پرش به محتوا

میرزا کوچک‌خان جنگلی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Rezataran
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:میرزا کوچک خان جنگلی.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:میرزا کوچک خان جنگلی.jpg|بندانگشتی]]
'''میرزا یونس مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی''' فرزند میرزا بزرگ (۱۲۵۷ - ۱۱ آذر ۱۳۰۰ ه ش) متولد [[رشت]]، مشروطه خواه و رهبر جنبش جنگل است که بدلیل نابسامانی‌های داخلی بعد از [[مشروطه]] و تعرض و دخالت‌های بیگانگان در [[ایران]] قیام کرد و در رشت اعلام جمهوری کرد اما با بروز اختلافات داخلی در دولت رشت، توافق قوای روس و انگلیس و قدرت یافتن دولت مرکزی، نهضت شکست خورد و میرزا کوچک خان در برف و بوران گیر کرد و بر اثر سرما درگذشت.
'''میرزا یونس مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی''' فرزند میرزا بزرگ (۱۲۵۷ - ۱۱ آذر ۱۳۰۰ ه ش) متولد [[رشت]]، مشروطه خواه و رهبر جنبش جنگل است که بدلیل نابسامانی‌های داخلی بعد از [[مشروطه]] و تعرض و دخالت‌های بیگانگان در [[ایران]] قیام و در رشت اعلام جمهوری کرد اما با بروز اختلافات داخلی در دولت رشت، توافق قوای روس و انگلیس و قدرت یافتن دولت مرکزی، نهضت شکست خورد و میرزا کوچک خان در برف و بوران گرفتار شده و بر اثر سرما درگذشت.


==زندگی نامه==
==زندگی نامه==
یونس معروف به میرزا کوچک در سال ۱۲۹۸ هق (۱۲۵۹ هش / ۱۸۸۰ م) در محله استاد سرای رشت متولد شد. چون پدر یونس میرزا بزرگ نام داشت، لذا یونس از کودکی به میرزا کوچک شهرت یافته و تا پایان عمر به نام کوچک خان یا کوچک جنگلی معروفیت یافت. وی در دوران کودکی و جوانی در صالح آباد رشت و مدرسه جامع و مدرسه محمودیه تهران [[صرف]] و [[نحو]] و مقدمات علوم دینی را فرا گرفت. اما حوادث و انقلابات کشور، مسیر افکارش را تغییر داد و به صف مجاهدان مشروطیت پیوست.{{سخ}}
یونس معروف به میرزا کوچک در سال ۱۲۹۸ ه‍.ق (۱۲۵۹ ه‍.ش / ۱۸۸۰ م) در محله استاد سرای رشت متولد شد. چون پدر یونس میرزا بزرگ نام داشت، یونس از کودکی به میرزا کوچک شهرت یافته و تا پایان عمر به نام کوچک خان یا کوچک جنگلی معروفیت یافت. وی در دوران کودکی و جوانی در صالح آباد رشت و مدرسه جامع و مدرسه محمودیه تهران [[صرف]] و [[نحو]] و مقدمات علوم دینی را فرا گرفت. اما حوادث و انقلابات کشور، مسیر افکارش را تغییر داد و به صف مجاهدان مشروطیت پیوست.
در عهد پادشاهی [[مظفر الدین شاه|مظفر الدین شاه]] که پادشاهی مریض و ناتوان بود و زمام امور کشور را به دست عین الدوله صدر اعظم خویش سپرده بود، ظلم و ستم صدر اعظم و دیگر درباریان و وقوع چند حادثه به گسترش نارضایتی عمومی کمک کرد. او در رشت عده‌ای از روحانیون را با خود همراه کرد و گروه «مجمع روحانیون» را تشکیل داد و تدریجاً آنها را مسلح کرد.{{سخ}}
 
