Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
جز (ویکیسازی) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
با اینکه جامعۀ دروز بسته است، اما اهتمام آنان به [[وجوب]] [[تقیه]] و سرّی نگه داشتن عقاید باعث شده است تا با پیروان ادیان دیگر زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند. | با اینکه جامعۀ دروز بسته است، اما اهتمام آنان به [[وجوب]] [[تقیه]] و سرّی نگه داشتن عقاید باعث شده است تا با پیروان ادیان دیگر زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند. | ||
دروزیان به طور کلی در مناطق کوهستانی زندگی میکنند و امروزه غالباً در مناطقی از [[سوریه]]، [[لبنان]] و [[فلسطین]] ساکنند و | دروزیان به طور کلی در مناطق کوهستانی زندگی میکنند و امروزه غالباً در مناطقی از [[سوریه]]، [[لبنان]] و [[فلسطین]] ساکنند و هر کدام رهبری مستقل دارند. از مهمترین رهبران سیاسی دروزیان لبنان کمال جنبلاط مؤسس حزب سیاسی الحزب التقدمی الاشتراکی (حزب سوسیالیست ترقیخواه) بود. اکنون [[ولید جنبلاط]] رهبری سیاسی دروزیان لبنان را بر عهده دارد. دروزیان لبنان در حوادث اخیر سوریه، از بشار اسد حمایت کردند. | ||
برخی اندیشمندان معاصر دروزی، با تبیین مبانی مذهب دروز بر طبق اصول [[اسلام|اسلامی]] و [[قرآن|قرآنی]]، در تلاشند تا آن را جزو [[مذاهب اسلامی]] معرفی کنند. | برخی اندیشمندان معاصر دروزی، با تبیین مبانی مذهب دروز بر طبق اصول [[اسلام|اسلامی]] و [[قرآن|قرآنی]]، در تلاشند تا آن را جزو [[مذاهب اسلامی]] معرفی کنند. | ||
==انتساب== | ==انتساب== | ||
در وجه انتساب این فرقه به دروزیه آرای مختلفی وجود دارد<ref>هانی ابومصلح غالب، ص۴۸-۴۹؛ برغوثی | در وجه انتساب این فرقه به دروزیه آرای مختلفی وجود دارد<ref>هانی ابومصلح غالب، ص۴۸-۴۹؛ برغوثی ص۵-۷</ref> که بر اساس مشهورترین آنها، این عنوان برگرفته از نام محمد بن اسماعیل درزی است.<ref>ندیم نایف حمزه، ص۶۸؛ حتی، لبنان فی التاریخ، ص۳۱۵؛ هاجسون، ص۱۰</ref> اما خود دروزیان این انتساب را نمیپذیرند و با [[تبری]] جستن از تعالیم درزی، خود را موحدون مینامند.<ref>هشی، فی الاسماعیلیین و الدروز، ص۱۰۷؛ عسراوی، ص۱۵۳</ref> | ||
==تعالیم و باورها== | ==تعالیم و باورها== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
'''نظریۀ تجلی''' | '''نظریۀ تجلی''' | ||
نظریۀ تجلی، که گاه از آن به کشف الهی تعبیر میشود، از بنیانیترین اعتقادات دروزیه است.<ref> انور یاسین و همکاران، ص۱۱۲؛ سامی نسیب مکارم، ص۱۰۵</ref> تجلی خدا در ۷۲ دور از عمر حیات جهان ...}} در قالب العلی الاعلی بوده که قبل از دور هفتاد و یکم رخ نموده و مدت آن در مجموع ۷۰ دور و برابر با ۳۴۳ میلیون سال بوده است. ظهور انسان و [[سجده|سجدۀ]] [[ملائکه|ملائکه]] در مقابل او در همین ادوار بوده است.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۳۴، ۱۵۱؛ کتاب النقط و الدوایر، ص۴۴</ref> آنگاه خدا در دور هفتاد و یکم در قالب البارّ متجلی شده است.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۱۳-۱۱۸؛ کتاب النقط و الدوایر، ص۴۴؛ برای آگاهی بیشتر از این دور انور یاسین و همکاران، ص۱۴۱-۱۴۷</ref> | نظریۀ تجلی، که گاه از آن به کشف الهی تعبیر میشود، از بنیانیترین اعتقادات دروزیه است.<ref> انور یاسین و همکاران، ص۱۱۲؛ سامی نسیب مکارم، ص۱۰۵</ref> تجلی خدا در ۷۲ دور از عمر حیات جهان...}} در قالب العلی الاعلی بوده که قبل از دور هفتاد و یکم رخ نموده و مدت آن در مجموع ۷۰ دور و برابر با ۳۴۳ میلیون سال بوده است. ظهور انسان و [[سجده|سجدۀ]] [[ملائکه|ملائکه]] در مقابل او در همین ادوار بوده است.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۳۴، ۱۵۱؛ کتاب النقط و الدوایر، ص۴۴</ref> آنگاه خدا در دور هفتاد و یکم در قالب البارّ متجلی شده است.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۱۳-۱۱۸؛ کتاب النقط و الدوایر، ص۴۴؛ برای آگاهی بیشتر از این دور انور یاسین و همکاران، ص۱۴۱-۱۴۷</ref> | ||
در دورۀ «البارّ» عقل در «آدم صفاالکی» یا «شَطنیل» ظاهر شد؛ شطنیل مردم را به [[توحید]] و دوری از مشرکین فرا خواند. قومی دعوت او را پذیرا شدند که شطنیل آنان را به سبب جدایی از مشرکین به «بنّ» نامبردار کرد.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۱۴</ref>در نهایت، در این دور مردم به سوی مشرکان متمایل شدند، و البارّ بر آنان خشم گرفت و شریعتهایی پیاپی به واسطۀ [[حضرت نوح|نوح]]، [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت عیسی|عیسی]]، [[محمد|محمد صلی الله علیه و آله و سلم]] و [[محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق|محمد بن اسماعیل]] برای آنها فرستاد.<ref>سائل الحکمة، ص۱۲۰-۱۲۲، ۲۶۳؛ نیز انور یاسین و همکاران، | در دورۀ «البارّ» عقل در «آدم صفاالکی» یا «شَطنیل» ظاهر شد؛ شطنیل مردم را به [[توحید]] و دوری از مشرکین فرا خواند. قومی دعوت او را پذیرا شدند که شطنیل آنان را به سبب جدایی از مشرکین به «بنّ» نامبردار کرد.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۱۴</ref>در نهایت، در این دور مردم به سوی مشرکان متمایل شدند، و البارّ بر آنان خشم گرفت و شریعتهایی پیاپی به واسطۀ [[حضرت نوح|نوح]]، [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]، [[حضرت موسی|موسی]]، [[حضرت عیسی|عیسی]]، [[محمد|محمد صلی الله علیه و آله و سلم]] و [[محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق|محمد بن اسماعیل]] برای آنها فرستاد.<ref>سائل الحکمة، ص۱۲۰-۱۲۲، ۲۶۳؛ نیز انور یاسین و همکاران، ص۱۴۴-۱۴۷</ref> | ||
