پرش به محتوا

تواتر: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۶
پانویس اصلاح
imported>Baqer h
(ویراستاری)
imported>Baqer h
(پانویس اصلاح)
خط ۴۲: خط ۴۲:
{{اصلی|خبر متواتر}}
{{اصلی|خبر متواتر}}


این اصطلاح، به اعتبار آنکه وصفِ گونه‌ای از روایات است، در [[اصول فقه]]، ضمن بحث از انواع ادله شرعی، معمولاً در مبحث [[سنت|سنّت]] یا خبر به عنوان یکی از اقسام آن<ref>مثلاً رک: علم الهدی،  الذریعه الی اصول الشریعه، قسمت ۲، ص۴۷۷؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۰۹، ۴۲۰</ref> و در دوره اخیر در مبحث حجیت [[ظنون]]، با عنوان خبرِ متواتر<ref>مثلاً رجوع کنید به هاشمی، ج۴، ص۳۲۷؛ منتظری، ص۴۸۶</ref> بررسی شده است. در علم [[درایه|درایه الحدیث]] نیز، پیش از بیان تقسیمات گوناگون، حدیث را به متواتر و [[خبر واحد|آحاد]] تقسیم می‌کنند.<ref>صدر، ص۹۷ـ ۱۰۸؛ فضلی، ص۷۱ـ۸۶؛ سبحانی، ص۲۱ـ۳۴</ref>
این اصطلاح، به اعتبار آنکه وصفِ گونه‌ای از روایات است، در [[اصول فقه]]، ضمن بحث از انواع ادله شرعی، معمولاً در مبحث [[سنت|سنّت]] یا خبر به عنوان یکی از اقسام آن<ref>مثلاً رک: علم الهدی،  الذریعه الی اصول الشریعه، قسمت ۲، ص۴۷۷؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۰۹، ۴۲۰</ref> و در دوره اخیر در مبحث حجیت [[ظنون]]، با عنوان خبرِ متواتر<ref>مثلاً رجوع کنید به هاشمی، ج۴، ص۳۲۷؛ منتظری، نهایة الاصول، ص۴۸۶</ref> بررسی شده است. در علم [[درایه|درایه الحدیث]] نیز، پیش از بیان تقسیمات گوناگون، حدیث را به متواتر و [[خبر واحد|آحاد]] تقسیم می‌کنند.<ref>صدر، ص۹۷ـ ۱۰۸؛ فضلی، ص۷۱ـ۸۶؛ سبحانی، ص۲۱ـ۳۴</ref>


==علم آور بودن تواتر==
==علم آور بودن تواتر==


علم آفرینی متواترات، از نظر همه علمای [[اصول فقه]] و محدّثان، مسلّم است و به تعبیر [[شیخ طوسی]]، <ref>ج ۱، ص۲۴۳</ref> شک ورزیدن نسبت به حصول علم از طریق خبر متواتر مانند شک کردن [[سوفسطائیان]] درباره وجود جهان است؛ <ref>نیز رجوع کنید به غزالی، ج۱، ص۱۳۲؛ آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۲۶؛ ادامه مقاله</ref> ازین رو، کمتر به بحث درباره آن پرداخته و صرفاً از ضروری یا نظری بودن این یقین سخن گفته‌اند.
علم آفرینی متواترات، از نظر همه علمای [[اصول فقه]] و محدّثان، مسلّم است و به تعبیر [[شیخ طوسی]]، <ref>ج ۱، ص۲۴۳</ref> شک ورزیدن نسبت به حصول علم از طریق خبر متواتر مانند شک کردن [[سوفسطائیان]] درباره وجود جهان است؛ <ref>نیز رجوع کنید به غزالی، ج۱، ص۱۳۲؛ آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۶؛ ادامه مقاله</ref> ازین رو، کمتر به بحث درباره آن پرداخته و صرفاً از ضروری یا نظری بودن این یقین سخن گفته‌اند.


