پرش به محتوا

تواتر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۶
ویراستاری
imported>Baqer h
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Baqer h
(ویراستاری)
خط ۵۶: خط ۵۶:
*برخی عالمان [[اصول فقه]]، به واسطه مقدماتی که باعث تحقق علم در متواترات می‌شود، این علم را نظری و اکتسابی دانسته‌اند.
*برخی عالمان [[اصول فقه]]، به واسطه مقدماتی که باعث تحقق علم در متواترات می‌شود، این علم را نظری و اکتسابی دانسته‌اند.
*برخی دیگر نسبت به ضروری یا کسبی بودن آن نظر نداده‌اند؛
*برخی دیگر نسبت به ضروری یا کسبی بودن آن نظر نداده‌اند؛
*عده‌ای هم بین اخبار متواتر درباره شهرها و مکانها و آنچه در باب معجزات است، با توجه به تفاوت رویکرد مردم به آن، تفاوت قائل شده‌اند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۸۱؛ آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۰ـ ۳۵؛ میرزای قمی، ج۲، ص۴۲۲ـ ۴۲۴</ref>
*عده‌ای هم بین اخبار متواتر درباره شهرها و مکانها و آنچه در باب معجزات است، با توجه به تفاوت رویکرد مردم به آن، تفاوت قائل شده‌اند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۸۱؛ آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۰ـ ۳۵؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۲ـ ۴۲۴</ref>


===امکان وقوع علم آفرینی و تواتر===
===امکان وقوع علم آفرینی و تواتر===
خط ۶۴: خط ۶۴:
برخی از افراد برخلاف نظر مشهور علمای منطق و اصول فقه، معتقدند که نه تواتر ایجاد می‌شود و نه علمی از آن به دست می‌آید. [[شریف مرتضی]]<ref>قسمت ۲، ص۴۸۱</ref> عده‌ای از هندوان به عنوان «‌سَمَنیه‌» را نام برده که منکر وقوع تواتر و علم آفرینی آن بودند. مؤلفان بعد از او، سخن وی در این باب را تکرار کرده‌اند.‌گاه نیز این نظر را به براهمه نسبت داده و‌گاه هر دو اسم را آورده‌اند.<ref>ابواسحاق شیرازی، ص۲۰۸؛ طوسی، ج۱، ص۲۳۹؛ غزالی، ج۱، ص۱۳۲؛ محقق حلّی، ص۱۳۸</ref> <ref>
برخی از افراد برخلاف نظر مشهور علمای منطق و اصول فقه، معتقدند که نه تواتر ایجاد می‌شود و نه علمی از آن به دست می‌آید. [[شریف مرتضی]]<ref>قسمت ۲، ص۴۸۱</ref> عده‌ای از هندوان به عنوان «‌سَمَنیه‌» را نام برده که منکر وقوع تواتر و علم آفرینی آن بودند. مؤلفان بعد از او، سخن وی در این باب را تکرار کرده‌اند.‌گاه نیز این نظر را به براهمه نسبت داده و‌گاه هر دو اسم را آورده‌اند.<ref>ابواسحاق شیرازی، ص۲۰۸؛ طوسی، ج۱، ص۲۳۹؛ غزالی، ج۱، ص۱۳۲؛ محقق حلّی، ص۱۳۸</ref> <ref>


برای اشکالات وارد بر امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن و پاسخهای اصولیان به آنها رجوع کنید به آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۲۶ـ۳۰؛ میرزای قمی، ج۱، ص۴۲۱ـ ۴۲۲</ref>
برای اشکالات وارد بر امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن و پاسخهای اصولیان به آنها رجوع کنید به آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۲۶ـ۳۰؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱ـ ۴۲۲</ref>




خط ۷۵: خط ۷۵:
در متواتر لفظی، گزارشگران مضمونی را در قالب یک لفظ گزارش می‌دهند، اما در متواتر معنوی یک مضمون در قالب تعبیرات مشابه با الفاظ مختلف بیان می‌شود.
در متواتر لفظی، گزارشگران مضمونی را در قالب یک لفظ گزارش می‌دهند، اما در متواتر معنوی یک مضمون در قالب تعبیرات مشابه با الفاظ مختلف بیان می‌شود.


