پرش به محتوا

میرزا کوچک‌خان جنگلی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
مقارن تحصن علما در سفارت عثمانی، او نیز در شه بندی رشت متحصن شد و به دنبال قتل آقا بالا خان سردار افخم در واقعه مشروطیت به مجاهدین پیوست و در فتح [[قزوین]] شرکت کرد و هنگامی که هجوم به تهران لازم آمد مجدداً کوچک خان به ماموریت جنگی اعزام و با اردوی خود از کرج تا [[تهران]] و در تهران تا تحصن محمد علی شاه به سفارت روس منتهای دلیری نشان داد وی در جنگ سه روز مجاهدین با قوای استبداد مامور جبهه قزاقخانه بود.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref>
مقارن تحصن علما در سفارت عثمانی، او نیز در شه بندی رشت متحصن شد و به دنبال قتل آقا بالا خان سردار افخم در واقعه مشروطیت به مجاهدین پیوست و در فتح [[قزوین]] شرکت کرد و هنگامی که هجوم به تهران لازم آمد مجدداً کوچک خان به ماموریت جنگی اعزام و با اردوی خود از کرج تا [[تهران]] و در تهران تا تحصن محمد علی شاه به سفارت روس منتهای دلیری نشان داد وی در جنگ سه روز مجاهدین با قوای استبداد مامور جبهه قزاقخانه بود.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref>


میرزا کوچک خان در شورش شاهسَوَن‌ها همراه یفرم خان و سردار اسعد به کمک [[ستارخان]] شتافت. لیکن مریض شده و به [[تهران]] برگشت و با طغیان ترکمن‌ها که به تحریک شاه مخلوع روی داده بود دواطلب جنگ شد و به گمش تپه رفت. در یکی از جنگل‌ها گلوله خورد و به بادکوبه و [[تفلیس]] برده شد و پس از چند ماه مداوا و معالجه به گیلان بازگشت. برگشتنش مقارن ختم غائله محمد علی شاه در گمش تپه بود. از آنجا که به علت فعالیت‌های آزادی خواهانه‌اش به امر قونسول تزاری از حق اقامت در موطن محروم شده بود، به [[تهران]] آمده و بر ضد تجاوزات و بیدادگری‌های روسیه تزاری به فعالیت پرداخت.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref>
میرزا کوچک خان در شورش شاهسَوَن‌ها همراه یفرم خان و سردار اسعد به کمک [[ستارخان]] شتافت. لیکن مریض شده و به [[تهران]] برگشت و با طغیان ترکمن‌ها که به تحریک شاه مخلوع روی داده بود دواطلب جنگ شد و به گمش تپه رفت. در یکی از جنگ‌ها گلوله خورد و به بادکوبه و [[تفلیس]] برده شد و پس از چند ماه مداوا و معالجه به گیلان بازگشت. برگشتنش مقارن ختم غائله محمد علی شاه در گمش تپه بود. از آنجا که به علت فعالیت‌های آزادی خواهانه‌اش به امر قونسول تزاری از حق اقامت در موطن محروم شده بود، به [[تهران]] آمده و بر ضد تجاوزات و بیدادگری‌های روسیه تزاری به فعالیت پرداخت.<ref>ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه بیرجند)» تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۴ (۱۸ صفحه - از۱۴۱تا ۱۵۸).</ref>


==تحصیلات==
==تحصیلات==
خط ۱۵: خط ۱۵:


==فعالیت‌های سیاسی==
==فعالیت‌های سیاسی==
===ٰرهبری هیات اتحاد اسلام===
===رهبری هیات اتحاد اسلام===
هم زمان با اوج گیری [[نهضت مشروطه]] در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند<ref>فصلنامه زمانه، شماره ۱۵.</ref> و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران یک طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال ۱۲۸۹ شمسی، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و مدتی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری شد.  
هم زمان با اوج‌گیری [[نهضت مشروطه]] در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند<ref>فصلنامه زمانه، شماره ۱۵.</ref> و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال ۱۲۸۹ شمسی، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و مدتی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری شد.
در سال ۱۲۹۴ شمسی، به جای «''مجلس اتّحاد''» «''هیأت اتّحاد اسلام''» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل شد. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود را خدمت به [[اسلام]] و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیۀ فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیتۀ اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به ۲۷ نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال ۱۲۹۶ شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «''نهضت جنگل''» و «''حزب جنگل''» نیز نامیده شده است.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص ۳۷۰.</ref>
 
