|
|
خط ۲۰: |
خط ۲۰: |
| ===داستان خضر در قرآن=== | | ===داستان خضر در قرآن=== |
| {{اصلی|داستان خضر و موسی}} | | {{اصلی|داستان خضر و موسی}} |
| خلاصهای از آنچه قرآن درباره ملاقات موسی و خضر و وقایع پس از آن نقل کرده، از این قرار است:
| | :'''داستان خضر و موسی''' داستانی قرآنی در مورد ملاقات و همراهی موسی(ع) با خضر. این همراهی به درخواست و اصرار حضرت موسی(ع) بود. خضر با وجود مخالفت اولیه، با این شرط که موسی(ع) هیچ سوالی از او نپرسد، همراهی را قبول میکند. در این همراهی سه عملِ سوراخ کردن کشتی، کشتن نوجوان و تجدید بنای دیوار توسط حضرت خضر رخ داد. موسی(ع) در هر سه مورد اعتراض کرده و همین، سبب جدایی این دو میشود. خضر در انتهاء علت کارهایی که انجام داد را گفت. این داستان یکبار در قرآن نقل شده و میان مفسران و متکلمان گفتگوهای بسیاری در مورد این داستان وجود داشته و دارد.<ref>رجوع کنید به: [[داستان خضر و موسی]]</ref> |
| :موسی به همراه جوانی که در منابع اسلامی [[یوشع بن نون]]، خواهرزاده و جانشین موسی، دانسته شده است<ref>برای نمونه رجوع کنید به: مقاتلبن سلیمان، تفسیر مقاتل، ذیل کهف: ۶۰؛ مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، ج۷، ص۱۰۳؛ ابنبابویه، علل الشرایع، ۱۳۸۵-۱۳۸۶، ج۱، ص۱۶۰</ref> به سوی مجمعالبحرین میرود. در آنجا وقتی موسی از همراهش میخواهد که ماهیای را که با خود برداشته بودند، برای خوردن بیاورد. وی خبر میدهد که ماهی زنده شده و به دریا رفته و او فراموش کرده است بگوید. حضرت موسی این را نشانهای برای یافتن فردی که برای دیدارش به سفر آمده بود، معرفی میکند و به مکانی که ماهی در آنجا زنده شده بود، بازمیگردند، شخصی را ملاقات میکنند که [[خدا]] از جانب خود «رحمت» و «علم» به او عطا کرده است. موسی از او (خضر) اجازه همراهی میخواهد و پاسخ میشنود که تو نمیتوانی همپای من صبر کنی. با اصرار موسی همراه هم به راه میافتند، به شرط اینکه حضرت موسی از کارهایی که میبیند، سؤالی نکند تا به موقع حقیقت کارها آشکار شود. در راه سوار کشتی میشوند و خضر شروع به سوراخ کردن آن میکند. موسی به این کار اعتراض میکند و با توبیخ خضر، یعنی یادآوری همان نکته که به وی هشدار داده بود، مواجه میشود. در ادامه مسیر نوجوانی را میبینند و خضر بیمقدمه او را میکشد. مجدداً موسی از خضر انتقاد میکند و با توبیخ دوم خضر روبهرو میشود. در ادامه راه وارد قریهای میشوند که اهالیاش از غذا دادن به آنها ابا میکنند و خضر در آنجا دیواری در حال ریزش را بازسازی میکند. بار دیگر موسی بر خضر خرده میگیرد و اینبار خضر به موسی میگوید که دیگر باید از هم جدا شویم. اما برای آگاه ساختن موسی، علت کارهای سهگانهاش را توضیح میدهد: سبب سوراخ کردن کشتی این بود که آن کشتی به چند بینوا تعلق داشت و معیوب کردن آن موجب میشد که پادشاه از غصب آن صرفنظر کند؛ کشتن نوجوان برای آن بود که مبادا پدر و مادر مؤمنش را به [[کفر]] وادارد؛ در زیر آن دیوار نیز گنجی متعلق به دو نوجوان [[یتیم]] از پدری نیکوکار قرار داشت که بازسازی آن موجب میشد آن دو پس از سن [[بلوغ]] به حقشان برسند.<ref>رجوع کنید به: کهف: آیات۶۰-۸۲</ref>
| |
|
| |
|
| ==در منابع حدیثی اهل سنت== | | ==در منابع حدیثی اهل سنت== |