [[مقام ابراهيم]] و صخره [[بيت المقدس]] و قبر انبيا و صالحان بدعت و نادرست است. <ref>ابن تیمیه، زیاره القبور ،ج1 ، ص31</ref>


====نظر دوم====
====نظر دوم====
برخی دیگر معتقدند که تبرک جویی تنها در حق پیامبر و آن هم تنها در زمان زنده بودن پیامبر جایز بوده است و پس از وفات ایشان، حتی تبرک به اجزای بدن ایشان و چیزهایی که با ایشان در ارتباط بوده نیز جایز نیست. <ref>شاطبی، ج2، ص8؛ سلامي، ص55</ref>
برخی دیگر معتقدند که تبرک جویی تنها در حق پیامبر(ص) و آن هم تنها در زمان زنده بودن پیامبر جایز بوده است و پس از وفات ایشان، حتی تبرک به اجزای بدن ایشان و چیزهایی که با ایشان در ارتباط بوده نیز جایز نیست.<ref>شاطبی، ج2، ص8؛ سلامي، ص55</ref>


دلیل این افراد این است که تبرک اصحاب به پیامبر به این دلیل بوده که خداوند ولایت ایشان را بر مومنان قرار داده است و چون ولایت ایشان مختص به زمان زنده بودنشان است و پس از وفاتشان دیگر ولایتی وجود ندارد پس تبرک نیز جایز نیست. <ref>نک، شاطبی، ص310-313</ref>
دلیل این افراد این است که تبرک اصحاب به پیامبر به این دلیل بوده که خداوند ولایت ایشان را بر مومنان قرار داده است و چون ولایت ایشان مختص به زمان زنده بودنشان است و پس از وفاتشان دیگر ولایتی وجود ندارد پس تبرک نیز جایز نیست.<ref>نک، شاطبی، ص310-313</ref>


====نظر سوم====
====نظر سوم====
برخی دیگر معتقدند که تبرک مشروع تنها در حق پیامبر جایز است و خداوند تنها در بدن ایشان برکت را قرار داده است و این عمل در حق غیر ایشان به هیچ وجه جایز نیست. <ref>ابن حجر، فتح الباری، ج3، ص130، تعلیقه عبدالعزیز بن باز، تعلیقه1 و ص144</ref>
برخی دیگر معتقدند که تبرک مشروع تنها در حق پیامبر جایز است و خداوند تنها در بدن ایشان برکت را قرار داده است و این عمل در حق غیر ایشان به هیچ وجه جایز نیست.<ref>ابن حجر، فتح الباری، ج3، ص130، تعلیقه عبدالعزیز بن باز، تعلیقه1 و ص144</ref>


دلیل این افراد این است که صحابه و [[تابعین]] از تبرک جویی به غیر حضرت رسول و آثار ایشان خودداری می کردند. علت آن نیز جلوگیری از افتادن در [[شرک]] و [[غلو]] بوده است. <ref>شاطبی، ج2، ص8؛ الجدیع، ص268</ref>
دلیل این افراد این است که صحابه و [[تابعین]] از تبرک جویی به غیر حضرت رسول و آثار ایشان خودداری می کردند. علت آن نیز جلوگیری از افتادن در [[شرک]] و [[غلو]] بوده است.<ref>شاطبی، ج2، ص8؛ الجدیع، ص268</ref>


==نقد وبررسی نظر وهابیت==
==نقد و بررسی نظر وهابیت==
===بررسي نظر اول===
===بررسي نظر اول===
'''بررسی دلیل اول:''' در مورد شرک دانستن تبرک، چند نقطه ضعف و ایراد وجود دارد.
'''بررسی دلیل اول:''' در مورد شرک دانستن تبرک، چند نقطه ضعف و ایراد وجود دارد.


