پرش به محتوا

ناصر خسرو قبادیانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Kmhoseini
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
| تأثیرگرفته از    =
| تأثیرگرفته از    =
}}
}}
'''ناصر خسرو قبادیانی''' ([[سال ۳۹۴ هجری قمری|۳۹۴ق]]/[[قبادیان (بلخ)]] ـ [[سال ۴۶۸ هجری قمری|۴۶۸ق]]/[[یمگان (بدخشان)]]) متکلم، شاعر، نویسنده و جهانگرد [[قرن پنجم هجری قمری|قرن پنجم]] که مذهب [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] داشت. ناصر خسرو در جوانی به تحصیل علوم پرداخت و به دربار [[غزنویان]] و سپس [[سلجوقیان]] راه یافت. در [[سال ۴۳۷ هجری قمری|۴۳۷ق]] به جهت خوابی که دید، کارهای دولتی را رها کرد و به سفر [[حج]] رفت. در این سفر به [[مصر]] رفت. چندسالی در این کشور که مرکز حکومت [[فاطمیان]] بود، ماند و با پیوستن به فرقه [[اسماعیلیه]] به تبلیغ عقاید آنان پرداخت. حاکمان [[سلجوقی]] در صدد کشتن وی برآمدند، پس به ناچار به [[بدخشان]] فرار کرد. سرانجام در [[سال ۴۶۸ هجری قمری|۴۶۸ق]] در روستای یمگان در ولایت بدخشان [[افغانستان]] فوت کرد.
'''ناصر خسرو قبادیانی''' ([[سال ۳۹۴ هجری قمری|۳۹۴ق]]/[[قبادیان (بلخ)]] ـ [[سال ۴۶۸ هجری قمری|۴۶۸ق]]/[[یمگان (بدخشان)]]) متکلم، شاعر، نویسنده و جهانگرد [[قرن پنجم هجری قمری|قرن پنجم]] که مذهب [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] داشت. ناصر خسرو در جوانی به تحصیل علوم پرداخت و به دربار [[غزنویان]] و سپس [[سلجوقیان]] راه یافت. در [[سال ۴۳۷ هجری قمری|۴۳۷ق]] در پی خوابی که دید، کارهای دولتی را رها کرد و به سفر [[حج]] رفت. در این سفر به [[مصر]] رفت. چندسالی در این کشور که مرکز حکومت [[فاطمیان]] بود، ماند و با پیوستن به فرقه [[اسماعیلیه]] به تبلیغ عقاید آنان پرداخت. حاکمان [[سلجوقی]] در صدد کشتن وی برآمدند، پس به ناچار به [[بدخشان]] فرار کرد. سرانجام در [[سال ۴۶۸ هجری قمری|۴۶۸ق]] در روستای یمگان در ولایت بدخشان [[افغانستان]] فوت کرد.


از آثار ناصر خسرو می‌توان به سفرنامه و دیوان اشعار اشاره کرد. در آثار او ارادت به [[پیامبراکرم|پیامبر]] و [[اهل بیت]] نمود فراوان دارد. در دیوان این شاعر بیش از ۶۰ مضمون و اندرز که ترجمه و یا برگرفته از سخنان [[امیرالمؤمنین]] است، یافت می‌شود.
از آثار ناصر خسرو می‌توان به سفرنامه و دیوان اشعار اشاره کرد. در آثار او ارادت به [[پیامبراکرم|پیامبر]] و [[اهل بیت]] نمود فراوان دارد. در دیوان این شاعر بیش از ۶۰ مضمون و اندرز که ترجمه و یا برگرفته از سخنان [[امیرالمؤمنین]] است، یافت می‌شود.
خط ۴۲: خط ۴۲:
وی در تفسیر[[حدیث سفینه]] می‌نویسد:«[[کشتی نوح]] چوب نیست؛ بل [[اهل بیت]] رسول است و نیز [[طوفان نوح]] آب نیست؛ بل جهل و ضلالت است که هلاک عاصیان است.»<ref>ناصر خسرو، جامع الحکمتین، ص۱۸۱.</ref>
وی در تفسیر[[حدیث سفینه]] می‌نویسد:«[[کشتی نوح]] چوب نیست؛ بل [[اهل بیت]] رسول است و نیز [[طوفان نوح]] آب نیست؛ بل جهل و ضلالت است که هلاک عاصیان است.»<ref>ناصر خسرو، جامع الحکمتین، ص۱۸۱.</ref>


او در کتاب «وجه دین» که رساله عملی محسوب می‌شود درباره اثبات وصایت [[حضرت علی]] پرادخته و می‌نویسد:«وصی [[حضرت آدم|آدم]] مولانا [[شیث]] بود علیه‌السلام و وصی [[نوح]] مولانا [[سام پسر نوح|سام]] بود علیه‌السلام و وصی [[ابراهیم]] مولانا [[اسماعیل نبی|اسماعیل]] بود علیه‌السلام و وصی [[حضرت موسی|موسی]] مولانا [[هارون (پیامبر)|هارون]] بود علیه‌السلام و وصی [[عیسی]] مولانا [[شمعون]] بود علیه‌السلام و وصی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد]] مصطفی [[امام علی|علی المرتضی]] بود علیه‌السلام.»<ref>ناصر خسرو، وجه دین، ۱۳۹۷ق، ص۶۴</ref>
او در کتاب «وجه دین» که رساله عملی محسوب می‌شود به اثبات وصایت [[حضرت علی]] پرداخته و می‌نویسد:«وصی [[حضرت آدم|آدم]] مولانا [[شیث]] بود علیه‌السلام و وصی [[نوح]] مولانا [[سام پسر نوح|سام]] بود علیه‌السلام و وصی [[ابراهیم]] مولانا [[اسماعیل نبی|اسماعیل]] بود علیه‌السلام و وصی [[حضرت موسی|موسی]] مولانا [[هارون (پیامبر)|هارون]] بود علیه‌السلام و وصی [[عیسی]] مولانا [[شمعون]] بود علیه‌السلام و وصی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد]] مصطفی [[امام علی|علی المرتضی]] بود علیه‌السلام.»<ref>ناصر خسرو، وجه دین، ۱۳۹۷ق، ص۶۴</ref>


ناصر خسرو در سفرنامه، نام حضرت علی را بارها با ذکر سلام و احترام یاد کرده است. در خوان الاخوان حضرت علی را به همراه اولیا و رسول و امامان، [[واسطه فیض]] دانسته و این گونه می‌گوید : «اگر کسی بی‌این میانجیان توحید جوید معطل است.»<ref>ناصر خسرو، خوان‌الاخوان،۱۳۳۸ش، ص۱۲۹.</ref>
ناصر خسرو در سفرنامه، نام حضرت علی را بارها با ذکر سلام و احترام یاد کرده است. در خوان الاخوان حضرت علی را به همراه اولیا و رسول و امامان، [[واسطه فیض]] دانسته و این گونه می‌گوید : «اگر کسی بی‌این میانجیان توحید جوید معطل است.»<ref>ناصر خسرو، خوان‌الاخوان،۱۳۳۸ش، ص۱۲۹.</ref>
کاربر ناشناس