Automoderated users، confirmed، مدیران
۱۳۶
ویرایش
جز (←آثار مترتب بر تمکین: ویرایش و تصحیح) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[فروردین]]|روز=[[۱۶]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Fallah }} | {{در دست ویرایش ۲|ماه=[[فروردین]]|روز=[[۱۶]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Fallah }} | ||
==تعریف لغوی تمکین== | ==تعریف لغوی تمکین== | ||
تمكین در لغت به دو معنا است:۱- سلطه و اختیار دادن به دیگری است<ref> تاج العروس، ج9 ، ص 349 .</ref>؛۲- مستقر کردن و تثبیت کردن<ref> مجمع البحرين، ج 3، ص 1712.</ref> | |||
==تعریف اصطلاحی تمکین== | ==تعریف اصطلاحی تمکین== | ||
در کتابهای طهارت، صلات و تجارت و نکاح، اصطلاح تمکین به کار رفته است. اما این اصطلاح بیشتر با مباحث مربوط به نکاح نمود دارد. | |||
در کتاب نکاح، تمکین به دو | |||
تمکین عام، به معنی قبول ریاست شوهر بر خانواده و محترم شمردن اراده او در تربیت فرزندان و اداره مالی و اخلاقی خانواده است. و تمکین خاص ناظر به رابطه جنسی زن با شوهر و پاسخ دادن به خواسته های مشروع او است. | در کتاب نکاح، تمکین به معنای پاسخ دادن زن به خواسته های مشروع جنسی همسر خود تعریف شده است<ref>المبسوط في فقه الإمامية، ج6، ص: 11</ref> اما در کتاب های حقوقی تمکین دارای دو معنای اصطلاحی است. تمکین عام، به معنی قبول ریاست شوهر بر خانواده و محترم شمردن اراده او در تربیت فرزندان و اداره مالی و اخلاقی خانواده است. و تمکین خاص ناظر به رابطه جنسی زن با شوهر و پاسخ دادن به خواسته های مشروع او است.<ref> صفایی ـ امامی، سیدحسن ـ اسداللّه . حقوق خانواده، دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1371، ج1، ص173.</ref> | ||
==مخاطب حکم به تمکین== | ==مخاطب حکم به تمکین== | ||
تمكین در كلام فقیهان و حقوقدانان، به معنای برآوردن نیازهای جنسی مرد از طرف زن تعریف شده است. اما سوال اساسی و مهم این است كه آیا واقعا تمكین (به مبنای پاسخ گویی به نیازهای مشروع و غریضه طبیعی هر یك از زوجین), فقط تكلیفی یك جانبه است و فقط زن باید به این نیاز مرد پاسخ دهد و نیاز زن در این زمینه نادیده گرفته شده است، یا این كه برآوردن چنین نیاز مشروعی، تكلیفی دو جانبه بوده، همانطور كه معنای آیه «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» ، نیز چنین است. هر چند موقعیتهای هر یك از زوجین به دلیل شغل، وظیفه تامین معاش خانواده و... اقتضائاتی دارد كه میزان این پاسخگویی را متفاوت مینماید. این توهم و تصور كه تمكین نیازی یك طرفه میباشد، اشتباه است؛ زیرا چنین نیاز طبیعی و مشروع، نیازی مشترك و عادلانه میباشد. شهید مطهری در خصوص اصل عدالت میفرمایند: «اصل عدل كه یكی از اركان كلام و فقه اسلامی است, همان اصلی است كه قانون تطابق عقل و شرع را در اسلام به وجود آورده است. یعنی از نظر فقه اسلامی ـ حداقل فقه شیعه ـ اگر ثابت بشود كه عدل ایجاب میكند، فلان قانون باید چنین باشد نه چنان و اگر