مقارن تحصن علما در سفارت عثمانی، او نیز در شه بندی رشت متحصن شد و به دنبال قتل آقا بالا خان سردار افخم در واقعه مشروطیت به مجاهدین پیوست و در فتح [[قزوین]] شرکت کرد و هنگامی که هجوم به تهران لازم آمد مجدداً کوچک خان به ماموریت جنگی اعزام و با اردوی خود از کرج تا [[تهران]] و در تهران تا تحصن محمد علی شاه به سفارت روس منتهای دلیری نشان داد وی در جنگ سه روز مجاهدین با قوای استبداد مامور جبهه قزاقخانه بود.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref>{{سخ}}
در عهد پادشاهی [[مظفر الدین شاه|مظفر الدین شاه]] که پادشاهی مریض و ناتوان بود و زمام امور کشور را به دست عین الدوله صدر اعظم خویش سپرده بود، ظلم و ستم صدر اعظم و دیگر درباریان و وقوع چند حادثه به گسترش نارضایتی عمومی کمک کرد. او در رشت عده‌ای از روحانیون را با خود همراه کرد و گروه «مجمع روحانیون» را تشکیل داد و تدریجاً آنها را مسلح کرد.
میرزا کوچک خان در شورش شاهسون‌ها همراه یفرم خان و سردار اسعد به کمک [[ستارخان]] شتافت. لیکن مریض شده و به [[تهران]] برگشت و با طغیان ترکمن‌ها که به تحریک شاه مخلوع روی داده بود دواطلب جنگ شد و به گمش تپه رفت. در یکی از جنگل‌ها گلوله خورد و به بادکوبه و [[تفلیس]] برده شد و پس از چند ماه مداوا و معالجه به گیلان بازگشت. برگشتنش مقارن ختم غائله محمد علی شاه در گمش تپه بود. از آنجا که به علت فعالیت‌های آزادی خواهانه‌اش به امر قونسول تزاری از حق اقامت در موطن محروم شده بود، به [[تهران]] آمده و بر ضد تجاوزات و بیدادگری‌های روسیه تزاری به فعالیت پرداخت.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref>
 
مقارن تحصن علما در سفارت عثمانی، او نیز در شه بندی رشت متحصن شد و به دنبال قتل آقا بالا خان سردار افخم در واقعه مشروطیت به مجاهدین پیوست و در فتح [[قزوین]] شرکت کرد و هنگامی که هجوم به تهران لازم آمد مجدداً کوچک خان به ماموریت جنگی اعزام و با اردوی خود از کرج تا [[تهران]] و در تهران تا تحصن محمد علی شاه به سفارت روس منتهای دلیری نشان داد وی در جنگ سه روز مجاهدین با قوای استبداد مامور جبهه قزاقخانه بود.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref>
 
میرزا کوچک خان در شورش شاهسَوَن‌ها همراه یفرم خان و سردار اسعد به کمک [[ستارخان]] شتافت. لیکن مریض شده و به [[تهران]] برگشت و با طغیان ترکمن‌ها که به تحریک شاه مخلوع روی داده بود دواطلب جنگ شد و به گمش تپه رفت. در یکی از جنگل‌ها گلوله خورد و به بادکوبه و [[تفلیس]] برده شد و پس از چند ماه مداوا و معالجه به گیلان بازگشت. برگشتنش مقارن ختم غائله محمد علی شاه در گمش تپه بود. از آنجا که به علت فعالیت‌های آزادی خواهانه‌اش به امر قونسول تزاری از حق اقامت در موطن محروم شده بود، به [[تهران]] آمده و بر ضد تجاوزات و بیدادگری‌های روسیه تزاری به فعالیت پرداخت.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref>


==تحصیلات==
==تحصیلات==
خط ۱۳: خط ۱۶:
==فعالیت‌های سیاسی==
==فعالیت‌های سیاسی==
===ٰرهبری هیات اتحاد اسلام===
===ٰرهبری هیات اتحاد اسلام===
هم زمان با اوج گیری [[نهضت مشروطه]] در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند<ref>فصلنامه زمانه، شماره ۱۵.</ref> و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران یک طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال ۱۲۸۹ شمسی، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و مدتی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری شد.{{سخ}}
هم زمان با اوج گیری [[نهضت مشروطه]] در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند<ref>فصلنامه زمانه، شماره ۱۵.</ref> و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران یک طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال ۱۲۸۹ شمسی، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و مدتی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری شد.  
در سال ۱۲۹۴ شمسی، به جای «''مجلس اتّحاد''» «''هیأت اتّحاد اسلام''» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل شد. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود را خدمت به [[اسلام]] و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیۀ فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیتۀ اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به ۲۷ نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال ۱۲۹۶ شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «''نهضت جنگل''» و «''حزب جنگل''» نیز نامیده شده است.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص ۳۷۰.</ref>
در سال ۱۲۹۴ شمسی، به جای «''مجلس اتّحاد''» «''هیأت اتّحاد اسلام''» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل شد. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود را خدمت به [[اسلام]] و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیۀ فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیتۀ اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به ۲۷ نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال ۱۲۹۶ شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «''نهضت جنگل''» و «''حزب جنگل''» نیز نامیده شده است.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص ۳۷۰.</ref>