برای متواتر لفظی، به گزارشهای یکسان درباره اقوامِ پیشین و شهرهای دور<ref>برای مناقشه [[میرزای قمی]] نسبت به این مثال رجوع کنید به ج۱، ص۴۲۱</ref> و به گزارش افراد بسیار از یک زلزله و در احادیث، به حدیث «‌انّماالاعمالُ بالنّیاتِ» <ref>عتر، ص۴۰۶</ref> و بخشی از [[حدیث غدیر]] و [[حدیث ثقلین]] مثال زده‌اند.
برای متواتر لفظی، به گزارشهای یکسان درباره اقوامِ پیشین و شهرهای دور<ref>برای مناقشه میرزای قمی نسبت به این مثال رک: قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱</ref> و به گزارش افراد بسیار از یک زلزله و در احادیث، به حدیث «‌انّماالاعمالُ بالنّیاتِ» <ref>عتر، ص۴۰۶</ref> و بخشی از [[حدیث غدیر]] و [[حدیث ثقلین]] مثال زده‌اند.


مثال متواتر معنوی نیز گزارشهای فراوان از بخشندگی حاتم طائی و شجاعت [[حضرت علی(ع) |حضرت علی(ع)]] است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابواسحاق شیرازی، همانجا؛ شهید ثانی، ص۶۶؛ میرزای قمی، ج۱، ص۴۲۶ که درباره این دو مثال تأمل کرده است</ref>
مثال متواتر معنوی نیز گزارشهای فراوان از بخشندگی حاتم طائی و شجاعت [[حضرت علی(ع) |حضرت علی(ع)]] است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابواسحاق شیرازی، همانجا؛ شهید ثانی، ص۶۶؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶ که درباره این دو مثال تأمل کرده است</ref>


توجه به این مطلب نیز ضروری است که خبر متواترِ معنوی‌گاه از یک واقعه (مثلاً گزارشهای زیاد از جنگاوری [[امام علی(ع)]] در [[غزوه بدر]] یا [[غزوه احد|اُحد]]) و‌گاه از چند واقعه (مثلاً روایتهای زیاد درباره شجاعت امام علی(ع) در غزوه‌های متعدد) است.
توجه به این مطلب نیز ضروری است که خبر متواترِ معنوی‌گاه از یک واقعه (مثلاً گزارشهای زیاد از جنگاوری [[امام علی(ع)]] در [[غزوه بدر]] یا [[غزوه احد|اُحد]]) و‌گاه از چند واقعه (مثلاً روایتهای زیاد درباره شجاعت امام علی(ع) در غزوه‌های متعدد) است.


در هر دو صورت دلالت مجموعه این اخبار بر معنای مشترک، به یکی از دو گونه [[دلالت تضمّنی|تضمّنی]] و [[دلالت التزامی|التزامی]] است.<ref>آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۴۳؛ ابن شهیدثانی، همانجا؛ میرزای قمی، ج۱، ص۴۲۶ـ۴۲۹؛ منتظری، ص۴۸۷؛ سبحانی، ص۳۱ـ۳۴</ref>
در هر دو صورت دلالت مجموعه این اخبار بر معنای مشترک، به یکی از دو گونه [[دلالت تضمّنی|تضمّنی]] و [[دلالت التزامی|التزامی]] است.<ref>آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۴۳؛ ابن شهیدثانی، همانجا؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶ـ۴۲۹؛ منتظری، ص۴۸۷؛ سبحانی، ص۳۱ـ۳۴</ref>


=== تواتر تفصیلی و اجمالی ===
=== تواتر تفصیلی و اجمالی ===
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
* شرط دومی که برخی لازم دانسته‌اند آن است که همه مُخبران، خود به گزارشی که می‌دهند عالم باشند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۴؛ آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ محقق حلّی، ص۱۳۹</ref>
* شرط دومی که برخی لازم دانسته‌اند آن است که همه مُخبران، خود به گزارشی که می‌دهند عالم باشند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۴؛ آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ محقق حلّی، ص۱۳۹</ref>


* شرط سوم که برخی لازم دانسته‌اند، این است که از مجموع سخن ناقلان خبر متواتر، یقین حاصل شود، هر چند در میان مخبران کسانی باشند که از روی گمان آن را نقل کرده باشند.<ref>میرزای قمی، ج۱، ص۴۲۴؛ فضلی، ص۷۶ـ۷۷</ref>
* شرط سوم که برخی لازم دانسته‌اند، این است که از مجموع سخن ناقلان خبر متواتر، یقین حاصل شود، هر چند در میان مخبران کسانی باشند که از روی گمان آن را نقل کرده باشند.<ref>میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۴؛ فضلی، ص۷۶ـ۷۷</ref>