در این میان، [[محمدباقر صدر]] (شهادت در فروردین ۱۳۵۹) به تحلیل دقیق یقین آوری متواترات پرداخته است. او این مسئله را، بر پایه [[حساب احتمالات]] و در نتیجه [[استقراء]]، توضیح داده است. وی بر اساس نظریه ابداعی خود (توالُدِ ذاتی) علم آفرینی خبر متواتر را اثبات کرده است.<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۲۹ـ۳۳۱؛ نیز رجوع کنید به سروش، ص۱۲ـ ۴۳</ref>
در این میان، [[محمدباقر صدر]] (شهادت در فروردین ۱۳۵۹) به تحلیل دقیق یقین آوری متواترات پرداخته است. او این مسئله را، بر پایه [[حساب احتمالات]] و در نتیجه [[استقراء]]، توضیح داده است. وی بر اساس نظریه ابداعی خود (توالُدِ ذاتی) علم آفرینی خبر متواتر را اثبات کرده است.<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۲۹ـ۳۳۱؛ نیز رجوع کنید به سروش، ص۱۲ـ ۴۳</ref>
خط ۵۶: خط ۵۶:
*برخی عالمان [[اصول فقه]]، به واسطه مقدماتی که باعث تحقق علم در متواترات می‌شود، این علم را نظری و اکتسابی دانسته‌اند.
*برخی عالمان [[اصول فقه]]، به واسطه مقدماتی که باعث تحقق علم در متواترات می‌شود، این علم را نظری و اکتسابی دانسته‌اند.
*برخی دیگر نسبت به ضروری یا کسبی بودن آن نظر نداده‌اند؛
*برخی دیگر نسبت به ضروری یا کسبی بودن آن نظر نداده‌اند؛
*عده‌ای هم بین اخبار متواتر درباره شهرها و مکانها و آنچه در باب معجزات است، با توجه به تفاوت رویکرد مردم به آن، تفاوت قائل شده‌اند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۸۱؛ آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۰ـ ۳۵؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۲ـ ۴۲۴</ref>
*عده‌ای هم بین اخبار متواتر درباره شهرها و مکانها و آنچه در باب معجزات است، با توجه به تفاوت رویکرد مردم به آن، تفاوت قائل شده‌اند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۸۱؛ آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۰ـ ۳۵؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۲ـ ۴۲۴</ref>


===امکان وقوع علم آفرینی و تواتر===
===امکان وقوع علم آفرینی و تواتر===
خط ۶۴: خط ۶۴:
برخی از افراد برخلاف نظر مشهور علمای منطق و اصول فقه، معتقدند که نه تواتر ایجاد می‌شود و نه علمی از آن به دست می‌آید. [[شریف مرتضی]]<ref>قسمت ۲، ص۴۸۱</ref> عده‌ای از هندوان به عنوان «‌سَمَنیه‌» را نام برده که منکر وقوع تواتر و علم آفرینی آن بودند. مؤلفان بعد از او، سخن وی در این باب را تکرار کرده‌اند.‌گاه نیز این نظر را به براهمه نسبت داده و‌گاه هر دو اسم را آورده‌اند.<ref>ابواسحاق شیرازی، ص۲۰۸؛ طوسی، ج۱، ص۲۳۹؛ غزالی، ج۱، ص۱۳۲؛ محقق حلّی، ص۱۳۸</ref> <ref>
برخی از افراد برخلاف نظر مشهور علمای منطق و اصول فقه، معتقدند که نه تواتر ایجاد می‌شود و نه علمی از آن به دست می‌آید. [[شریف مرتضی]]<ref>قسمت ۲، ص۴۸۱</ref> عده‌ای از هندوان به عنوان «‌سَمَنیه‌» را نام برده که منکر وقوع تواتر و علم آفرینی آن بودند. مؤلفان بعد از او، سخن وی در این باب را تکرار کرده‌اند.‌گاه نیز این نظر را به براهمه نسبت داده و‌گاه هر دو اسم را آورده‌اند.<ref>ابواسحاق شیرازی، ص۲۰۸؛ طوسی، ج۱، ص۲۳۹؛ غزالی، ج۱، ص۱۳۲؛ محقق حلّی، ص۱۳۸</ref> <ref>


برای اشکالات وارد بر امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن و پاسخهای اصولیان به آنها رجوع کنید به آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۲۶ـ۳۰؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱ـ ۴۲۲</ref>
برای اشکالات وارد بر امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن و پاسخهای اصولیان به آنها رجوع کنید به آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۶ـ۳۰؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱ـ ۴۲۲</ref>




