۱۷٬۲۲۱
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اخلاق-عمودی}} | {{اخلاق-عمودی}} | ||
'''کَظْمِ غَیْظْ''' از | '''کَظْمِ غَیْظْ''' از فضایل اخلاقی به معنای فرو بردن [[خشم]] است. در [[آیه]] ۱۳۴ [[سوره آلعمران|سوره آل عمران]]، کظم غیظ از ویژگیهای نیکوکاران شمرده شده و در روایات، رهایی از عذاب الهی و جلب رضایت خدا، از آثار آن ذکر شده است. عالمان اخلاق در ذیل صفت خشم، درباره کظم غیظ بحث کرده و راهکارهایی ارائه دادهاند. | ||
[[امام موسی کاظم علیهالسلام|موسی بن جعفر(ع)]]، امام هفتم [[شیعیان]] به دلیل فرونشاندن خشم خود، به [[کاظم]] ملقب است. | [[امام موسی کاظم علیهالسلام|موسی بن جعفر(ع)]]، امام هفتم [[شیعه|شیعیان]] به دلیل فرونشاندن خشم خود، به [[کاظم (لقب)|کاظم]] ملقب است. | ||
== مفهومشناسی و جایگاه== | == مفهومشناسی و جایگاه== | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
کظم غیظ، به فضیلتهای اخلاقی دیگری همچون [[حلم]] نزدیک است و در تفاوت آن با حلم گفتهاند کظمغیظ از کسی سر میزند که هنوز به ملکه حلم دست نیافته است و غضب، توانایی آن را دارد که در وی بروز کند، اما او با تلاش در فروخوردنِ آن، سعی در مهارکردن غضب دارد.<ref>نراقی، جامع السعادات، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۱، ص۳۳۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، دار المعرفه، ج۳، ص۱۷۶.</ref> | کظم غیظ، به فضیلتهای اخلاقی دیگری همچون [[حلم]] نزدیک است و در تفاوت آن با حلم گفتهاند کظمغیظ از کسی سر میزند که هنوز به ملکه حلم دست نیافته است و غضب، توانایی آن را دارد که در وی بروز کند، اما او با تلاش در فروخوردنِ آن، سعی در مهارکردن غضب دارد.<ref>نراقی، جامع السعادات، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۱، ص۳۳۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، دار المعرفه، ج۳، ص۱۷۶.</ref> | ||
در [[قرآن]] کظم غیظ از ویژگیهای پرهیزگاران شمرده شده است. «آنان که خشم خود را فرو میبرند و از خطاهای مردم در میگذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.» <ref>سوره آل عمران، آیه۱۳۴.</ref> همچنین فرو بردن خشم (کظم غیظ) در روایات، به عنوان فضیلتی اخلاقی، مورد تأکید [[ائمه(ع)]] قرار گرفته است. [[کلینی]] در [[الکافی]] در کتاب ایمان و کفر ۱۳ [[روایت]] را در ذیل باب کظم غیظ آورده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref> در [[دعای مکارم الاخلاق|دعای مکارم الاخلاقِ]] [[صحیفه سجادیه]] به کظم غیظ اشاره شده است<ref>صحیفه سجادیه، دعای بیستم.</ref> و در روایات عزت و بزرگی، رهایی از عذاب الهی و جلب رضایت او از آثار فرو بردن خشم یاد شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref> از [[پیامبر(ص)]] روایت شده است: «هر کس خشم خود را کنترل کند خدا عذابش را از او برمیدارد.»<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> امام سجاد(ع) در روایتی فرموده است که هیچ جرعه ای نزد من محبوب تر از جرعه غیظی نیست که آن را بیاشامم و طرف مقابل را مجازات نکنم. ودر روایت دیگر فرو خوردن جرعه غیظ و جرعه حزن هنگام مصیبت از محبوب ترین جرعه ها در پیشگاه خداوند یاد شده است. <ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، مؤسسةالوفاء بیروت، ج ۴۷، ص ۳۰۱ العروسي الحويزي، تفسير نور الثقلين، ج۱، ص۳۹۰</ref>{{یادداشت| ما من جرعتين أحب إلى الله عز وجل أن يجرعهما عبده المؤمن في الدنيا من جرعة غيظ كظم عليها وجرعة حزن عند مصيبة صبر عليها}} | در [[قرآن]] کظم غیظ از ویژگیهای پرهیزگاران شمرده شده است. «آنان که خشم خود را فرو میبرند و از خطاهای مردم در میگذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.» <ref>سوره آل عمران، آیه۱۳۴.