۱۵٬۶۰۵
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (افزایش جزیی) |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
=== ماجرای آزمایش=== | === ماجرای آزمایش=== | ||
بر پایه روایتی که در کتاب تفسیر قمی از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد همواره شکر آن را به جای میآورد روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمیکند. از اینرو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، ولى ایوب شکر بیشترى کرد. سپس | بر پایه روایتی که در کتاب تفسیر قمی از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد همواره شکر آن را به جای میآورد روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمیکند. از اینرو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، ولى ایوب شکر بیشترى کرد. سپس زراعت و گوسفندانش از بین رفتند با زهم شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و در بدنش زخمهای فراوان ایجاد شد و بر آنها کِرم افتاد و او را به خاطر بوی تعفن به خارج از قریه فرستادند، اما ایوب همچنان شکر خدا را میکرد. همسرش از مردم صدقه مىگرفت و از این راه از او پذیرایى مىکرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند و به او گفتند به ما گمان این بلایى که تو بدان مبتلا شدهاى، به خاطر گناهی است که انجام دادهای؟ ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او از آن طعام شریک بوده است و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بود قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده که طاعت خدا در آن سختتر بوده است.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲.</ref> | ||
علامه طباطبایی این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار | [[علامه طباطبایی]] این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار میداند چرا که بر اساس روایات مذکور در بدن ایوب چیزی مانند عفونت، کرم و زشتی چهره ایجاد نشده بود بلکه علت دوری گزیدن مردم از او، بى پولى و ضعف ظاهرى او بود چراکه مردم نسبت به مقامى که او نزد پروردگارش داشت جاهل بودند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> همچنین با روایاتی که بر اساس آنها ایوب و دیگر پیامبران گناه نمیکنند، منافات دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> چراکه به اعتقاد مسلمانان پیامبران [[عصمت پیامبران|معصوم]] هستند واز مراتب عصمت آن است که در وجودشان امورى نباشد که مایه دورى گزیدن مردم از آنها شود چراکه همچنین انزجار مردم از پیامبر و دورى گزیدن از او، با هدف بعثت (ابلاغ رسالات الهى توسط پیامبر به آنان است) منافات دارد.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> آیت الله سبحانی محتوای این روایت را بر خلاف حکم عقل هم میداند.<ref>سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴ (پانویس۱)</ref> | ||
به گفته علامه طباطبایی، علت دوری گزیدن مردم از ایوب، بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد خدا داشت آگاه نبودند و نمىدانستند او به زودی شفا میگرد. همچنین گرفتاری ایوب، براى این بود که مردم دربارهاش دعوى ربوبیت نکنند و از مشاهده نعمتهاىی که خدا به وى داده، او را خدا نخوانند. و نیز از دیدن وضع او عبرت بگیردند و ضعیف و فقیر و مریضى را به خاطر ضعف و فقر و مرضش تحقیر نکنند، چون ممکن است خدا ضعیف را قوى و فقیر را توانگر و مریض را بهبودى دهد. و نیز بدانند که این خداست که هر کس را بخواهد مریض مى کند، هر چند که پیغمبرش باشد و هر که را بخواهد شفا مى دهد به هر جور و به هر سببى که بخواهد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> | |||
==سوگند ایوب== | ==سوگند ایوب== |
ویرایش