چنان باشد ظلم است و خلاف عدالت است، ناچار باید بگوییم حكم شرع هم همین است. زیرا شرع اسلام طبق اصلی كه خود تعلیم داده هرگز از محور عدالت و حقوق فطری و طبیعی خارج نمیشود. علمای اسلام با تبیین و توضیح اصل عدل, پایه فلسفه حقوق را بنا نهادهاند». بنابراین پاسخ متعارف به نیازهای جنسی طرفین وظیفهای مشترك و دو جانبه است كه از جمله حكمتهای ازدواج ارضای این نیاز طبیعی در انسان میباشد. لذا در تفسیر آیه «لا تضار والدة بولدها» ,روایاتی صحیح از ائمه اطهار وارد شده است, كه در تبیین این موضوع مهم جلوه میكند. امام صادق (ع) میفرماید: «بسیار اتفاق میافتد كه زن هنگام جماع دست رد به سینه شوهر میزد و میگوید: میترسم حامله شوم، با این كه من بچهدار هستم و همچنین شوهر از جماع خودداری میكرد و میگوید: میترسم حامله شوی... لذا در اسلام خدای تعالی نهی كرد از این كه مرد موجب زیان زن گردد یا زن باعث ضرر مرد شود». بنابراین شارع حتی به خاطر فرزند و این كه احتمال دارد دوباره حامله شود و به فرزند آسیب برسد, اجازه نداده هر یك از زوجین، نیازهای جنسی همدیگر را نادیده بگیرند و به آن پاسخ ندهند. | |||
یكی از فقهای معاصر در تفسیر این روایت مینویسد: «این روایت دلالت دارد به این كه بر مرد جایز نیست از جماع با زن به دلیل ترس از حامله شدن, امتناع كند و زوجه حق دارد، شوهر را به این امر فرا خواند... سیاق روایت اشاره به حق جماع هر یك از زوجین دارد و با مطالبه یكی از آنها دیگری حق امتناع ندارد». دلیل محكمتر این كه در قرآن كریم آمده است: «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» , خداوند متعال در این آیه پس از جواز آمیزش زوجین در شبهای ماه مبارك رمضان؛ تشبیه بسیار زیبایی را بكار میبرد و میفرماید: زنان لباس و جامه یا پوششی هستند برای شما (مردان) و شما نیز جامه و پوشش برای آنان هستید. علامه طباطبائی در این رابطه میفرماید: «این دو جمله از قبیل استعاره است، برای این كه هر یك از زن و شوهر طرف مقابل را از رفتن به دنبال فسق و فجور و اشاعه دادن آن در بین افراد نوع بشر جلوگیری میكند پس در حقیقت مرد لباس و ساتر زن و زن ساتر مرد است». از این رو اگر تمكین خاص را وظیفه مختص زن به شمار آید، چگونه معنای آیه در عمل, تحقق پیدا خواهد كرد. اگر مرد وظیفهای به طور متعارف در پاسخگویی به نیاز مشروع زن نداشته باشد، چگونه میتواند از فسق و فجور ممانعت كند. لذا تصور این امر كه تمكین خاص امری یك جانبه و تنها تكلیف زن میباشد؛ نه تنها امری معقول و منطقی نبوده بلكه مورد تایید شارع مقدس هم نمیباشد. سؤالی كه به ذهن خطور میكند این است كه چرا در كلام فقها و متون حقوقی، هر جا بحث تمكین خاص مطرح شده، تمكین زوجه مورد بررسی قرار گرفته است. | |||