خط ۷۷: خط ۷۷:
برای متواتر لفظی، به گزارشهای یکسان درباره اقوامِ پیشین و شهرهای دور<ref>برای مناقشه میرزای قمی نسبت به این مثال رک: قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱</ref> و به گزارش افراد بسیار از یک زلزله و در احادیث، به حدیث «‌انّماالاعمالُ بالنّیاتِ» <ref>عتر، ص۴۰۶</ref> و بخشی از [[حدیث غدیر]] و [[حدیث ثقلین]] مثال زده‌اند.
برای متواتر لفظی، به گزارشهای یکسان درباره اقوامِ پیشین و شهرهای دور<ref>برای مناقشه میرزای قمی نسبت به این مثال رک: قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱</ref> و به گزارش افراد بسیار از یک زلزله و در احادیث، به حدیث «‌انّماالاعمالُ بالنّیاتِ» <ref>عتر، ص۴۰۶</ref> و بخشی از [[حدیث غدیر]] و [[حدیث ثقلین]] مثال زده‌اند.


مثال متواتر معنوی نیز گزارشهای فراوان از بخشندگی حاتم طائی و شجاعت [[حضرت علی(ع) |حضرت علی(ع)]] است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابواسحاق شیرازی، همانجا؛ شهید ثانی، ص۶۶؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶ که درباره این دو مثال تأمل کرده است</ref>
مثال متواتر معنوی نیز گزارشهای فراوان از بخشندگی حاتم طائی و شجاعت [[حضرت علی(ع) |حضرت علی(ع)]] است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابواسحاق شیرازی، همانجا؛ شهید ثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، ص۶۶؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶ که درباره این دو مثال تأمل کرده است</ref>


توجه به این مطلب نیز ضروری است که خبر متواترِ معنوی‌گاه از یک واقعه (مثلاً گزارشهای زیاد از جنگاوری [[امام علی(ع)]] در [[غزوه بدر]] یا [[غزوه احد|اُحد]]) و‌گاه از چند واقعه (مثلاً روایتهای زیاد درباره شجاعت امام علی(ع) در غزوه‌های متعدد) است.
توجه به این مطلب نیز ضروری است که خبر متواترِ معنوی‌گاه از یک واقعه (مثلاً گزارشهای زیاد از جنگاوری [[امام علی(ع)]] در [[غزوه بدر]] یا [[غزوه احد|اُحد]]) و‌گاه از چند واقعه (مثلاً روایتهای زیاد درباره شجاعت امام علی(ع) در غزوه‌های متعدد) است.


در هر دو صورت دلالت مجموعه این اخبار بر معنای مشترک، به یکی از دو گونه [[دلالت تضمّنی|تضمّنی]] و [[دلالت التزامی|التزامی]] است.<ref>آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۴۳؛ ابن شهیدثانی، همانجا؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶ـ۴۲۹؛ منتظری، ص۴۸۷؛ سبحانی، ص۳۱ـ۳۴</ref>
در هر دو صورت دلالت مجموعه این اخبار بر معنای مشترک، به یکی از دو گونه [[دلالت تضمّنی|تضمّنی]] و [[دلالت التزامی|التزامی]] است.<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۴۳؛ ابن شهیدثانی، معالم الدین، همانجا؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶ـ۴۲۹؛ منتظری، نهایة الاصول، ص۴۸۷؛ سبحانی، ص۳۱ـ۳۴</ref>


=== تواتر تفصیلی و اجمالی ===
=== تواتر تفصیلی و اجمالی ===
خط ۹۱: خط ۹۱:
مراد از این تعبیر آن است که‌گاه مجموعه‌ای از اخبار آحاد روایت می‌شود که با در نظر گرفتن شرایط مختلف، علم اجمالی ایجاد می‌کند که به طور عادی همه آنها نباید دروغ باشد.
مراد از این تعبیر آن است که‌گاه مجموعه‌ای از اخبار آحاد روایت می‌شود که با در نظر گرفتن شرایط مختلف، علم اجمالی ایجاد می‌کند که به طور عادی همه آنها نباید دروغ باشد.


