Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۵
ویرایش
(ایجاد مدخل) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
«مُشه (موسی) برگشت و از آن كوه پایین آمد و آن دو لوح ده فرمان گواه (بر تجلی خداوند به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) در كوه سینَی (سینا)) در دستش بود. لوحهایی كه بر دو روی آنها نوشته شده بود یعنی این طرف و آن طرف نوشته بود.* و این لوحها كار خداوند و خط، خط خداوند بود كه بر لوحها حک شده بود».<ref>تورات، سِفر خروج باب ۳۲، آیات ۱۵-۱۶.</ref> | «مُشه (موسی) برگشت و از آن كوه پایین آمد و آن دو لوح ده فرمان گواه (بر تجلی خداوند به فرزندان ییسرائل (اسرائیل) در كوه سینَی (سینا)) در دستش بود. لوحهایی كه بر دو روی آنها نوشته شده بود یعنی این طرف و آن طرف نوشته بود.* و این لوحها كار خداوند و خط، خط خداوند بود كه بر لوحها حک شده بود».<ref>تورات، سِفر خروج باب ۳۲، آیات ۱۵-۱۶.</ref> | ||
[[قرآن]] با اینکه تصریحی بر نزول الواح در میقات ندارد، با این حال اشاره میکند، پس از بازگشت از میقات و دیدن گوساله پرستی قوم، الواح را بر زمین زد<ref>سوره اعراف، آیه ۱۵۰.</ref> و پس از فروکش کردن عصبانیت دوباره آن را گرفت.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۵۴.</ref> | [[قرآن]] با اینکه تصریحی بر نزول الواح در میقات ندارد، با این حال اشاره میکند، حضرت موسی پس از بازگشت از میقات و دیدن گوساله پرستی قوم، الواح را بر زمین زد<ref>سوره اعراف، آیه ۱۵۰.</ref> و پس از فروکش کردن عصبانیت دوباره آن را گرفت.<ref>سوره اعراف، آیه ۱۵۴.</ref> | ||
برخی از مفسران همچون [[علامه طباطبایی]] این الواح را الواح تورات دانستهاند.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۵۰.</ref> | برخی از مفسران همچون [[علامه طباطبایی]] این الواح را الواح تورات دانستهاند.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۵۰.</ref> | ||
برخی نیز معتقدند این الواح قبل از نزول تورات بوده است.<ref>قرطبی، الجامع لأحكام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۷، ص۲۸۹.</ref> | برخی نیز معتقدند این الواح قبل از نزول تورات بوده است.<ref>قرطبی، الجامع لأحكام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۷، ص۲۸۹.</ref> | ||
[[رشید رضا]] نویسنده [[تفسیر المنار]] در مورد ارتباط الواح و تورات چنین میگوید: | [[رشید رضا]] نویسنده [[تفسیر المنار]] در مورد ارتباط الواح و تورات چنین میگوید: | ||
«الواح اول | «الواح بخش اول از شریعت بودند. در واقع این الواح به نوعی تورات اجمالی بودهاند و پس از آن، احکام تفصیلی در عبادات، معاملات و ... در زمانهای مختلف و به صورت تدریجی نازل شده است. این نوع نزول در مورد قرآن نیز وجود دارد».<ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج ۹، ص.۱۶۴</ref> | ||
==تعداد الواح== | ==تعداد الواح== |