</ref> همچنین فرو بردن خشم (کظم غیظ) در روایات، به عنوان فضیلتی اخلاقی، مورد تأکید [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] قرار گرفته است. [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] در [[الکافی (کتاب)|الکافی]] در کتاب ایمان و کفر ۱۳ [[حدیث|روایت]] را در ذیل باب کظم غیظ آورده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref> در [[دعای مکارم الاخلاق|دعای مکارم الاخلاقِ]] [[صحیفه سجادیه]] به کظم غیظ اشاره شده است<ref>صحیفه سجادیه، دعای بیستم.</ref> و در روایات عزت و بزرگی، رهایی از عذاب الهی و جلب رضایت او از آثار فرو بردن خشم یاد شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref> از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] روایت شده است: «هر کس خشم خود را کنترل کند خدا عذابش را از او برمیدارد.»<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> امام سجاد(ع) در روایتی فرموده است که هیچ جرعه ای نزد من محبوب تر از جرعه غیظی نیست که آن را بیاشامم و طرف مقابل را مجازات نکنم. ودر روایت دیگر فرو خوردن جرعه غیظ و جرعه حزن هنگام مصیبت از محبوب ترین جرعه ها در پیشگاه خداوند یاد شده است. <ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، مؤسسةالوفاء بیروت، ج ۴۷، ص ۳۰۱ العروسي الحويزي، تفسير نور الثقلين، ج۱، ص۳۹۰</ref>{{یادداشت| ما من جرعتين أحب إلى الله عز وجل أن يجرعهما عبده المؤمن في الدنيا من جرعة غيظ كظم عليها وجرعة حزن عند مصيبة صبر عليها}} | ||
== راهکارهای کنترل خشم== | == راهکارهای کنترل خشم== | ||
در منابع اخلاقی از کظم غیظ در بخش رذایل اخلاقی و ذیل صفت خشم بحث شده است.<ref> ورام، مجموعه وارم، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴.</ref> عالمان اخلاق راهکارهایی برای کنترل خشم ارائه کردهاند.<ref> فیض کاشانی، المحجة البیضاء، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> | در منابع اخلاقی از کظم غیظ در بخش رذایل اخلاقی و ذیل صفت خشم بحث شده است.<ref> ورام، مجموعه وارم، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴.</ref> عالمان اخلاق راهکارهایی برای کنترل خشم ارائه کردهاند.<ref> فیض کاشانی، المحجة البیضاء، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> | ||
[[فیض کاشانی]] در [[المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء (کتاب)|المحجة البیضا]] اندیشیدن در روایاتی که در فضیلت کظم غیظ، [[حلم]] و [[عفو]] وارد شده، توجه به پاداشهایی که در این روایات برای فروبردن خشم ذکر شده، به یاد آوردن قدرت و خشم الهی، توجه به زشتی حالتش در حالت خشم و سرزنش حس انتقامجویی را به عنوان راهکارهای علمی کنترل خشم بیان کرده است.<ref> فیض کاشانی، المحجة البیضاء، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> | [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] در [[المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء (کتاب)|المحجة البیضا]] اندیشیدن در روایاتی که در فضیلت کظم غیظ، [[حلم]] و [[عفو]] وارد شده، توجه به پاداشهایی که در این روایات برای فروبردن خشم ذکر شده، به یاد آوردن قدرت و خشم الهی، توجه به زشتی حالتش در حالت خشم و سرزنش حس انتقامجویی را به عنوان راهکارهای علمی کنترل خشم بیان کرده است.<ref> فیض کاشانی، المحجة البیضاء، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> | ||
همچنین فیض کاشانی از [[استعاذه]] و تغییر حالت، به عنوان راهکارهای عملی کظم غیظ یاد کرده است. او بیان میکند که اگر استعاذه کارساز نشد در صورتی که انسان خشمگین، ایستاده است بنشیند و در صورتی که نشسته است تکیه دهد یا بخوابد. همچنین در برخی روایات، خشم به آتش تشبیه شده و گفته شده آتش را جز آب خاموش نمیکند پس کسی که خشمگین است، [[وضو]] بگیرد.<ref> فیض کاشانی، المحجة البیضاء، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> | همچنین فیض کاشانی از [[استعاذه]] و تغییر حالت، به عنوان راهکارهای عملی کظم غیظ یاد کرده است. او بیان میکند که اگر استعاذه کارساز نشد در صورتی که انسان خشمگین، ایستاده است بنشیند و در صورتی که نشسته است تکیه دهد یا بخوابد. همچنین در برخی روایات، خشم به آتش تشبیه شده و گفته شده آتش را جز آب خاموش نمیکند پس کسی که خشمگین است، [[وضو]] بگیرد.<ref> فیض کاشانی، المحجة البیضاء، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> | ||
