confirmed، templateeditor
۱۱٬۷۲۹
ویرایش
جز (تمیز کاری) |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| آغاز حکومت= ۱۹۸ ق | | آغاز حکومت= ۱۹۸ ق | ||
| پایان حکومت =۲۱۸ ق | | پایان حکومت =۲۱۸ ق | ||
| همزمان با = [[امام رضا]]، [[امام جواد]] | | همزمان با = [[امام رضا (ع)]] ، [[امام جواد]] | ||
| مرکز حکومت = مرو - بغداد | | مرکز حکومت = مرو - بغداد | ||
| اقدامات مهم = بخشیدن ولایتعهدی به امام رضا | | اقدامات مهم = بخشیدن ولایتعهدی به امام رضا | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''مَأمُون عباسی'''، ابوالعباس عبدالله ([[سال ۱۷۰ هجری قمری|۱۷۰]]-[[سال ۲۱۸ هجری قمری|۲۱۸ق]]) فرزند [[هارون عباسی|هارون]]، هفتمین [[خلیفه]] [[بنی عباس|عباسی]] است. او پس از شکستدادن و کشتن برادر خلیفهاش [[امین عباسی|محمد امین]]، در سال ۱۹۸ق به حکومت رسید و به توصیه وزیر [[ایران|ایرانی]] خود [[فضل بن سهل]]، [[مرو]] را پایتخت خلافت خود قرار داد. سالهای نخستین حکومت او به دلیل نزاع با امین و قیامهای علویان متزلزل بود از این رو برای تثبیت خلافتش [[ | '''مَأمُون عباسی'''، ابوالعباس عبدالله ([[سال ۱۷۰ هجری قمری|۱۷۰]]-[[سال ۲۱۸ هجری قمری|۲۱۸ق]]) فرزند [[هارون عباسی|هارون]]، هفتمین [[خلیفه]] [[بنی عباس|عباسی]] است. او پس از شکستدادن و کشتن برادر خلیفهاش [[امین عباسی|محمد امین]]، در سال ۱۹۸ق به حکومت رسید و به توصیه وزیر [[ایران|ایرانی]] خود [[فضل بن سهل]]، [[مرو]] را پایتخت خلافت خود قرار داد. سالهای نخستین حکومت او به دلیل نزاع با امین و قیامهای علویان متزلزل بود از این رو برای تثبیت خلافتش [[امام رضا (ع)]] را از [[مدینه]] به مرو فراخواند و برای وانمودن کردن دوستی با [[علویان|آل علی]] ابتدا پیشنهاد واگذاری [[خلافت]] را به [[امام]] داد و پس از آنکه امام این پیشنهاد را نپذیرفت، منصب ولایتعهدی را بر امام رضا تحمیل کرد. او پس از مهار قیامهای [[علویان]] و برای تسلط بیشتر بر قلمرو خلافتش از مرو راهی [[بغداد]] شد و در این مسیر، امام رضا(ع) را به دلیل اینکه محبوبیتش نزد مردم بالا رفته بود، به [[شهادت]] رساند. | ||
مأمون را به سبب اعلام [[برتری اهل بیت علیهم السلام|برتری]] [[ | مأمون را به سبب اعلام [[برتری اهل بیت علیهم السلام|برتری]] [[امام علی (ع)]] پس از [[پیامبر (ص)]]، جایز دانستن [[ازدواج موقت]]، [[ولایتعهدی امام رضا (ع)]] و بازگرداندن [[فدک]] به علویان، متأثر از [[شیعه|شیعیان]] دانستهاند. از سویی دیگر حمایت مأمون از [[معتزله]] به ویژه در مسئله [[مخلوق بودن قرآن]] و اقرار گرفتن از مسئولان عالیرتبه و قاضیان و عالمانِ دوره خود بر مخلوق بودن قرآن، موجب شده او را از معتزلیان بدانند. | ||
==نسب و ولادت== | ==نسب و ولادت== | ||
عبدالله ملقب به مأمون پسر [[هارون عباسی|هارون]]، از نسل [[قریش]] و [[بنیهاشم]] در شب جمعه نیمه [[ربیع الاول]] سال ۱۷۰ق در [[بغداد]] به دنیا آمد.<ref>سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، بتحقیق محمد محیی الیدن عبدالحمید، بیتا، بیجا، ص ۳۰۶.</ref> مادر او زنی [[ایران | عبدالله ملقب به مأمون پسر [[هارون عباسی|هارون]]، از نسل [[قریش]] و [[بنیهاشم]] در شب [[جمعه]] نیمه [[ربیع الاول]] سال ۱۷۰ق در [[بغداد]] به دنیا آمد.<ref>سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، بتحقیق محمد محیی الیدن عبدالحمید، بیتا، بیجا، ص ۳۰۶.</ref> مادر او زنی [[ایران]]ی (به نقلی کنیزی) به نام [[مراجل]] از اهالی [[بادغیس]] (شمال غربی [[افغانستان]]) بود.