پس از فترتی طولانی، خدا در دور هفتاد و دوم به ترتیب در ابو زکریا، علی، مُعل، القائم بامرالله، فرزند معل، منصور بالله، المُعِزّ، العزیز و سرانجام در [[الحاکم بامر الله]] متجلی شد.<ref>رسائل الحکمة، ص۲۶۶-۲۶۹</ref>این ادوار تجلی حجتی برای خلق، و غایب شدن [[معبود]] از انظار برای آزمایش [[ایمان]] موحدان است.<ref>سائل الحکمة، ص۲۷۱</ref> | پس از فترتی طولانی، خدا در دور هفتاد و دوم به ترتیب در ابو زکریا، علی، مُعل، القائم بامرالله، فرزند معل، منصور بالله، المُعِزّ، العزیز و سرانجام در [[الحاکم بامر الله]] متجلی شد.<ref>رسائل الحکمة، ص۲۶۶-۲۶۹</ref>این ادوار تجلی حجتی برای خلق، و غایب شدن [[معبود]] از انظار برای آزمایش [[ایمان]] موحدان است.<ref>سائل الحکمة، ص۲۷۱</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در حال حاضر نیز خدا به سبب رواج کفر در بین مردم برای همیشه خود را از آنان مخفی کرده است.<ref>محمد کامل حسین، ص۱۰۹</ref> | در حال حاضر نیز خدا به سبب رواج کفر در بین مردم برای همیشه خود را از آنان مخفی کرده است.<ref>محمد کامل حسین، ص۱۰۹</ref> | ||
دروزیه معتقدند که خدای واحد برای آخرین بار آشکارا در شخص الحاکم بامر الله متجلی شده است و نباید کسی را در پرستش الحاکم شریک کرد.<ref>رسائل الحکمة، ص۷۸، ۲۶۹-۲۷۰</ref>به همین سبب دین خود را دین توحید مینامند. <ref>دفتری، ص۲۳۰</ref> | دروزیه معتقدند که خدای واحد برای آخرین بار آشکارا در شخص الحاکم بامر الله متجلی شده است و نباید کسی را در پرستش الحاکم شریک کرد.<ref>رسائل الحکمة، ص۷۸، ۲۶۹-۲۷۰</ref>به همین سبب دین خود را دین توحید مینامند.<ref>دفتری، ص۲۳۰</ref> | ||
به نظر دروزیان تجلی خدا در صورت بشری، که از آن به تجلی لاهوت در ناسوت تعبیر میشود، این لطف را دارد که چون متعلَّق تجلی از جنس خود بشر است انسان بهتر میتواند با او انس بگیرد و به او تقرب جوید. <ref>رسائل الحکمة، ص۲۵۰-۲۵۱، ۲۵۸؛ نیز حامد بن سیرین، ص۷۴</ref> | به نظر دروزیان تجلی خدا در صورت بشری، که از آن به تجلی لاهوت در ناسوت تعبیر میشود، این لطف را دارد که چون متعلَّق تجلی از جنس خود بشر است انسان بهتر میتواند با او انس بگیرد و به او تقرب جوید.<ref>رسائل الحکمة، ص۲۵۰-۲۵۱، ۲۵۸؛ نیز حامد بن سیرین، ص۷۴</ref> | ||
به نظر آنها این تجلی بشری سزاوارتر و با حکمت و [[عدل]] خدا سازگارتر است تا تجلی خدا بر درختی که به واسطۀ آن با موسی سخن گفت.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۴۲، ۵۲۹</ref>انسانی که خدا در او متجلی میشود دو جنبۀ لاهوتی و ناسوتی دارد. تبیین این مسئله همواره از مناقشه آمیزترین مباحث دروزیان بوده است.<ref>نبیه محمود سعدی، سفر التکوین الفلسفی فی مذهب الموحدین (الدروز)، ص۲۳۰-۲۳۱</ref>الحاکم حقیقتی لاهوتی دارد که وصف ناپذیر است، با حواس درک نمیشود و منزه از زمان و مکان است.<ref>رسائل الحکمة، ص۷۷-۷۸، ۱۴۶</ref> | به نظر آنها این تجلی بشری سزاوارتر و با حکمت و [[عدل]] خدا سازگارتر است تا تجلی خدا بر درختی که به واسطۀ آن با موسی سخن گفت.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۴۲، ۵۲۹</ref>انسانی که خدا در او متجلی میشود دو جنبۀ لاهوتی و ناسوتی دارد. تبیین این مسئله همواره از مناقشه آمیزترین مباحث دروزیان بوده است.<ref>نبیه محمود سعدی، سفر التکوین الفلسفی فی مذهب الموحدین (الدروز)، ص۲۳۰-۲۳۱</ref>الحاکم حقیقتی لاهوتی دارد که وصف ناپذیر است، با حواس درک نمیشود و منزه از زمان و مکان است.<ref>رسائل الحکمة، ص۷۷-۷۸، ۱۴۶</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
در نظام فکری دروزیان، برخلاف [[فاطمیان]]، بین حدود عُلوی و سِلفی دوگانگی وجود ندارد، بلکه حدود جسمانی همان حدود روحانی و عُلوی است نه مطابق آنها.<ref>حامد بن سیرین، ص۵۶۳</ref> | در نظام فکری دروزیان، برخلاف [[فاطمیان]]، بین حدود عُلوی و سِلفی دوگانگی وجود ندارد، بلکه حدود جسمانی همان حدود روحانی و عُلوی است نه مطابق آنها.<ref>حامد بن سیرین، ص۵۶۳</ref> | ||
از زمان کنارهگیری مقتنی سلسله مراتب سازمان تبلیغی حمزه، از جمله مرتبۀ داعی و مراتب | از زمان کنارهگیری مقتنی سلسله مراتب سازمان تبلیغی حمزه، از جمله مرتبۀ داعی و مراتب پایینتر آن، به تدریج کاربردش را از دست داد و مجموعۀ نوشتههای مقدّس دروزیان جای خود غایب را گرفت.<ref>دفتری، ص۲۳۱</ref> | ||
===تَقَمُّص=== | ===تَقَمُّص=== | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
از نظر دروزیان روح انسان جاودانه است و هنگام مرگ به جسم دیگر منتقل میشود. این انتقال شبیه برتنکردن پیراهن جدید است و از این رو این عقیده را تقمص مینامند.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۷۱؛ کتاب النقط و الدوایر، ص۳۰-۳۲؛ نیز ذبیانی، ص۱۹۶</ref> | از نظر دروزیان روح انسان جاودانه است و هنگام مرگ به جسم دیگر منتقل میشود. این انتقال شبیه برتنکردن پیراهن جدید است و از این رو این عقیده را تقمص مینامند.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۷۱؛ کتاب النقط و الدوایر، ص۳۰-۳۲؛ نیز ذبیانی، ص۱۹۶</ref> | ||
آنان در تأیید این عقیده به آیاتی از [[قرآن]]، مانند آیههای ۲۸، ۵۶، ۲۴۳ [[سوره بقره]]، [[آیه|آیۀ]] ۶۶ [[سوره حج|سورۀ حج]]، آیۀ ۱۱ [[سوره روم|سورۀ روم]]، استناد میجویند.<ref>مرسل نصیر، | آنان در تأیید این عقیده به آیاتی از [[قرآن]]، مانند آیههای ۲۸، ۵۶، ۲۴۳ [[سوره بقره]]، [[آیه|آیۀ]] ۶۶ [[سوره حج|سورۀ حج]]، آیۀ ۱۱ [[سوره روم|سورۀ روم]]، استناد میجویند.<ref>مرسل نصیر، معالم الحلال و الحرام عند الموحدین، ص۲۲۳</ref> | ||