در برخی روایات نیز از [[رسول خدا(ص)]] نقل شده است هر کس که خشمگین شد صورتش را بر زمین بچسباند. [[ورام بن ابی فراس]] گفته است منظور پیامبر امر بر [[سجده]] است تا نفس، احساس خواری کند و خشم او برطرف شود.<ref>ورام، مجموعه ورام، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۴.</ref> [[امام باقر(ع)]] در روایتی در باره کنترل خشم فرموده است هر كس بر مردمى خشمگين شد، و ايستاده بود، بايد فورى بنشيند، تا پليدى شيطان از او دور شود، و هر كس بر خويشاوندش غضب كند بايد نزديك او رود و تنش را مس كند (مثلا دست به دست او سايد) زيرا خويشاوند هر گاه مس شود آرامش يابد.<ref>کلینی، کافی،۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۰۲. | در برخی روایات نیز از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] نقل شده است هر کس که خشمگین شد صورتش را بر زمین بچسباند. [[ورام بن ابی فراس حلی|ورام بن ابی فراس]] گفته است منظور پیامبر امر بر [[سجده]] است تا نفس، احساس خواری کند و خشم او برطرف شود.<ref>ورام، مجموعه ورام، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۴.</ref> [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] در روایتی در باره کنترل خشم فرموده است هر كس بر مردمى خشمگين شد، و ايستاده بود، بايد فورى بنشيند، تا پليدى شيطان از او دور شود، و هر كس بر خويشاوندش غضب كند بايد نزديك او رود و تنش را مس كند (مثلا دست به دست او سايد) زيرا خويشاوند هر گاه مس شود آرامش يابد.<ref>کلینی، کافی،۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۰۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
== کظم غیظ امام کاظم(ع)== | == کظم غیظ امام کاظم(ع)== | ||
[[امام موسی کاظم(ع)]]، به این دلیل که خشم خود را کنترل میکرد، به [[کاظم]] ملقب بود.<ref> ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۶، ص۱۶۴؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۱۲، شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۱۰۳.</ref> گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند، فرو میبرد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۳۳؛ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۰.</ref> از جمله بیان شده که مردی از نوادگان [[عمر بن خطاب]] در حضور امام کاظم(ع)، به [[امام علی(ع)]] توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند، اما امام مانع شد و سپس به مزرعهٔ آن مرد رفت. مرد با دیدن امام کاظم(ع) شروع به داد و بیداد کرد که محصولش را لگدمال نکند. امام به او نزدیک شد و با خوشرویی پرسید چقدر خرج کاشت مزرعه کردهای؟ مرد گفت: ۱۰۰ دینار! سپس پرسید: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد غیب نمیدانم. امام کاظم(ع) فرمود: گفتم امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! امام ۳۰۰ دینار به او داد و گفت: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است. سپس به سوی [[مسجد]] رفت. آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و با دیدن [[امام کاظم(ع)]] برخاست و این [[آیه]] را بلند خواند: {{متن قرآن|اللَّه أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خدا بهتر میداند رسالتش را کجا قرار دهد|سوره=[[سوره انعام|انعام]]|آیه= ۱۲۴}}<ref> بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۳۰.