'''اولا''': عبادت عملی است که به نیت پرستش خداوند انجام پذیرد، اما کسی که درصدد تبرک جویی به آثار بزرگان دین بر می آید هرگز این افراد را دارای مقام خدایی و الوهیت نمی داند و در تبرک جویی هرگز قصد عبادت را ندارد. بنابراین عمل او مصداق عبادت نیست تا با توحید درالوهیت و عبودیت منافات داشته باشد یا [[غلو]] آمیز باشد. <ref>خمینی، ج1، ص147</ref>
# عبادت عملی است که به نیت پرستش خداوند انجام پذیرد، اما کسی که درصدد تبرک جویی به آثار بزرگان دین بر می آید هرگز این افراد را دارای مقام خدایی و الوهیت نمی داند و در تبرک جویی هرگز قصد عبادت را ندارد. بنابراین عمل او مصداق عبادت نیست تا با توحید درالوهیت و عبودیت منافات داشته باشد یا [[غلو]] آمیز باشد. <ref>خمینی، ج1، ص147</ref> شاهد این مطلب هم این است که چندین بار این عمل در محضر پیامبر انجام گرفت، <ref>الجدیع، ص 244</ref> اما ایشان هیچ گاه از آن منع نکرد و آنرا شرک آمیز نخواند، درحالیکه از برخی الفاظ شرک آلود و غلوآمیزمنع می نمودند. <ref>الفوزان، ص104</ref>
 
# احترام به انبياء و اولياء و آثار ایشان از مصاديق بزرگداشت و [[تعظيم شعائر الهي]] و مورد تأکید قرآن کریم است و دقت نظر در موارد تبرک جویی اصحاب نشان می دهد که علاوه بر برکت جویی، درصدد تعظیم آن انسان بزرگ را نیز داشته است. مواردی مانند قرار دادن تربت بر روی چشم، یا قرار دادن موی حضرت توسط احمد بن حنبل بر روی چشم و نیز امتناع امام شافعی از اسب سواری بر روی خاک مدینه به این دلیل که محل قدم های حضرت بوده است <ref>ترتیب المدارک، ج1، ص93</ref> نشان دهنده همین مطلب است.
شاهد این مطلب هم این است که چندین بار این عمل در محضر پیامبر انجام گرفت، <ref>الجدیع، ص 244</ref> اما ایشان هیچ گاه از آن منع نکرد و آنرا شرک آمیز نخواند، درحالیکه از برخی الفاظ شرک آلود و غلوآمیزمنع می نمودند. <ref>الفوزان، ص104</ref>
# نه تنها دلیلی بر حرمت تعظيم قبور پيامبر و اولياي الهي وجود ندارد، دلایل و شواهدی بر جواز آن نیز وجود دارد. فتوای احمد بن حنبل <ref>العلل و معرفه الرجال، ج2، ص 492، شماره 3243</ref> که [[ابن تیمیه]] نیز از آن آگاه بوده است <ref>نک: فتح المقال، ص329</ref> و سیره بزرگان شیعه و اهل سنت مبنی بر جواز تعظیم و تبرک به [[قبر پیامبر|قبر]] و [[مسجد النبی|روضه نبوی]] و [[منبر پیامبر|منبر حضرت]] نیز همانطور که اشاره خواهد شد، نشان دهنده بطلان این نظر است. وصیت [[ابوبکر|خلیفه اول]] و [[عمر بن خطاب| خلیفه دوم]] مبنی بر خاک سپاری آنان در کنار قبر [[پیامبر(ص)]] <ref>ابن اثير، ج4، ص75</ref> تنها به جهت متبرک شدن به قبر ایشان بوده است<ref>سمرقندی، ص21</ref> و همین امر دلیل دیگری بر جواز تبرک به قبر رسول الله است.
 
'''ثانیا''': احترام به انبياء و اولياء و آثار ایشان از مصاديق بزرگداشت و [[تعظيم شعائر الهي]] و مورد تأکید قرآن کریم است و دقت نظر در موارد تبرک جویی اصحاب نشان می دهد که علاوه بر برکت جویی، درصدد تعظیم آن انسان بزرگ را نیز داشته است.
 