به عبارت دیگر، قطعاً برخی از این اخبار به همان صورت صادر شده است.<ref>آخوند خراسانی، حاشیه کتاب فرائدالاصول، ص۷۰</ref> [[آخوند خراسانی]] در کتاب [[کفایه الاصول]]<ref>ص ۲۹۵، ۳۰۲</ref> نیز همین اصطلاح را به کار برده و در اثبات حجیت [[خبر واحد]] به آن استدلال کرده است، گر چه نسبت به این مثال او ایراد وارد کرده‌اند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به مروج، ج۴، ص۴۲۶</ref>
به عبارت دیگر، قطعاً برخی از این اخبار به همان صورت صادر شده است.<ref>آخوند خراسانی، حاشیه کتاب فرائدالاصول، ص۷۰</ref> [[آخوند خراسانی]] در کتاب [[کفایه الاصول]]<ref>آخوند خراسانی، کفایه الاصول، ص ۲۹۵، ۳۰۲</ref> نیز همین اصطلاح را به کار برده و در اثبات حجیت [[خبر واحد]] به آن استدلال کرده است، گر چه نسبت به این مثال او ایراد وارد کرده‌اند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به مروج، ج۴، ص۴۲۶</ref>


[[محمدباقر صدر]]<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۳۵ـ ۳۳۸</ref> در تبیین این قسم از خبر متواتر توضیحات سودمندی داده است.
[[محمدباقر صدر]]<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۳۵ـ ۳۳۸</ref> در تبیین این قسم از خبر متواتر توضیحات سودمندی داده است.
خط ۹۷: خط ۹۷:
[[میرزای قمی]] به مناسبت بحث از متواتر معنوی، به ارائه فرضهای مختلف درباره تواتر لفظی و معنوی پرداخته است.<ref>همان</ref> به نظر می‌رسد برخی از این فرضها (مثلاً فرض سوم و پنجم) بر اصطلاح متواتر اجمالی قابل تطبیق است.
[[میرزای قمی]] به مناسبت بحث از متواتر معنوی، به ارائه فرضهای مختلف درباره تواتر لفظی و معنوی پرداخته است.<ref>همان</ref> به نظر می‌رسد برخی از این فرضها (مثلاً فرض سوم و پنجم) بر اصطلاح متواتر اجمالی قابل تطبیق است.


[[محمد حسین حائری اصفهانی]]<ref>ص ۲۶۸</ref> نیز به مثالهای میرزای قمی اشاره و درباره متواتر نامیدن برخی از آنها مناقشه کرده است. در واقع، کاربرد واژه تواتر برای آن قسم از اخبار که [[آخوند خراسانی]] مطرح کرده، کاربردی مجازی است؛ گرچه توجه به آن در مباحث فقهی بسیار سودمند است.<ref>در باره تقسیم متواتر به تفصیلی و اجمالی رجوع کنید به منتظری، همانجا</ref>
[[محمد حسین حائری اصفهانی]]<ref>ص ۲۶۸</ref> نیز به مثالهای میرزای قمی اشاره و درباره متواتر نامیدن برخی از آنها مناقشه کرده است. در واقع، کاربرد واژه تواتر برای آن قسم از اخبار که [[آخوند خراسانی]] مطرح کرده، کاربردی مجازی است؛ گرچه توجه به آن در مباحث فقهی بسیار سودمند است.<ref>در باره تقسیم متواتر به تفصیلی و اجمالی رجوع کنید به منتظری، نهایة الاصول، همانجا</ref>




خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
=== شروط ایجاد تواتر ===
=== شروط ایجاد تواتر ===


* نخستین شرط آن است که موضوع گزارش شده امری حسی یا مفهومی مانند شجاعت باشد، که اگر چه مستقیماً به حس در نمی‌آید، آثارِ محسوس و مشهود دارد.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۵۰۳؛ ابواسحاق شیرازی، ص۲۰۹؛ محقق حلّی، ص۱۳۹</ref> موضوع گزارش شده نباید امری عقلانی یا نظری باشد، زیرا در اینگونه امور احتمال خطا و اشتباه بسیار است و همین از مهم‌ترین وجوه تفاوت اجماع و تواتر است.<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۰۹؛ منتظری، ص۵۴۰</ref>
* نخستین شرط آن است که موضوع گزارش شده امری حسی یا مفهومی مانند شجاعت باشد، که اگر چه مستقیماً به حس در نمی‌آید، آثارِ محسوس و مشهود دارد.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۵۰۳؛ ابواسحاق شیرازی، ص۲۰۹؛ محقق حلّی، ص۱۳۹</ref> موضوع گزارش شده نباید امری عقلانی یا نظری باشد، زیرا در اینگونه امور احتمال خطا و اشتباه بسیار است و همین از مهم‌ترین وجوه تفاوت اجماع و تواتر است.<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۰۹؛ منتظری، نهایة الاصول، ص۵۴۰</ref>