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ص۴۶۰.</ref> استاذیس که در زمان [[منصور عباسی]] قیام کرد، پدر مراجل بوده است.<ref>لنگرودی، مقاله استادسیس، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۷ش، ج۸، ص۱۴۳و ۱۴۴.</ref> دایی مأمون نیز فردی به نام غالب بوده که با توطئه مأمون، [[فضل بن سهل]] وزیر و فرمانده لشکر مأمون را به قتل رساند.<ref>[http://www.ettelaat.com/etiran/?p=69346 عباس زریاب خویی، از مدینه تا مرو، اطلاعات، تاریخ درج: ۱۵ /۶ /۱۳۹۳ش، تاریخ مراجعه: ۱۳۹۵/۰۹/۰۹ش.]</ref> | ||
{{تبارنامه بنیعباس}} | {{تبارنامه بنیعباس}} | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
یکی از علل اصلی اختلاف میان امین و مأمون مسأله ولایتعهدی بود. پس از آنکه [[هارون عباسی|هارون]] با امین برادر کوچک مأمون، به عنوان ولیعهد خود بیعت کرد و مأمون را ولیعهد امین و استاندار [[خراسان بزرگ|خراسان]] قرار داد، زمزمههایی از اختلاف میان دو برادر شنیده شد که نگرانی هارون از آینده خلافت و احتمال بروز جنگ داخلی را ایجاد کرد. از این رو دو برادر به دستور هارون در [[کعبه]]، پیمانی را مبنی بر تعهد به ولایتعهدی یکدیگر و دخالت نکردن در مناطق تحت اختیارشان منعقد و نسخهای از پیماننامه را برای تقدس و التزام بیشتر در کعبه آویختند.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ۱۹۶۰م، ج۸، ص۲۴۰-۲۸۶.</ref> | یکی از علل اصلی اختلاف میان امین و مأمون مسأله ولایتعهدی بود. پس از آنکه [[هارون عباسی|هارون]] با امین برادر کوچک مأمون، به عنوان ولیعهد خود بیعت کرد و مأمون را ولیعهد امین و استاندار [[خراسان بزرگ|خراسان]] قرار داد، زمزمههایی از اختلاف میان دو برادر شنیده شد که نگرانی هارون از آینده خلافت و احتمال بروز جنگ داخلی را ایجاد کرد. از این رو دو برادر به دستور هارون در [[کعبه]]، پیمانی را مبنی بر تعهد به ولایتعهدی یکدیگر و دخالت نکردن در مناطق تحت اختیارشان منعقد و نسخهای از پیماننامه را برای تقدس و التزام بیشتر در کعبه آویختند.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ۱۹۶۰م، ج۸، ص۲۴۰-۲۸۶.</ref> | ||
پس از مرگ هارون و خلافت امین، اقداماتی از سوی امین صادر شد که شائبه نقض پیمان را ایجاد کرد. تلاش وی برای نفوذ به استانهای تحت قلمرو دو برادر خود مأمون و مؤتمن، انتخاب فرزند خود موسی به عنوان ولیعهد و در نهایت سوزاندان پیمان آویخته شده در داخل کعبه، نقض آشکار پیمان و اعلان رسمی جنگ با مأمون بود.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ۱۹۶۰م، ج۸، ص۳۸۷ و ۳۸۹؛جهشیاری، کتاب الوزارء و الکتاب، تحقیق مصطفی السقا و آخرون، چاپ اول، ۱۹۳۸م، ص۱۸۹.</ref> | پس از مرگ [[هارون عباسی|هارون]] و خلافت امین، اقداماتی از سوی امین صادر شد که شائبه نقض پیمان را ایجاد کرد. تلاش وی برای نفوذ به استانهای تحت قلمرو دو برادر خود مأمون و مؤتمن، انتخاب فرزند خود موسی به عنوان ولیعهد و در نهایت سوزاندان پیمان آویخته شده در داخل کعبه، نقض آشکار پیمان و اعلان رسمی جنگ با مأمون بود.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ۱۹۶۰م، ج۸، ص۳۸۷ و ۳۸۹؛جهشیاری، کتاب الوزارء و الکتاب، تحقیق مصطفی السقا و آخرون، چاپ اول، ۱۹۳۸م، ص۱۸۹.</ref> | ||
*'''ب: درگیری دو حزب عربی و ایرانی''' | *'''ب: درگیری دو حزب عربی و ایرانی''' | ||
