پرش به محتوا

سوره حجر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۲
ابرابزار
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{سوره||نام = حجر |کتابت = ۱۵|جزء = ۱۴|آیه = ۹۹|مکی/مدنی = مکی|شماره نزول = ۵۴|بعدی = [[سوره نحل|نحل]] |قبلی = [[سوره ابراهیم|ابراهیم]] |کلمه = ۶۵۸|حرف = ۲۸۸۱|تصویر=سوره حجر.jpg}}
{{سوره||نام = حجر |کتابت = ۱۵|جزء = ۱۴|آیه = ۹۹|مکی/مدنی = مکی|شماره نزول = ۵۴|بعدی = [[سوره نحل|نحل]] |قبلی = [[سوره ابراهیم|ابراهیم]] |کلمه = ۶۵۸|حرف = ۲۸۸۱|تصویر=سوره حجر.jpg}}
'''سوره حِجر''' پانزدهمین سوره و از [[سوره‌های مکی|سوره‌های مکی قرآن]] است که در [[جزء]] ۱۴ جای دارد. دلیل نام‌گذاری این سوره به‌نام حجر، اشاره به داستان قوم [[حضرت صالح]]، یعنی [[قوم ثمود]] در آیات ۸۰ تا ۸۴ آن است که به‌خاطر حضور در سرزمینی به‌همین‌نام، اصحاب حجر نامیده می‌شدند.  
'''سوره حِجر''' پانزدهمین سوره و از [[سوره‌های مکی|سوره‌های مکی قرآن]] است که در [[جزء]] ۱۴ جای دارد. دلیل نام‌گذاری این سوره به‌نام حجر، اشاره به داستان قوم [[حضرت صالح]]، یعنی [[قوم ثمود]] در آیات ۸۰ تا ۸۴ آن است که به‌خاطر حضور در سرزمینی به‌همین‌نام، اصحاب حجر نامیده می‌شدند.


سوره حجر درباره مبدأ عالم هستی و نشانه‌های [[معاد]]، [[ایمان|ایمان به خدا]]، اهمیت و عظمت [[قرآن]] و [[ثواب و عقاب|کیفر بدکاران]] سخن می‌گوید. در این سوره به داستان خلقت [[حضرت آدم(ع)]]،‌ [[سجده]] ملائکه بر او به جز [[ابلیس]]، داستان حضور [[ملائکه]] نزد حضرت [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]] و بشارت آنان به او، عذاب قوم [[لوط (پیامبر)|لوط]] و داستان قوم ثمود اشاره شده است.
سوره حجر دربارهٔ مبدأ عالم هستی و نشانه‌های [[معاد]]، [[ایمان|ایمان به خدا]]، اهمیت و عظمت [[قرآن]] و [[ثواب و عقاب|کیفر بدکاران]] سخن می‌گوید. در این سوره به داستان خلقت [[حضرت آدم(ع)]]، [[سجده]] ملائکه بر او به جز [[ابلیس]]، داستان حضور [[ملائکه]] نزد حضرت [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]] و بشارت آنان به او، عذاب قوم [[لوط (پیامبر)|لوط]] و داستان قوم ثمود اشاره شده‌است.


آیه نهم ازجمله آیات مشهور سوره حجر است که خداوند بر نزول ذکر (قرآن) و نگهبانی از آن تاکید می‌کند. بسیاری از [[مفسران]] این آیه را دلیلی بر [[عدم تحریف قرآن]] دانسته‌اند. در فضیلت [[تلاوت]] سوره حجر آمده است، خداوند ده برابر تعداد [[مهاجرین]] و [[انصار]] به قاری آن پاداش می‌دهد.  
آیه نهم ازجمله آیات مشهور سوره حجر است که خداوند بر نزول ذکر (قرآن) و نگهبانی از آن تأکید می‌کند. بسیاری از [[مفسران]] این آیه را دلیلی بر [[عدم تحریف قرآن]] دانسته‌اند. در فضیلت [[تلاوت]] سوره حجر آمده‌است، خداوند ده برابر تعداد [[مهاجرین]] و [[انصار]] به قاری آن پاداش می‌دهد.


==معرفی==
== معرفی ==
* '''نامگذاری'''
* '''نامگذاری'''
این سوره را سوره حِجر نامیده‌اند؛ زیرا تنها سوره‏‌اى است كه قوم [[حضرت صالح]]، یعنی [[قوم ثمود|قوم ثَمود]] را اصحاب حِجر نامیده است.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴</ref>{{یادداشت|در دوازده سوره از سوره هاى قرآن به سرگذشت اصحاب الحجر اشاره شده است: 1. سوره اعراف 2. سوره هود 3. سوره حجر 4. سوره شعراء 5. سوره ذاریات 6. سوره حاقّه 7. سوره فجر 8 . سوره شمس 9. سوره حج 10. سوره عنکبوت 11. سوره قمر 12. سوره شمس. هرچند عمدتاً در چهار سوره اعراف و هود و حجر و شعرا پیرامون آنها بحث شده است. <ref>https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=29202&catid=6509&pid=61909</ref>}}  
این سوره را حِجر نامیده‌اند؛ زیرا تنها سوره‌ای است که قوم [[حضرت صالح]]، یعنی [[قوم ثمود|قوم ثَمود]] را اصحاب حِجر نامیده‌است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴</ref>{{یادداشت|در دوازده سوره از سوره‌های قرآن به سرگذشت اصحاب الحجر اشاره شده‌است: ۱. سوره اعراف ۲. سوره هود ۳. سوره حجر ۴. سوره شعراء ۵. سوره ذاریات ۶. سوره حاقّه ۷. سوره فجر ۸. سوره شمس ۹. سوره حج ۱۰. سوره عنکبوت ۱۱. سوره قمر ۱۲. سوره شمس. هرچند عمدتاً در چهار سوره اعراف و هود و حجر و شعرا پیرامون آنها بحث شده‌است.<ref>https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=29202&catid=6509&pid=61909</ref>}}
حجر نام سرزمینی بوده که این قوم در آن می‌زیستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>[[آیت الله مکارم شیرازی]] مفسر قرآن در باره وجه تسمیه حجر می گوید:«حجر» نام سرزمینى در بین جزیرة العرب و منطقه شامات، و در نزدیکى وادى القرى بوده است. «حجر» در اصل به معناى منطقه ممنوعه است. شاید فلسفه این که به آن سرزمین حجر مى گفتند این بوده که آن جا سرزمین بسیار آبادى بوده که صاحبان آن از ورود دیگران به آن جا جلوگیرى مى کردند. بدین جهت آن سرزمین را «حجر» و مردمش را «اصحاب الحجر» نامیده اند.<ref>https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=29202&catid=6509&pid=61909
حجر نام سرزمینی بوده که این قوم در آن می‌زیستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۸۵–۱۸۶.</ref>[[آیت الله مکارم شیرازی]] مفسر قرآن دربارهٔ وجه تسمیه حجر می‌گوید: «حجر» نام سرزمینی در بین جزیرة العرب و منطقه شامات و در نزدیکی وادی‌القری بوده‌است. «حجر» در اصل به معنای منطقه ممنوعه است. شاید فلسفه این که به آن سرزمین حجر می‌گفتند این بوده که آنجا سرزمین بسیار آبادی بوده که صاحبان آن از ورود دیگران به آن جا جلوگیری می‌کردند. بدین جهت آن سرزمین را «حجر» و مردمش را «اصحاب الحجر» نامیده‌اند.<ref>https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=29202&catid=6509&pid=61909</ref>
</ref>
* '''ترتیب و محل نزول'''
* '''ترتیب و محل نزول'''
سوره حجر جزو [[سوره‌های مکی]] و در [[فهرست ترتیبی سوره‌های قرآن|ترتیب نزول]]، پنجاه و چهارمین سوره‌ای است که بر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] نازل شده است. این سوره در چینش کنونی [[مصحف|مُصحَف]]، پانزدهمین سوره است<ref>معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.</ref> که در [[جزء (قرآن)|جزء]] ۱۴ [[قرآن]] جای دارد.
سوره حجر جزو [[سوره‌های مکی]] و در [[فهرست ترتیبی سوره‌های قرآن|ترتیب نزول]]، پنجاه و چهارمین سوره‌ای است که بر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر (ص)]] نازل شده‌است. این سوره در چینش کنونی [[مصحف|مُصحَف]]، پانزدهمین سوره است<ref>معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.</ref> که در [[جزء (قرآن)|جزء]] ۱۴ [[قرآن]] جای دارد.
 
* '''تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها'''
* '''تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها'''
سوره حجر ۹۹ آیه، ۶۵۸ کلمه و ۲۸۸۱ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو [[سوره‌های مثانی|سوره‌های مَثانی]] قرآن و در حدود یک [[حزب (قرآن)|حِزب]] است. سوره حجر نهمین سوره‌ایی است که با [[حروف مقطعه|حروف مُقَطَّعه]] آغاز می‌شود.<ref>خرمشاهی، «سوره حجر»، ج۲، ص۱۲۴۰.</ref>
سوره حجر ۹۹ آیه، ۶۵۸ کلمه و ۲۸۸۱ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو [[سوره‌های مثانی|سوره‌های مَثانی]] قرآن و در حدود یک [[حزب (قرآن)|حِزب]] است. سوره حجر نهمین سوره‌ایی است که با [[حروف مقطعه|حروف مُقَطَّعه]] آغاز می‌شود.<ref>خرمشاهی، «سوره حجر»، ج۲، ص۱۲۴۰.</ref>