در سال ۱۲۹۴ شمسی، به جای «''مجلس اتّحاد''» «''هیأت اتّحاد اسلام''» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل شد. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند و میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود را خدمت به [[اسلام]] و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیۀ فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیتۀ اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به ۲۷ نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال ۱۲۹۶ شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «''نهضت جنگل''» و «''حزب جنگل''» نیز نامیده شده است.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص ۳۷۰.</ref>


===فعالیت‌های نهضت جنگل===
===فعالیت‌های نهضت جنگل===
[[پرونده:یاران میرزا کوچک خان.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:یاران میرزا کوچک خان.jpg|بندانگشتی]]
در فروردین ۱۲۹۷، فداییان نهضت جنگل، پس از چند درگیری با نیروهای انگلیسی مواضع مهم راه رشت – منجیل را در اختیار خود گرفتند. در خرداد ۱۲۹۷، نیروی «''کلنل پیچرا خوف''» افسر روسی که قصد بازگشت از ایران را داشت با «''ژنرال دانسترویل''» انگلیسی که او نیز می‌خواست از طریق انزلی به بادکوبه برود هم پیمان شدند و نیروهای روسی در منجیل با فداییان «''کمیتۀ اتحاد اسلام''» به نبرد پرداختند، در حالی که زره پوش‌ها و هواپیماهای انگلیس هم برای کمک به او به حرکت درآمده بودند. «پیچراخوف» راه منجیل تا رشت و انزلی را گشود و پس از گشوده شدن این راه، نیروهای انگلیسی در دو طرف راه مستقر شدند. در این میان نیروی «کمیتۀ اتحاد اسلام» رشت را تصرف کرد، امّا پس از ده روز نیروهای انگلیسی به کمک زره پوش‌ها و هواپیماها رشت را تسخیر کردند. در ۲۷ مرداد ۱۲۹۷، میان نمایندگان کمیتۀ اتحاد اسلام با نمایندگان انگلیس در رشت قراردادی امضا شد. امضای این قرارداد چنان اختلاف نظر پدید آورد که میرزا کوچک خان به ناچار انحلال کمیتۀ اتحاد اسلام را اعلام داشت و کمیته انقلابی گیلان را تشکیل داد. شماری از سران کمیته اتحاد اسلام کناره گیری کردند و شماری از افراد در کمیتۀ انقلابی گیلان عضویت یافتند.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص ۳۷۰.</ref>
در فروردین ۱۲۹۷، فداییان نهضت جنگل، پس از چند درگیری با نیروهای انگلیسی مواضع مهم راه رشت – منجیل را در اختیار خود گرفتند. در خرداد ۱۲۹۷، نیروی «''کلنل پیچراخوف''» افسر روسی که قصد بازگشت از ایران را داشت با «''ژنرال دانسترویل''» انگلیسی که او نیز می‌خواست از طریق انزلی به بادکوبه برود هم پیمان شدند و نیروهای روسی در منجیل با فداییان «''کمیتۀ اتحاد اسلام''» به نبرد پرداختند، در حالی که زره پوش‌ها و هواپیماهای انگلیس هم برای کمک به او به حرکت درآمده بودند. «پیچراخوف» راه منجیل تا رشت و انزلی را گشود و پس از گشوده شدن این راه، نیروهای انگلیسی در دو طرف راه مستقر شدند. در این میان نیروی «کمیتۀ اتحاد اسلام» رشت را تصرف کرد، امّا پس از ده روز نیروهای انگلیسی به کمک زره پوش‌ها و هواپیماها رشت را تسخیر کردند. در ۲۷ مرداد ۱۲۹۷، میان نمایندگان کمیتۀ اتحاد اسلام با نمایندگان انگلیس در رشت قراردادی امضا شد. امضای این قرارداد چنان اختلاف نظر پدید آورد که میرزا کوچک خان به ناچار انحلال کمیتۀ اتحاد اسلام را اعلام داشت و کمیته انقلابی گیلان را تشکیل داد. شماری از سران کمیته اتحاد اسلام کناره گیری کردند و شماری از افراد در کمیتۀ انقلابی گیلان عضویت یافتند.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص ۳۷۰.</ref>