مواردی مانند قرار دادن تربت بر روی چشم، یا قرار دادن موی حضرت توسط احمد بن حنبل بر روی چشم و نیز امتناع امام شافعی از اسب سواری بر روی خاک مدینه به این دلیل که محل قدم های حضرت بوده است <ref>ترتیب المدارک، ج1، ص93</ref> نشان دهنده همین مطلب است.
 
'''ثالثا:''' نه تنها دلیلی بر حرمت تعظيم قبور پيامبر و اولياي الهي وجود ندارد، دلایل و شواهدی بر جواز آن نیز وجود دارد. فتوای احمد بن حنبل <ref>العلل و معرفه الرجال، ج2، ص 492، شماره 3243</ref> که [[ابن تیمیه]] نیز از آن آگاه بوده است <ref>نک: فتح المقال، ص329</ref> و سیره بزرگان شیعه و اهل سنت مبنی بر جواز تعظیم و تبرک به [[قبر پیامبر|قبر]] و [[مسجد النبی|روضه نبوی]] و [[منبر پیامبر|منبر حضرت]] نیز همانطور که اشاره خواهد شد، نشان دهنده بطلان این نظر است.
 
وصیت [[ابوبکر|خلیفه اول]] و [[عمر بن خطاب| خلیفه دوم]] مبنی بر خاک سپاری آنان در کنار قبر [[پیامبر(ص)]] <ref>ابن اثير، ج4، ص75</ref> تنها به جهت متبرک شدن به قبر ایشان بوده است<ref>سمرقندی، ص21</ref> و همین امر دلیل دیگری بر جواز تبرک به قبر رسول الله است.


'''بررسی دلیل دوم:''' در مورد بدعت دانستن تبرک نیز چند ایراد وارد شده است.
'''بررسی دلیل دوم:''' در مورد بدعت دانستن تبرک نیز چند ایراد وارد شده است.
 
# با وجود ادله و شواهد متعدد بر جواز این عمل، نمی توان به بدعت آمیز بودن آن حکم نمود.
'''اولا''': با وجود ادله و شواهد متعدد بر جواز این عمل، نمی توان به بدعت آمیز بودن آن حکم نمود.
# بر فرض این عمل یا نوع خاصی از آن، امری جدید باشد که سابقه ای در عصر پیامبر ندارد، اما هر نوع بدعتی ناپسند و حرام نیست، بلکه بدعت ناپسند و حرام، امر جدیدي است که در دين گذارده شود و دليلي بر مشروعیت آن نداریم و موافق با سنت نیست. <ref>زین الدین، ج2، ص127</ref> در حالیکه این عمل که ادله و شواهد متعدد بر سنت و سیره مسلمانان داریم را نمی توان بدعت ناپسند دانست. بلکه بر اساس نظر [[شافعی]] [[بدعت|بدعت پسندیده]] است. <ref>همان، ج2، ص131</ref>
 
# در مواردی هم که نصی بر جواز در میان نیست، بر خلاف نظر وهابیون، می توان به اصل اباحه استناد و تمسک کرد و هیچ دلیل و قاعده ای نداریم که در این موارد اصل با جواز است. بر اساس [[اصاله الاباحه]] هر عملی که دلیل قطعی بر حرمتش نداریم، مجاز و مباح است. <ref>امین، ص182</ref>
'''ثانیا''': بر فرض این عمل یا نوع خاصی از آن، امری جدید باشد که سابقه ای در عصر پیامبر ندارد، اما هر نوع بدعتی ناپسند و حرام نیست، بلکه بدعت ناپسند و حرام، امر جدیدي است که در دين گذارده شود و دليلي بر مشروعیت آن نداریم و موافق با سنت نیست. <ref>زین الدین، ج2، ص127</ref> در حالیکه این عمل که ادله و شواهد متعدد بر سنت و سیره مسلمانان داریم را نمی توان بدعت ناپسند دانست. بلکه بر اساس نظر [[شافعی]] [[بدعت|بدعت پسندیده]] است. <ref>همان، ج2، ص131</ref>
 
'''ثالثا''': در مواردی هم که نصی بر جواز در میان نیست، بر خلاف نظر وهابیون، می توان به اصل اباحه استناد و تمسک کرد و هیچ دلیل و قاعده ای نداریم که در این موارد اصل با جواز است. بر اساس [[اصاله الاباحه]] هر عملی که دلیل قطعی بر حرمتش نداریم، مجاز و مباح است. <ref>امین، ص182</ref>


===بررسی نظر دوم===
===بررسی نظر دوم===
این نظر نیز درست نیست و چند ایراد بر آن وارد شده است.
این نظر نیز درست نیست و چند ایراد بر آن وارد شده است.
 