ارواحانسانها همه با هم و به صورت یکباره خلق شده است؛ از این رو، تعداد آنها همواره ثابت و معین است و با گذشت زمان کم یا زیاد نمیشود.<ref>رسائل الحکمة، ص۵۳۵؛ نیز حامد بن سیرین، ص۳۹۶</ref> از سوی دیگر، تعداد ارواح [[ایمان|مؤمنان]] و [[کفر|کافران]] نیز از آغاز خلقت معین بوده است، و با مرگ یک مؤمن تنها یک مؤمن دیگر میتواند متولد شود و با مرگ یک [[شرک|مشرک]] مشرکی دیگر.<ref>امجد عزام، ص۶۳</ref> این اعتقاد، که بیانگر ثابت و معین بودن شمار دروزیان زنده نیز هست، در واقع فلسفۀ عدم پذیرش عضو جدید در جامعۀ دروزی را بیان میکند.<ref>انور یاسین و همکاران، ص۳۳۲-۳۳۳؛ بتس، ص۱۷</ref> | ارواحانسانها همه با هم و به صورت یکباره خلق شده است؛ از این رو، تعداد آنها همواره ثابت و معین است و با گذشت زمان کم یا زیاد نمیشود.<ref>رسائل الحکمة، ص۵۳۵؛ نیز حامد بن سیرین، ص۳۹۶</ref> از سوی دیگر، تعداد ارواح [[ایمان|مؤمنان]] و [[کفر|کافران]] نیز از آغاز خلقت معین بوده است، و با مرگ یک مؤمن تنها یک مؤمن دیگر میتواند متولد شود و با مرگ یک [[شرک|مشرک]] مشرکی دیگر.<ref>امجد عزام، ص۶۳</ref> این اعتقاد، که بیانگر ثابت و معین بودن شمار دروزیان زنده نیز هست، در واقع فلسفۀ عدم پذیرش عضو جدید در جامعۀ دروزی را بیان میکند.<ref>انور یاسین و همکاران، ص۳۳۲-۳۳۳؛ بتس، ص۱۷</ref> | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
===روز واپسین و قیامت=== | ===روز واپسین و قیامت=== | ||
چون روح جاودانه است و مرگ ندارد، محشر، [[معاد]] و رستاخیز | چون روح جاودانه است و مرگ ندارد، محشر، [[معاد]] و رستاخیز بیمعناست. در اندیشۀ دروزیان، یوم الاخر پایان مرحلۀ تکامل ارواح است و [[قیامت]] روزی است که [[توحید]] فراگیر شود و موحدان بر [[کفر]] و [[شرک]] پیروزی یابند و تقمص به پایان رسد.<ref>عبدالله نجار، ص۸۱</ref> | ||
در این روز ارواح صالح هر یک | در این روز ارواح صالح هر یک بهاندازۀ تکاملی که یافتهاند به عقل کلی متصل میشوند و هر کس بهاندازۀ اتصاف به عقل کلی [[ثواب]] کسب میکند. [[عذاب]] نیز ناشی از نرسیدن به این مراتب است. | ||
از نشانههای نزدیکی آن روز، تسلط مسیحیان و یهودیان بر شهرها و تسلیم شدن مردم به فساد و پستی و آرای فاسد و اشغال [[فلسطین]] به دست یهودیان و حاکم شدن فردی ناصالح از نسل [[امامت]] است.<ref>محمد کامل حسین، ص۱۲۴-۱۲۵</ref> | از نشانههای نزدیکی آن روز، تسلط مسیحیان و یهودیان بر شهرها و تسلیم شدن مردم به فساد و پستی و آرای فاسد و اشغال [[فلسطین]] به دست یهودیان و حاکم شدن فردی ناصالح از نسل [[امامت]] است.<ref>محمد کامل حسین، ص۱۲۴-۱۲۵</ref> | ||
در این روز نامعلوم، الحاکم بامرالله در صورت ناسوتی خود در کنار [[رکن یمانی]] [[کعبه]] ظاهر میشود و حمزه، در کنار او، با گرفتن شمشیر او مخالفان را تهدید میکند. در این هنگام مردم به چهار گروه تقسیم | در این روز نامعلوم، الحاکم بامرالله در صورت ناسوتی خود در کنار [[رکن یمانی]] [[کعبه]] ظاهر میشود و حمزه، در کنار او، با گرفتن شمشیر او مخالفان را تهدید میکند. در این هنگام مردم به چهار گروه تقسیم میشوند: اهل ظاهر، اهل باطن، مرتدان و موحدان. سه فرقۀ نخست جزو هلاک شدگاناند و تنها موحدان نجات مییابند.<ref>محمد کامل حسین،ص۱۲۵</ref> | ||
'''بهشت و جهنم''' | '''بهشت و جهنم''' | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
==فرایض دینی و اخلاق== | ==فرایض دینی و اخلاق== | ||
اعتقاد دروزیان به تأویل باعث برداشتهای مختلفی از فرایض دینی شده است که از نقض فرایض در رسائل الحکمة تا اثبات آنها در آرای معاصران را در | اعتقاد دروزیان به تأویل باعث برداشتهای مختلفی از فرایض دینی شده است که از نقض فرایض در رسائل الحکمة تا اثبات آنها در آرای معاصران را در برمیگیرد. در عبارات متعددی از رسائل الحکمة تربیت روحانی از انجام فرایض مهمتر تلقی شده و در برخی موارد مؤمنانی که خود را [[وقف]] علوم و حقایق توحیدی کردهاند از انجام دادن اعمال واجب مذهبی معاف شدهاند.<ref>رسائل الحکمة، ص۸۳، ۱۷۷،۷۴۶</ref> | ||
'''هفت خصلت توحیدی''' | '''هفت خصلت توحیدی''' | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
'''روزه''' | '''روزه''' | ||
دروزیان ایام خاصی از سال را [[روزه]] | دروزیان ایام خاصی از سال را [[روزه]] میگیرند، که مهمترین آنها نه روز نخست [[ذیحجه]] است. شرایط و آداب و مبطلات این روزه همان است که در روزۀ [[اسلام|مسلمانان]] معمول است. | ||
'''عید قربان''' | '''عید قربان''' | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۱: | ||
روحانیون پرهیزکاری که به حقایق دینی واقف بوده و قادر به خواندن و تفسیر نوشتههای سرّی و نیز رسائل الحکمة هستند. آنان راهنمای روحانی جهالند و بر مراسم و فرایض جامعه نظارت میکنند. | روحانیون پرهیزکاری که به حقایق دینی واقف بوده و قادر به خواندن و تفسیر نوشتههای سرّی و نیز رسائل الحکمة هستند. آنان راهنمای روحانی جهالند و بر مراسم و فرایض جامعه نظارت میکنند. | ||
دانشمندترین افراد طبقۀ عقال مرجعیت خاصی در جامعه دارند و شیخ خوانده میشوند.<ref>مرسل نصیر، | دانشمندترین افراد طبقۀ عقال مرجعیت خاصی در جامعه دارند و شیخ خوانده میشوند.<ref>مرسل نصیر، الموحدون «الدروز» فی الاسلام، ص۹۵-۹۶؛ انور یاسین و همکاران، ص۳۶۹-۳۷۱؛ ابوعزالدین؛ ص۲۲۳-۲۲۴؛ دفتری، ص۲۳۱</ref> | ||
'''جهال''' | '''جهال''' | ||
خط ۲۰۷: | خط ۲۰۷: | ||