==محتوا==
== محتوا ==
[[تفسیر نمونه]] محتواى این سوره را در شش بخش خلاصه كرده است:
[[تفسیر نمونه]] محتوای این سوره را در شش بخش خلاصه کرده‌است:
* آیات مربوط به مبداء عالم هستى و [[ایمان]] به خداوند از طریق تفکر در آفرینش؛
* آیات مربوط به مبدأ عالم هستی و [[ایمان]] به خداوند از طریق تفکر در آفرینش؛
* آیات مربوط به معاد و كیفر بدكاران؛
* آیات مربوط به معاد و کیفر بدکاران؛
* اهمیت، عظمت و ویژگی‌های [[قرآن]]؛
* اهمیت، عظمت و ویژگی‌های [[قرآن]]؛
* نقل داستان‌های مختلف، مثل داستان خلقت [[حضرت آدم]]،‌ سجده ملائکه بر او به جز [[ابلیس]]، داستان حضور ملائکه نزد [[حضرت ابراهیم]] و بشارت آنان به او، عذاب قوم لوط و داستان [[قوم ثمود]]؛
* نقل داستان‌های مختلف، مثل داستان خلقت [[حضرت آدم]]، سجده ملائکه بر او به جز [[ابلیس]]، داستان حضور ملائکه نزد [[حضرت ابراهیم]] و بشارت آنان به او، عذاب قوم لوط و داستان [[قوم ثمود]]؛
* انذار، بشارت و اندرزهاى مؤثر به همراه تهدید و تشویق.
* انذار، بشارت و اندرزهای مؤثر به همراه تهدید و تشویق.
* دعوت از [[پیامبر اسلام(ص)]] به مقاومت و دلدارى او در برابر توطئه‏‌هاى شدید مخالفان كه در محیط [[مكه]] بسیار زیاد و خطرناک بود.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۳.</ref>
* دعوت از [[پیامبر اسلام(ص)]] به مقاومت و دلداری او در برابر توطئه‌های شدید مخالفان که در محیط [[مکه]] بسیار زیاد و خطرناک بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۳.</ref>


{{سوره حجر}}
{{سوره حجر}}


==شأن نزول برخی آیات==
== شأن نزول برخی آیات ==
برای آیات ۲۴ و ۸۷ سوره حجر [[شأن نزول]] روایت شده است.
برای آیات ۲۴ و ۸۷ سوره حجر [[شأن نزول]] روایت شده‌است.
===صف اول نماز===
 
درباره آیه بیست و چهارم سوره حجر دو شأن نزول ذکر شده است. در این آیه آمده است خداوند «مستقدمین: پیشی‌گیرندگان» و «مستأخرین: کسانی که با تأخیر می‌آیند» را می‌شناسد.
=== صف اول نماز ===
* پیامبر(ص) گفت: «خداوند و [[ملائکه]] بر افرادی که در صف اول نماز باشند، درود می‌فرستد». به همین جهت، مردم تلاش می‌کردند در صف اول نماز بایستند. افراد قبیله بنی‌عذره که خانه‌شان دور از مسجد بود، تصمیم گرفتند خانه‌هایشان را بفروشند و در نزدیکی مسجد خانه‌ بخرند تا بتوانند زودتر به مسجد بروند و در صف اول نماز بخوانند. پس آیه مورد نظر درباره آنان نازل شد.<ref> طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۱۴.</ref>
دربارهٔ آیه بیست و چهارم سوره حجر دو شأن نزول ذکر شده‌است. در این آیه آمده‌است خداوند «مستقدمین: پیشی‌گیرندگان» و «مستأخرین: کسانی که با تأخیر می‌آیند» را می‌شناسد.
* برخی نیز گفته‌اند «زنى زیبا در نماز جماعت پشت سر پیامبر(ص) شرکت می‌کرد. برخی مردان به صف اول می‌رفتند كه چشمشان به آن زن نیفتد و برخى در صف آخر می‌ایستادند تا بتوانند گاهی به آن زن نگاه کنند. آیه مورد بحث اشاره به این قضیه دارد.<ref> کوفی، الجعفریات(الأشعثیات)، ص۱۷۸.</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر المیزان با استشهاد به پاره ای از روایات آیه را مرتبط به قلمرو علم الهی می‌داند و درتفسیر آیه می نویسد: چون بحث در آیات قبل در بیان نعمت‌ها و تدبیر و یگانگی خداوند در ربوبیت بود، به همین مناسبت به علم الهی نیز اشاره شده ومنظور از «مستقدمین و مستأخرین» در آیه، تمام مردمان گذشته وآینده هستند که همه در گستره علم خداوند هستند و احتمالات دیگر مانند: پیشی گیرندگان به صف اول در نمازِجماعت و تأخیرکنندگان را نظریاتی غیر قابل اعتنا دانسته و روایاتی را که دلالت بر حضور برخی مردم برای تماشای زنی زیبا در نماز جماعت می کند، منطبق بر مضمون آیه نمی داند. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. اعلمی بیروت، ج۱۲، ص۱۴۶و۱۴۹  
* پیامبر (ص) گفت: «خداوند و [[ملائکه]] بر افرادی که در صف اول نماز باشند، درود می‌فرستد». به همین جهت، مردم تلاش می‌کردند در صف اول نماز بایستند. افراد قبیله بنی‌عذره که خانه‌شان دور از مسجد بود، تصمیم گرفتند خانه‌هایشان را بفروشند و در نزدیکی مسجد خانه بخرند تا بتوانند زودتر به مسجد بروند و در صف اول نماز بخوانند. پس آیه مورد نظر دربارهٔ آنان نازل شد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۱۴.</ref>
</ref>
* برخی نیز گفته‌اند «زنی زیبا در نماز جماعت پشت سر پیامبر (ص) شرکت می‌کرد. برخی مردان به صف اول می‌رفتند که چشمشان به آن زن نیفتد و برخی در صف آخر می‌ایستادند تا بتوانند گاهی به آن زن نگاه کنند. آیه مورد بحث اشاره به این قضیه دارد.<ref>کوفی، الجعفریات (الأشعثیات)، ص۱۷۸.</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر المیزان با استشهاد به پاره ای از روایات آیه را مرتبط به قلمرو علم الهی می‌داند و درتفسیر آیه می‌نویسد: چون بحث در آیات قبل در بیان نعمت‌ها و تدبیر و یگانگی خداوند در ربوبیت بود، به همین مناسبت به علم الهی نیز اشاره شده ومنظور از «مستقدمین و مستأخرین» در آیه، تمام مردمان گذشته وآینده هستند که همه در گستره علم خداوند هستند و احتمالات دیگر مانند: پیشی گیرندگان به صف اول در نمازِجماعت و تأخیرکنندگان را نظریاتی غیرقابل اعتنا دانسته و روایاتی را که دلالت بر حضور برخی مردم برای تماشای زنی زیبا در نماز جماعت می‌کند، منطبق بر مضمون آیه نمی‌داند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. اعلمی بیروت، ج۱۲، ص۱۴۶و۱۴۹</ref>


===هفت قافله تجاری و هفت آیه قرآنی===
=== هفت قافله تجاری و هفت آیه قرآنی ===
{{اصلی| سبع مثانی}}
{{اصلی| سبع مثانی}}
درباره نزول آیه ۸۷ سوره حجر آمده است: هفت قافله براى یهودیانِ [[بنی‌قریظه|بنی قُریظه]] و [[بنی نضیر|بنی‌نضیر]] با بار پارچه، عطر، جواهر و دیگر کالاها وارد مدینه شدند. مسلمانان گفتند اگر این اموال از آنِ ما بود، قوى و توانگر می‌شدیم و در راه خدا [[انفاق]] می‌كردیم. آیه «وَ لَقَدْ آتَیناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی‏ وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ؛ و به راستى كه هفت آیه از مثانى و قرآن بزرگ را به تو عطا كردیم» نازل شد و به پیامبر(ص) گفت: هفت آیه به شما دادم كه از این هفت قافله بهتر است.<ref> واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص ۲۸۳.</ref> در مورد اینکه منظور از «سبع مثانی» چیست بین مفسران اختلاف است؛ در عین حال در بسیاری از روایات آمده است مراد از آن [[سوره حمد]] است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۹۱.</ref>
دربارهٔ نزول آیه ۸۷ سوره حجر آمده‌است: هفت قافله برای یهودیانِ [[بنی‌قریظه|بنی قُریظه]] و [[بنی نضیر|بنی‌نضیر]] با بار پارچه، عطر، جواهر و دیگر کالاها وارد مدینه شدند. مسلمانان گفتند اگر این اموال از آنِ ما بود، قوی و توانگر می‌شدیم و در راه خدا [[انفاق]] می‌کردیم. آیه «وَ لَقَدْ آتَیناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ؛ و به راستی که هفت آیه از مثانی و قرآن بزرگ را به تو عطا کردیم» نازل شد و به پیامبر (ص) گفت: هفت آیه به شما دادم که از این هفت قافله بهتر است.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص ۲۸۳.</ref> در مورد اینکه منظور از «سبع مثانی» چیست بین مفسران اختلاف است؛ در عین حال در بسیاری از روایات آمده‌است مراد از آن [[سوره حمد]] است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۹۱.</ref>
 
== آیات مشهور و نام‌دار ==
آیه ۹ با نام آیه حفظ، آیه ۸۸ دربارهٔ تواضع [[پیامبر(ص)]] نسبت به [[مؤمنان]] و آیه ۹۹ دربارهٔ لزوم استمرار [[عبادت]] تا زمان [[مرگ]] از جمله آیات مشهور سوره حجر است.


