عبدالملک بن مروان: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (←مقابله با زبیریان: ویکیسازی) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{خلافت بنی امیه}} | {{خلافت بنی امیه}} | ||
'''عبدالملک بن مروان''' ([[سال ۲۶ هجری قمری|۲۶]]-[[سال ۸۶ هجری قمری|۸۶ق]] | '''عبدالملک بن مروان''' ([[سال ۲۶ هجری قمری|۲۶]]-[[سال ۸۶ هجری قمری|۸۶ق]])، پنجمین [[خلیفه]] [[اموی]] که پس از مرگ پدرش [[مروان بن حکم]] در سال [[سال ۶۵ هجری قمری|۶۵ق]] به خلافت رسید و ۲۱ سال خلافت کرد. دوران حکومت او با شورشهای درونی و جنگهای خارجی روبرو بود، اما او توانست مخالفان داخلی را سرکوب کند و بر دشمنان خارجی پیروز شود. عبدالملک بن مروان، مناطقی را در آفریقا تصرف کرد و به محدوده خلافت خود افزود در روزگار وی، خانه خدا توسط منجنیق تخریب شد. وی با نصب [[حجاج بن یوسف ثقفی]] به عنوان حاکم کوفه، شیعیان را شدیدا تحت فشار قرار داد. [[امام سجاد(ع)]] در دوره او زندگی میکرد. عبدالملک برای نخستین بار در تاریخ اسلام، اقدام به ضرب سکه نمود. وی در ۶۰ یا ۶۱ سالگی درگذشت و در [[دمشق]] دفن شد. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
ابوالولید عبدالملک بن مروان بن حَکَم بن ابی العاص بن امیة بن عبدشمس، پنجمین | ابوالولید عبدالملک بن مروان بن حَکَم بن ابی العاص بن امیة بن عبدشمس، پنجمین حاکم [[اموی]]، در سال ۲۶ق (۶۴۷م) به دنیا آمد و در [[مدینه]] پرورش یافت. پدرش [[مروان بن حکم]] از خلفای اموی و مادرش عایشه دختر معاویه بن مغیره بن ابی عاص است. عبدالملک ۱۷ پسر داشت که چهار نفر از آنها ([[ولید بن عبدالملک|ولید]]، [[سلیمان بن عبدالملک|سلیمان]]، [[یزید بن عبدالملک|یزید]]، و [[هشام بن عبدالملک|هشام]]) به حکومت رسیدند.<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۸۲-۸۹.</ref> | ||
{{تبارنامه بنیامیه}} | {{تبارنامه بنیامیه}} | ||
عبدالملک در سال ۶۵ق حکومت را در دست گرفت و پس از ۲۱ سال حکومت در سال ۸۶ق درگذشت. | عبدالملک در سال ۶۵ق حکومت را در دست گرفت و پس از ۲۱ سال حکومت در سال ۸۶ق درگذشت. | ||
===ویژگیهای شخصیتی=== | ===ویژگیهای شخصیتی=== | ||
عبدالملک بن مروان، پیش از پادشاهی، به حفظ [[قرآن]] و [[علوم دینی]] علاقه نشان میداد، با محدثین و فقهای [[مدینه]] حشر و نشر داشت و از نظر مردم فردی زاهد و عابد بود، به طوری که او را «حمامة المسجد» به معنای کبوتر مسجد مینامیدند. با این حال او پس از حاکم شدن همه ارزشهای اسلامی و اخلاقی را کنار نهاد؛ تا آنجا که نقل شده در حال تلاوت قران بود که به او خبر رسید که قرار است پادشاه شود. وی بلافاصله قرآن را برهم نهاد و گفت: "هذا فراق بینی و بینک و هذا آخرالعهد بک"؛ این آغاز جدایی میان من و توست و این آخرین دیدار با توست.{{مدرک}} | |||
عبدالملک فردی بخیل بود و از کشتن مخالفانش ابایی نداشت. کارگزاران و اطرافیانش نیز شبیه به او بودند که چند نفر از آنها عبارتند از: [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، کارگزار او در [[عراق]]، [[مهلب بن ابی صفره| مُهلَّب بن ابی صُفره]] در [[خراسان]]، [[هشام بن اسماعیل]] در [[مدینه]]، فرزندش [[عبدالله بن عبدالملک]] در [[مصر]]، [[محمد بن یوسف ثقفی]] برادر حجاج در [[یمن]] و [[محمد بن مروان]] در جزیره. | |||
عبدالملک فردی بخیل بود و از کشتن مخالفانش ابایی نداشت.کارگزاران و اطرافیانش نیز شبیه به او بودند که چند نفر از آنها عبارتند از: [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، کارگزار او در [[عراق]]، [[مهلب بن ابی صفره| مُهلَّب بن ابی صُفره]] در [[خراسان]]، [[هشام بن اسماعیل]] در [[مدینه]]، فرزندش [[عبدالله بن عبدالملک]] در [[مصر]]، [[محمد بن یوسف ثقفی]] برادر حجاج در [[یمن]] و [[محمد بن مروان]] در جزیره. | |||
عبدالملک پس از کشتن عبدالله بن زبیر در مدینه خطبهای خواند و در انتهاء چنین گفت: «به خدا سوگند از این پس هرفردی که مرا به رعایت تقوای الهی دستور دهد، او را خواهم کشت».<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref> | عبدالملک پس از کشتن عبدالله بن زبیر در مدینه خطبهای خواند و در انتهاء چنین گفت: «به خدا سوگند از این پس هرفردی که مرا به رعایت تقوای الهی دستور دهد، او را خواهم کشت».<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref> |