===واکنش حکومت و انگلستان===
===واکنش حکومت و انگلستان===
برای از بین بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله در بهمن ۱۲۹۷، به وسیلۀ سید محمد تدین، پیام صلحی برای کوچک خان رهبر نهضت فرستاد و از او خواست که نیروی مسلح خود را در اختیار دولت قرار دهد، میرزا نپذیرفت. وثوق الدوله در۱۸ اسفند ۱۲۹۷، تیمور تاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد و در خرداد ۱۲۹۸، کلنل «''استاروسلسکی''» فرماندۀ نیروی قزاق با اختیارات تام، مأمور سرکوب نهضت گیلان شد. در عملیات تسخیر رشت توپخانه و هواپیماهای نظامی انگلیس هم شرکت داشتند. پیش از حملۀ «''کلنل تکاچینکف''» از تهران نامۀ تأمین برای میزرا نوشتند، ولی میرزا نپذیرفت و پس از درگیری‌های فراوان عده‌ای از سران نهضت از جمله دکتر حشمت که پزشک بود و به واسطۀ خدمات پزشکی محبوبیت زیادی در لاهیجان کسب کرده بود و در آن جا یک گروه چند صد نفری به نام «''نظام ملی''» گرد آورده بود، تسلیم نیروی دولتی در رشت شد. نیروهای دولتی تصمیم گرفتند، او را به واسطۀ نزدیک بودن به میرزا آزاد کرده تا او میرزا را ترغیب به تسلیم کند و اگر موفق شد یا نشد خود را پس از ده روز معرفی نماید، امّا دکتر حشمت، پس از بازگشت به لاهیجان دچار تردید شد و چون بازگشت او به تأخیر افتاد، یک گردان مأمور دستگیری او شد. او با گردان دولتی درگیر و شماری از افراد «''نظام ملی''» کشته شدند و دکتر حشمت دستگیر و در دادگاه نظامی در ۴ اردیبهشت ۱۲۹۸، محکوم به اعدام شد.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص ۳۷۰.</ref>
برای از بین بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله در بهمن ۱۲۹۷، به وسیلۀ سید محمد تدین، پیام صلحی برای کوچک خان رهبر نهضت فرستاد و از او خواست که نیروی مسلح خود را در اختیار دولت قرار دهد، میرزا نپذیرفت. وثوق الدوله در۱۸ اسفند ۱۲۹۷، تیمور تاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد و در خرداد ۱۲۹۸، کلنل «''استاروسلسکی''» فرماندۀ نیروی قزاق با اختیارات تام، مأمور سرکوب نهضت گیلان شد. در عملیات تسخیر رشت توپخانه و هواپیماهای نظامی انگلیس هم شرکت داشتند. پیش از حملۀ «''کلنل تکاچینکف''» از تهران نامۀ تأمین برای میزرا نوشتند، ولی میرزا نپذیرفت و پس از درگیری‌های فراوان عده‌ای از سران نهضت از جمله دکتر حشمت که پزشک بود و به واسطۀ خدمات پزشکی محبوبیت زیادی در لاهیجان کسب کرده بود و در آن جا یک گروه چند صد نفری به نام «''نظام ملی''» گرد آورده بود، تسلیم نیروی دولتی در رشت شد.
 