فضل بن سهل که در دوره نفوذ [[برمکیان]] [[ایران | فضل بن سهل که در دوره نفوذ [[برمکیان]] [[ایران]] وارد دستگاه خلافت عباسی شده بود و به نوعی مربی و بعدها مشاور و وزیر مأمون شد، برای رسیدن به آرزوی بزرگ خود یعنی انتقال پایتخت خلافت از [[بغداد]] به [[مرو]] و عظمت خراسان تلاش کرد حق مأمون را در خلافت محفوظ نگه دارد.<ref>محمود / شریف، العالم الاسلامی فی العصر العباسی، دارالفکر العربی، چ۵، ۱۹۶۶م، ص۱۱۰.</ref> از سوی دیگر [[فضل بن ربیع]]، وزیر هارون و امین و فردی که در دوره هارون کینه برامکه را در دل داشت و توانسته بود آنان را از صحنه قدرت کنار بزند و خود به منصب وزارت هارون دست یابد، نقش فعالی در جهت تقویت جریان عربی و نفوذ آنان در دربار عباسی و تضعیف خراسانیان داشت. این نزاع وجهه مردمی به خود گرفت تا آنجا که عربها از امین حمایت کردند و ایرانیان مأمون را که مادر و همسر ایرانی داشت، یاری نمودند.<ref>طقوش، دولت عباسیان، ۱۳۹۰ش، ص۱۲۵-۱۲۷.</ref> | ||
=====برادرکشی===== | =====برادرکشی===== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
علویان در دوره مأمون چند قیام انجام دادند. بیشتر این قیامها توسط شاخه [[زیدیه|زیدی]] علویان صورت میگرفت. مهمترین این قیامها که منجر به برپایی حکومتی مستقل شد قیام فردی ملقب [[محمد بن ابراهیم بن طباطبا|ابنطباطبا]] در [[کوفه]] بود. این قیام که در [[سال ۱۹۹ هجری قمری|۱۹۹ق]] اتفاق افتاد به اعتقاد برخی مورخان ضربه سنگینی بر دولت عباسی وارد کرد و موجب شد جبهههای دیگری توسط علویان در مناطق مختلف علیه خلافت عباسی شکل بگیرد و در آن مناطق اعلام خودمختاری شود. از این رو علاوه بر کوفه، [[زید پسر امام کاظم (ع)|زیدبن موسی]] ملقب به زیدالنار در [[بصره]]، [[ابراهیم بن موسی بن جعفر]] در [[یمن]]<ref>اصفهانی، مقاتلالطالبین، ص۳۵۵.</ref>، [[حسین بن حسن افطس|حسین بن حسن بن علی]] معروف به ابنافطس در [[مکه]]<ref>، مختار لیثی، جهاد الشیعه فی العصر العباسی الاول، ۱۹۷۸م، ص۳۲۶.</ref> و [[محمد بن جعفر الصادق]] معروف به محمد دیباج در حجاز قیام کردند.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ۱۹۶۰م، ج۷، ص۱۲۵.</ref> بیشتر این قیامها به دنبال قیام ابنطباطبا شکل گرفت.<ref>نقوی، تاثیر قیامهای علویان بر ولایتعهدی امام رضا(ع)، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۱-۱۴۴.</ref> | علویان در دوره مأمون چند قیام انجام دادند. بیشتر این قیامها توسط شاخه [[زیدیه|زیدی]] علویان صورت میگرفت. مهمترین این قیامها که منجر به برپایی حکومتی مستقل شد قیام فردی ملقب [[محمد بن ابراهیم بن طباطبا|ابنطباطبا]] در [[کوفه]] بود. این قیام که در [[سال ۱۹۹ هجری قمری|۱۹۹ق]] اتفاق افتاد به اعتقاد برخی مورخان ضربه سنگینی بر دولت عباسی وارد کرد و موجب شد جبهههای دیگری توسط علویان در مناطق مختلف علیه خلافت عباسی شکل بگیرد و در آن مناطق اعلام خودمختاری شود. از این رو علاوه بر کوفه، [[زید پسر امام کاظم (ع)|زیدبن موسی]] ملقب به زیدالنار در [[بصره]]، [[ابراهیم بن موسی بن جعفر]] در [[یمن]]<ref>اصفهانی، مقاتلالطالبین، ص۳۵۵.</ref>، [[حسین بن حسن افطس|حسین بن حسن بن علی]] معروف به ابنافطس در [[مکه]]<ref>، مختار لیثی، جهاد الشیعه فی العصر العباسی الاول، ۱۹۷۸م، ص۳۲۶.</ref> و [[محمد بن جعفر الصادق]] معروف به محمد دیباج در حجاز قیام کردند.<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ۱۹۶۰م، ج۷، ص۱۲۵.</ref> بیشتر این قیامها به دنبال قیام ابنطباطبا شکل گرفت.<ref>نقوی، تاثیر قیامهای علویان بر ولایتعهدی امام رضا(ع)، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۱-۱۴۴.</ref> | ||