سایر افراد که بر هوای نفس خود تسلط ندارند از جرگۀ جهالند.<ref>ابوعزالدین،ص۳۳۶</ref> | سایر افراد که بر هوای نفس خود تسلط ندارند از جرگۀ جهالند.<ref>ابوعزالدین،ص۳۳۶</ref> | ||
ورود یک جاهل به جرگۀ عقال موکول به موفقیت وی در امتحانات طولانی در خصوص تطبیق دادن عقاید و رفتار مذهبیاش با الگوی رفتاری مورد نظر است و پس از آن وی دقیقاً باید بر طبق مقررات دین زندگی کند.<ref>محمد کامل حسین، ص۳۲؛ ابوعزالدین، ص۲۲۳-۲۲۴</ref>چنین کسی اگر معیارهای پذیرفته شده را نادیده بگیرد، از حضورش در مجامع دینی و از اشتغال او به خواندن رسائل جلوگیری | ورود یک جاهل به جرگۀ عقال موکول به موفقیت وی در امتحانات طولانی در خصوص تطبیق دادن عقاید و رفتار مذهبیاش با الگوی رفتاری مورد نظر است و پس از آن وی دقیقاً باید بر طبق مقررات دین زندگی کند.<ref>محمد کامل حسین، ص۳۲؛ ابوعزالدین، ص۲۲۳-۲۲۴</ref>چنین کسی اگر معیارهای پذیرفته شده را نادیده بگیرد، از حضورش در مجامع دینی و از اشتغال او به خواندن رسائل جلوگیری میشود. این حالت اِبعاد رد خوانده میشود.<ref>ابو عزالدین، ص۲۲۴؛ حلبی، ص۴۳</ref> | ||
==نهادهای عبادی و اجتماعی== | ==نهادهای عبادی و اجتماعی== | ||
محل اجتماعات مذهبی دروز شامل مجالس و خلوتها است، اولی همان مسجد و دومی مکان خاصی برای عبادت متدینان است. ظاهراً [[مسجد]] محل عبادت جهال و خلوت محل عبادت عقال است.<ref>بتس، ص۲۲؛ حلبی، ص۴۴-۴۵</ref> | محل اجتماعات مذهبی دروز شامل مجالس و خلوتها است، اولی همان مسجد و دومی مکان خاصی برای عبادت متدینان است. ظاهراً [[مسجد]] محل عبادت جهال و خلوت محل عبادت عقال است.<ref>بتس، ص۲۲؛ حلبی، ص۴۴-۴۵</ref> | ||
هر روستای دروزی حداقل یک مجلس دارد و برخی روستاها یک خلوت نیز دارند.<ref>حلبی،ص۴۴-۴۵</ref>هزینههای جاری مجالس و خلوتها از خیرات و [[وقف]] تأمین | هر روستای دروزی حداقل یک مجلس دارد و برخی روستاها یک خلوت نیز دارند.<ref>حلبی،ص۴۴-۴۵</ref>هزینههای جاری مجالس و خلوتها از خیرات و [[وقف]] تأمین میشود.<ref>ابوعزالدین،ص۲۲۵؛ بتس،ص۵۱</ref>زمان عبادت و تجمع عقال [[جمعه]] شبها و مجالس وعظ و ارشاد عمومی پنج شنبه شبهاست.<ref>محمد کامل حسین، ص۳۱؛ حلبی، ص۴۴؛ انور یاسین و همکاران، ص۳۷۰</ref> | ||
ظاهراً از زمان سید عبدالله تنوخی دروزیان برای نشان دادن تعلق خود به اسلام تعدادی مسجد نیز بنا کردند.<ref>حلبی،ص۴۷-۴۸؛ابوترابی،ص۱۸۷</ref>اما زعبی معتقد است که همواره مسجد تنها محل [[عبادت]] دروزیان بوده است و خلوتها را خود اشخاص برای عبادت و خلوت شخصی میساختهاند.<ref>ص۹۰-۹۲</ref> | ظاهراً از زمان سید عبدالله تنوخی دروزیان برای نشان دادن تعلق خود به اسلام تعدادی مسجد نیز بنا کردند.<ref>حلبی،ص۴۷-۴۸؛ابوترابی،ص۱۸۷</ref>اما زعبی معتقد است که همواره مسجد تنها محل [[عبادت]] دروزیان بوده است و خلوتها را خود اشخاص برای عبادت و خلوت شخصی میساختهاند.<ref>ص۹۰-۹۲</ref> | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
در دوران معاصر، بیشتر اندیشمندان دروزی تلاش میکنند با تبیین مبانی مذهب دروز بر طبق اصول [[اسلام|اسلامی]] و [[قرآن|قرآنی]] و استدلالات عقلی آن را جزو [[مذاهب اسلامی]] معرفی کنند. | در دوران معاصر، بیشتر اندیشمندان دروزی تلاش میکنند با تبیین مبانی مذهب دروز بر طبق اصول [[اسلام|اسلامی]] و [[قرآن|قرآنی]] و استدلالات عقلی آن را جزو [[مذاهب اسلامی]] معرفی کنند. | ||
این افراد با سرّی نگه داشتن تعالیم دروز و منحصر دانستن فهم کتابهای مقدس در عقال مخالفاند و میکوشند با مطالعۀ متون مقدس دروزی و شرح و تفسیر آن، مذهب دروزی را برای عامۀ دروزیان قابل فهم و به طرزی پذیرفتنی تفسیر کنند.<ref> | این افراد با سرّی نگه داشتن تعالیم دروز و منحصر دانستن فهم کتابهای مقدس در عقال مخالفاند و میکوشند با مطالعۀ متون مقدس دروزی و شرح و تفسیر آن، مذهب دروزی را برای عامۀ دروزیان قابل فهم و به طرزی پذیرفتنی تفسیر کنند.<ref>عسراوی،ص۹،۸۰، ۱۵۳، ۹۱-۱۰۹</ref><ref>زعبی، ص۳۶-۳۸، ۶۶-۶۹</ref><ref>مرسل نصر، ۱۴۱۷ ص۳۳-۴۳، ۵۱-۶۱، ۱۸۱</ref><ref>مرسل نصر، ص۶۹-۸۹</ref> | ||
از جملۀ این نویسندگان عبدالله نجار است که، به رغم مخالفت عقال، محتویات رسائل الحکمة را تفسیر و قسمت عمدهای از آن را در دسترس همگان قرار داده است.<ref>عبدالله نجار، | از جملۀ این نویسندگان عبدالله نجار است که، به رغم مخالفت عقال، محتویات رسائل الحکمة را تفسیر و قسمت عمدهای از آن را در دسترس همگان قرار داده است.<ref>عبدالله نجار، ص۸،۱۶، ۲۲-۲۳</ref> | ||
==داعیان== | ==داعیان== | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۸: | ||
===مخالفت اسماعیلیه=== | ===مخالفت اسماعیلیه=== | ||
دعوت جدید با مخالفت جدی سازمان دعوت رسمی اسماعیلی مواجه شد. [[حمید الدین کرمانی]] (د ۴۱۱)، برجستهترین داعی اسماعیلی این دوره، چندین اثر در ردّ آموزههای مذهب جدید، و ردّ الوهیت الحاکم، از جمله رسالة '''مَباسم البشارات بالامام الحاکم بأمرالله''' و '''الرسالة الواعظة''' را نگاشت.<ref>محمد کامل حسین، ص۵۵-۷۴، ۷۸-۷۹)؛ محمد عبدالله عنان، ص۱۹۹-۲۰۲</ref> | دعوت جدید با مخالفت جدی سازمان دعوت رسمی اسماعیلی مواجه شد. [[حمید الدین کرمانی]] (د ۴۱۱)، برجستهترین داعی اسماعیلی این دوره، چندین اثر در ردّ آموزههای مذهب جدید، و ردّ الوهیت الحاکم، از جمله رسالة '''مَباسم البشارات بالامام الحاکم بأمرالله''' و '''الرسالة الواعظة''' را نگاشت.<ref>محمد کامل حسین، ص۵۵-۷۴، ۷۸-۷۹)؛ محمد عبدالله عنان، ص۱۹۹-۲۰۲</ref> | ||