==آیات مشهور و نام‌دار==
آیه ۹ با نام آیه حفظ، آیه ۸۸ درباره تواضع [[پیامبر(ص)]] نسبت به [[مؤمنان]] و آیه ۹۹ درباره لزوم استمرار [[عبادت]] تا زمان [[مرگ]] از جمله آیات مشهور سوره حجر است.
=== آیه حفظ ===
=== آیه حفظ ===
{{اصلی|آیه حفظ|عدم تحریف قرآن}}
{{اصلی|آیه حفظ|عدم تحریف قرآن}}
<div style="text-align: center;"><noinclude>
<div style="text-align: center;"><noinclude>
{{عربی|«'''إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ‌ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ'''﴿٩﴾»<br />
{{عربی|«'''إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ'''﴿۹﴾»{{سخ}}
|ترجمه=بى‌ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‌ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.|اندازه=100%}}
|ترجمه=بى‌ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‌ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.|اندازه=۱۰۰٪}}
</noinclude>
</noinclude>
{{پایان}}
{{پایان}}
آیه نهم سوره حجر از جمله آیاتی است که بیشتر [[مفسران]] و محققان برای رد هرگونه تحریف در قرآن به آن استناد کرده‌اند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۰۱. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۸؛ انواری، انگاره تحریف قرآن، ۱۳۹۰ش، ص۵۶؛ شریفی، اسطورة التحریف، ص۲۹؛ محمدی (نجارزادگان)، سلامة القران من التحریف، ۱۴۲۴ق، ص۱۹.</ref> در تفاسیر مراد از «ذکر» را در این آیه، قرآن دانسته‌اند.<ref>رک: ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۲۵۸.</ref> بر این ادعا اشکال شده که چگونه می‌توان برای ردکردن تحریف قرآن به خود قرآن استدلال کرد؛ چراکه ممکن است آیه‌ای که به آن استناد می‌کنید از آیات تحریف‌شده باشد. در پاسخ به این اشکال گفته شده، قائلین به تحریف قرآن معتقد به کم شدن از قرآن هستند نه آنکه چیزی به آن افزوده شده باشد؛ بنابراین با این آیه می‌توان در مقابل ادعای آنان ایستاد.<ref>رک: جوادی آملی، نزاهت قرآن از تحریف، ۱۳۸۳ش، ص۸۹ـ۹۲.</ref> {{یادداشت|پاسخ‌های دیگر هم به این اشکال داده شده است. برای دیدن آنها رجوع کنید به: انواری، انگاره تحریف قرآن، ص۷۷.}}
آیه نهم سوره حجر از جمله آیاتی است که بیشتر [[مفسران]] و محققان برای رد هرگونه تحریف در قرآن به آن استناد کرده‌اند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۰۱. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۸؛ انواری، انگاره تحریف قرآن، ۱۳۹۰ش، ص۵۶؛ شریفی، اسطورة التحریف، ص۲۹؛ محمدی (نجارزادگان)، سلامة القران من التحریف، ۱۴۲۴ق، ص۱۹.</ref> در تفاسیر مراد از «ذکر» را در این آیه، قرآن دانسته‌اند.<ref>رک: ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۲۵۸.</ref> بر این ادعا اشکال شده که چگونه می‌توان برای ردکردن تحریف قرآن به خود قرآن استدلال کرد؛ چراکه ممکن است آیه‌ای که به آن استناد می‌کنید از آیات تحریف‌شده باشد. در پاسخ به این اشکال گفته شده، قائلین به تحریف قرآن معتقد به کم شدن از قرآن هستند نه آنکه چیزی به آن افزوده شده باشد؛ بنابراین با این آیه می‌توان در مقابل ادعای آنان ایستاد.<ref>رک: جوادی آملی، نزاهت قرآن از تحریف، ۱۳۸۳ش، ص۸۹–۹۲.</ref> {{یادداشت|پاسخ‌های دیگر هم به این اشکال داده شده‌است. برای دیدن آنها رجوع کنید به: انواری، انگاره تحریف قرآن، ص۷۷.}}


=== آیات امهال به ابلیس ===
=== آیات امهال به ابلیس ===
'''قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَیٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ *قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ*إِلَیٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ*قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ*إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ'''
(آیات ۳۶–۴۰)(ترجمه: گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)» *فرمود: «تو از مهلت یافتگانی!*(امّا نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معیّنی.» *گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمت‌های مادّی را) در زمین در نظر آنها زینت می‌دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت، *به جز بندگان پاک و برگزیده تو را)


'''قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ *قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ*إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ*قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ*إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ
در این آیات به بخشی از داستان و مواضع [[ابلیس]] پس از خلقت [[آدم (پیامبر) |آدم (ع)]] اشاره شده‌است و چند مطلب از آن قابل استفاده است ۱- در خواست مهلت از سوی ابلیس از خداوند با این جمله شروع شده (رب بما…) با ربوبیت الهی دعایش را شروع کرده تا بتواند با برا نگیختن رحمت الهی به خواسته اش برسد.۲- در ماجرای سجده بر آدم (ع) او مانند قبله ای بود که نماد نوع انسانی بوده و ابلیس در واقع چون بر نوع انسان و مقام انسانیت سجده نکرد دشمنی اش نیز با تمام انسا ن هاست. ۳- مهلت خداند به ابلیس تا روز قیامت نیست بلکه تا روز معین دیگری پیش از قیامت است. ۴- چون ابلیس با سوء اختیارش مشمول لعنت الهی شده و از سعادت همیشگی محروم گشته، این محرومیت را اغواء خداوند دربارهٔ خودش می‌داند و آن را به خدا نسبت می‌دهد (رب بما اغویتنی…). که البته این کار خداوند اضلال مجازاتی نام دارد یعنی گمراهی‌ای که نتیجه انتخاب خود ابلیس است. ۵- تمام مردم بندگان خدواند هستند هم [[اخلاص| مُخلَصین]] و هم دیگران، وسخن ابلیس که فقط مُخلَصین را بندگان خداوند دانسته حرف باطلی است. والبته ابلیس، باطل را برای همگان تزیین می‌کند و تلاش می‌کند که همه را وسوسه کند ولی تنها مُخلَصین هستند که نجات می‌یابند. ۶- همانگونه که ابلیس نتیجه انتخابش را دید تمام انسان‌ها خواه مُخلَصین و دیگران نیز نتیجه اعمال و انتخاب‌های خودشان را می‌بینند و خدواند متعال نظام هستی را اینگونه تنظیم کرده که هر علتی، معلول و نتیجه خودش را به دنبال دارد و هیج تخلفی از این قانون صورت نخواهد گرفت و همه چیز (از جمله [[اصل علیت]] نظم حاکم بر روابط میان علت‌ها و معلو ل‌ها و تأثیرات آنها) در تحت قدرت و ربوبیت مطلقه الهی است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. اعلمی بیروت، ج۱۲۷ ص ۱۵۷–۱۶۷</ref>
'''
(آیات ۳۶-۴۰)(ترجمه: گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)»*فرمود: «تو از مهلت یافتگانی!*(امّا نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معیّنی.»*گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمت‌های مادّی را) در زمین در نظر آنها زینت می‌دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت،*به جز بندگان پاک و برگزیده تو را.)
 
در این آیات به بخشی از داستان و مواضع [[ابلیس]] پس از خلقت [[ آدم (پیامبر) |آدم(ع) ]] اشاره شده است و چند مطلب از آن قابل استفاده است '''۱-'''در خواست مهلت از سوی ابلیس از خداوند با این جمله شروع شده ( رب بما...) با ربوبیت الهی دعایش را شروع کرده تا بتواند با برا نگیختن رحمت الهی به خواسته اش برسد.'''۲-'''در ماجرای سجده بر آدم (ع) او مانند قبله ای بود که نماد نوع انسانی بوده و ابلیس در واقع چون بر نوع انسان و مقام انسانیت سجده نکرد دشمنی اش نیز با تمام انسا ن هاست.'''۳-'''مهلت خداند به ابلیس تا روز قیامت نیست بلکه تا روز معین دیگری پیش از قیامت است.'''۴-'''چون ابلیس با سوء اختیارش مشمول لعنت الهی شده و از سعادت همیشگی محروم گشته، این محرومیت را اغواء خداوند درباره خودش می داند و آن را به خدا نسبت می دهد(رب بما اغویتنی...). که البته این کار خداوند اضلال مجازاتی نام دارد یعنی گمراهی‌ای که نتیجه انتخاب خود ابلیس است.'''۵-'''تمام مردم بندگان خدواند هستند هم [[اخلاص| مُخلَصین]] و هم دیگران، وسخن ابلیس که فقط مُخلَصین را بندگان خداوند دانسته حرف باطلی است. والبته ابلیس، باطل را برای همگان تزیین می کند و تلاش می کند که همه را وسوسه کند ولی تنها مُخلَصین هستند که نجات می یابند.'''۶-''' همانگونه که ابلیس نتیجه انتخابش را دید تمام انسان ها خواه مُخلَصین و دیگران نیز نتیجه اعمال و انتخاب‌های خودشان را می بینند و خدواند متعال نظام هستی را اینگونه تنظیم کرده که هر علتی، معلول و نتیجه خودش را به دنبال دارد و هیج تخلفی از این قانون صورت نخواهد گرفت و همه چیز (از جمله [[اصل علیت]] نظم حاکم بر روابط میان علت ها و معلو ل‌ها و تأثیرات آنها) در تحت قدرت و ربوبیت مطلقه الهی است . <ref>طباطبایی، المیزان،۱۳۹۱ق. اعلمی بیروت، ج۱۲۷ ص ۱۵۷-۱۶۷
</ref>