# [[پیامبر اسلام(ص)]] دارای [[حیات برزخی]] بوده <ref>سبکی، ص171-201</ref> و ولایت ایشان منحصر به زمان حیاتشان نیست و پس از وفاتشان نیز جریان دارد. <ref>رساله الهدیه السنیه، ص41 نقل از امین، ص110</ref>
'''اولا''': [[پیامبر اسلام(ص)]] دارای [[حیات برزخی]] بوده <ref>سبکی، ص171-201</ref> و ولایت ایشان منحصر به زمان حیاتشان نیست و پس از وفاتشان نیز جریان دارد. <ref>رساله الهدیه السنیه، ص41 نقل از امین، ص110</ref>
# شواهد مستند تاریخی نشان دهنده این است که تبرک جویی همواره پس از وفات حضرت نیز مورد اهتمام اصحاب و تابعین بوده است. <ref>بخاری، باب ما ذکر من درع النبی و عصاه و سیفه و.... مما تبرک اصحابه و غیرهم بعد وفاته؛ ج4، ص46 </ref>
 
'''ثانیا''': شواهد مستند تاریخی نشان دهنده این است که تبرک جویی همواره پس از وفات حضرت نیز مورد اهتمام اصحاب و تابعین بوده است. <ref>بخاری، باب ما ذکر من درع النبی و عصاه و سیفه و.... مما تبرک اصحابه و غیرهم بعد وفاته؛ ج4، ص46 </ref>


===بررسی نظر سوم===
===بررسی نظر سوم===
این نظر نیز درست نیست.
این نظر نیز درست نیست.
 
تبرک جویی، اختصاصی به پیامبر ص نداشته است و تبرک به آثار صالحین جایز است.<ref> نووی، ج7، ص3 و ج14، ص44؛ ابن حجر، فتح الباری، ج3، ص 129-130 و144</ref> در ادامه به برخی از مواردی تبرک جویی صحابه و تابعین به افراد دیگری پرداخته می شود.
'''اولا''': تبرک جویی، اختصاصی به پیامبر ص نداشته است و تبرک به آثار صالحین جایز است.<ref> نووی، ج7، ص3 و ج14، ص44؛ ابن حجر، فتح الباری، ج3، ص 129-130 و144</ref> در ادامه به برخی از مواردی تبرک جویی صحابه و تابعین به افراد دیگری پرداخته می شود.
# ترک انجام کاری از سوي رسول اکرم و صحابه، تنها به علت حرمت آن عمل نیست و عوامل مختلفی داشته است. مانند فراموشی، ترس از اينکه خیال شود آن کار واجب است و دیگران به مشقت بیفتند؛ ترس از اینکه برخی از افراد سست عقیده از ایمان خود بر گردنند یا عدم عادت به انجام آن کار. <ref>کلمه هادئه فی البدعه، ص28-30</ref>
 
'''ثانیا''': ترک انجام کاري از سوي رسول اکرم و صحابه، تنها به علت حرمت آن عمل نیست و عوامل مختلفی داشته است. مانند فراموشی، ترس از اينکه خیال شود آن کار واجب است و دیگران به مشقت بیفتند؛ ترس از اینکه برخی از افراد سست عقیده از ایمان خود بر گردنند یا عدم عادت به انجام آن کار. <ref>کلمه هادئه فی البدعه، ص28-30</ref>


==ادله و مستندات جواز تبرک==
==ادله و مستندات جواز تبرک==
کاربر ناشناس