پس از اینکه الحاکم در ۴۱۱ کشته یا ناپدید شد، حمزه و داعیان او نیز پنهان شدند<ref>ابن جوزی، ج۷، ص۲۹۷</ref> پس از الحاکم پسرش الظاهر بر تخت نشست <ref>عظیمی، ص۳۲۴؛ ابن تغری بردی، ج۴، ص۲۴۷</ref> و پیروان دعوت جدید را تحت تعقیب قرار داد و [[مصر]] را از طرفداران دروزیه خالی کرد. بدین سان، از دروزیان تنها گروهی در جنوب [[لبنان]]، [[سوریه]]، به ویژه در وادی اتیم در جبل هرمون و در منطقۀ جبل الاعلی در غرب [[حلب]]، باقی ماندند.<ref>حلبی، ص۵۳</ref> | پس از اینکه الحاکم در ۴۱۱ کشته یا ناپدید شد، حمزه و داعیان او نیز پنهان شدند<ref>ابن جوزی، ج۷، ص۲۹۷</ref> پس از الحاکم پسرش الظاهر بر تخت نشست<ref>عظیمی، ص۳۲۴؛ ابن تغری بردی، ج۴، ص۲۴۷</ref> و پیروان دعوت جدید را تحت تعقیب قرار داد و [[مصر]] را از طرفداران دروزیه خالی کرد. بدین سان، از دروزیان تنها گروهی در جنوب [[لبنان]]، [[سوریه]]، به ویژه در وادی اتیم در جبل هرمون و در منطقۀ جبل الاعلی در غرب [[حلب]]، باقی ماندند.<ref>حلبی، ص۵۳</ref> | ||
پس از ناپدید شدن حمزه، چند سالی فعالیتهای دعوت جدید به حالت تعلیق درآمد. تا اینکه [[علی بن احمد سموقی|علی بن احمد سَمّوقی]] معروف به بهاءالدین مقتنی در ۴۱۸ رهبری دعوت را در دست گرفت<ref>محمد کامل حسین، ص۸۴</ref>وی بیشتر دعوت جدید را در خارج از مصر تبلیغ کرد و تمام منطقۀ [[شام]] را زیر نفوذ خود قرار داد و نیز انبوهی از پیروان را در جنوب لبنان، در وادی التیم، در [[دمشق]] و حومۀ آن، در منطقۀ حلب، و در جبل السُماق، در مغرب حلب، گرد آورد<ref>هشی، دروز تاریخهم و مآسیهم، ص۳۶؛ ابو عزالدین، ص۱۲۷؛ حسن امین بعینی، ص۳۲</ref>مسئولیت دعوت در نواحی امارت غرب (جبل لبنان) به امیر ابوالفوارس معضاد تنوخی واگذار شد. امارت تنوخی پناهگاه بسیاری از دروزیان بود که از سیاست خصمانۀ الظاهر فراری شده بودند.<ref>ندیم نایف حمزه، ص۶۹؛ نبیه قاضی، ص۴۶؛ ابو عزالدین، ص۱۲۷</ref> | پس از ناپدید شدن حمزه، چند سالی فعالیتهای دعوت جدید به حالت تعلیق درآمد. تا اینکه [[علی بن احمد سموقی|علی بن احمد سَمّوقی]] معروف به بهاءالدین مقتنی در ۴۱۸ رهبری دعوت را در دست گرفت<ref>محمد کامل حسین، ص۸۴</ref>وی بیشتر دعوت جدید را در خارج از مصر تبلیغ کرد و تمام منطقۀ [[شام]] را زیر نفوذ خود قرار داد و نیز انبوهی از پیروان را در جنوب لبنان، در وادی التیم، در [[دمشق]] و حومۀ آن، در منطقۀ حلب، و در جبل السُماق، در مغرب حلب، گرد آورد<ref>هشی، دروز تاریخهم و مآسیهم، ص۳۶؛ ابو عزالدین، ص۱۲۷؛ حسن امین بعینی، ص۳۲</ref>مسئولیت دعوت در نواحی امارت غرب (جبل لبنان) به امیر ابوالفوارس معضاد تنوخی واگذار شد. امارت تنوخی پناهگاه بسیاری از دروزیان بود که از سیاست خصمانۀ الظاهر فراری شده بودند.<ref>ندیم نایف حمزه، ص۶۹؛ نبیه قاضی، ص۴۶؛ ابو عزالدین، ص۱۲۷</ref> | ||
خط ۲۴۵: | خط ۲۴۵: | ||
رقابت برخی داعیان دروز در شام با مقتنی، مانند ابن الکردی و سُکَین، برای نیل به رهبری نهضت، به شکاف در دعوت و سرانجام توقف آن انجامید.<ref>عظیمی، ص۳۳۵؛ عباس ابوصالح، تاریخ الموحدین الدروز السیاسی فی المشرق العربی، ص۸۹</ref> | رقابت برخی داعیان دروز در شام با مقتنی، مانند ابن الکردی و سُکَین، برای نیل به رهبری نهضت، به شکاف در دعوت و سرانجام توقف آن انجامید.<ref>عظیمی، ص۳۳۵؛ عباس ابوصالح، تاریخ الموحدین الدروز السیاسی فی المشرق العربی، ص۸۹</ref> | ||
مقتنی اندکی پیش از مرگ در ۴۳۵، دعوت دروزی را رسماً تعطیل کرد، و از آن زمان به بعد جامعۀ دروز به صورت جامعهای بسته درآمد که دیگر نه گروندۀ جدیدی را میپذیرفت و نه اجازۀ تغییر مذهب میداد.<ref>عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۹۲؛ حتی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۱۹؛ نبیه محمود سعدی، | مقتنی اندکی پیش از مرگ در ۴۳۵، دعوت دروزی را رسماً تعطیل کرد، و از آن زمان به بعد جامعۀ دروز به صورت جامعهای بسته درآمد که دیگر نه گروندۀ جدیدی را میپذیرفت و نه اجازۀ تغییر مذهب میداد.<ref>عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۹۲؛ حتی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۱۹؛ نبیه محمود سعدی، مذهب التوحید (الدرزیة) فی مقالات عشر، ص۱۰۰-۱۱۳؛ بتس، ص۱۳</ref> | ||
پس از مرگ مقتنی، در منابع تاریخی از فعالیتهای دروزیان، مگر در برهههای کوتاهی از تاریخ، اطلاعی نیست. آنان سلسلههای سیاسی خودمختار و محلی کوچک و متعددی در کوهستان محل اقامت خود تشکیل دادند، از جمله حکومت تنوخیان در منطقهای از کوهستانهای شرق بیروت، که قلمرو آن در اوج اقتدار از [[طرابلس]] تا صَفَد در جلیل امتداد مییافت.<ref>ندیم نایف حمزه، ص۶۹-۷۱، ۸۱-۸۵؛ ابو عزالدین، ص۱۳۳</ref> | پس از مرگ مقتنی، در منابع تاریخی از فعالیتهای دروزیان، مگر در برهههای کوتاهی از تاریخ، اطلاعی نیست. آنان سلسلههای سیاسی خودمختار و محلی کوچک و متعددی در کوهستان محل اقامت خود تشکیل دادند، از جمله حکومت تنوخیان در منطقهای از کوهستانهای شرق بیروت، که قلمرو آن در اوج اقتدار از [[طرابلس]] تا صَفَد در جلیل امتداد مییافت.<ref>ندیم نایف حمزه، ص۶۹-۷۱، ۸۱-۸۵؛ ابو عزالدین، ص۱۳۳</ref> | ||
همچنین امارت، [[خاندان آل جندل]] ( | همچنین امارت، [[خاندان آل جندل]] (حکومت: ۴۹۴ تا ۵۵۲) از امیران تنوخی از وادی التَیم تا جنوب شُوف و [[بعلبک]] و بخشهایی از جبل عامل امتداد مییافت.<ref>برای امارت آل جندل یحیی حسین عمار، ج۲، ص۱۹۶-۲۲۶</ref>از مهمترین امرای این خاندان جندل بن قیس و دو فرزندش، برق و ضحاک، بودند که در زمان این دو نبردهایی بین دروزیه و پیروان [[نصیریه|نُصَیریه]] و نیز [[نزاریان]] در ۵۲۲ رخ داد و به پیروزی دروزیان انجامید.<ref>ابن قلانی، ص۳۵۲-۳۵۳؛ حسن امین بعینی، ص۳۹؛ نیز ابوعزالدین، ص۱۳۶-۱۳۷؛ یحیی حسین عمار، ج۲، ص۲۲۵-۲۲۶.</ref> | ||