====پیامدهای قیام علویان علیه مأمون==== | ====پیامدهای قیام علویان علیه مأمون==== | ||
اگرچه این قیامها دوام زیادی نمیآورد اما دارای پیامدهای بود از جمله آنکه محبت مردم [[عراق]] و [[خراسان بزرگ|خراسان]] به [[ | اگرچه این قیامها دوام زیادی نمیآورد اما دارای پیامدهای بود از جمله آنکه محبت مردم [[عراق]] و [[خراسان بزرگ|خراسان]] به [[اهل بیت(ع)]] فرصتی را به [[علویان]] میداد تا علیه مأمون قیام کنند و همواره عدهای از دوستداران اهل بیت در خراسان و عراق بودند که از قیام علویان حمایت میکردند. این مسأله باعث میشد خلافت عباسی از ثبات پایدار برخوردار نگردد و همواره نگران شورشهای مختلف در سراسر قلمرو خود باشد.<ref>محمد تقی مدرسی، امامان شیعه و جنبشهای مکتبی، ۱۳۷۲ش، ص۲۴۹-۲۶۱.</ref> از پیامدهای دیگر آن بود که این قیامهای علویان در این دوره زمینه مناسبی برای تشکیل دولت [[زیدیه|علویان زیدی مذهب]] در [[طبرستان]] و [[یمن]] در سالهای بعد فراهم کرد.<ref>نقوی، تاثیر قیامهای علویان بر ولایتعهدی امام رضا(ع)، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref> | ||
===ولایتعهدی امام رضا راهکار مأمون برای مهار علویان=== | ===ولایتعهدی امام رضا(ع) راهکار مأمون برای مهار علویان=== | ||
{{اصلی|ولایتعهدی امام رضا (ع)}} | {{اصلی|ولایتعهدی امام رضا (ع)}} | ||
مأمون برای آنکه بتواند از خطر قیامهای علویان برای همیشه در امان باشد و برای تثبیت حکومت خود نزد خراسانیان که علاقهمند به [[اهل البیت علیهم السلام|خاندان پیامبر(ص)]] بودند، به فکر آن افتاد تا خود را دوستدار اهل بیت (ع) نشان دهد. از اینرو [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] را از [[مدینه]] به مرو احضار کرد و وانمود کرد که خلافت و حکومت را رها کرده و به برترین فرد از [[علویان|آلعلی]] یعنی امام رضا (ع) تسلیم میکند. با رد مقام خلافت توسط امام رضا (ع) مأمون ایشان را وادار کرد تا ولایتعهدی را بپذیرد.<ref>مرتضی حسینی عاملی، زندگانی سیاسی هشتمین امام، ۱۳۷۳ش، ص۱۴۱.</ref> [[پرونده:مأمون در سریال ولایت عشق.jpg|250px|بندانگشتی|راست|<small>تصویری از مأمون با لباس سبز در [[ولایت عشق (مجموعه تلویزیونی)|سریال ولایت عشق]]؛ مأمون برای جلب [[علویان]] از لباس سبز که نماد آنان بود بهجای لباس سیاه، نماد رسمی [[بنی عباس|عباسیان]] استفاده کرد.</small>]] | مأمون برای آنکه بتواند از خطر قیامهای علویان برای همیشه در امان باشد و برای تثبیت حکومت خود نزد خراسانیان که علاقهمند به [[اهل البیت علیهم السلام|خاندان پیامبر(ص)]] بودند، به فکر آن افتاد تا خود را دوستدار اهل بیت (ع) نشان دهد. از اینرو [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] را از [[مدینه]] به مرو احضار کرد و وانمود کرد که خلافت و حکومت را رها کرده و به برترین فرد از [[علویان|آلعلی]] یعنی امام رضا (ع) تسلیم میکند. با رد مقام خلافت توسط امام رضا (ع) مأمون ایشان را وادار کرد تا ولایتعهدی را بپذیرد.<ref>مرتضی حسینی عاملی، زندگانی سیاسی هشتمین امام، ۱۳۷۳ش، ص۱۴۱.</ref> [[پرونده:مأمون در سریال ولایت عشق.jpg|250px|بندانگشتی|راست|<small>تصویری از مأمون با لباس سبز در [[ولایت عشق (مجموعه تلویزیونی)|سریال ولایت عشق]]؛ مأمون برای جلب [[علویان]] از لباس سبز که نماد آنان بود بهجای لباس سیاه، نماد رسمی [[بنی عباس|عباسیان]] استفاده کرد.</small>]] |