خط ۳۷: خط ۴۰:
*هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود در مقابل پرداخت قیمت‌، تسلیم نمایند.
*هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود در مقابل پرداخت قیمت‌، تسلیم نمایند.
*کالاهای بازرگانان ایرانی که در [[باکو]] ضبط شده تحویل حکومت ایران شود.
*کالاهای بازرگانان ایرانی که در [[باکو]] ضبط شده تحویل حکومت ایران شود.
*کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری واگذار شود.<ref>[http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=54 موسسه مطالعاات و پژوهش‌های سیاسی.]</ref>
*کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری واگذار شود.<ref>[http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=54 مؤسسه مطالعاات و پژوهش‌های سیاسی.]</ref>


===شکست نهضت جنگل===
===شکست نهضت جنگل===
پس‌ از کودتای‌۱۲۹۹ ش‌، رضاخان ‌سردار سپه ‌در صدد حمله ‌به ‌گیلان‌ بود ولی ‌دولت ‌سیدضیاءالدین ‌طباطبایی نمایندگانی‌ را به‌ جنگل‌ اعزام‌ کرد، ولی‌ میرزا که ‌سیدضیاء را خائن ‌و عامل ‌انگلیس‌ می‌دانست‌، از همکاری‌ با وی‌ امتناع ‌کرد. در ۱۳ مرداد ۱۳۰۰ سران ‌نهضت‌، دولت‌ جمهوری‌ شورایی‌ گیلان‌ را تشکیل ‌دادند. با وجود تشکیل‌ دولت‌ جدید، اختلافاتی بین اعضا ایجاد شد.{{سخ}}
پس از کودتای‌۱۲۹۹ ش‌، رضاخان سردار سپه در صدد حمله به گیلان بود ولی دولت سیدضیاءالدین طباطبایی نمایندگانی را به جنگل اعزام کرد، ولی میرزا که سیدضیاء را خائن و عامل انگلیس می‌دانست‌، از همکاری با وی امتناع کرد. در ۱۳ مرداد ۱۳۰۰ سران نهضت‌، دولت جمهوری شورایی گیلان را تشکیل دادند. با وجود تشکیل دولت جدید، اختلافاتی بین اعضا ایجاد شد.  
روتشتاین ‌در اجرای‌ سیاست ‌دولت ‌شوروی‌ در نامه‌ای ‌به ‌میرزا خواستار پایان ‌دادن ‌به ‌نهضت‌ شد. میرزا مسئله ‌را منوط‌ به ‌در نظر گرفتن ‌منافع ‌مردم ‌و دفاع‌ از استقلال ‌ایران ‌به ‌وسیله‌ دولت ‌مرکزی‌ دانست‌ ولی ‌در ملاقات ‌نمایندگان ‌میرزا با روتشتاین‌، معلوم‌ شد که‌ هدف ‌دولت ‌شوروی‌ از خاتمه ‌دادن ‌به‌ جنبش‌ جنگل ‌اجرای‌ موافقتها با دولت ‌انگلستان ‌بوده ‌است‌.{{سخ}}