در عهد ضحاک، نورالدین محمود بن زنگی ( | در عهد ضحاک، نورالدین محمود بن زنگی (حکومت: ۵۴۱-۵۶۹) قلعۀ جندل و بعلبک را از او گرفت و سپس وادیالتیم نیز از دست آل جندل خارج شد.<ref>حسن امین بعینی، ص۳۹؛ یحیی حسین عمار، ج۲، ص۲۰۵</ref> | ||
===ورود به سیاست=== | ===ورود به سیاست=== | ||
پس از فتح شام در ۹۲۲ به دست [[سلطان سلیم اول عثمانی]]، دروزیان به عنوان نیرویی سیاسی ظاهر شدند و یکی از سلسلههای دروز مشهور به آل مَعن ( | پس از فتح شام در ۹۲۲ به دست [[سلطان سلیم اول عثمانی]]، دروزیان به عنوان نیرویی سیاسی ظاهر شدند و یکی از سلسلههای دروز مشهور به آل مَعن (حکومت: ۹۲۲-۱۱۰۹) جایگزین آل بَحتَر و بر لبنان مرکزی و شمالی حکومت کرد.<ref>شدیاق، ج۱، ص۲۳۸؛ ابوعزالدین، ص۱۷۹؛ ندیم نایف حمزه، ص۲۱۳-۲۱۶؛ حتّی، لبنان فی التاریخ، ص۴۵۰؛ حتی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۷۶-۱۸۷</ref> | ||
نخستین حاکم این سلسله، امیر فخرالدین اول بود که با حمایت حکومت عثمانی حاکم منطقۀ شوف گردید و پس از مرگش در ۹۵۱ پسرش قرقماز جانشین او گردید.<ref>عباس ابوصالح، | نخستین حاکم این سلسله، امیر فخرالدین اول بود که با حمایت حکومت عثمانی حاکم منطقۀ شوف گردید و پس از مرگش در ۹۵۱ پسرش قرقماز جانشین او گردید.<ref>عباس ابوصالح، تاریخ الموحدین الدروز السیاسی فی المشرق العربی، ص۱۳۱؛ حتّی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۶۳-۱۶۴؛ اتاشی، ص۳۱</ref>در۹۹۲ عثمانیها قرقماز را مسئول مفقود شدن مالیاتهایی دانستند که به [[استانبول]] فرستاده میشد. از این رو، [[ابراهیم پاشا]]، حاکم موقت مصر، را مأمور سرکوب او کردند. وی نیز با حیله دروزیان را به جلسهای در عین صوفر خواند و در آنجا فرمان قتل عام آنها را صادر کرد. در آن روز شش صد دروزی کشته و صدها تن دیگر به اسارت در آمدند، اما امیر قرقماز گریخت.<ref>عباس ابوصالح، تاریخ الموحدین الدروز السیاسی فی المشرق العربی، ص۱۳۲؛ حتّی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۷۸-۱۷۹</ref> | ||
پس از چند سال، حکومت به امیر فخرالدین دوم، پسر قرقماز، رسید<ref>عباس ابوصالح، تاریخ الموحدین الدروز السیاسی فی المشرق العربی، ص۱۳۳؛ حتی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۷۹.</ref>وی در دورۀ حکومت خود بر ناحیهای وسیع از [[شام]] حکومت کرد که از شمال به [[انطاکیه]] و از جنوب به [[صفد]] در [[فلسطین]] میرسید.<ref>دویهی، ص۴۵۳-۵۰۰؛ چرچیل، جبل لبنان: عشر سنوات اقامة، ص۷۷-۸۰، ۸۵؛ حتی، لبنان فی التاریخ، ص۳۲۰</ref>او سرانجام در جنگ با عثمانیها به اسارت در آمد و در استانبول اعدام شد.<ref>عباس ابوصالح، تاریخ الموحدین الدروز السیاسی فی المشرق العربی، ص۱۴۰؛ ماریتی، ص۲۱۳-۲۱۵؛ چرچیل، جبل لبنان: عشر سنوات اقامة، ص۸۸-۸۹</ref> | پس از چند سال، حکومت به امیر فخرالدین دوم، پسر قرقماز، رسید<ref>عباس ابوصالح، تاریخ الموحدین الدروز السیاسی فی المشرق العربی، ص۱۳۳؛ حتی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۷۹.</ref>وی در دورۀ حکومت خود بر ناحیهای وسیع از [[شام]] حکومت کرد که از شمال به [[انطاکیه]] و از جنوب به [[صفد]] در [[فلسطین]] میرسید.<ref>دویهی، ص۴۵۳-۵۰۰؛ چرچیل، جبل لبنان: عشر سنوات اقامة، ص۷۷-۸۰، ۸۵؛ حتی، لبنان فی التاریخ، ص۳۲۰</ref>او سرانجام در جنگ با عثمانیها به اسارت در آمد و در استانبول اعدام شد.<ref>عباس ابوصالح، تاریخ الموحدین الدروز السیاسی فی المشرق العربی، ص۱۴۰؛ ماریتی، ص۲۱۳-۲۱۵؛ چرچیل، جبل لبنان: عشر سنوات اقامة، ص۸۸-۸۹</ref> | ||
خط ۲۷۰: | خط ۲۷۰: | ||
پس از فخرالدین دوم حکومت آل معن رو به ضعف نهاد، و با درگذشت احمد معنی، آخرین امیر آل معن، در ۱۱۰۹ حکومت آنان پایان یافت و به سلسلۀ دروزی دیگری به نام شهابیان، ملقب، به امرای دروز منتقل شد.<ref>حسن امین بعینی، ص۴۲-۴۳؛ عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۳۳-۳۴؛ حتی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۸۸؛ ماریتی، ص۲۵۵</ref> | پس از فخرالدین دوم حکومت آل معن رو به ضعف نهاد، و با درگذشت احمد معنی، آخرین امیر آل معن، در ۱۱۰۹ حکومت آنان پایان یافت و به سلسلۀ دروزی دیگری به نام شهابیان، ملقب، به امرای دروز منتقل شد.<ref>حسن امین بعینی، ص۴۲-۴۳؛ عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۳۳-۳۴؛ حتی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۸۸؛ ماریتی، ص۲۵۵</ref> | ||
در دوران حکومت شهابیان (۱۱۰۹-۱۲۵۸) اختلافات قبیلهای میان دروزیان بالا گرفت و در ۱۱۲۳ بین دو گروه قیسی از طوایف جنوب، شامل معنیون و بحتریها و یمنی از طوایف جنوب، شامل | در دوران حکومت شهابیان (۱۱۰۹-۱۲۵۸) اختلافات قبیلهای میان دروزیان بالا گرفت و در ۱۱۲۳ بین دو گروه قیسی از طوایف جنوب، شامل معنیون و بحتریها و یمنی از طوایف جنوب، شامل ارسلانیها و علمالدینیها جنگی سخت در عین دارا در گرفت.<ref>تاریخ الأمراء الشهابیین، ص۵۹-۶۰؛ عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۵۵-۵۷؛ عباس ابوصالح، تاریخ الموحدین الدروز السیاسی فی المشرق العربی، ص۱۵۴-۱۵۶</ref> | ||