نیروهای دولتی تصمیم گرفتند، او را به واسطۀ نزدیک بودن به میرزا آزاد کرده تا او میرزا را ترغیب به تسلیم کند و اگر موفق شد یا نشد خود را پس از ده روز معرفی نماید، امّا دکتر حشمت، پس از بازگشت به لاهیجان دچار تردید شد و چون بازگشت او به تأخیر افتاد، یک گردان مأمور دستگیری او شد. او با گردان دولتی درگیر و شماری از افراد «''نظام ملی''» کشته شدند و دکتر حشمت دستگیر و در دادگاه نظامی در ۴ اردیبهشت ۱۲۹۸، محکوم به اعدام شد.<ref>روزنامۀ جنگل، سال اول، شمارۀ ۲۸، به نقل از انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، عباسعلی عمید زنجانی، ص ۳۷۰.</ref>


===نهضت جنگل و رهبران انقلاب اکتبر روسیه===
===نهضت جنگل و رهبران انقلاب اکتبر روسیه===
خط ۳۳: خط ۳۶:


*اصول کمونیسم در ایران از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و تبلیغات به اجراگذارده شود.
*اصول کمونیسم در ایران از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و تبلیغات به اجراگذارده شود.
*حکومت جمهوری انقلابی توسط میرزابرقرار شود.
*حکومت جمهوری انقلابی توسط میرزا برقرار شود.
*پس از ورود میرزا به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان‌، هرنوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، بدون مخالفت روسیه ایجاد شود.
*پس از ورود میرزا به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان‌، هرنوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، بدون مخالفت روسیه ایجاد شود.
*مقدرات انقلاب به دست این حکومت سپرده شود و شوروی‌ها درایران مداخله ننمایند.
*مقدرات انقلاب به دست این حکومت سپرده شود و شوروی‌ها در ایران مداخله ننمایند.
*هیچ قشونی بدون اجازه وتصویب حکومت انقلابی ایران زائد بر قوای موجود (۲هزار نفر) از شوروی به ایران وارد نشوند.
*هیچ قشونی بدون اجازه وتصویب حکومت انقلابی ایران زائد بر قوای موجود (۲هزار نفر) از شوروی به ایران وارد نشوند.
*مخارج این قشون به عهده ایران است‌.
*مخارج این قشون به عهده ایران است‌.
*هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود در مقابل پرداخت قیمت‌، تسلیم نمایند.
*هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود در مقابل پرداخت قیمت‌، تسلیم نمایند.
*کالاهای بازرگانان ایرانی که در [[باکو]] ضبط شده تحویل حکومت ایران شود.
*کالاهای بازرگانان ایرانی که در [[باکو]] ضبط شده تحویل حکومت ایران شود.
*کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری واگذار شود.<ref>[http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=54 مؤسسه مطالعاات و پژوهش‌های سیاسی.]</ref>
*کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری واگذار شود.<ref>[http://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=54 مؤسسه مطالعاات و پژوهشهای سیاسی.]</ref>


===شکست نهضت جنگل===
===شکست نهضت جنگل===
پس از کودتای‌۱۲۹۹ ش‌، رضاخان سردار سپه در صدد حمله به گیلان بود ولی دولت سیدضیاءالدین طباطبایی نمایندگانی را به جنگل اعزام کرد، ولی میرزا که سیدضیاء را خائن و عامل انگلیس می‌دانست‌، از همکاری با وی امتناع کرد. در ۱۳ مرداد ۱۳۰۰ سران نهضت‌، دولت جمهوری شورایی گیلان را تشکیل دادند. با وجود تشکیل دولت جدید، اختلافاتی بین اعضا ایجاد شد.  
پس از کودتای۱۲۹۹ ش‌، رضاخان سردار سپه در صدد حمله به گیلان بود ولی دولت سیدضیاءالدین طباطبایی نمایندگانی را به جنگل اعزام کرد، ولی میرزا که سیدضیاء را خائن و عامل انگلیس می‌دانست، از همکاری با وی امتناع کرد. در ۱۳ مرداد ۱۳۰۰ سران نهضت، دولت جمهوری شورایی گیلان را تشکیل دادند. با وجود تشکیل دولت جدید، اختلافاتی بین اعضا ایجاد شد.
روتشتاین در اجرای سیاست دولت شوروی در نامه‌ای به میرزا خواستار پایان دادن به نهضت شد. میرزا مسئله را منوط به در نظر گرفتن منافع مردم و دفاع از استقلال ایران به وسیله دولت مرکزی دانست ولی در ملاقات نمایندگان میرزا با روتشتاین‌، معلوم شد که هدف دولت شوروی از خاتمه دادن به جنبش جنگل اجرای موافقتها با دولت انگلستان بوده است‌.  
 