* شرط دومی که برخی لازم دانسته‌اند آن است که همه مُخبران، خود به گزارشی که می‌دهند عالم باشند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۴؛ آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ محقق حلّی، ص۱۳۹</ref>
* شرط دومی که برخی لازم دانسته‌اند آن است که همه مُخبران، خود به گزارشی که می‌دهند عالم باشند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۴؛ آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ محقق حلّی، ص۱۳۹</ref>


* شرط سوم که برخی لازم دانسته‌اند، این است که از مجموع سخن ناقلان خبر متواتر، یقین حاصل شود، هر چند در میان مخبران کسانی باشند که از روی گمان آن را نقل کرده باشند.<ref>میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۴؛ فضلی، ص۷۶ـ۷۷</ref>
* شرط سوم که برخی لازم دانسته‌اند، این است که از مجموع سخن ناقلان خبر متواتر، یقین حاصل شود، هر چند در میان مخبران کسانی باشند که از روی گمان آن را نقل کرده باشند.<ref>میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۴؛ فضلی، ص۷۶ـ۷۷</ref>
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
* شرط چهارم، ناظر به کم‌ترین تعداد خبر دهندگان برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پاره‌ای وقایع در [[تاریخ اسلام]] یا [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است<ref>سیوطی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷</ref> اما از سوی عالمان [[اهل سنّت]] و [[امامیه]] مورد قبول قرار نگرفته است. این افراد تعداد خبر دهندگان را امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگی‌های خبردهنده دانسته‌اند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵؛ طوسی، ج۱، ص۲۵۷ـ ۲۵۸؛ ابواسحاق شیرازی، همانجا</ref>
* شرط چهارم، ناظر به کم‌ترین تعداد خبر دهندگان برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پاره‌ای وقایع در [[تاریخ اسلام]] یا [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است<ref>سیوطی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷</ref> اما از سوی عالمان [[اهل سنّت]] و [[امامیه]] مورد قبول قرار نگرفته است. این افراد تعداد خبر دهندگان را امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگی‌های خبردهنده دانسته‌اند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵؛ طوسی، ج۱، ص۲۵۷ـ ۲۵۸؛ ابواسحاق شیرازی، همانجا</ref>


* شرط پنجم آن است که اگر میان مخبران و شنونده خبر، فاصله زمانی و واسطه وجود داشته باشد، باید تمام شرایط لازم در تواتر در همه طبقات راویان رعایت شود.<ref>ابواسحاق شیرازی، ص۲۰۹؛ ابن صلاح، ص۲۶۷؛ شهید ثانی، ص۶۲؛ ابن شهید ثانی، ص۱۸۶</ref>
* شرط پنجم آن است که اگر میان مخبران و شنونده خبر، فاصله زمانی و واسطه وجود داشته باشد، باید تمام شرایط لازم در تواتر در همه طبقات راویان رعایت شود.<ref>ابواسحاق شیرازی، ص۲۰۹؛ ابن صلاح، ص۲۶۷؛ شهید ثانی، ص۶۲؛ ابن شهید ثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، ص۱۸۶</ref>


علاوه بر این، شروط دیگری نیز برای مخبران لازم دانسته شده که محل اختلاف است، از جمله:
علاوه بر این، شروط دیگری نیز برای مخبران لازم دانسته شده که محل اختلاف است، از جمله:
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
*اختلاف مخبران از نظر نَسب
*اختلاف مخبران از نظر نَسب
*انتساب نداشتن همه مخبران به یک شهر
*انتساب نداشتن همه مخبران به یک شهر
البته عموم محققان این شروط را بی‌وجه دانسته‌اند.<ref>آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۹ـ۴۲؛ محقق حلّی، ص۱۳۹ـ۱۴۰؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶؛ حائری اصفهانی، ص۲۶۸</ref> هرچند در عین حال، وجود این شروط که به نوعی بر ارتباط نداشتن گزارشگران با یکدیگر دلالت می‌کند، احتمال وجود انگیزه درونی مشترک برای دروغگویی را در مورد آنان ضعیف می‌سازد و در نتیجه موجب تسریع در حصول تواتر می‌شود.<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۳۳</ref>
البته عموم محققان این شروط را بی‌وجه دانسته‌اند.<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۹ـ۴۲؛ محقق حلّی، ص۱۳۹ـ۱۴۰؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶؛ حائری اصفهانی، ص۲۶۸</ref> هرچند در عین حال، وجود این شروط که به نوعی بر ارتباط نداشتن گزارشگران با یکدیگر دلالت می‌کند، احتمال وجود انگیزه درونی مشترک برای دروغگویی را در مورد آنان ضعیف می‌سازد و در نتیجه موجب تسریع در حصول تواتر می‌شود.<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۳۳</ref>