=== آیه تواضع ===
=== آیه تواضع ===
{{اصلی|آیه تواضع}}
{{اصلی|آیه تواضع}}
<div style="text-align: center;"><noinclude>
<div style="text-align: center;"><noinclude>
{{عربی|«'''لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ'''﴿٨٨﴾»<br />
{{عربی|«'''لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ'''﴿۸۸﴾»{{سخ}}
|ترجمه=و به آنچه ما دسته‌هايى از آنان [كافران‌] را بدان برخوردار ساخته‌ايم چشم مدوز، و بر ايشان اندوه مخور، و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر.|آدرس=...|اندازه=100%}}
|ترجمه=و به آنچه ما دسته‌هايى از آنان [كافران] را بدان برخوردار ساخته‌ايم چشم مدوز، و بر ايشان اندوه مخور، و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر.|آدرس=...|اندازه=۱۰۰٪}}
</noinclude>
</noinclude>
{{پایان}}
{{پایان}}
[[مفسران]] منظور از جمله «وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» را تواضع و نرم‌خویی دانسته‌اند همان‌گونه که مرغ برای در آغوش گرفتن جوجه‌هایش پر و بال خود را باز می‌کند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۳۱؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۳۲۳.</ref> [[علامه طباطبایی]] معتقد است خفض جناج به معنای [[صبر]]، خویشتن‌داری و سازگاری با [[مؤمنان]] است و کنایه از این است که همه هم و غم خود را مصروف و منحصر در معاشرت و تربیت مسلمانان نموده و از ایشان جدا نگردد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۹۲-۱۹۳.</ref>امر به خفض جناح(تواضع) در قرآن سه مرتبه آمده است که دو مرتبه اش مربوط به پیامبر نسبت به مومنان در دو آیه است، سوره حجر آیه۸۸ و سوره شعرا آیه ۲۱۵ ویک مرتبه اش در ارتباط با فرزند در برابر پدر و مادر است.[[سوره اسراء]] آیه ۲۴(وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ)
[[مفسران]] منظور از جمله «وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ» را تواضع و نرم‌خویی دانسته‌اند همان‌گونه که مرغ برای در آغوش گرفتن جوجه‌هایش پر و بال خود را باز می‌کند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۳۱؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۳۲۳.</ref> [[علامه طباطبایی]] معتقد است خفض جناج به معنای [[صبر]]، خویشتن‌داری و سازگاری با [[مؤمنان]] است و کنایه از این است که همه هم و غم خود را مصروف و منحصر در معاشرت و تربیت مسلمانان نموده و از ایشان جدا نگردد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۹۲–۱۹۳.</ref>امر به خفض جناح (تواضع) در قرآن سه مرتبه آمده‌است که دو مرتبه اش مربوط به پیامبر نسبت به مؤمنان در دو آیه است، سوره حجر آیه۸۸ و سوره شعرا آیه ۲۱۵ ویک مرتبه اش در ارتباط با فرزند در برابر پدر و مادر است. [[سوره اسراء]] آیه ۲۴(وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ)
[[عبدالله جوادی آملی| آیت الله جوادی آملی]] مفسر و فیلسوف در تفسیر و تفاوت این دو نوع خفض جناح می گوید: «خفض جناح» در قرآن کریم سه بار تکرار شده: یک مورد درباره فرزندان نسبت به پدر و مادر است، و دو مورد درباره [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله| پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم)]] نسبت به مؤمنین. با این تفاوت که یکی ''خفض جناح ترحّم'' است ودیگری ''خفض جناح احترام''. خفض جناح ترحّم مخصوص پیغمبر نسبت به مؤمنین است که نسبت به مؤمنین قرآن به او دستور داده ﴿وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ سوره شعرا آیه ۲۱۵)؛ واو که توانسته با عنایات الهی تا معراج پرواز کند باید مومنان را برای تأمین سه هدف زیر بال خود بگیرد '''اول''' این که مومنان پَر در بیاورند، '''دوم''' اینکه پرواز کردن را یاد بگیرند، '''سوم''' اینکه یاد بگیرند به کدام سمت پرواز کنند؛ مثل کبوتری که فرزندانش را با این سه کار تعلیم می‌دهد: این فرزندان را در زیر پَر می‌گیرد تا این که آنها '''۱-''' پَر در بیاورند '''۲-''' پرواز کردن را یاد بگیرند '''۳-'''یاد بگیرند کجاها بروند و کدام طرف حرکت کنند و پَر بکشند.ولی خفض جناحی که فرزند نسبت به پدر و مادر دارد، ذلیلانه و ذلولانه و نرم‌رفتاری است چنان چه در آیات ۲۳و۲۴سوره اسراء است ﴿إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ ... وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ ﴾ درباره پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) «ذُلّ» نیست چون احترام غیر از مذلّت است.<ref>http://javadi.esra.ir/-/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D8%A8%D8%B3-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-2-1398-09-10
[[عبدالله جوادی آملی| آیت الله جوادی آملی]] مفسر و فیلسوف در تفسیر و تفاوت این دو نوع خفض جناح می‌گوید: «خفض جناح» در قرآن کریم سه بار تکرار شده: یک مورد دربارهٔ فرزندان نسبت به پدر و مادر است، و دو مورد دربارهٔ [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله| پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)]] نسبت به مؤمنین. با این تفاوت که یکی ''خفض جناح ترحّم'' است ودیگری ''خفض جناح احترام''. خفض جناح ترحّم مخصوص پیغمبر نسبت به مؤمنین است که نسبت به مؤمنین قرآن به او دستور داده ﴿وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ سوره شعرا آیه ۲۱۵)؛ واو که توانسته با عنایات الهی تا معراج پرواز کند باید مؤمنان را برای تأمین سه هدف زیر بال خود بگیرد '''اول''' این که مؤمنان پَر در بیاورند، '''دوم''' اینکه پرواز کردن را یاد بگیرند، '''سوم''' اینکه یاد بگیرند به کدام سمت پرواز کنند؛ مثل کبوتری که فرزندانش را با این سه کار تعلیم می‌دهد: این فرزندان را در زیر پَر می‌گیرد تا این که آنها '''۱-''' پَر در بیاورند '''۲-''' پرواز کردن را یاد بگیرند '''۳-'''یاد بگیرند کجاها بروند و کدام طرف حرکت کنند و پَر بکشند. ولی خفض جناحی که فرزند نسبت به پدر و مادر دارد، ذلیلانه و ذلولانه و نرم‌رفتاری است چنانچه در آیات ۲۳و۲۴سوره اسراء است ﴿إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ ﴾ دربارهٔ پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) «ذُلّ» نیست چون احترام غیر از مذلّت است.<ref>http://javadi.esra.ir/-/تفسیر-سوره-عبس-جلسه-2-1398-09-10</ref>
</ref>


=== آیه تسبیح ===
=== آیه تسبیح ===
{{اصلی|آیه تسبیح}}
{{اصلی|آیه تسبیح}}
<div style="text-align: center;"><noinclude>
<div style="text-align: center;"><noinclude>
{{عربی|«'''فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَ‌بِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ'''﴿٩٨﴾»<br />
{{عربی|«'''فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَ‌بِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ'''﴿۹۸﴾»{{سخ}}
|ترجمه=پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجده‌كنندگان باش.|آدرس=...|اندازه=100%}}
|ترجمه=پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجده‌كنندگان باش.|آدرس=...|اندازه=۱۰۰٪}}
</noinclude>
</noinclude>
{{پایان}}
{{پایان}}
[[تسبیح]] و حمد خداوند را راهی برای سبک کردن اثر مصیبت، کم حوصلگی و زخم زبان و گشادگی سینه دانسته‌اند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۹۲-۱۹۵.</ref> خداوند در این آیه به [[پیامبر اسلام(ص)|پیامبرش]] توصیه می‌کند برای زدودن آثار ناراحتی که از زخم زبان [[کفار]] ایجاد شده به [[عبادت]] و تسبیح خداوند بپرداز؛ چراکه نیرویت را زیاد و تحملت را بالا می‌برد. در روایتی از ابن عباس آمده است هنگامی که پیامبر اسلام(ص) غمگین می‌شد به [[نماز]] برمی‌خواست و آثار حزن و اندوه از چهره ایشان زایل می‌شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۴۲.</ref>
[[تسبیح]] و حمد خداوند را راهی برای سبک کردن اثر مصیبت، کم حوصلگی و زخم زبان و گشادگی سینه دانسته‌اند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۱۹۲–۱۹۵.</ref> خداوند در این آیه به [[پیامبر اسلام(ص)|پیامبرش]] توصیه می‌کند برای زدودن آثار ناراحتی که از زخم زبان [[کفار]] ایجاد شده به [[عبادت]] و تسبیح خداوند بپرداز؛ چراکه نیرویت را زیاد و تحملت را بالا می‌برد. در روایتی از ابن‌عباس آمده‌است هنگامی که پیامبر اسلام (ص) غمگین می‌شد به [[نماز]] برمی‌خواست و آثار حزن و اندوه از چهره ایشان زایل می‌شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۴۲.</ref>


===آیه عبادت===
=== آیه عبادت ===
[[پرونده:آیه واعبد ربک حتی یأتیک الیقین (حجر ۹۹).jpg|بندانگشتی|پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد (حجر: ۹۹)]]
[[پرونده:آیه واعبد ربک حتی یأتیک الیقین (حجر ۹۹).jpg|بندانگشتی|پروردگارت را پرستش کن تا اینکه مرگ تو فرا رسد (حجر: ۹۹)]]
{{اصلی|آیه عبادت}}
{{اصلی|آیه عبادت}}
<div style="text-align: center;"><noinclude>
<div style="text-align: center;"><noinclude>
{{عربی|«'''وَاعْبُدْ رَ‌بَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ'''﴿٩٩﴾»<br />
{{عربی|«'''وَاعْبُدْ رَ‌بَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ'''﴿۹۹﴾»{{سخ}}
|ترجمه=و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد.|آدرس=...|اندازه=100%}}
|ترجمه=و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد.|آدرس=...|اندازه=۱۰۰٪}}
</noinclude>
</noinclude>
{{پایان}}
{{پایان}}
مفسران با استناد به [[روایات]] منظور از یقین در این آیه را رسیدن وقت [[مرگ]] انسان دانسته‌اند و علت آن را قطعی و یقینی بودن مرگ می‌دانند. امر به [[عبادت]] در این آیه تا زمان مرگ را به این دلیل دانسته‌اند که اگر این قید نمی‌آمد با یک عبادت نیز این امر محقق و بنده مطیع خداوند شناخته می‌شد؛ ولی با اضافه شدن این قید انسان را ملزم به عبادت خداوند تا زمان رسیدن مرگ می‌کند<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۳۴.</ref>[[سید محمدحسین طباطبائی|
مفسران با استناد به [[روایات]] منظور از یقین در این آیه را رسیدن وقت [[مرگ]] انسان دانسته‌اند و علت آن را قطعی و یقینی بودن مرگ می‌دانند. امر به [[عبادت]] در این آیه تا زمان مرگ را به این دلیل دانسته‌اند که اگر این قید نمی‌آمد با یک عبادت نیز این امر محقق و بنده مطیع خداوند شناخته می‌شد؛ ولی با اضافه شدن این قید انسان را ملزم به عبادت خداوند تا زمان رسیدن مرگ می‌کند<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۳۴.</ref>[[سید محمدحسین طباطبائی|
علامه طباطبایی]] در باره امربه عبادت(فاعبد ربک) در این آیه دو احتمال داده '''۱-'''منظور امر به [[عبادت]] است که در این صورت تفسیری برای آیه قبل است که پیامبر مأمور به[[ تسبیحات اربعه| تسبیح ]] و [[سجده]] شده است در نتیجه تسبیح وسجده از مصادیق عبادت می شوند.'''۲-'''منظور پایبندی به لوازم عبودیت و تسلیم و اطاعت است.این احتمال هم از ظاهر این آیه وهم آیات پیش از این فهمیده می‌شود، در این صورت معنی آیه چنین است:ای پیامبر تداوم بر عبودیت داشته باش و برای انجام طاعت و پرهیز از معصیت و در برابر سخنان گزنده دشمنان صبر پیشه کن تا مرگ فرارسد؛ و در عالم آخرت که عالم یقین است شاهد انتقام وکیفر الهی باشی.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۱۹۵-۱۹۶</ref>
علامه طباطبایی]] درباره امربه عبادت (فاعبد ربک) در این آیه دو احتمال داده '''۱-'''منظور امر به [[عبادت]] است که در این صورت تفسیری برای آیه قبل است که پیامبر مأمور به[[تسبیحات اربعه| تسبیح]] و [[سجده]] شده‌است در نتیجه تسبیح وسجده از مصادیق عبادت می‌شوند.'''۲-'''منظور پایبندی به لوازم عبودیت و تسلیم و اطاعت است. این احتمال هم از ظاهر این آیه وهم آیات پیش از این فهمیده می‌شود، در این صورت معنی آیه چنین است:ای پیامبر تداوم بر عبودیت داشته باش و برای انجام طاعت و پرهیز از معصیت و در برابر سخنان گزنده دشمنان صبر پیشه کن تا مرگ فرارسد؛ و در عالم آخرت که عالم یقین است شاهد انتقام وکیفر الهی باشی.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۱۹۵–۱۹۶</ref>
و سخن برخی از صوفیان که این آیه را دستاویز ترک عبادت قرار داده‌اند، مخدوش می‌سازد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۴۳.</ref> هم چنین این آیه با امر به عبودیت تا آخر عمر و فرارسیدن مرگ، بر این باور غلط که تکلیف برای رسیدن انسان به کمال است و هر گاه[[ انسان کامل| کامل ]] شد تکلیف ندارد؛ خط بطلان کشیده است. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. ج۱۱، ص۱۹۶-۲۰۰
</ref>