با ادامه اختلاف میان اعضای دولت جدید، در ۶ مهر ۱۳۰۰ تنی‌چند از طرفداران میرزا (بدون اطلاع میرزا) به جلسه اعضای دولت حمله کردند. این واقعه موجب بروز برخوردهای مسلحانه میان نیروهای نهضت شد و به قوای دولت مرکزی‌، که با حمایت تسلیحاتی و شرکت افسران انگلیسی به سوی رشت حرکت می‌کردند، امکان داد تا به سهولت گیلان را به تصرف درآورد. با میانجیگری کلانتر اف (وابسته نظامی سفارت شوروی‌) و محمودخان میرپنج‌، که همراه نیروهای دولت مرکزی به فرماندهی رضاخان‌، سردار سپه‌، بودند، خالوقربان تسلیم قوای دولتی شد و رشت را تحویل داد و احسان‌اللّه‌خان نیز به همراه عده‌ای از مجاهدان قفقازی به باکو اعزام‌شدند رشت به تصرف نیروهای دولتی‌در آمد، ولی میرزا با وجود خیانت عده‌ای از یارانش‌، به‌جنگ و گریز در جنگلهای گیلان ادامه داد.<ref>دانشنامه جهان اسلام.جلد : ۱ صفحه : ۵۱۰۹.</ref>
روتشتاین در اجرای سیاست دولت شوروی در نامه‌ای به میرزا خواستار پایان دادن به نهضت شد. میرزا مسئله را منوط به در نظر گرفتن منافع مردم و دفاع از استقلال ایران به وسیله دولت مرکزی دانست ولی در ملاقات نمایندگان میرزا با روتشتاین، معلوم شد که هدف دولت شوروی از خاتمه دادن به جنبش جنگل اجرای موافقتها با دولت انگلستان بوده است.
 
با ادامه اختلاف میان اعضای دولت جدید، در ۶ مهر ۱۳۰۰ تنی چند از طرفداران میرزا (بدون اطلاع میرزا) به جلسه اعضای دولت حمله کردند. این واقعه موجب بروز برخوردهای مسلحانه میان نیروهای نهضت شد و به قوای دولت مرکزی، که با حمایت تسلیحاتی و شرکت افسران انگلیسی به سوی رشت حرکت می‌کردند، امکان داد تا به سهولت گیلان را به تصرف درآورد. با میانجیگری کلانتر اف (وابسته نظامی سفارت شوروی) و محمودخان میرپنج، که همراه نیروهای دولت مرکزی به فرماندهی رضاخان، سردار سپه، بودند، خالوقربان تسلیم قوای دولتی شد و رشت را تحویل داد و احسان‌اللّه‌خان نیز به همراه عده‌ای از مجاهدان قفقازی به باکو اعزام شدند رشت به تصرف نیروهای دولتی در آمد، ولی میرزا با وجود خیانت عده‌ای از یارانش، به جنگ و گریز در جنگلهای گیلان ادامه داد.<ref>دانشنامه جهان اسلام.جلد : ۱ صفحه : ۵۱۰۹.</ref>