*[[اسلام]] و [[ایمان]] و عدالت از دیگر شروطی است که به رغم مطرح شدن در برخی از منابع اصول فقه و علم الحدیث، عموم عالمان متصف بودن گزارشگران احادیث را به آنها لازم نشمرده‌اند، <ref>طوسی، ج۱، ص۲۶۴؛ آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۴۰؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، همانجا</ref>
*[[اسلام]] و [[ایمان]] و عدالت از دیگر شروطی است که به رغم مطرح شدن در برخی از منابع اصول فقه و علم الحدیث، عموم عالمان متصف بودن گزارشگران احادیث را به آنها لازم نشمرده‌اند، <ref>طوسی، ج۱، ص۲۶۴؛ آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۴۰؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، همانجا</ref>


هر چند گاهی مسلمان بودن از شروط راوی حدیث متواتر دانسته شده است.<ref>قاسمی، ص۱۵۲</ref> برخی مؤلفان شرط اسلام را از موارد اختلاف نظر بین اصولیان و محدّثان دانسته‌اند.<ref>مامِقانی، ج۱، ص۱۰۹، پانویس ۲</ref>
هر چند گاهی مسلمان بودن از شروط راوی حدیث متواتر دانسته شده است.<ref>قاسمی، ص۱۵۲</ref> برخی مؤلفان شرط اسلام را از موارد اختلاف نظر بین اصولیان و محدّثان دانسته‌اند.<ref>مامِقانی، ج۱، ص۱۰۹، پانویس ۲</ref>
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
این سخن، با توجه به آنکه عموم محدّثان نیز شرط مذکور را نپذیرفته‌اند، درست به نظر نمی‌آید، زیرا آنچه موجب حصول تواتر و علم آفرینی آن می‌شود، فقط شمار زیاد گزارشگران می‌باشد. البته چون راویان حدیث ــ که گونه‌ای از خبر به معنای لغوی آن است ــ مسلمان بوده‌اند، عملاً این وصف در آنها وجود داشته است.
این سخن، با توجه به آنکه عموم محدّثان نیز شرط مذکور را نپذیرفته‌اند، درست به نظر نمی‌آید، زیرا آنچه موجب حصول تواتر و علم آفرینی آن می‌شود، فقط شمار زیاد گزارشگران می‌باشد. البته چون راویان حدیث ــ که گونه‌ای از خبر به معنای لغوی آن است ــ مسلمان بوده‌اند، عملاً این وصف در آنها وجود داشته است.


غزالی<ref>ج ۱، ص۱۴۰</ref> و آمدی<ref>ج ۱، جزء ۲، ص۴۱</ref> (متوفی ۶۳۱) از قول [[شیعه|شیعیان]] نقل کرده‌اند که وجود [[معصوم]] در بین گزارشگران برای تحقق خبر متواتر لازم است. اما برخلاف این گزارش، نه تنها منشأ این گزارش شناخته نیست، بلکه در منابع شیعی، چه پیش از [[غزالی]]<ref>مثلاً طوسی، همانجا</ref> و چه پس از وی، <ref>مثلاً محقق حلّی، ص۱۴۰</ref> بر نفی چنین شرطی تأکید شده است. به نظر می‌رسد اظهار نظر مذکور خطایی است ناشی از اشتباه گرفتن نظریه [[اجماع]] نزد شیعه [[امامیه]] با مفهوم تواتر.<ref>میرزای قمی، قوانین الاصول، همانجا</ref>
غزالی<ref>ج ۱، ص۱۴۰</ref> و آمدی<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج ۱، جزء ۲، ص۴۱</ref> (متوفی ۶۳۱) از قول [[شیعه|شیعیان]] نقل کرده‌اند که وجود [[معصوم]] در بین گزارشگران برای تحقق خبر متواتر لازم است. اما برخلاف این گزارش، نه تنها منشأ این گزارش شناخته نیست، بلکه در منابع شیعی، چه پیش از [[غزالی]]<ref>مثلاً طوسی، همانجا</ref> و چه پس از وی، <ref>مثلاً محقق حلّی، ص۱۴۰</ref> بر نفی چنین شرطی تأکید شده است. به نظر می‌رسد اظهار نظر مذکور خطایی است ناشی از اشتباه گرفتن نظریه [[اجماع]] نزد شیعه [[امامیه]] با مفهوم تواتر.<ref>میرزای قمی، قوانین الاصول، همانجا</ref>