==فضیلت و خواص==
و سخن برخی از صوفیان که این آیه را دستاویز ترک عبادت قرار داده‌اند، مخدوش می‌سازد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۴۳.</ref> هم چنین این آیه با امر به عبودیت تا آخر عمر و فرارسیدن مرگ، بر این باور غلط که تکلیف برای رسیدن انسان به کمال است و هر گاه[[انسان کامل| کامل]] شد تکلیف ندارد؛ خط بطلان کشیده‌است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق. ج۱۱، ص۱۹۶–۲۰۰</ref>
 
== فضیلت و خواص ==
{{اصلی|فضائل سور}}
{{اصلی|فضائل سور}}
روایت شده است اگر کسی سوره حجر را قرائت کند، [[خدا|خداوند]] ده برابر تعداد [[مهاجرین]] و [[انصار]] و مسخره‌کنندگانِ پیامبر(ص) به او حسنه عطا می‌کند.<ref>طبرسی، مجمع البیان،‌ ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۰۱؛ کفعمی، المصباح، ۱۴۰۵ق، ص۴۴۱.</ref> در برخی تفاسیر خواصی برای این سوره بیان شده است، از جمله اینکه اگر کسی آن را بنویسد و همراه خود داشته باشد، درآمد و روزی‌اش زیاد می‌شود.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۲۹.</ref>
روایت شده‌است اگر کسی سوره حجر را قرائت کند، [[خدا|خداوند]] ده برابر تعداد [[مهاجرین]] و [[انصار]] و مسخره‌کنندگانِ پیامبر (ص) به او حسنه عطا می‌کند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۵۰۱؛ کفعمی، المصباح، ۱۴۰۵ق، ص۴۴۱.</ref> در برخی تفاسیر خواصی برای این سوره بیان شده‌است، از جمله اینکه اگر کسی آن را بنویسد و همراه خود داشته باشد، درآمد و روزی‌اش زیاد می‌شود.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۲۹.</ref>


