پرش به محتوا

خوجه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۸۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ ژوئن ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''خُوجه''' عنوان گروهی مذهبی است که در [[هند]] شکل گرفت. این گروه در ابتدا [[اسماعیلیه نزاری]] بودند، اما پس از مدتی، افرادی از این گروه جدا شده، به دیگر مکتب‌های [[اسلام]]ی پیوستند. امروزه، [[خوجه های اثناعشری]] به اقلیتی قدرتمند در برخی از نقاط جهان (از جمله قاره افریقا) تبدیل شده‌اند.
'''خُوجه'''، عنوان گروهی مذهبی در [[هند]] است که مشتمل بر اسماعیلیان نزاری و گروهی از [[اهل سنت]] و [[شیعیان خوجه اثناعشری]] است که از آنها جدا شدند، خوجه ها ابتدا [[اسماعیلیه نزاری]] بودند که از قرن ۸ش در هند گسترش یافته بود. سیاست‌های [[آقاخان اول]] در ۱۸۳۹، منجر به انشعاباتی در این گروه شد.
 
ششصد سال پیش (قرن ۸ش)، مبلّغی به نام [[پیر صدرالدین]] به شهر سند هند وارد شد. در پی فعالیت‌های تبلیغی پیر صدرالدین و گروهی دیگر از مبلغان که پس از وی وارد هند شدند، به تدریج فرقۀ اسماعیلی نزاری در بین مردم جا افتاد.
 
[[آقاخان اول]] در سال ۱۸۳۹ کنترل و نظارت بیشتری بر جامعه اعمال کرد که در نهایت به انشعاب تعدادی از اعضای این جماعت منجر شد. جدایی‌طلبان حاضر به اطاعت از فرامین دیکتاتوری آقاخان به ویژه در زمینۀ تعلق کلیۀ اموال و دارایی‌ها به شخص آقاخان نبودند. این افراد که تحت تأثیر چند عالم سنی قرار گرفته بودند، به مذهب [[اهل سنت|تسنن]] روی آوردند که موجب ایجاد آشوب در جماعت شد.
 
در اوایل دهه ۱۸۷۰ تعدادی از خوجه‌ها به هنگام [[زیارت]] در [[نجف]] با یکی از مجتهدین به نام [[شیخ زین العابدین مازندرانی]] ملاقات کرده، بر لزوم اعزام مدرّس به [[هند]] و آموزش تعلیمات [[اسلام|اسلامی]] به آنان تأکید ورزیدند. این ملاقات زمینۀ گرایش گروهی از خوجه‌ها به تشیع [[اثناعشری]] را فراهم آورد.
 
شیعیان خوجۀ اثناعشری در سال ۱۸۹۹ جماعت خود را به طور رسمی در بمبئی پایه گذاری کردند. در پی آن، [[آقاخان]] و یارانش کوشیدند با افزایش رعب و وحشت و حمله‌های فیزیکی به این افراد، آنان را به انحلال این جماعت مجبور کنند. با افزایش این فشارها و نیز بر اثر بروز خشکسالی، این گروه به شرق افریقا مهاجرت کردند. آنها در افریقا فعالیت‌های خود را گسترش داده، به اقلیتی تأثیرگذار تبدیل شدند.


در اوایل دهه ۱۸۷۰ شماری از خوجه‌ها به رهبری [[دوجی جمال]] در نجف با [[شیخ زین العابدین مازندرانی]] ملاقات کرده، بر لزوم اعزام مدرّس به هند تأکید ورزیدند. این ملاقات زمینه گرایش تعدادی از خوجه‌ها را به تشیع [[اثناعشری]] فراهم آورد. [[شیعیان خوجه اثناعشری]] اقلیت ۱۲۵،۰۰۰ نفری از جامعه شیعیانند که در پنج قاره جهان پراکنده‌اند. [[فدراسیون جهانی جماعات شیعه خوجه اثناعشری]] مهمترین تشکیلات آنان است.


