۱۵٬۶۰۵
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (افزایش مطلب) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| حوادث مهم= [[صبر ایوب]] | | حوادث مهم= [[صبر ایوب]] | ||
}} | }} | ||
'''اَیّوب''' [[پیامبر|پیامبر الهی]] که با از دست دادن اموال، کشتهشدن فرزندان و بیماری | '''اَیّوب''' [[پیامبر|پیامبر الهی]] که با از دست دادن اموال، کشتهشدن فرزندان و بیماری جسمش مورد آزمایش الهی قرار گرفت. او در برابر [[امتحان الهی|امتحانات الهی]]، [[صبر]] کرد و از [[عبادت|عبادت خدا]] دست برنداشت. ماجرای آزمایش و [[صبر ایوب]] در [[قرآن]] و دیگر کتب آسمانی ذکر شده است. | ||
==معرفی== | ==معرفی== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
[[پرونده:فرج الله سلحشور در پوستر فيلم ايوب پيامبر۱۳۷۲.jpg|بندانگشتی|پوستر فيلم ايوب پيامبر|221x221px]] | [[پرونده:فرج الله سلحشور در پوستر فيلم ايوب پيامبر۱۳۷۲.jpg|بندانگشتی|پوستر فيلم ايوب پيامبر|221x221px]] | ||
گفته شده حضرت ایوب در ۹۳ سالگی درگذشت.<ref> منوچهری، «ایوب»، ج۱۰، ص۷۲۳.</ref> درباره مزار او اطلاعات دقیقی در دست نیست با این حال | گفته شده حضرت ایوب در ۹۳ سالگی درگذشت.<ref> منوچهری، «ایوب»، ج۱۰، ص۷۲۳.</ref> درباره مزار او اطلاعات دقیقی در دست نیست با این حال مقبرههای مختلفی به او منسوب است. از جمله مقبرهای در منطقه الرّانْجِیَّه در ۱۰ کیلومتری جنوب [[حله]] در [[عراق]] قرار دارد، گفته شده این مقبره به دلیل نزدیک بودن به محل زندگی ایوب از شهرت بیشتری برخوردار است<ref> رامیننژاد، مزار پیامبران، ۱۳۸۷ش، ص۵۹-۶۳.</ref> همچنین در هفت کیلومتری بندر سلاله بر بلندای کوه اِتّین در [[عمان]]، در روستای گرماب در اطراف بجنورد ایران و در [[بخارا]] در [[ازبکستان]] نیز مزارهایی به وی منسوب است.<ref>رامیننژاد، مزار پیامبران، ۱۳۸۷ش، ص۵۹-۶۳.</ref> البته احتمال دادهاند که مزار منسوب به وی در بخارا از ابدعات دروه تیموری و تیمورلنگ باشد.<ref>رامیننژاد، مزار پیامبران، ۱۳۸۷ش، ص۵۹-۶۳.</ref> | ||
==ایوب در کتب آسمانی== | ==ایوب در کتب آسمانی== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
{{اصلی|صبر ایوب}} | {{اصلی|صبر ایوب}} | ||
بر اساس آیات، ایوب با از دست دادن فرزندانش و نیز مبتلا شدن به بیماری مورد [[امتحان الهی]] قرار | بر اساس آیات، ایوب با از دست دادن فرزندانش و نیز مبتلا شدن به بیماری مورد [[امتحان الهی]] قرار گرفت و در برابر امتحانات الهی صبر کرد<ref>سوره صاد، آيه ۴۴.</ref> و فرزندان و سلامتیاش به او بازگردانده شد.<ref>سوره انبیاء، آیه۸۴.</ref> از این رو قرآن از وی با عنوان عبدنا، اوّاب، نعم العبد و صابر<ref>سوره ص، آیات ۴۱-۴۴.</ref> یاد کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref> همچنین بنا بر روایات او اموال زیادی داشت و همه آنها را در برابر امتحان الهی از دست داد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲.</ref> از [[پیامبر اسلام]] نقل شده که ایوب بسیار [[صبر|بردبار]] بود.<ref>ریشهری، حکم النبی الأعظم(ص)، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۷۳.</ref> برپایه برخی روایتی که از [[امام صادق(ع)]] نقل شده [[روز قیامت]] در برابر شخصی که در دنیا بر اثر آن به فتنه و گمراهی افتاده، به [[صبر ایوب]] احتجاج میشود.<ref> مجلسی، بحارالأنوار،۱۴۰۳ق، ج۷، ص۲۸۵.</ref> | ||
از [[پیامبر اسلام]] نقل شده که ایوب بسیار [[صبر|بردبار]] بود.<ref>ریشهری، حکم النبی الأعظم(ص)، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۷۳.</ref> برپایه برخی روایتی که از [[امام صادق(ع)]] نقل شده [[روز قیامت]] در برابر شخصی که در دنیا بر اثر آن به فتنه و گمراهی افتاده، به [[صبر ایوب]] احتجاج میشود.<ref> مجلسی، بحارالأنوار،۱۴۰۳ق، ج۷، ص۲۸۵ | |||
[[پرونده:آرامگاه ایوب در بخارا.jpg|بندانگشتی|آرامگاه منسوب به حضرت ایوب در [[بخارا]]]] | [[پرونده:آرامگاه ایوب در بخارا.jpg|بندانگشتی|آرامگاه منسوب به حضرت ایوب در [[بخارا]]]] | ||
بر پایه روایتی که در کتاب تفسیر قمی از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد همواره شکر آن را به جای میآورد روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمیکند. از اینرو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، ولى ایوب شکر بیشترى کرد. سپس زراعتش | === ماجرای آزمایش=== | ||
ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او | بر پایه روایتی که در کتاب تفسیر قمی از امام صادق(ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد همواره شکر آن را به جای میآورد روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا اگر دنیا را از ایوب بگیرى دیگر شکر نعمتت را نمیکند. از اینرو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب ملسط کرد چیزى نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند، ولى ایوب شکر بیشترى کرد. سپس زراعتش و گوسفندانش از بین رفتند اما شکر ایوب بیشتر شد. سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و در بدنش زخمهای فراوان ایجاد شد و کِرم افتاد و او را به خاطر بوی تعفن به خارج قریه فرستادند، اما ایوب همچنان شکر خدا را میکرد. همسرش از مردم صدقه مىگرفت و از این راه از او پرستارى و پذیرایى مىکرد. سپس شیطان به همراه چند تن از اصحاب ایوب به نزد وی رفتند و به گفتند به ما گمان این بلایى که تو بدان مبتلا شدهاى، به خاطر گناهی است که انجام دادهای؟ ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامى نخورده، مگر آن که یتیم و یا ضعیفى با او از آن طعام خورده است، و بر سر هیچ دو راهى که هر دو طاعت خدا بود قرار نگرفته، مگر آن که آن راهى را انتخاب کرده که طاعت خدا در آن سختتر بوده است.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۲.</ref> | ||
علامه طباطبایی این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار میداند که بر اساس آنها ایوب و هیچ یک از پیامبران دیگر گناه نمی کنند همچنین هیچ یک از ابتلائات ایوب عفونت پیدا نکرد و بدبو نشد و نیز صورتش زشت نگردید و خون و یا چرکی هم از بدنش بیرون نیامد و کسی از دیدن او تنفر نیافت و بر بدنش کرم نینداخت، چرا که رفتار خداوند انبیاء و اولیاىش را که مورد ابتلایشان قرار مى دهد، این چنین است. و اگر مردم از او دورى کردند، به خاطر بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد پروردگارش داشت جاهل بودند، و نمى دانستند که خداى تعالى او را تایید کرده و بزودى فرجى در کارش ایجاد مى کند. همچنین اگر خدا او را به بلایى عظیم گرفتار کرد، براى این بود که مردم درباره اش دعوى ربوبیت نکنند و از مشاهده نعمت هاىی که خدا به وى داده، او را خدا نخوانند. و نیز از دیدن وضع او عبرت گرفته، دیگر ضعیف و فقیر و مریضى را به خاطر ضعف و فقر و مرضش تحقیر نکنند، چون ممکن است خدا فرجى در کار آنان داده، ضعیف را قوى و فقیر را توانگر و مریض را بهبودى دهد. و نیز بدانند که این خداست که هر کس را بخواهد مریض مى کند، هر چند که پیغمبرش باشد و هر که را بخواهد شفا مى دهد به هر جور و به هر سببى که بخواهد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> آیت الله سبحانی این محتوای این روایت را بر خلاف حکم عقل هم میداند.<ref>سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴ (پانویس۱)</ref> همچنین گفته اند اینگونه روایات با مقام عصمت انبیاء منافات دارد چرا که یکى از مراتب عصمت آن است که در وجود پیامبران امورى نباشد که مایه دورى گزیدن مردم از آنان است، زیرا انزجار مردم از پیامبر و دورى گزیدن از او، با هدف بعثت (ابلاغ رسالات الهى توسط پیامبر به آنان است) منافات دارد.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> ابوالفتوح رازی همچنین این روایت را به دلیل امکان نداشتن تسلط شیطان بر انبیاء مردود می داند.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳. </ref> | علامه طباطبایی این روایت را با برخی روایات دیگر که از اهل بیت نقل شده ناسازگار میداند که بر اساس آنها ایوب و هیچ یک از پیامبران دیگر گناه نمی کنند همچنین هیچ یک از ابتلائات ایوب عفونت پیدا نکرد و بدبو نشد و نیز صورتش زشت نگردید و خون و یا چرکی هم از بدنش بیرون نیامد و کسی از دیدن او تنفر نیافت و بر بدنش کرم نینداخت، چرا که رفتار خداوند انبیاء و اولیاىش را که مورد ابتلایشان قرار مى دهد، این چنین است. و اگر مردم از او دورى کردند، به خاطر بى پولى و ضعف ظاهرى او بود، چون مردم نسبت به مقامى که او نزد پروردگارش داشت جاهل بودند، و نمى دانستند که خداى تعالى او را تایید کرده و بزودى فرجى در کارش ایجاد مى کند. همچنین اگر خدا او را به بلایى عظیم گرفتار کرد، براى این بود که مردم درباره اش دعوى ربوبیت نکنند و از مشاهده نعمت هاىی که خدا به وى داده، او را خدا نخوانند. و نیز از دیدن وضع او عبرت گرفته، دیگر ضعیف و فقیر و مریضى را به خاطر ضعف و فقر و مرضش تحقیر نکنند، چون ممکن است خدا فرجى در کار آنان داده، ضعیف را قوى و فقیر را توانگر و مریض را بهبودى دهد. و نیز بدانند که این خداست که هر کس را بخواهد مریض مى کند، هر چند که پیغمبرش باشد و هر که را بخواهد شفا مى دهد به هر جور و به هر سببى که بخواهد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۴-۲۱۷.