</ref> | [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام موسی کاظم(ع)]]، به این دلیل که خشم خود را کنترل میکرد، به [[کاظم (لقب)|کاظم]] ملقب بود.<ref> ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۶، ص۱۶۴؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۱۲، شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۱۰۳.</ref> گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند، فرو میبرد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۳۳؛ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۰.</ref> از جمله بیان شده که مردی از نوادگان [[عمر بن خطاب]] در حضور امام کاظم(ع)، به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند، اما امام مانع شد و سپس به مزرعهٔ آن مرد رفت. مرد با دیدن امام کاظم(ع) شروع به داد و بیداد کرد که محصولش را لگدمال نکند. امام به او نزدیک شد و با خوشرویی پرسید چقدر خرج کاشت مزرعه کردهای؟ مرد گفت: ۱۰۰ دینار! سپس پرسید: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد غیب نمیدانم. امام کاظم(ع) فرمود: گفتم امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! امام ۳۰۰ دینار به او داد و گفت: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است. سپس به سوی [[مسجد]] رفت. آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و با دیدن [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] برخاست و این [[آیه]] را بلند خواند: {{متن قرآن|اللَّه أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خدا بهتر میداند رسالتش را کجا قرار دهد|سوره=[[سوره انعام|انعام]]|آیه= ۱۲۴}}<ref> بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۳۰.</ref> | ||
==تکنگاری== | ==تکنگاری== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== منابع== | == منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* | * صحیفه سجادیه. | ||
* | * ابناثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق. | ||
* | * ابنجوزی، سبط، تذکرة الخواص، قم، منشورات شریف الرضی، ۱۴۱۸ق. | ||
* بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة،۱۴۱۷ق. | * بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة،۱۴۱۷ق. | ||
* راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تصحیح صفوان عدنان، دمشق، دارالقلم-الدارالشامیة، ۱۴۱۲ق. | * راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تصحیح صفوان عدنان، دمشق، دارالقلم-الدارالشامیة، ۱۴۱۲ق. | ||
* غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، دارالمعرفه، بیتا. | * غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، دارالمعرفه، بیتا. | ||
* قرشی، | * قرشی، باقرشریف، حیاة الإمام موسی بن جعفر علیهماالسلام، تحقیق مهدی باقر قرشی، بیجا، مهر دلدار، ۱۴۲۹ق. | ||
* | * فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، موسسة النشر الاسلامی، بیتا. | ||
* | * کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق. | ||
* مفید، محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، كنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق. | * مفید، محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، كنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق. | ||
* ورام، ابن ابیفراس، | * ورام، ابن ابیفراس، مجموعه ورام، مکتبه فقهیه، قم، ۱۴۱۰ق. | ||
* نراقی، محمدمهدی، | * نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیتا. | ||
*[http://www.riqh.ac.ir/post/69664 «کتاب مهار خشم»]، پژوهشگاه قرآن و حدیث، مشاهده ۱۶ تیر ۱۳۹۹ش. | *[http://www.riqh.ac.ir/post/69664 «کتاب مهار خشم»]، پژوهشگاه قرآن و حدیث، مشاهده ۱۶ تیر ۱۳۹۹ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |
ویرایش