در نتیجۀ این جنگ، که به پیروزی قیسیها انجامید، یمنیها، که مخالف حکومت شهابیان بودند، به حوران در سوریۀ فعلی کوچ کردند.<ref>عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۵۸-۵۹؛ یحیی حسین عمار، ج۳، ص۳۶۰-۳۶۱؛ حتی، لبنان فی التاریخ، ص۳۲۰</ref>گروه قیسی هم در دورۀ حکومت امیر ملحم (۱۱۴۴-۱۱۶۶) به دو گروه عمدۀ یزبکی و جنبلاطی تقسیم شد، که تا به امروز این دو گروه از مهمترین گروههای دروزی در لبناناند. این انشقاق و نزاعهای میان آنها، که با حمایتِ گاه گاه حکومت از یکی از آنها همراه بود، باعث تضعیف شهابیان شد.<ref>عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۶۸-۶۹، ۷۱، ۱۹-۱۰۵، ۱۶۵-۱۶۸؛ یحیی حسین عمار، ج۳، ص۳۶۰-۳۶۱؛ حلبی، ص۵۹-۶۰</ref> | در نتیجۀ این جنگ، که به پیروزی قیسیها انجامید، یمنیها، که مخالف حکومت شهابیان بودند، به حوران در سوریۀ فعلی کوچ کردند.<ref>عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۵۸-۵۹؛ یحیی حسین عمار، ج۳، ص۳۶۰-۳۶۱؛ حتی، لبنان فی التاریخ، ص۳۲۰</ref>گروه قیسی هم در دورۀ حکومت امیر ملحم (۱۱۴۴-۱۱۶۶) به دو گروه عمدۀ یزبکی و جنبلاطی تقسیم شد، که تا به امروز این دو گروه از مهمترین گروههای دروزی در لبناناند. این انشقاق و نزاعهای میان آنها، که با حمایتِ گاه گاه حکومت از یکی از آنها همراه بود، باعث تضعیف شهابیان شد.<ref>عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۶۸-۶۹، ۷۱، ۱۹-۱۰۵، ۱۶۵-۱۶۸؛ یحیی حسین عمار، ج۳، ص۳۶۰-۳۶۱؛ حلبی، ص۵۹-۶۰</ref> | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۸۱: | ||
در ۱۲۵۶، دروزیان اتحادی با مسیحیان مخالف تشکیل دادند که این اتحاد به اخراج یا تبعید محمد علی پاشا از لبنان انجامید. | در ۱۲۵۶، دروزیان اتحادی با مسیحیان مخالف تشکیل دادند که این اتحاد به اخراج یا تبعید محمد علی پاشا از لبنان انجامید. | ||
<ref>اتاشی، ص۳۵-۳۶؛ چرچیل، الدروز و الموازنة تحت الحکم الترکی...، ص۳۲-۳۰؛ هشی، فی الاسماعیلیین و الدروز، ص۶۵-۶۷</ref>البته آنها پس از این رخداد درگیریهایی با مسیحیان مارونی لبنان پیدا کردند که با دخالت حکومت مرکزی [[عثمانی]] به خاتمه یافتن استقلال محلی لبنان و استقرار نظم و قانون در منطقه انجامید.<ref>عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۴۰۴-۴۰۸؛ چرچیل،الدروز و الموازنة تحت الحکم الترکی، ص۳۰؛ اتاشی، ص۳۷؛ حتی،مختصر تاریخ لبنان، ص۲۱۷-۲۲۰</ref> امیر بشیر سوم ( | <ref>اتاشی، ص۳۵-۳۶؛ چرچیل، الدروز و الموازنة تحت الحکم الترکی...، ص۳۲-۳۰؛ هشی، فی الاسماعیلیین و الدروز، ص۶۵-۶۷</ref>البته آنها پس از این رخداد درگیریهایی با مسیحیان مارونی لبنان پیدا کردند که با دخالت حکومت مرکزی [[عثمانی]] به خاتمه یافتن استقلال محلی لبنان و استقرار نظم و قانون در منطقه انجامید.<ref>عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان، ص۴۰۴-۴۰۸؛ چرچیل،الدروز و الموازنة تحت الحکم الترکی، ص۳۰؛ اتاشی، ص۳۷؛ حتی،مختصر تاریخ لبنان، ص۲۱۷-۲۲۰</ref> امیر بشیر سوم (حکومت: ۱۲۵۶-۱۲۵۸)آخرین امیر شهابی بود که از حکومت عزل و به استانبول فرستاده شد. در این ماجرا بسیاری از دروزیان لبنان نیز از ترس حکومت عثمانی به جبل حوران کوچ کردند.<ref>نبیه قاضی، ص۵۲-۵۳</ref>تا این دوران مرکز حکومت دروزیان هم از نظر نفوذ سیاسی و نظامی و هم از نظر جمعیتی در لبنان قرار داشت.<ref>اتاشی، ص۳۴</ref> | ||
==جدایی دروزیان سوریه و لبنان== | ==جدایی دروزیان سوریه و لبنان== | ||
در۱۳۳۴/۱۹۱۶، طبق قرار داد سایکس-پیکو ادارۀ [[سوریه]] و [[لبنان]] به [[فرانسه]] و ادارۀ فلسطین به بریتانیا و جبل الدروز نیز به سوریه واگذار شد؛ در نتیجه دروزیان [[فلسطین]] از همکیشان خود در سوریه و لبنان جدا شدند.<ref>حنّا ابوراشد، ص۱۴۲؛ اتاشی، ص۳۵</ref> | در۱۳۳۴/۱۹۱۶، طبق قرار داد سایکس-پیکو ادارۀ [[سوریه]] و [[لبنان]] به [[فرانسه]] و ادارۀ فلسطین به بریتانیا و جبل الدروز نیز به سوریه واگذار شد؛ در نتیجه دروزیان [[فلسطین]] از همکیشان خود در سوریه و لبنان جدا شدند.<ref>حنّا ابوراشد، ص۱۴۲؛ اتاشی، ص۳۵</ref> | ||
در سالهای نخست دهۀ ۱۳۰۰ش/دهۀ ۱۹۲۰، دروزیان در نهضت سوری- عربی بر ضد فرانسه سهم مهمی داشتند، به گونهای که از آن با عنوان «الثورة الدرزیة» نام | در سالهای نخست دهۀ ۱۳۰۰ش/دهۀ ۱۹۲۰، دروزیان در نهضت سوری- عربی بر ضد فرانسه سهم مهمی داشتند، به گونهای که از آن با عنوان «الثورة الدرزیة» نام میبرند.<ref>حسن امین بعینی، ص۲۰۹</ref>سلطان اُطرُش، که دروزی بود، رهبری قیام را بر عهده گرفت.<ref>حنّا ابوراشد، ص۱۴۷-۱۸۸، ۲۴۵-۲۴۹؛ حسن امین بعینی، ص۱۵۶-۱۶۰، ۲۰۸-۲۱۳؛ اتاشی، ص۳۸</ref>این شورش سرکوب شد و بسیاری از دروزیان سوریه به مناطق شرق اردن، جلیله و کوه کرمل گریختند.<ref>حنّا ابوراشد، ص۱۸۶، ۲۸۹-۳۰۸؛ حسن امین بعینی، ص۲۱۲-۲۱۳</ref> | ||
از ۱۳۱۰ش/۱۹۳۰ به بعد، دروزیان در لبنان و سوریه در فعالیتهای سیاسی و حزبی مشارکت داشتند<ref>حسن امین بعینی، ص۲۲۹-۲۳۳، ۲۶۱-۲۶۴</ref>،به گونهای که در ۱۳۳۵ش/۱۹۵۶ شش کرسی از ۹۹ کرسی مجلس نمایندگان لبنان به دروزیان اختصاص یافت.<ref>حتی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۱۹-۱۲۰</ref> | از ۱۳۱۰ش/۱۹۳۰ به بعد، دروزیان در لبنان و سوریه در فعالیتهای سیاسی و حزبی مشارکت داشتند<ref>حسن امین بعینی، ص۲۲۹-۲۳۳، ۲۶۱-۲۶۴</ref>،به گونهای که در ۱۳۳۵ش/۱۹۵۶ شش کرسی از ۹۹ کرسی مجلس نمایندگان لبنان به دروزیان اختصاص یافت.<ref>حتی، مختصر تاریخ لبنان، ص۱۱۹-۱۲۰</ref> | ||
خط ۳۲۶: | خط ۳۲۶: | ||
دروزیان فلسطین اشغالی از سالهای اولیۀ تشکیل رژیم اشغالی [[اسرائیل]] نمایندگانی در کنست مجلس قانونگذاری این رژیم داشتند.<ref>هانی ابومصلح غالب، ص۲۰۵-۲۰۷؛ محفوظ عبدالعال، ص۶۷-۷۲؛ بتس، ص۱۰۲</ref> | دروزیان فلسطین اشغالی از سالهای اولیۀ تشکیل رژیم اشغالی [[اسرائیل]] نمایندگانی در کنست مجلس قانونگذاری این رژیم داشتند.<ref>هانی ابومصلح غالب، ص۲۰۵-۲۰۷؛ محفوظ عبدالعال، ص۶۷-۷۲؛ بتس، ص۱۰۲</ref> | ||
