Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۲۷۶
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جز (←واکنشها) |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
از دیدگاه [[سید بن طاووس]]، از آنجا که امام علی(ع) این جمله را در حضور مردم و دشمنانش فرموده است، نوعی [[تحدی]] در علم به شمار میرود.<ref>سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۵۱۰.</ref> [[علامه مجلسی]] و [[ملاصالح مازندرانی]] گفتهاند کسی غیر از امام علی(ع) چنین ادعایی نکرد، مگر اینکه رسوا شد.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۳۰۸؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۱۹۲ و ج۶، ص۴۰۰.</ref> | از دیدگاه [[سید بن طاووس]]، از آنجا که امام علی(ع) این جمله را در حضور مردم و دشمنانش فرموده است، نوعی [[تحدی]] در علم به شمار میرود.<ref>سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۵۱۰.</ref> [[علامه مجلسی]] و [[ملاصالح مازندرانی]] گفتهاند کسی غیر از امام علی(ع) چنین ادعایی نکرد، مگر اینکه رسوا شد.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۳۰۸؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۱۹۲ و ج۶، ص۴۰۰.</ref> | ||
== | ==واکنش سعد بن ابیوقاص== | ||
براساس برخی منابع، پس از اینکه امام علی(ع) جمله «سلونی قبل أن تفقدونی» را بر زبان آورد، [[سعد بن ابی وقاص|سَعد بن ابی وَقّاص]] ایستاد و گفت: یا [[امیرالمؤمنین(ع)]]! بگو چند تار مو در سر و محاسن من است؟ امام علی(ع) پاسخ داد: به خدا سوگند، [[رسول خدا(ص)]] قبلاً به من فرموده بود که تو چنین سؤالی از من خواهی کرد! در سر و محاسن تو هیچ تار مویی نیست مگر آنکه در بیخ آن شیطانی ساکن است. در خانه تو بزغالهای است که فرزندم حسین(ع) را به قتل میرساند. در آن روز [[عمر بن سعد]] مقابل پدرش راه میرفت.<ref>ابن قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۷۴؛ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۳۳و ۱۳۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۳۰و۳۳۱.</ref> برخی این ماجرا را درباره اَنَس، پدر [[سنان بن انس|سنان بن انس]] از قاتلان [[امام حسین(ع)]] نقل کردهاند.<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۸۶؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۶، ص۴۰۰.</ref> | |||
==مدعیان دروغین== | |||
در طول تاریخ افراد متعددی ادعای سلونی کرده و رسوا شدند. | |||
'''قَتَادَة بن دِعامة''' | |||
نقل شده است که روزی ابوخطاب قَتَادَة بن دِعامة، از [[تابعان]] و فقهای بصره، در کوفه به مردم گفت «سَلُوا عَمَّا شِئْتُمْ؛ بپرسید از هر آنچه میخواهید»، [[ابوحنیفه]] که در آن روز جوان بود، گفت از او درباره نر یا ماده بودن مورچه داستان [[سلیمان(ع)]] بپرسید. وقتی از او پرسیدند، نتوانست جواب بدهد.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۵۵و۳۵۶؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۱۹۲.</ref> | نقل شده است که روزی ابوخطاب قَتَادَة بن دِعامة، از [[تابعان]] و فقهای بصره، در کوفه به مردم گفت «سَلُوا عَمَّا شِئْتُمْ؛ بپرسید از هر آنچه میخواهید»، [[ابوحنیفه]] که در آن روز جوان بود، گفت از او درباره نر یا ماده بودن مورچه داستان [[سلیمان(ع)]] بپرسید. وقتی از او پرسیدند، نتوانست جواب بدهد.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۵۵و۳۵۶؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱۳۸۲ق، ج۵، ص۱۹۲.</ref> | ||
''' | '''سبط بن جوزی''' | ||
[[علامه امینی]] در کتاب [[الغدیر]] غیر از قضیه قتاده، پنج مورد دیگر نیز نقل کرده است که برخی ادعای «سلونی» کردهاند و رسوا شدند.<ref>نگاه کنید به: امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۶، ص۲۷۵و۲۷۶ | درباره ابن جوزی، فقیه حنبلی قرن ششم، نقل شده است که بر بالای منبر گفت: «سلونی قبل ان تفقدونی» و زنی از او سؤالی کرد، او از پاسخ درماند و رسوا شد.<ref>نباطی عاملی، الصراط المستقیم، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۲۱۸.</ref> | ||
'''دیگر ادعاها''' | |||
[[علامه امینی]] در کتاب [[الغدیر]] غیر از قضیه قتاده، پنج مورد دیگر نیز نقل کرده است که برخی ادعای «سلونی» کردهاند و رسوا شدند.<ref>نگاه کنید به: امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۶، ص۲۷۵و۲۷۶.</ref> | |||
==راویان و اعتبار حدیث== | ==راویان و اعتبار حدیث== |