==درگذشت==
==درگذشت==
[[پرونده:Mirzatomb.JPG|بندانگشتی]]
[[پرونده:آرامگاه میرزا کوچک خان جنگلی.jpg|بندانگشتی|250px]]
میرزا کوچک خان پس از حدود هفت سال مبارزه و جنگ و گریز با تعداد اندکی از یاران خود برای جمع آوری قوا به طرف خلخال حرکت کرد که در برف و بوران اسیر گشت و جان خود را از دست داد. با درگذشت وی در روز دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۰۰ هجری خورشیدی نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.  
میرزا کوچک خان پس از حدود هفت سال مبارزه و جنگ و گریز با تعداد اندکی از یاران خود برای جمع آوری قوا به طرف خلخال حرکت کرد که در برف و بوران اسیر گشت و جان خود را از دست داد. با درگذشت وی در روز دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۰۰ هجری خورشیدی نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.
جسد کوچک خان در گیلوان با مراقبت احترام آمیز آقا سید نصرالله گیلوانی به خاک سپرده شد. در گیلوان جسد کوچک خان به دست افراد سالار شجاع برادر سردار مقتدر طالشی افتاد. یکی از آنان سر وی را جدا کرد که به نشانه پایان روزگار او به تهران منتقل و به سردار سپه(رضاخان) ارائه شد. در نهایت سرش در گورستان حسن‌آباد تهران در نقطه نامعلومی دفن شد که بعداً از جانب یاران جنگلی محل دفن شناسایی شد.  
 
چند سال پس از این واقعه که گورستان حسن‌آباد شبانه زیر و رو می‌شد تا مؤسسات آتش‌نشانی را در آنجا مستقر شود، سر کوچک خان به وسیله آزادیخواهان که در لباس کارگران شب درآمده بودند ربوده شد و به وسیله میرزاخان سیگاری به رشت انتقال یافت و در اختیار کربلایی کاس آقا (حسام) معروف به خیاط که از وفاداران به آزادی بود، قرار گرفت که در جلسه‌ای شبانه مورد شناسایی و تأیید یاران جنگلی حاضر قرار گرفت. سپس در ایوان مرقد سلیمان داراب به امانت سپرده شد. به سال ۱۳۲۱ خورشیدی جسد کوچک خان بنا به وصیتی که کرده بود پس از تحصیل فتوا از مجتهدان زمان از گیلوان به رشت انتقال یافت و بر زیر تپه‌ای مقابل بقعه سلیمان داراب به خاک سپرده شد بعداً بر آن بارگاهی ساخته شد.<ref> [http://pajuhesh.irc.ir/Product/book/show/id/1710/book_keyword//occasion//index/1/indexId/195553 گلی‌زواره، غلامرضا، تندیس استقامت و پایداری، نسخه الکترونیکی.]</ref>
جسد کوچک خان در گیلوان با مراقبت احترام آمیز آقا سید نصرالله گیلوانی به خاک سپرده شد. در گیلوان جسد کوچک خان به دست افراد سالار شجاع برادر سردار مقتدر طالشی افتاد. یکی از آنان سر وی را جدا کرد که به نشانه پایان روزگار او به تهران منتقل و به سردار سپه(رضاخان) ارائه شد. در نهایت سرش در گورستان حسن‌آباد تهران در نقطه نامعلومی دفن شد که بعداً از جانب یاران جنگلی محل دفن شناسایی شد.
 
چند سال پس از این واقعه که گورستان حسن‌آباد شبانه زیر و رو می‌شد تا مؤسسات آتش‌نشانی را در آنجا مستقر شود، سر کوچک خان به وسیله آزادیخواهان که در لباس کارگران شب درآمده بودند ربوده شد و به وسیله میرزاخان سیگاری به رشت انتقال یافت و در اختیار کربلایی کاس آقا (حسام) معروف به خیاط که از وفاداران به آزادی بود، قرار گرفت که در جلسه‌ای شبانه مورد شناسایی و تأیید یاران جنگلی حاضر قرار گرفت. سپس در ایوان مرقد سلیمان داراب به امانت سپرده شد. به سال ۱۳۲۱ خورشیدی جسد کوچک خان بنا به وصیتی که کرده بود پس از تحصیل فتوا از مجتهدان زمان از گیلوان به رشت انتقال یافت و بر زیر تپه‌ای مقابل بقعه سلیمان داراب به خاک سپرده شد. بعداً بر آن بارگاهی ساخته شد.<ref> [http://pajuhesh.irc.ir/Product/book/show/id/1710/book_keyword//occasion//index/1/indexId/195553 گلی‌زواره، غلامرضا، تندیس استقامت و پایداری، نسخه الکترونیکی.]</ref>
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}
کاربر ناشناس