با این حال، دروزیانِ بلندیهای [[جولان]]، که در ۱۳۵۹ش/۱۹۸۰ به قلمرو آن رژیم ملحق شد، با حفظ وفاداری خود به سوریه، در مقابل اِعمال قوانین شهروندی از سوی رژیم اسرائیل به سختی مقاومت | با این حال، دروزیانِ بلندیهای [[جولان]]، که در ۱۳۵۹ش/۱۹۸۰ به قلمرو آن رژیم ملحق شد، با حفظ وفاداری خود به سوریه، در مقابل اِعمال قوانین شهروندی از سوی رژیم اسرائیل به سختی مقاومت میکنند.<ref>اتاشی، ص۱۷۱-۱۷۲</ref> | ||
دروزیان لبنان در تحولات اخیر سوریه از [[بشار اسد]] حمایت کردند.[http://www.taghribnews.ir/vdca66n0.49nya15kk4.html] | دروزیان لبنان در تحولات اخیر سوریه از [[بشار اسد]] حمایت کردند.[http://www.taghribnews.ir/vdca66n0.49nya15kk4.html] | ||
خط ۳۳۸: | خط ۳۳۸: | ||
</gallery> | </gallery> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس۲}} | {{پانویس۲}} | ||
خط ۳۴۸: | خط ۳۴۷: | ||
* ابن فلانی، تاریخ دمشق، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. | * ابن فلانی، تاریخ دمشق، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. | ||
* جمیل ابوترابی، من هم الموحدون «الدروز» ؟، دمشق ۱۹۹۸م. | * جمیل ابوترابی، من هم الموحدون «الدروز» ؟، دمشق ۱۹۹۸م. | ||
* زیدان اتاشی، | * زیدان اتاشی، دروزیها در اسرائیل: سرنوشتی مشترک، ترجمۀ کیومرث جاویدنیا و سجاد سلطانزاده، تهران ۱۳۸۲ش. | ||
* امجد عزام، الموحدون الدروز بین الخطا و الصواب، دمشق ۲۰۰۹م. | * امجد عزام، الموحدون الدروز بین الخطا و الصواب، دمشق ۲۰۰۹م. | ||
* یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ، در ابن بطریق، کتاب التاریخ المجموع علی التحقیق و التصدیق، ج۲، بیروت، ۱۹۰۹م. | * یحیی بن سعید انطاکی، تاریخ، در ابن بطریق، کتاب التاریخ المجموع علی التحقیق و التصدیق، ج۲، بیروت، ۱۹۰۹م. | ||
خط ۳۶۵: | خط ۳۶۴: | ||
* محمد احمد خطیب، عقیدة الدروز: عرض و نقض، قاهره، ۲۰۰۴م. | * محمد احمد خطیب، عقیدة الدروز: عرض و نقض، قاهره، ۲۰۰۴م. | ||
* فرها دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۶ش. | * فرها دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۷۶ش. | ||
* اسطفان بن میخائیل دویهی، تاریخ الازمنة، چاپ پطرس فهد، بیروت | * اسطفان بن میخائیل دویهی، تاریخ الازمنة، چاپ پطرس فهد، بیروت بیتا. | ||
* جمیل ذبیانی، الاسلامیة الموحدین الدروز: فلسفۀ دین و دنیا، | * جمیل ذبیانی، الاسلامیة الموحدین الدروز: فلسفۀ دین و دنیا، بیجا، ۱۹۹۲م. | ||
* رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، اسماعیل تمیمی، و بهاء الدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارالاجل المعرفة، ۱۹۸۶م. | * رسائل الحکمة، لحمزة بن علی، اسماعیل تمیمی، و بهاء الدین سموقی، دیار عقل، لبنان: دارالاجل المعرفة، ۱۹۸۶م. | ||
* محمد علی زعبی، الدروز: ظاهرهم و باطنهم، بیروت، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م. | * محمد علی زعبی، الدروز: ظاهرهم و باطنهم، بیروت، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م. | ||
خط ۳۸۲: | خط ۳۸۱: | ||
* محفوظ عبدالعال، الدروز فی اسرائیل، قاهره، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م. | * محفوظ عبدالعال، الدروز فی اسرائیل، قاهره، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م. | ||
* محمد عبدالله عنان، الحاکم بامرالله و اسرار الدعوة الفاطمیة، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م. | * محمد عبدالله عنان، الحاکم بامرالله و اسرار الدعوة الفاطمیة، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م. | ||
* محمد کامل حسین، طائفة الدروز: | * محمد کامل حسین، طائفة الدروز: تاریخها و عقائدها، قاهره، ۱۹۶۲م. | ||
* مرسل نصر، معالم الحلال و الحرام عند الموحدین | * مرسل نصر، معالم الحلال و الحرام عند الموحدین «الدروز»، بیروت، ۲۰۰۴م. | ||
* مرسل نصر، الموحدون «الدروز» فی الاسلام، بیروت، ۱۴۱۷ق. | * مرسل نصر، الموحدون «الدروز» فی الاسلام، بیروت، ۱۴۱۷ق. | ||
* مرسل نصر، المیراث لدی الطوائف الاسلامیة الثلاث: الموحدون (للدروز) ، الشیعة (الجعفریة) ، السنة (الحنفیة) و اصول المحاکمات الشرعیة، بیروت: المرکز العالمی للطباعة و التوثیق و الاعلام، | * مرسل نصر، المیراث لدی الطوائف الاسلامیة الثلاث: الموحدون (للدروز)، الشیعة (الجعفریة)، السنة (الحنفیة) و اصول المحاکمات الشرعیة، بیروت: المرکز العالمی للطباعة و التوثیق و الاعلام، بیتا. | ||
* احمد بن علی مَقریزی، اتغاظ الحنفا، ج۲، چاپ محمد حلمی محمد احمد، قاهره، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۱م. | * احمد بن علی مَقریزی، اتغاظ الحنفا، ج۲، چاپ محمد حلمی محمد احمد، قاهره، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۱م. | ||
* احمد بن علی مَقریزی، کتاب المقفّی الکبیر، چاپ محمد یعلاوی، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م. | * احمد بن علی مَقریزی، کتاب المقفّی الکبیر، چاپ محمد یعلاوی، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م. | ||
خط ۴۰۱: | خط ۴۰۰: | ||
* Marshall Goodwin Simms Hodgson, “Al- Darazi and Hamza in the origin of the Druze religion”, Joumal of the American oriental Society, vol.۸۲ (۱۹۶۲). | * Marshall Goodwin Simms Hodgson, “Al- Darazi and Hamza in the origin of the Druze religion”, Joumal of the American oriental Society, vol.۸۲ (۱۹۶۲). | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{اسماعیلیه}} | {{اسماعیلیه}} |