=== شروط علم آور بودن تواتر ===
=== شروط علم آور بودن تواتر ===


* شرط اول آن است که شنونده از پیش به خبر یاد شده علم نداشته باشد، چون در این صورت علمی حاصل نمی‌شود.<ref>آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ شهید ثانی، ص۶۴؛ ابن شهیدثانی، همانجا؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۵</ref>
* شرط اول آن است که شنونده از پیش به خبر یاد شده علم نداشته باشد، چون در این صورت علمی حاصل نمی‌شود.<ref>آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ شهید ثانی، ص۶۴؛ ابن شهیدثانی، معالم الدین، همانجا؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۵</ref>


* شرط دوم، که ظاهراً پیش از همه، شریف مرتضی علم الهدی آن را مطرح کرده و محققانِ بعدی آن را پذیرفته‌اند، آن است که ذهن شنونده از پیش در برابر مضمون خبر موضع منفی یا شبهه‌ای در ذهن نداشته باشد.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۱ـ۴۹۲؛ طوسی، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۴؛ شهیدثانی، همانجا؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۵ـ۴۲۶</ref>
* شرط دوم، که ظاهراً پیش از همه، شریف مرتضی علم الهدی آن را مطرح کرده و محققانِ بعدی آن را پذیرفته‌اند، آن است که ذهن شنونده از پیش در برابر مضمون خبر موضع منفی یا شبهه‌ای در ذهن نداشته باشد.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۱ـ۴۹۲؛ طوسی، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۴؛ شهیدثانی، همانجا؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۵ـ۴۲۶</ref>
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
== تعداد احادیث متواتر ==
== تعداد احادیث متواتر ==


شمار احادیث متواتر لفظی را بسیار اندک و حتی‌گاه منحصر به یک نمونه، اما تعداد متواترات معنوی و شمار متواترات اجمالی (در فقه) را بسیار دانسته‌اند.<ref>ابن صلاح، ص۲۶۸ـ۲۶۹؛ ابن جماعه، ص۳۱؛ صدر، ص۹۹ـ۱۰۱؛ عتر، ص۴۰۶ـ۴۰۷</ref> برخی علما تعداد متواترات را بسیار دانسته‌اند<ref>[[سیوطی]]، ج۲، ص۱۷۸ـ۱۷۹؛ صدر، ص۹۸؛ صالح، ص۱۴۹</ref> ولی گویا مرادشان از تواتر، انتساب کتب حاوی احادیث به صاحبان آنها بوده است، در این صورت تواتر در طبقات قبل از صاحب کتاب، وجود ندارد.<ref>صدر، ص۱۰۱؛ صالح، ص۱۴۹ـ۱۵۰</ref> به نظر می‌رسد اکثر روایات موجود در کتابهایی که موضوع آنها جمع متواترات است<ref>برای نمونه رجوع کنید به عتر، ص۴۰۷ـ ۴۰۸</ref> در تمام طبقات متواتر نیست<ref>صدر، ص۹۸</ref> و مؤلفان آنها نیز به این نکته عنایت داشته‌اند. سیوطی، که خود یکی از اولین گردآورندگان این احادیث است، دقیقاً بر همین مبنا عمل کرده است.<ref>ج ۲، ص۱۷۹</ref>
شمار احادیث متواتر لفظی را بسیار اندک و حتی‌گاه منحصر به یک نمونه، اما تعداد متواترات معنوی و شمار متواترات اجمالی (در فقه) را بسیار دانسته‌اند.<ref>ابن صلاح، ص۲۶۸ـ۲۶۹؛ ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ص۳۱؛ صدر، ص۹۹ـ۱۰۱؛ عتر، ص۴۰۶ـ۴۰۷</ref> برخی علما تعداد متواترات را بسیار دانسته‌اند<ref>[[سیوطی]]، ج۲، ص۱۷۸ـ۱۷۹؛ صدر، ص۹۸؛ صالح، ص۱۴۹</ref> ولی گویا مرادشان از تواتر، انتساب کتب حاوی احادیث به صاحبان آنها بوده است، در این صورت تواتر در طبقات قبل از صاحب کتاب، وجود ندارد.<ref>صدر، ص۱۰۱؛ صالح، ص۱۴۹ـ۱۵۰</ref> به نظر می‌رسد اکثر روایات موجود در کتابهایی که موضوع آنها جمع متواترات است<ref>برای نمونه رجوع کنید به عتر، ص۴۰۷ـ ۴۰۸</ref> در تمام طبقات متواتر نیست<ref>صدر، ص۹۸</ref> و مؤلفان آنها نیز به این نکته عنایت داشته‌اند. سیوطی، که خود یکی از اولین گردآورندگان این احادیث است، دقیقاً بر همین مبنا عمل کرده است.<ref>ج ۲، ص۱۷۹</ref>




خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* محمدکاظم بن حسین آخوند خراسانی، حاشیه کتاب فرائدالاصول، قم: مکتبه بصیرتی، بی‌تا.
* آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین، حاشیه کتاب فرائدالاصول، قم: مکتبه بصیرتی، بی‌تا.
* همو، کفایه الاصول، قم ۱۴۱۷.
* آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین، کفایه الاصول، قم ۱۴۱۷.
* علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، چاپ سید جمیلی، ج۱، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
* آمدی، علی بن محمد، الاحکام فی اصول الاحکام، چاپ سید جمیلی، ج۱، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
* ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، چاپ محیی الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
* ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، چاپ محیی الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
* ابن شهیدثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، تهران ۱۳۷۸؛ ابن صلاح، علوم الحدیث، چاپ نورالدین عتر، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
* ابن شهیدثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، تهران ۱۳۷۸؛ ابن صلاح، علوم الحدیث، چاپ نورالدین عتر، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
* ابن فارس.
* ابن فارس، معجم مقاییس اللغه.
* ابن منظور.
* ابن منظور، لسان العرب.
* ابواسحاق شیرازی، ابراهیم بن علی، اللمع فی اصول الفقه، بیروت ۱۴۰۶.
* ابواسحاق شیرازی، ابراهیم بن علی، اللمع فی اصول الفقه، بیروت ۱۴۰۶.
* بیهقی، احمد بن‌علی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۵.
* بیهقی، احمد بن‌علی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۵.
خط ۱۸۲: خط ۱۸۲:
* شمس قیس، محمد بن‌قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران، ۱۳۳۸ ش.
* شمس قیس، محمد بن‌قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران، ۱۳۳۸ ش.
* محمود شهابی، رهبر خرد، قسمت منطقیات، تهران ۱۳۴۰ ش.
* محمود شهابی، رهبر خرد، قسمت منطقیات، تهران ۱۳۴۰ ش.
* زین الدین بن علی شهیدثانی، الرعایه فی علم الدرایه، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
* شهیدثانی، زین الدین بن علی، الرعایه فی علم الدرایه، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
* صبحی صالح، علوم الحدیث، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
* صبحی صالح، علوم الحدیث، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
* صدر، حسن، نهایه الدرایه فی شرح الرساله الموسومه بالوجیزه للبهائی، چاپ ماجدغرباوی، ] قم، ۱۴۱۳.
* صدر، حسن، نهایه الدرایه فی شرح الرساله الموسومه بالوجیزه للبهائی، چاپ ماجدغرباوی، ] قم، ۱۴۱۳.
خط ۱۹۴: خط ۱۹۴:
* محمدجعفر مروج، منتهی الدرایه فی توضیح الکفایه، نجف ۱۳۸۸، چاپ افست قم ۱۴۰۳ـ۱۴۱۱.
* محمدجعفر مروج، منتهی الدرایه فی توضیح الکفایه، نجف ۱۳۸۸، چاپ افست قم ۱۴۰۳ـ۱۴۱۱.
* محمدرضا مظفر، اصول الفقه، قم: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، بی‌تا.
* محمدرضا مظفر، اصول الفقه، قم: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، بی‌تا.
* محمدجعفر مروج، المنطق، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
* مروج، محمدجعفر، المنطق، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
* حسینعلی منتظری، نهایه الاصول، تقریرات درس آیت اللّه بروجردی، قم ۱۴۱۵.
* منتظری، حسینعلی، نهایه الاصول، تقریرات درس آیت اللّه بروجردی، قم ۱۴۱۵.
* ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
* ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
* محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
* محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
کاربر ناشناس