* شرط چهارم، ناظر به کم‌ترین تعداد خبر دهندگان برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پاره‌ای وقایع در [[تاریخ اسلام]] یا [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است<ref>سیوطی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷</ref> اما از سوی عالمان [[اهل سنّت]] و [[امامیه]] مورد قبول قرار نگرفته است. این افراد تعداد خبر دهندگان را امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگی‌های خبردهنده دانسته‌اند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵؛ طوسی، ج۱، ص۲۵۷ـ ۲۵۸؛ ابواسحاق شیرازی، همانجا</ref>
* شرط چهارم، ناظر به کم‌ترین تعداد خبر دهندگان برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پاره‌ای وقایع در [[تاریخ اسلام]] یا [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است<ref>سیوطی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷</ref> اما از سوی عالمان [[اهل سنّت]] و [[امامیه]] مورد قبول قرار نگرفته است. این افراد تعداد خبر دهندگان را امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگی‌های خبردهنده دانسته‌اند.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۴ـ ۴۹۵؛ طوسی، ج۱، ص۲۵۷ـ ۲۵۸؛ ابواسحاق شیرازی، همانجا</ref>
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
*اختلاف مخبران از نظر نَسب
*اختلاف مخبران از نظر نَسب
*انتساب نداشتن همه مخبران به یک شهر
*انتساب نداشتن همه مخبران به یک شهر
البته عموم محققان این شروط را بی‌وجه دانسته‌اند.<ref>آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۹ـ۴۲؛ محقق حلّی، ص۱۳۹ـ۱۴۰؛ میرزای قمی، ج۱، ص۴۲۶؛ حائری اصفهانی، ص۲۶۸</ref> هرچند در عین حال، وجود این شروط که به نوعی بر ارتباط نداشتن گزارشگران با یکدیگر دلالت می‌کند، احتمال وجود انگیزه درونی مشترک برای دروغگویی را در مورد آنان ضعیف می‌سازد و در نتیجه موجب تسریع در حصول تواتر می‌شود.<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۳۳</ref>
البته عموم محققان این شروط را بی‌وجه دانسته‌اند.<ref>آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۹ـ۴۲؛ محقق حلّی، ص۱۳۹ـ۱۴۰؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶؛ حائری اصفهانی، ص۲۶۸</ref> هرچند در عین حال، وجود این شروط که به نوعی بر ارتباط نداشتن گزارشگران با یکدیگر دلالت می‌کند، احتمال وجود انگیزه درونی مشترک برای دروغگویی را در مورد آنان ضعیف می‌سازد و در نتیجه موجب تسریع در حصول تواتر می‌شود.<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۳۳</ref>


*[[اسلام]] و [[ایمان]] و عدالت از دیگر شروطی است که به رغم مطرح شدن در برخی از منابع اصول فقه و علم الحدیث، عموم عالمان متصف بودن گزارشگران احادیث را به آنها لازم نشمرده‌اند، <ref>طوسی، ج۱، ص۲۶۴؛ آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۴۰؛ میرزای قمی، همانجا</ref>
*[[اسلام]] و [[ایمان]] و عدالت از دیگر شروطی است که به رغم مطرح شدن در برخی از منابع اصول فقه و علم الحدیث، عموم عالمان متصف بودن گزارشگران احادیث را به آنها لازم نشمرده‌اند، <ref>طوسی، ج۱، ص۲۶۴؛ آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۴۰؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، همانجا</ref>


هر چند گاهی مسلمان بودن از شروط راوی حدیث متواتر دانسته شده است.<ref>قاسمی، ص۱۵۲</ref> برخی مؤلفان شرط اسلام را از موارد اختلاف نظر بین اصولیان و محدّثان دانسته‌اند.<ref>مامِقانی، ج۱، ص۱۰۹، پانویس ۲</ref>
هر چند گاهی مسلمان بودن از شروط راوی حدیث متواتر دانسته شده است.<ref>قاسمی، ص۱۵۲</ref> برخی مؤلفان شرط اسلام را از موارد اختلاف نظر بین اصولیان و محدّثان دانسته‌اند.<ref>مامِقانی، ج۱، ص۱۰۹، پانویس ۲</ref>
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
این سخن، با توجه به آنکه عموم محدّثان نیز شرط مذکور را نپذیرفته‌اند، درست به نظر نمی‌آید، زیرا آنچه موجب حصول تواتر و علم آفرینی آن می‌شود، فقط شمار زیاد گزارشگران می‌باشد. البته چون راویان حدیث ــ که گونه‌ای از خبر به معنای لغوی آن است ــ مسلمان بوده‌اند، عملاً این وصف در آنها وجود داشته است.
این سخن، با توجه به آنکه عموم محدّثان نیز شرط مذکور را نپذیرفته‌اند، درست به نظر نمی‌آید، زیرا آنچه موجب حصول تواتر و علم آفرینی آن می‌شود، فقط شمار زیاد گزارشگران می‌باشد. البته چون راویان حدیث ــ که گونه‌ای از خبر به معنای لغوی آن است ــ مسلمان بوده‌اند، عملاً این وصف در آنها وجود داشته است.