روتشتاین در اجرای سیاست دولت شوروی در نامه‌ای به میرزا خواستار پایان دادن به نهضت شد. میرزا مسئله را منوط به در نظر گرفتن منافع مردم و دفاع از استقلال ایران به وسیله دولت مرکزی دانست ولی در ملاقات نمایندگان میرزا با روتشتاین‌، معلوم شد که هدف دولت شوروی از خاتمه دادن به جنبش جنگل اجرای موافقتها با دولت انگلستان بوده است‌.  
با ادامه ‌اختلاف‌ میان‌ اعضای‌ دولت ‌جدید، در ۶ مهر ۱۳۰۰ تنی‌چند از طرفداران ‌میرزا (بدون‌ اطلاع ‌میرزا) به ‌جلسه ‌اعضای ‌دولت‌ حمله ‌کردند. این ‌واقعه ‌موجب‌ بروز برخوردهای‌ مسلحانه ‌میان ‌نیروهای‌ نهضت شد و به ‌قوای ‌دولت‌ مرکزی‌، که ‌با حمایت‌ تسلیحاتی ‌و شرکت ‌افسران ‌انگلیسی ‌به ‌سوی‌ رشت‌ حرکت‌ می‌کردند، امکان‌ داد تا به ‌سهولت ‌گیلان ‌را به ‌تصرف‌ درآورد. با میانجیگری ‌کلانتر اف‌ (وابسته ‌نظامی ‌سفارت‌ شوروی‌) و محمودخان ‌میرپنج‌، که ‌همراه ‌نیروهای‌ دولت‌ مرکزی ‌به ‌فرماندهی ‌رضاخان‌، سردار سپه‌، بودند، خالوقربان ‌تسلیم‌ قوای ‌دولتی ‌شد و رشت ‌را تحویل ‌داد و احسان‌اللّه‌خان ‌نیز به ‌همراه‌ عده‌ای ‌از مجاهدان‌ قفقازی‌ به ‌باکو اعزام‌شدند رشت‌ به ‌تصرف‌ نیروهای ‌دولتی‌در آمد، ولی ‌میرزا با وجود خیانت ‌عده‌ای ‌از یارانش‌، به‌جنگ‌ و گریز در جنگلهای ‌گیلان‌ ادامه ‌داد.<ref>دانشنامه جهان اسلام.جلد : ۱ صفحه : ۵۱۰۹.</ref>
با ادامه اختلاف میان اعضای دولت جدید، در ۶ مهر ۱۳۰۰ تنی‌چند از طرفداران میرزا (بدون اطلاع میرزا) به جلسه اعضای دولت حمله کردند. این واقعه موجب بروز برخوردهای مسلحانه میان نیروهای نهضت شد و به قوای دولت مرکزی‌، که با حمایت تسلیحاتی و شرکت افسران انگلیسی به سوی رشت حرکت می‌کردند، امکان داد تا به سهولت گیلان را به تصرف درآورد. با میانجیگری کلانتر اف (وابسته نظامی سفارت شوروی‌) و محمودخان میرپنج‌، که همراه نیروهای دولت مرکزی به فرماندهی رضاخان‌، سردار سپه‌، بودند، خالوقربان تسلیم قوای دولتی شد و رشت را تحویل داد و احسان‌اللّه‌خان نیز به همراه عده‌ای از مجاهدان قفقازی به باکو اعزام‌شدند رشت به تصرف نیروهای دولتی‌در آمد، ولی میرزا با وجود خیانت عده‌ای از یارانش‌، به‌جنگ و گریز در جنگلهای گیلان ادامه داد.<ref>دانشنامه جهان اسلام.جلد : ۱ صفحه : ۵۱۰۹.</ref>