== متن و ترجمه ==
== متن و ترجمه ==
{{نقل قول دوقلو تاشو
{{نقل قول دوقلو تاشو
|تیتر= سوره حجر
|تیتر= سوره حجر
|عنوان ستون راست=بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ
|عنوان ستون راست=بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ
|عنوان ستون چپ=به نام خداوند رحمتگر مهربان
|عنوان ستون چپ=به نام خداوند رحمتگر مهربان
|الر‌ ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْ‌آنٍ مُّبِينٍ ﴿١﴾ رُّ‌بَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿٢﴾ ذَرْ‌هُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿٣﴾ وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْ‌يَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ ﴿٤﴾ مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُ‌ونَ ﴿٥﴾ وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ‌ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ﴿٦﴾ لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٧﴾ مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُّنظَرِ‌ينَ ﴿٨﴾ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ‌ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾ وَلَقَدْ أَرْ‌سَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ ﴿١٠﴾ وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿١١﴾ كَذَٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِ‌مِينَ ﴿١٢﴾ لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ ﴿١٣﴾ وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُ‌جُونَ ﴿١٤﴾ لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَ‌تْ أَبْصَارُ‌نَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُ‌ونَ ﴿١٥﴾وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُ‌وجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِ‌ينَ ﴿١٦﴾ وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّ‌جِيمٍ ﴿١٧﴾ إِلَّا مَنِ اسْتَرَ‌قَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ ﴿١٨﴾ وَالْأَرْ‌ضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَ‌وَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ ﴿١٩﴾ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَ‌ازِقِينَ ﴿٢٠﴾ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ‌ مَّعْلُومٍ ﴿٢١﴾ وَأَرْ‌سَلْنَا الرِّ‌يَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ﴿٢٢﴾ وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِ‌ثُونَ ﴿٢٣﴾ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِ‌ينَ ﴿٢٤﴾ وَإِنَّ رَ‌بَّكَ هُوَ يَحْشُرُ‌هُمْ ۚ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿٢٥﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٢٦﴾ وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ‌ السَّمُومِ ﴿٢٧﴾ وَإِذْ قَالَ رَ‌بُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرً‌ا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٢٨﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّ‌وحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿٢٩﴾ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿٣٠﴾ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿٣١﴾ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿٣٢﴾ قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ‌ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿٣٣﴾ قَالَ فَاخْرُ‌جْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَ‌جِيمٌ ﴿٣٤﴾ وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ ﴿٣٥﴾ قَالَ رَ‌بِّ فَأَنظِرْ‌نِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿٣٦﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِ‌ينَ ﴿٣٧﴾ إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿٣٨﴾ قَالَ رَ‌بِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْ‌ضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٣٩﴾ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿٤٠﴾ قَالَ هَـٰذَا صِرَ‌اطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿٤١﴾ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿٤٢﴾ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٤٣﴾ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿٤٤﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿٤٥﴾ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ ﴿٤٦﴾ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِ‌هِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُ‌رٍ‌ مُّتَقَابِلِينَ ﴿٤٧﴾ لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَ‌جِينَ ﴿٤٨﴾ نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ‌ الرَّ‌حِيمُ ﴿٤٩﴾ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ ﴿٥٠﴾ وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَيْفِ إِبْرَ‌اهِيمَ ﴿٥١﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ ﴿٥٢﴾ قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُ‌كَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿٥٣﴾ قَالَ أَبَشَّرْ‌تُمُونِي عَلَىٰ أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ‌ فَبِمَ تُبَشِّرُ‌ونَ ﴿٥٤﴾ قَالُوا بَشَّرْ‌نَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ ﴿٥٥﴾ قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّ‌حْمَةِ رَ‌بِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿٥٦﴾ قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿٥٧﴾ قَالُوا إِنَّا أُرْ‌سِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُّجْرِ‌مِينَ ﴿٥٨﴾ إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٥٩﴾ إِلَّا امْرَ‌أَتَهُ قَدَّرْ‌نَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِ‌ينَ ﴿٦٠﴾ فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿٦١﴾ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُ‌ونَ ﴿٦٢﴾ قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُ‌ونَ ﴿٦٣﴾ وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿٦٤﴾ فَأَسْرِ‌ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَ‌هُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُ‌ونَ ﴿٦٥﴾ وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَٰلِكَ الْأَمْرَ‌ أَنَّ دَابِرَ‌ هَـٰؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِينَ ﴿٦٦﴾ وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُ‌ونَ ﴿٦٧﴾ قَالَ إِنَّ هَـٰؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ ﴿٦٨﴾ وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَلَا تُخْزُونِ ﴿٦٩﴾ قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿٧٠﴾ قَالَ هَـٰؤُلَاءِ بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ ﴿٧١﴾ لَعَمْرُ‌كَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَ‌تِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿٧٢﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِ‌قِينَ ﴿٧٣﴾ فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْ‌نَا عَلَيْهِمْ حِجَارَ‌ةً مِّن سِجِّيلٍ ﴿٧٤﴾ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ ﴿٧٥﴾ وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُّقِيمٍ ﴿٧٦﴾ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ ﴿٧٧﴾ وَإِن كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ ﴿٧٨﴾ فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ ﴿٧٩﴾ وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ‌ الْمُرْ‌سَلِينَ ﴿٨٠﴾ وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِ‌ضِينَ ﴿٨١﴾ وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ ﴿٨٢﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ ﴿٨٣﴾ فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿٨٤﴾ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ ﴿٨٥﴾ إِنَّ رَ‌بَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿٨٦﴾ وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْ‌آنَ الْعَظِيمَ ﴿٨٧﴾ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿٨٨﴾ وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ‌ الْمُبِينُ ﴿٨٩﴾ كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ ﴿٩٠﴾ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْ‌آنَ عِضِينَ ﴿٩١﴾ فَوَرَ‌بِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٩٢﴾ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٩٣﴾ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ‌ وَأَعْرِ‌ضْ عَنِ الْمُشْرِ‌كِينَ ﴿٩٤﴾ إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ ﴿٩٥﴾ الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ‌ ۚ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿٩٦﴾ وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُ‌كَ بِمَا يَقُولُونَ ﴿٩٧﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَ‌بِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ ﴿٩٨﴾ وَاعْبُدْ رَ‌بَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ ﴿٩٩﴾
|الر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَقُرْ‌آنٍ مُّبِینٍ ﴿۱﴾ رُّ‌بَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُ‌وا لَوْ کَانُوا مُسْلِمِینَ ﴿۲﴾ ذَرْ‌هُمْ یَأْکُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿۳﴾ وَمَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْ‌یَةٍ إِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَّعْلُومٌ ﴿۴﴾ مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسْتَأْخِرُ‌ونَ ﴿۵﴾ وَقَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ ﴿۶﴾ لَّوْ مَا تَأْتِینَا بِالْمَلَائِکَةِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿۷﴾ مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِکَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا کَانُوا إِذًا مُّنظَرِ‌ینَ ﴿۸﴾ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۹﴾ وَلَقَدْ أَرْ‌سَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۰﴾ وَمَا یَأْتِیهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۱﴾ کَذٰلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِ‌مِینَ ﴿۱۲﴾ لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۳﴾ وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَیْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُ‌جُونَ ﴿۱۴﴾ لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَ‌تْ أَبْصَارُ‌نَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُ‌ونَ ﴿۱۵﴾وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاءِ بُرُ‌وجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِ‌ینَ ﴿۱۶﴾ وَحَفِظْنَاهَا مِن کُلِّ شَیْطَانٍ رَّ‌جِیمٍ ﴿۱۷﴾ إِلَّا مَنِ اسْتَرَ‌قَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ ﴿۱۸﴾ وَالْأَرْ‌ضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَ‌وَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْزُونٍ ﴿۱۹﴾ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَ‌ازِقِینَ ﴿۲۰﴾ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴿۲۱﴾ وَأَرْ‌سَلْنَا الرِّ‌یَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِینَ ﴿۲۲﴾ وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَنُمِیتُ وَنَحْنُ الْوَارِ‌ثُونَ ﴿۲۳﴾ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنکُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِ‌ینَ ﴿۲۴﴾ وَإِنَّ رَ‌بَّکَ هُوَ یَحْشُرُ‌هُمْ ۚ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ﴿۲۵﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿۲۶﴾ وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾ وَإِذْ قَالَ رَ‌بُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرً‌ا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿۲۸﴾ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّ‌وحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿۲۹﴾ فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۳۰﴾ إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَیٰ أَن یَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ﴿۳۱﴾ قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ﴿۳۲﴾ قَالَ لَمْ أَکُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿۳۳﴾ قَالَ فَاخْرُ‌جْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَ‌جِیمٌ ﴿۳۴﴾ وَإِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَیٰ یَوْمِ الدِّینِ ﴿۳۵﴾ قَالَ رَ‌بِّ فَأَنظِرْ‌نِی إِلَیٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿۳۶﴾ قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِ‌ینَ ﴿۳۷﴾ إِلَیٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۳۸﴾ قَالَ رَ‌بِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْ‌ضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۳۹﴾ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿۴۰﴾ قَالَ هَـٰذَا صِرَ‌اطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ ﴿۴۱﴾ إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ ﴿۴۲﴾ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۴۳﴾ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿۴۴﴾ إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿۴۵﴾ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ ﴿۴۶﴾ وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِ‌هِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَیٰ سُرُ‌رٍ مُّتَقَابِلِینَ ﴿۴۷﴾ لَا یَمَسُّهُمْ فِیهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَ‌جِینَ ﴿۴۸﴾ نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّ‌حِیمُ ﴿۴۹﴾ وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ ﴿۵۰﴾ وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَیْفِ إِبْرَ‌اهِیمَ ﴿۵۱﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾ قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُ‌کَ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ ﴿۵۳﴾ قَالَ أَبَشَّرْ‌تُمُونِی عَلَیٰ أَن مَّسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُ‌ونَ ﴿۵۴﴾ قَالُوا بَشَّرْ‌نَاکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُن مِّنَ الْقَانِطِینَ ﴿۵۵﴾ قَالَ وَمَن یَقْنَطُ مِن رَّ‌حْمَةِ رَ‌بِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿۵۶﴾ قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿۵۷﴾ قَالُوا إِنَّا أُرْ‌سِلْنَا إِلَیٰ قَوْمٍ مُّجْرِ‌مِینَ ﴿۵۸﴾ إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۵۹﴾ إِلَّا امْرَ‌أَتَهُ قَدَّرْ‌نَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِ‌ینَ ﴿۶۰﴾ فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿۶۱﴾ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُّنکَرُ‌ونَ ﴿۶۲﴾ قَالُوا بَلْ جِئْنَاکَ بِمَا کَانُوا فِیهِ یَمْتَرُ‌ونَ ﴿۶۳﴾ وَأَتَیْنَاکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۶۴﴾ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَ‌هُمْ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُ‌ونَ ﴿۶۵﴾ وَقَضَیْنَا إِلَیْهِ ذٰلِکَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَـٰؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِینَ ﴿۶۶﴾ وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُ‌ونَ ﴿۶۷﴾ قَالَ إِنَّ هَـٰؤُلَاءِ ضَیْفِی فَلَا تَفْضَحُونِ ﴿۶۸﴾ وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَلَا تُخْزُونِ ﴿۶۹﴾ قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعَالَمِینَ ﴿۷۰﴾ قَالَ هَـٰؤُلَاءِ بَنَاتِی إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ ﴿۷۱﴾ لَعَمْرُ‌کَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَ‌تِهِمْ یَعْمَهُونَ ﴿۷۲﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِ‌قِینَ ﴿۷۳﴾ فَجَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْ‌نَا عَلَیْهِمْ حِجَارَ‌ةً مِّن سِجِّیلٍ ﴿۷۴﴾ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ ﴿۷۵﴾ وَإِنَّهَا لَبِسَبِیلٍ مُّقِیمٍ ﴿۷۶﴾ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ ﴿۷۷﴾ وَإِن کَانَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ لَظَالِمِینَ ﴿۷۸﴾ فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ ﴿۷۹﴾ وَلَقَدْ کَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْ‌سَلِینَ ﴿۸۰﴾ وَآتَیْنَاهُمْ آیَاتِنَا فَکَانُوا عَنْهَا مُعْرِ‌ضِینَ ﴿۸۱﴾ وَکَانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا آمِنِینَ ﴿۸۲﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُصْبِحِینَ ﴿۸۳﴾ فَمَا أَغْنَیٰ عَنْهُم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿۸۴﴾ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ ﴿۸۵﴾ إِنَّ رَ‌بَّکَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ ﴿۸۶﴾ وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْ‌آنَ الْعَظِیمَ ﴿۸۷﴾ لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَیٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿۸۸﴾ وَقُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ ﴿۸۹﴾ کَمَا أَنزَلْنَا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ ﴿۹۰﴾ الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْ‌آنَ عِضِینَ ﴿۹۱﴾ فَوَرَ‌بِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۹۲﴾ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِ‌ضْ عَنِ الْمُشْرِ‌کِینَ ﴿۹۴﴾ إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ ﴿۹۵﴾ الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ ۚ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾ وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُ‌کَ بِمَا یَقُولُونَ ﴿۹۷﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَ‌بِّکَ وَکُن مِّنَ السَّاجِدِینَ ﴿۹۸﴾ وَاعْبُدْ رَ‌بَّکَ حَتَّیٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿۹۹﴾