این مساله را فقها در باب نشوز زن مطرح كردهاند و ضمانت اجرای آن را ترك انفاق قرار دادهاند. از این رو مشهور فقها تمكین را مبنای نفقه میدانند و بدین جهت كه این مبنا هیچ مستندی از كتاب و سنت ندارد ؛ لذا فقط صرفا مستند به شهرت گردیده است. گروهی دیگر از فقها, مبنای نفقه را صرفا عقد نكاح قرار دادهاند و معتقدند: با انعقاد عقد، تمام حقوق و تكالیف زوجین استقرار مییابد و نفقه به محض انعقاد عقد نكاح بر زوج واجب میشود. ظاهراً قانون مدنی ایران نیز به تبعیت از این نظر مبنای نفقه را عقد میداند و از ماده ۱۱۰۸و ۱۱۰۶ ق.م. چنین استنباط میشود كه نشوز مانع استحقاق نفقه است؛ یعنی ضمانت اجرای نشوز را ترك انفاق میدانند. برخی دیگر انفاق را از زمان شروع عملی زندگی مشترك واجب میدانند و حق ریاست یا تكلیف سرپرستی عملی را مبنای نفقه قرار دادهاند و برخی از فقها ادله وجوب نفقه را منصرف به زمانی میكنند كه زن عملاً تحت سرپرستی مرد در آید. | |||
از | از این رو طرح بحث در باب نشوز زن و ضمانت اجرای آن به معنای وظیفة اختصاصی زن و عدم تكلیف مرد نیست. در نتیجه اصل تمكین را نباید تكلیف یك جانبه نسبت به زن دانست، بلكه وظیفهای است دو جانبه و اساساً فلسفه ازدواج، تولید نسل و ارضای نیازهای مشروع زوجین است و تحقق آیه «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» نیز چنین اقتضاء دارد. | ||
==حدود و شرایط تمکین== | ==حدود و شرایط تمکین== | ||
زن در هر شرایطی باید نسبت به شوهر خود تمکین کند و اگر تمکین نکند به عنوان ناشزه به شمار می آید اما اگر یکی از موارد ذیل باشد، خودداری زن از تمکین، نشوز محسوب نمی شود : | زن در هر شرایطی باید نسبت به شوهر خود تمکین کند و اگر تمکین نکند به عنوان ناشزه به شمار می آید اما اگر یکی از موارد ذیل باشد، خودداری زن از تمکین، نشوز محسوب نمی شود: | ||
۱- وجود موانع شرعی مانند حیض، احرام، اعتکاف واجب، روزه واجب | |||
۲- سفری که به اذن و اجازه شوهر باشد. | |||
۳- زوجه به جهت خوف ضرر بدنی، مالی یا شرافتی مجبور به خروج از منزل شوهر گردد. | |||
۴- زوجه مبتلا به مریضی رتقا، قرنا یا هر مرضی كه شرعاً مانع از استمتاع باشد. | |||
==آثار مترتب بر تمکین== | ==آثار مترتب بر تمکین== | ||
۱- در عقد موقت، بواسطه تمکین مهر واجب می شود.(در عقد دائم، مهر بواسطه عقد واجب می شود.) | |||
۲-زنی که تمکین می کند از حق قسمت بین زوجات بهره مند می شود. | |||
۳-زنی که تمکین می کند در عقد دائم مستحق نفقه است. | |||
در حقوق مدنی ایران برای عدم تمکین، آثار ذیل ذکر شده است: | در حقوق مدنی ایران برای عدم تمکین، آثار ذیل ذکر شده است: | ||
۱-عدم استحقاق زن نسبت به نفقه (مستنداً به ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی) | |||
۲-کسب اجازه ازدواج مجدد از دادگاه(مواد ۱۶ و ۱۷ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۵ بهمن ماه ۱۳۵۳). | |||
بنابراین برای آنکه مرد بتواند زن دوم بگیرد بایستی به دادگاه رجوع و با اثبات عدم تمکین همسرش، از دادگاه اجازه ی ازدواج مجدد بگیرد. | بنابراین برای آنکه مرد بتواند زن دوم بگیرد بایستی به دادگاه رجوع و با اثبات عدم تمکین همسرش، از دادگاه اجازه ی ازدواج مجدد بگیرد. | ||
۳-امکان طرح دعوی طلاق از سوی مرد | |||
{{احکام خانواده}} | {{احکام خانواده}} |