==درگذشت==
==درگذشت==
[[پرونده:Mirzatomb.JPG|بندانگشتی]]
[[پرونده:Mirzatomb.JPG|بندانگشتی]]
میرزا کوچک خان پس از حدود هفت سال مبارزه و جنگ و گریز با تعداد اندکی از یاران خود برای جمع آوری قوا به طرف خلخال حرکت کرد که در برف و بوران اسیر گشت و جان خود را از دست داد. با درگذشت وی در روز دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۰۰ هجری خورشیدی نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.{{سخ}}
میرزا کوچک خان پس از حدود هفت سال مبارزه و جنگ و گریز با تعداد اندکی از یاران خود برای جمع آوری قوا به طرف خلخال حرکت کرد که در برف و بوران اسیر گشت و جان خود را از دست داد. با درگذشت وی در روز دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۰۰ هجری خورشیدی نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.  
جسد کوچک خان در گیلوان با مراقبت احترام آمیز آقا سید نصرالله گیلوانی به خاک سپرده شد. در گیلوان جسد کوچک خان به دست افراد سالار شجاع برادر سردار مقتدر طالشی افتاد. یکی از آنان سر وی را جدا کرد که به نشانه پایان روزگار او به تهران منتقل و به سردار سپه(رضاخان) ارائه شد. در نهایت سرش در گورستان حسن‌آباد تهران در نقطه نامعلومی دفن شد که بعداً از جانب یاران جنگلی محل دفن شناسایی شد.{{سخ}}
جسد کوچک خان در گیلوان با مراقبت احترام آمیز آقا سید نصرالله گیلوانی به خاک سپرده شد. در گیلوان جسد کوچک خان به دست افراد سالار شجاع برادر سردار مقتدر طالشی افتاد. یکی از آنان سر وی را جدا کرد که به نشانه پایان روزگار او به تهران منتقل و به سردار سپه(رضاخان) ارائه شد. در نهایت سرش در گورستان حسن‌آباد تهران در نقطه نامعلومی دفن شد که بعداً از جانب یاران جنگلی محل دفن شناسایی شد.  
چند سال پس از این واقعه که گورستان حسن‌آباد شبانه‌ زیر و رو می‌شد تا مؤسسات آتش‌نشانی را در آنجا مستقر شود، سر کوچک خان به وسیله آزادیخواهان که در لباس کارگران شب درآمده بودند ربوده شد و به وسیله میرزاخان سیگاری به رشت انتقال یافت و در اختیار کربلایی کاس آقا (حسام) معروف به خیاط که از وفاداران به آزادی بود، قرار گرفت که در جلسه‌ای شبانه مورد شناسایی و تأیید یاران جنگلی حاضر قرار گرفت. سپس در ایوان مرقد سلیمان داراب به امانت سپرده شد. به سال ۱۳۲۱ خورشیدی جسد کوچک خان بنا به وصیتی که کرده بود پس از تحصیل فتوا از مجتهدان زمان از گیلوان به رشت انتقال یافت و بر زیر تپه‌ای مقابل بقعه سلیمان داراب به خاک سپرده شد بعداً بر آن بارگاهی ساخته شد.<ref> [http://pajuhesh.irc.ir/Product/book/show/id/1710/book_keyword//occasion//index/1/indexId/195553 گلی‌زواره، غلامرضا، تندیس استقامت و پایداری، نسخه الکترونیکی.]</ref>
چند سال پس از این واقعه که گورستان حسن‌آباد شبانه زیر و رو می‌شد تا مؤسسات آتش‌نشانی را در آنجا مستقر شود، سر کوچک خان به وسیله آزادیخواهان که در لباس کارگران شب درآمده بودند ربوده شد و به وسیله میرزاخان سیگاری به رشت انتقال یافت و در اختیار کربلایی کاس آقا (حسام) معروف به خیاط که از وفاداران به آزادی بود، قرار گرفت که در جلسه‌ای شبانه مورد شناسایی و تأیید یاران جنگلی حاضر قرار گرفت. سپس در ایوان مرقد سلیمان داراب به امانت سپرده شد. به سال ۱۳۲۱ خورشیدی جسد کوچک خان بنا به وصیتی که کرده بود پس از تحصیل فتوا از مجتهدان زمان از گیلوان به رشت انتقال یافت و بر زیر تپه‌ای مقابل بقعه سلیمان داراب به خاک سپرده شد بعداً بر آن بارگاهی ساخته شد.<ref> [http://pajuhesh.irc.ir/Product/book/show/id/1710/book_keyword//occasion//index/1/indexId/195553 گلی‌زواره، غلامرضا، تندیس استقامت و پایداری، نسخه الکترونیکی.]</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}
==منابع==
==منابع==
*مجله ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند) » تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).
*مجله ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).
*[http://pajuhesh.irc.ir/Product/book/show/id/1710/book_keyword//occasion//index/1/indexId/195553 گلی زواره، ميرزا كوچك خان تنديس استقامت و پايداري، نسخه الکترونیکی].
*[http://pajuhesh.irc.ir/Product/book/show/id/1710/book_keyword//occasion//index/1/indexId/195553 گلی زواره، میرزا کوچک خان تندیس استقامت و پایداری، نسخه الکترونیکی].
*[http://www.ir-psri.com/Show.php? سایت موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی].
*[http://www.ir-psri.com/Show.php? سایت مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی].
*روزنامه ی جنگل، سال اول، شماره ی ۲۸.
*روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸.
*دانشنامه جهان اسلام، جلد۱، صفحه: ۵۱۰۹.
*دانشنامه جهان اسلام، جلد۱، صفحه: ۵۱۰۹.
*نشریه نامه جامعه، شماره ۳۹.
*نشریه نامه جامعه، شماره ۳۹.
کاربر ناشناس