|الف، لام، راء. اين است آيات كتاب [آسمانى‌] و قرآن روشنگر. (۱) چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند. (۲) بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند، پس به زودى خواهند دانست. (۳) و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر اينكه براى آن اجلى معيّن بود. (۴) هيچ امتى از اجل خويش نه پيش مى‌افتد و نه پس مى‌ماند. (۵) و گفتند: «اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است، به يقين تو ديوانه‌اى. (۶) اگر راست مى‌گويى چرا فرشته‌ها را پيش ما نمى‌آورى؟» (۷) فرشتگان را جز به حق فرو نمى‌فرستيم، و در آن هنگام، ديگر مهلت نيابند. (۸) بى‌ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‌ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود. (۹) و به يقين، پيش از تو [نيز] در گروههاى پيشينيان [پيامبرانى‌] فرستاديم. (۱۰) و هيچ پيامبرى برايشان نيامد جز آنكه او را به مسخره مى‌گرفتند. (۱۱) بدين گونه آن [استهزا] را در دل بزهكاران راه مى‌دهيم، (۱۲) [كه‌] به او ايمان نمى‌آورند، و راه [و رسم‌] پيشينيان پيوسته چنين بوده است. (۱۳) و اگر درى از آسمان بر آنان مى‌گشوديم كه همواره از آن بالا مى‌رفتند، (۱۴) قطعاً مى‌گفتند: «در حقيقت، ما چشم‌بندى شده‌ايم، بلكه ما مردمى هستيم كه افسون شده‌ايم.» (۱۵)و به يقين، ما در آسمان بُرجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم. (۱۶) و آن را از هر شيطان رانده‌شده‌اى حفظ كرديم. (۱۷) مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد كه شهابى روشن او را دنبال مى‌كند. (۱۸) و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده‌اى در آن رويانيديم. (۱۹) و براى شما و هر كس كه شما روزى‌دهنده او نيستيد، در آن وسايل زندگى قرار داديم. (۲۰) و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه‌هاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه‌اى معين فرو نمى‌فرستيم. (۲۱) و بادها را بارداركننده فرستاديم و از آسمان، آبى نازل كرديم، پس شما را بدان سيراب نموديم، و شما خزانه‌دار آن نيستيد. (۲۲) و بى‌ترديد، اين ماييم كه زنده مى‌كنيم و مى‌ميرانيم، و ما وارث [همه‌] هستيم. (۲۳) و به يقين، پيشينيان شما را شناخته‌ايم و آيندگان [شما را نيز] شناخته‌ايم. (۲۴) و مسلماً پروردگار توست كه آنان را محشور خواهد كرد، چرا كه او حكيم داناست. (۲۵) و در حقيقت، انسان را از گِلى خشك، از گِلى سياه و بدبو، آفريديم. (۲۶) و پيش از آن، جن را از آتشى سوزان و بى‌دود خلق كرديم. (۲۷) و [ياد كن‌] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گِلى خشك، از گِلى سياه و بدبو، خواهم آفريد. (۲۸) پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد. (۲۹) پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند، (۳۰) جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجده‌كنندگان باشد. (۳۱) فرمود: «اى ابليس، تو را چه شده است كه با سجده‌كنندگان نيستى؟» (۳۲) گفت: «من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گِلى خشك، از گِلى سياه و بدبو، آفريده‌اى، سجده كنم.» (۳۳) فرمود: «از اين [مقام‌] بيرون شو كه تو رانده‌شده‌اى. (۳۴) و تا روز جزا بر تو لعنت باشد. (۳۵) گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده.» (۳۶) فرمود: «تو از مهلت‌يافتگانى، (۳۷) تا روز [و] وقت معلوم. (۳۸) گفت: «پروردگارا، به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى‌آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت، (۳۹) مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را.» (۴۰) فرمود: «اين راهى است راست [كه‌] به سوى من [منتهى مى‌شود]. (۴۱) در حقيقت، تو را بر بندگان من تسلّطى نيست، مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند، (۴۲) و قطعاً وعده‌گاه همه آنان دوزخ است، (۴۳) [دوزخى‌] كه براى آن هفت در است، و از هر درى بخشى معين از آنان [وارد مى‌شوند]. (۴۴) بى‌گمان، پرهيزگاران در باغها و چشمه‌سارانند. (۴۵) [به آنان گويند:] «با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد.» (۴۶) و آنچه كينه شائبه‌هاى نفسانى‌] در سينه‌هاى آنان است بركنيم؛ برادرانه بر تختهايى روبروى يكديگر نشسته‌اند. (۴۷) نه رنجى در آنجا به آنان مى‌رسد و نه از آنجا بيرون رانده مى‌شوند. (۴۸) به بندگان من خبر ده كه منم آمرزنده مهربان. (۴۹) و اينكه عذاب من، عذابى است دردناك. (۵۰) و از مهمانان ابراهيم به آنان خبر ده، (۵۱) هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام گفتند. [ابراهيم‌] گفت: «ما از شما بيمناكيم.» (۵۲) گفتند: «مترس، كه ما تو را به پسرى دانا مژده مى‌دهيم.» (۵۳) گفت: «آيا با اينكه مرا پيرى فرا رسيده است بشارتم مى‌دهيد؟ به چه بشارت مى‌دهيد؟» (۵۴) گفتند: «ما تو را به حق بشارت داديم. پس، از نوميدان مباش.» (۵۵) گفت: «چه كسى -جز گمراهان- از رحمت پروردگارش نوميد مى‌شود؟» (۵۶) [سپس‌] گفت: «اى فرشتگان، [ديگر] كارتان چيست؟» (۵۷) گفتند: «ما به سوى گروه مجرمان فرستاده شده‌ايم، (۵۸) مگر خانواده لوط، كه ما قطعاً همه آنان را نجات مى‌دهيم، (۵۹) جز آنش را كه مقدر كرديم او از بازماندگان [در عذاب‌] باشد. (۶۰) پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند، (۶۱) [لوط] گفت: «شما مردمى ناشناس هستيد.» (۶۲) گفتند: «[نه،] بلكه براى تو چيزى آورده‌ايم كه در آن ترديد مى‌كردند، (۶۳) و حق را براى تو آورده‌ايم و قطعاً ما راستگويانيم، (۶۴) پس، پاسى از شب [گذشته‌] خانواده‌ات را حركت ده و [خودت‌] به دنبال آنان برو، و هيچ يك از شما نبايد به عقب بنگرد، و هر جا به شما دستور داده مى‌شود برويد. (۶۵) و او را از اين امر آگاه كرديم كه ريشه آن گروه صبحگاهان بريده خواهد شد. (۶۶) و مردم شهر، شادى‌كنان روى آوردند. (۶۷) [لوط] گفت: «اينان مهمانان منند، مرا رسوا مكنيد، (۶۸) و از خدا پروا كنيد و مرا خوار نسازيد.» (۶۹) گفتند: «آيا تو را [از مهمان كردن‌] مردم بيگانه منع نكرديم؟» (۷۰) گفت: «اگر مى‌خواهيد [كارى مشروع‌] انجام دهيد، اينان دختران منند [با آنان ازدواج كنيد].» (۷۱) به جان تو سوگند، كه آنان در مستى خود سرگردان بودند. (۷۲) پس به هنگام طلوع آفتاب، فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت. (۷۳) و آن [شهر] را زير و زبر كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گِل بارانديم. (۷۴) به يقين، در اين [كيفر] براى هوشياران عبرتهاست. (۷۵) و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [داير] برجاست. (۷۶) بى‌گمان، در اين براى مؤمنان عبرتى است. (۷۷) و راستى اهل «ايكه» ستمگر بودند. (۷۸) پس، از آنان انتقام گرفتيم، و آن دو [شهر، اكنون‌] بر سر راهى آشكاراست. (۷۹) و اهل «حِجر» [نيز] پيامبران [ما] را تكذيب كردند. (۸۰) و آيات خود را به آنان داديم، و[لى‌] از آنها اعراض كردند. (۸۱) و [براى خود] از كوهها خانه‌هايى مى‌تراشيدند كه در امان بمانند. (۸۲) پس صبحدم، فرياد [مرگبار]، آنان را فرو گرفت. (۸۳) و آنچه به دست مى‌آوردند، به كارشان نخورد. (۸۴) و ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريده‌ايم، و يقيناً قيامت فرا خواهد رسيد. پس به خوبى صرف نظر كن، (۸۵) زيرا پروردگار تو همان آفريننده داناست. (۸۶) و به راستى، به تو سبع المثانى [سوره فاتحه‌] و قرآن بزرگ را عطا كرديم. (۸۷) و به آنچه ما دسته‌هايى از آنان [كافران‌] را بدان برخوردار ساخته‌ايم چشم مدوز، و بر ايشان اندوه مخور، و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر. (۸۸) و بگو: «من همان هشداردهنده آشكارم.» (۸۹) همان گونه كه [عذاب را] بر تقسيم‌كنندگان نازل كرديم: (۹۰) همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند]. (۹۱) پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد، (۹۲) از آنچه انجام مى‌دادند. (۹۳) پس آنچه را بدان مأمورى آشكار كن و از مشركان روى برتاب، (۹۴) كه ما [شر] ريشخندگران را از تو برطرف خواهيم كرد. (۹۵) همانان كه با خدا معبودى ديگر قرار مى‌دهند. پس به زودى [حقيقت را] خواهند دانست. (۹۶) و قطعاً مى‌دانيم كه سينه تو از آنچه مى‌گويند تنگ مى‌شود. (۹۷) پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجده‌كنندگان باش. (۹۸) و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد. (۹۹)
|الف، لام، راء. این است آیات کتاب [آسمانی] و قرآن روشنگر. (۱) چه بسا کسانی که کافر شدند آرزو کنند که کاش مسلمان بودند. (۲) بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان کند، پس به زودی خواهند دانست. (۳) و هیچ شهری را هلاک نکردیم مگر اینکه برای آن اجلی معیّن بود. (۴) هیچ امتی از اجل خویش نه پیش می‌افتد و نه پس می‌ماند. (۵) و گفتند: «ای کسی که قرآن بر او نازل شده‌است، به یقین تو دیوانه‌ای. (۶) اگر راست می‌گویی چرا فرشته‌ها را پیش ما نمی‌آوری؟» (۷) فرشتگان را جز به حق فرو نمی‌فرستیم، و در آن هنگام، دیگر مهلت نیابند. (۸) بی‌تردید، ما این قرآن را به تدریج نازل کرده‌ایم، و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود. (۹) و به یقین، پیش از تو [نیز] در گروه‌های پیشینیان [پیامبرانی] فرستادیم. (۱۰) و هیچ پیامبری برایشان نیامد جز آنکه او را به مسخره می‌گرفتند. (۱۱) بدین گونه آن [استهزا] را در دل بزهکاران راه می‌دهیم، (۱۲) [که] به او ایمان نمی‌آورند، و راه [و رسم] پیشینیان پیوسته چنین بوده‌است. (۱۳) و اگر دری از آسمان بر آنان می‌گشودیم که همواره از آن بالا می‌رفتند، (۱۴) قطعاً می‌گفتند: «در حقیقت، ما چشم‌بندی شده‌ایم، بلکه ما مردمی هستیم که افسون شده‌ایم.» (۱۵)و به یقین، ما در آسمان بُرجهایی قرار دادیم و آن را برای تماشاگران آراستیم. (۱۶) و آن را از هر شیطان رانده‌شده‌ای حفظ کردیم. (۱۷) مگر آن کس که دزدیده گوش فرا دهد که شهابی روشن او را دنبال می‌کند. (۱۸) و زمین را گسترانیدیم و در آن کوه‌های استوار افکندیم و از هر چیز سنجیده‌ای در آن رویانیدیم. (۱۹) و برای شما و هر کس که شما روزی‌دهنده او نیستید، در آن وسایل زندگی قرار دادیم. (۲۰) و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه‌ای معین فرو نمی‌فرستیم. (۲۱) و بادها را باردارکننده فرستادیم و از آسمان، آبی نازل کردیم، پس شما را بدان سیراب نمودیم، و شما خزانه‌دار آن نیستید. (۲۲) و بی‌تردید، این ماییم که زنده می‌کنیم و می‌می‌رانیم، و ما وارث [همه] هستیم. (۲۳) و به یقین، پیشینیان شما را شناخته‌ایم و آیندگان [شما را نیز] شناخته‌ایم. (۲۴) و مسلماً پروردگار توست که آنان را محشور خواهد کرد، چرا که او حکیم داناست. (۲۵) و در حقیقت، انسان را از گِلی خشک، از گِلی سیاه و بدبو، آفریدیم. (۲۶) و پیش از آن، جن را از آتشی سوزان و بی‌دود خلق کردیم. (۲۷) و [یاد کن] هنگامی را که پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من بشری را از گِلی خشک، از گِلی سیاه و بدبو، خواهم آفرید. (۲۸) پس وقتی آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم، پیش او به سجده درافتید. (۲۹) پس فرشتگان همگی یکسره سجده کردند، (۳۰) جز ابلیس که خودداری کرد از اینکه با سجده‌کنندگان باشد. (۳۱) فرمود: «ای ابلیس، تو را چه شده‌است که با سجده‌کنندگان نیستی؟» (۳۲) گفت: «من آن نیستم که برای بشری که او را از گِلی خشک، از گِلی سیاه و بدبو، آفریده‌ای، سجده کنم.» (۳۳) فرمود: «از این [مقام] بیرون شو که تو رانده‌شده‌ای. (۳۴) و تا روز جزا بر تو لعنت باشد. (۳۵) گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد مهلت ده.» (۳۶) فرمود: «تو از مهلت‌یافتگانی، (۳۷) تا روز [و] وقت معلوم. (۳۸) گفت: «پروردگارا، به سبب آنکه مرا گمراه ساختی، من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان می‌آرایم و همه را گمراه خواهم ساخت، (۳۹) مگر بندگان خالص تو از میان آنان را.» (۴۰) فرمود: «این راهی است راست [که] به سوی من [منتهی می‌شود]. (۴۱) در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلّطی نیست، مگر کسانی از گمراهان که تو را پیروی کنند، (۴۲) و قطعاً وعده‌گاه همه آنان دوزخ است، (۴۳) [دوزخی] که برای آن هفت در است، و از هر دری بخشی معین از آنان [وارد می‌شوند]. (۴۴) بی‌گمان، پرهیزگاران در باغها و چشمه‌سارانند. (۴۵) [به آنان گویند:] «با سلامت و ایمنی در آنجا داخل شوید.» (۴۶) و آنچه کینه شائبه‌های نفسانی] در سینه‌های آنان است برکنیم؛ برادرانه بر تختهایی روبروی یکدیگر نشسته‌اند. (۴۷) نه رنجی در آنجا به آنان می‌رسد و نه از آنجا بیرون رانده می‌شوند. (۴۸) به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان. (۴۹) و اینکه عذاب من، عذابی است دردناک. (۵۰) و از مهمانان ابراهیم به آنان خبر ده، (۵۱) هنگامی که بر او وارد شدند و سلام گفتند. [ابراهیم] گفت: «ما از شما بیمناکیم.» (۵۲) گفتند: «مترس، که ما تو را به پسری دانا مژده می‌دهیم.» (۵۳) گفت: «آیا با اینکه مرا پیری فرا رسیده‌است بشارتم می‌دهید؟ به چه بشارت می‌دهید؟» (۵۴) گفتند: «ما تو را به حق بشارت دادیم. پس، از نومیدان مباش.» (۵۵) گفت: «چه کسی -جز گمراهان- از رحمت پروردگارش نومید می‌شود؟» (۵۶) [سپس] گفت: «ای فرشتگان، [دیگر] کارتان چیست؟» (۵۷) گفتند: «ما به سوی گروه مجرمان فرستاده شده‌ایم، (۵۸) مگر خانواده لوط، که ما قطعاً همه آنان را نجات می‌دهیم، (۵۹) جز آنش را که مقدر کردیم او از بازماندگان [در عذاب] باشد. (۶۰) پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند، (۶۱) [لوط] گفت: «شما مردمی ناشناس هستید.» (۶۲) گفتند: «[نه،] بلکه برای تو چیزی آورده‌ایم که در آن تردید می‌کردند، (۶۳) و حق را برای تو آورده‌ایم و قطعاً ما راستگویانیم، (۶۴) پس، پاسی از شب [گذشته] خانواده‌ات را حرکت ده و [خودت] به دنبال آنان برو، و هیچ‌یک از شما نباید به عقب بنگرد، و هر جا به شما دستور داده می‌شود بروید. (۶۵) و او را از این امر آگاه کردیم که ریشه آن گروه صبحگاهان بریده خواهد شد. (۶۶) و مردم شهر، شادی‌کنان روی آوردند. (۶۷) [لوط] گفت: «اینان مهمانان منند، مرا رسوا مکنید، (۶۸) و از خدا پروا کنید و مرا خوار نسازید.» (۶۹) گفتند: «آیا تو را [از مهمان کردن] مردم بیگانه منع نکردیم؟» (۷۰) گفت: «اگر می‌خواهید [کاری مشروع] انجام دهید، اینان دختران منند [با آنان ازدواج کنید].» (۷۱) به جان تو سوگند، که آنان در مستی خود سرگردان بودند. (۷۲) پس به هنگام طلوع آفتاب، فریاد [مرگبار] آنان را فرو گرفت. (۷۳) و آن [شهر] را زیر و زبر کردیم و بر آنان سنگهایی از سنگ گِل باراندیم. (۷۴) به یقین، در این [کیفر] برای هوشیاران عبرتهاست. (۷۵) و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهی [دایر] برجاست. (۷۶) بی‌گمان، در این برای مؤمنان عبرتی است. (۷۷) و راستی اهل «ایکه» ستمگر بودند. (۷۸) پس، از آنان انتقام گرفتیم، و آن دو [شهر، اکنون] بر سر راهی آشکاراست. (۷۹) و اهل «حِجر» [نیز] پیامبران [ما] را تکذیب کردند. (۸۰) و آیات خود را به آنان دادیم، و[لی] از آنها اعراض کردند. (۸۱) و [برای خود] از کوه‌ها خانه‌هایی می‌تراشیدند که در امان بمانند. (۸۲) پس صبحدم، فریاد [مرگبار]، آنان را فرو گرفت. (۸۳) و آنچه به دست می‌آوردند، به کارشان نخورد. (۸۴) و ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریده‌ایم، و یقیناً قیامت فرا خواهد رسید. پس به خوبی صرف نظر کن، (۸۵) زیرا پروردگار تو همان آفریننده داناست. (۸۶) و به راستی، به تو سبع المثانی [سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا کردیم. (۸۷) و به آنچه ما دسته‌هایی از آنان [کافران] را بدان برخوردار ساخته‌ایم چشم مدوز، و بر ایشان اندوه مخور، و بال خویش برای مؤمنان فرو گستر. (۸۸) و بگو: «من همان هشداردهنده آشکارم.» (۸۹) همان گونه که [عذاب را] بر تقسیم‌کنندگان نازل کردیم: (۹۰) همانان که قرآن را جزء جزء کردند [به برخی از آن عمل کردند و بعضی را رها نمودند]. (۹۱) پس سوگند به پروردگارت که از همه آنان خواهیم پرسید، (۹۲) از آنچه انجام می‌دادند. (۹۳) پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب، (۹۴) که ما [شر] ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد. (۹۵) همانان که با خدا معبودی دیگر قرار می‌دهند. پس به زودی [حقیقت را] خواهند دانست. (۹۶) و قطعاً می‌دانیم که سینه تو از آنچه می‌گویند تنگ می‌شود. (۹۷) پس با ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجده‌کنندگان باش. (۹۸) و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه مرگ تو فرا رسد. (۹۹)
}}
}}
{{سوره‌های قرآن|15|[[سوره ابراهیم]]|[[سوره نحل]]}}
{{سوره‌های قرآن|۱۵|[[سوره ابراهیم]]|[[سوره نحل]]}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس ۲}}
{{پانویس ۲|۲}}
==منابع==
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، الطیب، اسعد محمد، مکتبة نزار مصطفی الباز، عربستان سعودی، ۱۴۱۹ق.
* ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، الطیب، اسعد محمد، مکتبة نزار مصطفی الباز، عربستان سعودی، ۱۴۱۹ق.
خط ۱۱۸: خط ۱۱۲:
* شریفی، محمود، اسطورة التحریف، با اشراف آیت‌الله محمدهادی معرفت، [تهران]، نشر مشعر، ۱۴۲۹ق.
* شریفی، محمود، اسطورة التحریف، با اشراف آیت‌الله محمدهادی معرفت، [تهران]، نشر مشعر، ۱۴۲۹ق.
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا.
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا.
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‏، محمدجواد، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‏، محمدجواد، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
* طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
* طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۳:
{{پایان}}
{{پایان}}