</ref> آیت الله سبحانی این محتوای این روایت را بر خلاف حکم عقل هم میداند.<ref>سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴ (پانویس۱)</ref> همچنین گفته اند اینگونه روایات با مقام عصمت انبیاء منافات دارد چرا که یکى از مراتب عصمت آن است که در وجود پیامبران امورى نباشد که مایه دورى گزیدن مردم از آنان است، زیرا انزجار مردم از پیامبر و دورى گزیدن از او، با هدف بعثت (ابلاغ رسالات الهى توسط پیامبر به آنان است) منافات دارد.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳؛ سبحانی، منشور عقاید امامیه، مؤسسة الامام الصادق، ص۱۱۴.</ref> ابوالفتوح رازی همچنین این روایت را به دلیل امکان نداشتن تسلط شیطان بر انبیاء مردود می داند.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۱۳. </ref> | ||
==سوگند ایوب== | ==سوگند ایوب== | ||
ایوب در دوره بیماریاش [[سوگند]] یاد کرد که هر گاه | ایوب در دوره بیماریاش [[سوگند]] یاد کرد که هر گاه بهبود یافت ۱۰۰ تازیانه به همسرش بزند،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰.</ref> او پس از بهبودی، تصمیم گرفت او را به خاطر وفادارییها و خدماتش ببخشد، اما سوگندی که خورده بود مانع میشد.<ref>مکارم، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> از اینرو به او [[وحی]] شد که دستهای از ساقههای گندم یا مانند آن را بگیرد، و به همسرش بزند و سوگند خود را نشکند.<ref>سوره ص، آیه۴۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۱۰.</ref> چنانکه در [[تفسیر نمونه]] آمده است میان مفسران درباره چرایی سوگند ایوب اختلافنظراست: از [[ابن عباس]] مفسر قرن اول نقل شده که شیطان بر همسر ایوب ظاهر شد و به او گفت: شوهرت را معالجه میکنم به شرط اینکه پس از بهبودی بگوید من(شیطان)، تنها عامل بهبودیش بودهام همسر ایوب که از بیماری ایوب خسته شده بود، پیشنهاد شیطان را پذیرفت از اینرو ایوب سوگند یاد کرد که او تازیانه بزند. برخی دیگر گفتهاند ایوب همسرش را به دنبال کاری فرستاده بود و او دیر کرد، ایوب که از بیماری رنج میبرد نارحت شد و چنین سوگندی یاد کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۹۹.</ref> | ||
==عصمت ایوب== | ==عصمت ایوب== | ||
خط ۸۳: | خط ۸۱: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم | * قرآن کریم | ||
* | *منوچهری، «ایوب»، در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش. | ||
*بیآزار شیرازی، عبدالکریم، باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، تهران دفتر نشر فرهنگ، ۱۳۸۶ش. | *بیآزار شیرازی، عبدالکریم، باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، تهران دفتر نشر فرهنگ، ۱۳۸۶ش. | ||
*خرمشاهی، بهاالدین، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، تهران، انتشارات ناهید و دوستان، ۱۳۷۷ش. | *خرمشاهی، بهاالدین، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، تهران، انتشارات ناهید و دوستان، ۱۳۷۷ش. | ||
خط ۹۱: | خط ۸۸: | ||
*سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، ۱۲۵۰ق. | *سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، ۱۲۵۰ق. | ||
*شوقی، ابوخلیل، اطلس قرآن، ترجمه کرمانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۸ش. | *شوقی، ابوخلیل، اطلس قرآن، ترجمه کرمانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۸ش. | ||
*مجلسی، محمدباقر، | *مجلسی، محمدباقر، بحارالانوارالجامعه لدرراخبارالائمه الاطهار، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، ۱۴۰۳ق. | ||
*مجلسی، محمدباقر، حیاة القلوب، قم، سرور، ۱۳۸۰ش. | *مجلسی، محمدباقر، حیاة القلوب، قم، سرور، ۱۳۸۰ش. | ||
*مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۳ش. | *مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۳ش. | ||
*نصری، عبدالله، مبانی رسالت انبیاء در قرآن، تهران، سروش، ۱۳۸۸ش. | *نصری، عبدالله، مبانی رسالت انبیاء در قرآن، تهران، سروش، ۱۳۸۸ش. | ||
*قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح طیب موسوی جزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق. | *قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح طیب موسوی جزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق. | ||
*طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق. | *طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق. |
ویرایش