== معرفی==
== معرفی==
خط ۱۴: خط ۷:


=== خوجه‌های اسماعیلی ===
=== خوجه‌های اسماعیلی ===
==== پیر صدر الدین ====
۶۰۰ سال پیش مبلّغی به نام '''پیر صدرالدین''' به شهر سند هند وارد شد. پیر صدرالدین مدت‌ها در بین ملاکین متمول هند به نام عمومی '''تاکرس''' زندگی می‌کرد و در زمینۀ زندگی و اعتقادات آنها مطالعه می‌کرد. تاکرس‎ها معتقد بودند که خدا ([[ویشنو]]) در ۹ حالت در این جهان ظاهر شده است. این گروه منتظر ظهور حالت دهم بودند. پیر صدرالدین کوشید آنان را قانع کند که [[حضرت علی(ع)]] دهمین تجسم از ویشنو است.<ref>روغنی، ص یازده؛ عرب احمدی، ص۱۵</ref> او موفق شد بسیاری از پیروان تاکرس را به آیینی به نام '''Satpanth''' یا '''مسیر حقیقت''' که آمیخته‌ای از اعتقادات [[هندو|هندوها]] و [[صوفیه|صوفیان]] بود، گرایش دهد. این نوگرایان توسط پیر صدرالدین به لقب «‌خوجه‌» مفتخر شدند.
۶۰۰ سال پیش مبلّغی به نام '''پیر صدرالدین''' به شهر سند هند وارد شد. پیر صدرالدین مدت‌ها در بین ملاکین متمول هند به نام عمومی '''تاکرس''' زندگی می‌کرد و در زمینۀ زندگی و اعتقادات آنها مطالعه می‌کرد. تاکرس‎ها معتقد بودند که خدا ([[ویشنو]]) در ۹ حالت در این جهان ظاهر شده است. این گروه منتظر ظهور حالت دهم بودند. پیر صدرالدین کوشید آنان را قانع کند که [[حضرت علی(ع)]] دهمین تجسم از ویشنو است.<ref>روغنی، ص یازده؛ عرب احمدی، ص۱۵</ref> او موفق شد بسیاری از پیروان تاکرس را به آیینی به نام '''Satpanth''' یا '''مسیر حقیقت''' که آمیخته‌ای از اعتقادات [[هندو|هندوها]] و [[صوفیه|صوفیان]] بود، گرایش دهد. این نوگرایان توسط پیر صدرالدین به لقب «‌خوجه‌» مفتخر شدند.


خط ۲۱: خط ۱۳:


==== گرایش به اسماعیلیه ====
==== گرایش به اسماعیلیه ====
طبق اسنادی که از سال ۱۸۴۷م باقی مانده است، خوجه‌ها در گذشته از اختلاف بین [[شیعیان]] و [[اهل سنت]] آگاه نبودند، از این روی، هنگامی که آقاخان اول (آقا حسنعلی شاه) در سال ۱۸۶۱ از آنها خواست تا به مذهب [[تشیع]] بگروند، بدون هیچ مقاومتی این امر را پذیرفتند. از آن پس خوجه‌ها به امامت آقاخان نماز جماعت برگزار می‌کردند و در مراسم [[عزاداری]] [[امام حسین|شهید کربلا]] که در جماعت خانه‌های [[اسماعیلیه]] برگزار می‌شد شرکت می‌جستند.
طبق اسنادی که از سال ۱۸۴۷م باقی مانده است، خوجه‌ها در گذشته از اختلاف بین [[شیعیان]] و [[اهل سنت]] آگاه نبودند، از این روی، هنگامی که آقاخان اول (آقا حسنعلی شاه) در سال ۱۸۶۱ از آنها خواست تا به مذهب [[تشیع]] بگروند، بدون هیچ مقاومتی این امر را پذیرفتند. از آن پس خوجه‌ها به امامت آقاخان نماز جماعت برگزار می‌کردند و در مراسم [[عزاداری امام حسین]] که در جماعت خانه‌های [[اسماعیلیه]] برگزار می‌شد شرکت می‌کردند.


در این زمان خوجه‌ها در ایالات کوچ و گجرات هند پراکنده بودند و تعدادی نیز به شهرهای [[مسقط]] و [[بمبئی]] مهاجرت کرده بودند، و در عین حال مقرری خود را به جماعت خانه‌های اسماعیلی که مرکز اصلی عبادی و گردهمایی اجتماعی آنان به شمار می‌رفت، پرداخت می‌کردند.
در این زمان خوجه‌ها در ایالات کوچ و گجرات هند پراکنده بودند و تعدادی نیز به شهرهای [[مسقط]] و [[بمبئی]] مهاجرت کرده بودند، و در عین حال مقرری خود را به جماعت خانه‌های اسماعیلی که مرکز اصلی عبادی و گردهمایی اجتماعی آنان به شمار می‌رفت، پرداخت می‌کردند.