==پیوند به بیرون==
== پیوند به بیرون ==
* [http://tanzil.ir/#15:1 قرائت سوره حجر]
* [http://tanzil.ir/#15:1 قرائت سوره حجر]
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/226965/%D8%AD%D8%AC%D8%B1%D8%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87 مقاله سوره حجر در دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/226965/حجر،-سوره مقاله سوره حجر در دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
* [http://rch.ac.ir/article/Details/9489 مقاله سوره حجر در دانشنامه جهان اسلام]
* [http://rch.ac.ir/article/Details/9489 مقاله سوره حجر در دانشنامه جهان اسلام]
{{قرآن کریم}}
{{قرآن کریم}}
خط ۱۵۱: خط ۱۴۵:
  | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
  | توضیحات =  
  | توضیحات =
}}</onlyinclude>
}}</onlyinclude>


[[رده:سوره‌های مکی]]
[[رده:سوره‌های جزء ۱۴ قرآن]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ب]]
[[رده:سوره‌های دارای آیه مشهور]]
[[رده:سوره‌های دارای آیه مشهور]]
[[رده:سوره‌های دارای حروف مقطعه]]
[[رده:سوره‌های مثانی]]
[[رده:سوره‌های مثانی]]
[[رده:سوره‌های دارای حروف مقطعه]]
[[رده:سوره‌های مکی]]
[[رده:سوره‌های جزء ۱۴ قرآن]]
[[رده:مقاله‌های آماده ترجمه]]
[[رده:مقاله‌های آماده ترجمه]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ب]]
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱

ویرایش