Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
===خداشناسی=== | ===خداشناسی=== | ||
از نظر دروزیان، [[خدا]] خالق اول و منزه از تمام صفات است، هیچ شبیه و ضدی ندارد و خارج از دایرۀ درک عقل و ورای فهم بشر است. از این رو، به وصف در نمیآید و با هیچ اسمی نمیتوان به او اشاره کرد.<ref>سائل الحکمة، ص۶۷،۷۷-۷۸، ۱۴۱-۱۴۵، ۲۵۰، ۴۴۱، ۴۸۰-۴۸۱؛ نیز حامد بن سیرین، ص۱۲۰-۱۲۲</ref> با این حال خدا خود را در تجلیات گوناگون، آشکار کرده است تا انسان بتواند شناختی از او حاصل کند و به او انس بگیرد و تقرب جوید.<ref>رسائل الحکمة، ص۷۵-۸۰، ۵۳۰-۵۳۳؛ نیز حامد بن سیرین، ص۷۰</ref> | از نظر دروزیان، [[خدا]] خالق اول و منزه از تمام صفات است، هیچ شبیه و ضدی ندارد و خارج از دایرۀ درک عقل و ورای فهم بشر است. از این رو، به وصف در نمیآید و با هیچ اسمی نمیتوان به او اشاره کرد.<ref>سائل الحکمة، ص۶۷،۷۷-۷۸، ۱۴۱-۱۴۵، ۲۵۰، ۴۴۱، ۴۸۰-۴۸۱؛ نیز حامد بن سیرین، ص۱۲۰-۱۲۲</ref> با این حال خدا خود را در تجلیات گوناگون، آشکار کرده است تا انسان بتواند شناختی از او حاصل کند و به او انس بگیرد و [[تقرب]] جوید.<ref>رسائل الحکمة، ص۷۵-۸۰، ۵۳۰-۵۳۳؛ نیز حامد بن سیرین، ص۷۰</ref> | ||
'''نظریۀ تجلی''' | '''نظریۀ تجلی''' | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
دروزیه معتقدند که خدای واحد برای آخرین بار آشکارا در شخص الحاکم بامر الله متجلی شده است و نباید کسی را در پرستش الحاکم شریک کرد.<ref>رسائل الحکمة، ص۷۸، ۲۶۹-۲۷۰</ref>به همین سبب دین خود را دین توحید مینامند.<ref>دفتری، ص۲۳۰</ref> | دروزیه معتقدند که خدای واحد برای آخرین بار آشکارا در شخص الحاکم بامر الله متجلی شده است و نباید کسی را در پرستش الحاکم شریک کرد.<ref>رسائل الحکمة، ص۷۸، ۲۶۹-۲۷۰</ref>به همین سبب دین خود را دین توحید مینامند.<ref>دفتری، ص۲۳۰</ref> | ||
به نظر دروزیان تجلی خدا در صورت بشری، که از آن به تجلی لاهوت در ناسوت تعبیر میشود، این لطف را دارد که چون متعلَّق تجلی از جنس خود بشر است انسان بهتر میتواند با او انس بگیرد و به او تقرب جوید.<ref>رسائل الحکمة، ص۲۵۰-۲۵۱، ۲۵۸؛ نیز حامد بن سیرین، ص۷۴</ref> | به نظر دروزیان تجلی خدا در صورت بشری، که از آن به تجلی لاهوت در ناسوت تعبیر میشود، این لطف را دارد که چون متعلَّق تجلی از جنس خود بشر است انسان بهتر میتواند با او انس بگیرد و به او [[تقرب]] جوید.<ref>رسائل الحکمة، ص۲۵۰-۲۵۱، ۲۵۸؛ نیز حامد بن سیرین، ص۷۴</ref> | ||
به نظر آنها این تجلی بشری سزاوارتر و با حکمت و [[عدل]] خدا سازگارتر است تا تجلی خدا بر درختی که به واسطۀ آن با موسی سخن گفت.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۴۲، ۵۲۹</ref>انسانی که خدا در او متجلی میشود دو جنبۀ لاهوتی و ناسوتی دارد. تبیین این مسئله همواره از مناقشه آمیزترین مباحث دروزیان بوده است.<ref>نبیه محمود سعدی، سفر التکوین الفلسفی فی مذهب الموحدین (الدروز)، ص۲۳۰-۲۳۱</ref>الحاکم حقیقتی لاهوتی دارد که وصف ناپذیر است، با حواس درک نمیشود و منزه از زمان و مکان است.<ref>رسائل الحکمة، ص۷۷-۷۸، ۱۴۶</ref> | به نظر آنها این تجلی بشری سزاوارتر و با حکمت و [[عدل]] خدا سازگارتر است تا تجلی خدا بر درختی که به واسطۀ آن با موسی سخن گفت.<ref>رسائل الحکمة، ص۱۴۲، ۵۲۹</ref>انسانی که خدا در او متجلی میشود دو جنبۀ لاهوتی و ناسوتی دارد. تبیین این مسئله همواره از مناقشه آمیزترین مباحث دروزیان بوده است.<ref>نبیه محمود سعدی، سفر التکوین الفلسفی فی مذهب الموحدین (الدروز)، ص۲۳۰-۲۳۱</ref>الحاکم حقیقتی لاهوتی دارد که وصف ناپذیر است، با حواس درک نمیشود و منزه از زمان و مکان است.<ref>رسائل الحکمة، ص۷۷-۷۸، ۱۴۶</ref> |