غزالی<ref>ج ۱، ص۱۴۰</ref> و آمدی<ref>ج ۱، جزء ۲، ص۴۱</ref> (متوفی ۶۳۱) از قول [[شیعه|شیعیان]] نقل کرده‌اند که وجود [[معصوم]] در بین گزارشگران برای تحقق خبر متواتر لازم است. اما برخلاف این گزارش، نه تنها منشأ این گزارش شناخته نیست، بلکه در منابع شیعی، چه پیش از [[غزالی]]<ref>مثلاً طوسی، همانجا</ref> و چه پس از وی، <ref>مثلاً محقق حلّی، ص۱۴۰</ref> بر نفی چنین شرطی تأکید شده است. به نظر می‌رسد اظهار نظر مذکور خطایی است ناشی از اشتباه گرفتن نظریه [[اجماع]] نزد شیعه [[امامیه]] با مفهوم تواتر.<ref>میرزای قمی، همانجا</ref>
غزالی<ref>ج ۱، ص۱۴۰</ref> و آمدی<ref>ج ۱، جزء ۲، ص۴۱</ref> (متوفی ۶۳۱) از قول [[شیعه|شیعیان]] نقل کرده‌اند که وجود [[معصوم]] در بین گزارشگران برای تحقق خبر متواتر لازم است. اما برخلاف این گزارش، نه تنها منشأ این گزارش شناخته نیست، بلکه در منابع شیعی، چه پیش از [[غزالی]]<ref>مثلاً طوسی، همانجا</ref> و چه پس از وی، <ref>مثلاً محقق حلّی، ص۱۴۰</ref> بر نفی چنین شرطی تأکید شده است. به نظر می‌رسد اظهار نظر مذکور خطایی است ناشی از اشتباه گرفتن نظریه [[اجماع]] نزد شیعه [[امامیه]] با مفهوم تواتر.<ref>میرزای قمی، قوانین الاصول، همانجا</ref>


=== شروط علم آور بودن تواتر ===
=== شروط علم آور بودن تواتر ===


* شرط اول آن است که شنونده از پیش به خبر یاد شده علم نداشته باشد، چون در این صورت علمی حاصل نمی‌شود.<ref>آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ شهید ثانی، ص۶۴؛ ابن شهیدثانی، همانجا؛ میرزای قمی، ج۱، ص۴۲۵</ref>
* شرط اول آن است که شنونده از پیش به خبر یاد شده علم نداشته باشد، چون در این صورت علمی حاصل نمی‌شود.<ref>آمدی، ج۱، جزء ۲، ص۳۷؛ شهید ثانی، ص۶۴؛ ابن شهیدثانی، همانجا؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۵</ref>


* شرط دوم، که ظاهراً پیش از همه، شریف مرتضی علم الهدی آن را مطرح کرده و محققانِ بعدی آن را پذیرفته‌اند، آن است که ذهن شنونده از پیش در برابر مضمون خبر موضع منفی یا شبهه‌ای در ذهن نداشته باشد.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۱ـ۴۹۲؛ طوسی، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۴؛ شهیدثانی، همانجا؛ میرزای قمی، ج۲، ص۴۲۵ـ۴۲۶</ref>
* شرط دوم، که ظاهراً پیش از همه، شریف مرتضی علم الهدی آن را مطرح کرده و محققانِ بعدی آن را پذیرفته‌اند، آن است که ذهن شنونده از پیش در برابر مضمون خبر موضع منفی یا شبهه‌ای در ذهن نداشته باشد.<ref>علم الهدی، قسمت ۲، ص۴۹۱ـ۴۹۲؛ طوسی، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۴؛ شهیدثانی، همانجا؛ میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۵ـ۴۲۶</ref>


* ابتلا به وسواس ذهنی از یکسو و خلاف عادت و اعتقاد و عاطفه بودنِ خبر برای شنونده از سوی دیگر، امور دیگری‌اند که مانع پذیرفتن خبر متواتر و دست کم موجب کُند شدن روند حصول یقین می‌شوند.<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۳۳ـ۳۳۴</ref>
* ابتلا به وسواس ذهنی از یکسو و خلاف عادت و اعتقاد و عاطفه بودنِ خبر برای شنونده از سوی دیگر، امور دیگری‌اند که مانع پذیرفتن خبر متواتر و دست کم موجب کُند شدن روند حصول یقین می‌شوند.<ref>هاشمی، ج۴، ص۳۳۳ـ۳۳۴</ref>
کاربر ناشناس