پرش به محتوا

نهم ربیع‌الاول: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
خط ۳: خط ۳:
== وقایع ==
== وقایع ==
*'''غاز امامت امام زمان(عج)''': روز نهم ربیع‌الاول برای [[شیعه|شیعیان]] به عنوان روز آغاز امامت امام مهدی(عج) عید دانسته شده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/909175 صادقی کاشانی، «نهم ربیع، روز امامت و مهدویت»]</ref> چرا که در [[۸ ربیع‌الاول]]، [[امام حسن عسکری(ع)]] توسط [[معتمد عباسی|معتمد]] ([[خلافت|خلیفه]] [[بنی عباس|عباسیان]]) به [[شهادت]] رسید و پس از او پسرش [[امام مهدی(عج)]] به [[امامت]] رسید.<ref> مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ص۵۱۰.</ref>
*'''غاز امامت امام زمان(عج)''': روز نهم ربیع‌الاول برای [[شیعه|شیعیان]] به عنوان روز آغاز امامت امام مهدی(عج) عید دانسته شده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/909175 صادقی کاشانی، «نهم ربیع، روز امامت و مهدویت»]</ref> چرا که در [[۸ ربیع‌الاول]]، [[امام حسن عسکری(ع)]] توسط [[معتمد عباسی|معتمد]] ([[خلافت|خلیفه]] [[بنی عباس|عباسیان]]) به [[شهادت]] رسید و پس از او پسرش [[امام مهدی(عج)]] به [[امامت]] رسید.<ref> مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ص۵۱۰.</ref>
*'''قتل عمر بن سعد''': به گفته [[علامه مجلسی]] در [[زاد المعاد]]، بنابر قولی عمر بن سعد در روز نهم ربیع‌الاول به دست [[مختار ثقفی]] کشته شده است.<ref>مجلسی، زاد المعاد، ۱۴۲۳ق، ص۲۵۸.</ref> عمر بن سعد پسر [[سعد بن ابی وقاص]] (از [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]]) است. وی از سوی [[عبیدالله بن زیاد]] به فرماندهی سپاه [[کوفه|کوفیان]] برای مقابله با [[امام حسین(ع)]] منصوب شد و در روز [[روز عاشورا|دهم محرم]] امام حسین(ع) و تعدادی از یارانش به دست سپاهیان او به [[شهادت]] رسیدند.  
*'''قتل عمر بن سعد''': به گفته [[علامه مجلسی]] در [[زاد المعاد]]، بنابر قولی عمر بن سعد در روز نهم ربیع‌الاول به دست [[مختار ثقفی]] کشته شده است.<ref>مجلسی، زاد المعاد، ۱۴۲۳ق، ص۲۵۸.</ref> عمر بن سعد پسر [[سعد بن ابی وقاص]] (از [[صحابه]] [[پیامبر(ص)]]) است. وی از سوی [[عبیدالله بن زیاد]] به فرماندهی سپاه [[کوفه|کوفیان]] برای مقابله با [[امام حسین(ع)]] منصوب شد و در روز [[روز عاشورا|دهم محرم]] امام حسین(ع) و تعدادی از یارانش به دست سپاهیان او به [[شهادت]] رسیدند.
*'''قتل خلیفه دوم:''' نهم ربیع‌ الاول به روز مرگ [[عمر بن خطاب]] خلیفه دوم منسوب شده است. تاریخچه این انتساب به قرن ششم هجری برمی‌گردد. [[عبدالجلیل قزوینی رازی|عبدالجلیل قزوینی]] (درگذشت قرن ششم قمری) بدون استناد به منبعی به قتل عمر در این روز اشاره کرده است؛<ref>رازی قزوینی، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض، ۱۳۵۸ش، ص۳۵۳.</ref> اما هاشم بن محمد دیگر عالم این دوره، دلیل این انتساب را روایتی مشهور به [[حدیث رفع القلم]] دانسته است.{{یادداشت|در این حدیث آمده است که محمد بن ابی‌العلاء همدانی و یحیی بن محمد جریح بغدادی گفته‌اند که احمد بن اسحاق قمی از اصحاب امام هادی(ع)را در روز نهم ربیع مشغول اعمال عید دیده‌اند، وقتی از او درباره عیدهای چهارگانه مؤمنان( عید فطر، اضحی، غدیر و جمعه) سخن گفتیم  او به نقل از امام هادی از روزی یاد کردند که خدمت جدشان بوده و او را مشغول اعمال عید دیدند و سپس از فضیلت این روز سخن گفتند تا بدان‌جا که در این روز ملائکه نویسندگان اعمال، تا سه روز قلم از جرائم مردم بردارند.}} دانسته است.<ref>حلی، المحتضر، ۱۳۷۰ق، ص۴۴.</ref> همچنین [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] عالم [[دوره صفویه]] ضمن اشاره به روز مرگ عمر و برگزاری مراسم جشن در این روز، دلیل اصلی آن را روایت رفع القلم دانسته است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۱، ص۱۱۹ و ۱۲۰.</ref> هرچند بر اساس منابع متعدد تاریخی، قتل عمر در روزهای پایانی [[ذی‌الحجة]] سال [[سال ۲۳ هجری قمری|۲۳ق]] اتفاق افتاده است.<ref>تاریخ مدینه، ابن شَبه نمیری، ج۳، ص۸۹۵ و ۹۴۳؛ تاریخ خلیفه بن خیاط، خلیفه بن خیاط، ص۱۰۹؛ اخبار الطوال، ابوحنیفه دینوری، ص۱۳۹؛ تاریخ کبیر، بخاری، ج۶، ص۱۳۸؛ المصنف، ابن ابی‌شیبه کوفی، ج۸، ص۴۱؛ تاریخ طبری، طبری، ج۳، ص۲۶۵؛ المعارف، ابن قُتَیبه دینَوری، ص۱۸۳؛ فتوح، احمد بن اعثم کوفی، ج۲، ص۲۳۲۹؛ موطأ، مالک بن انس، ج۲، ص۸۲۴؛ الآحاد والمثانی، ضحاک، ج۱، ص۱۰۲؛ المصنف، عبدالرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۳۱۵؛ مسند احمد، ابن حنبل، ج۱، ص۵۵؛ طبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۶۴؛ أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱۰، ص۴۳۹؛ المحبر، ابن حبیب بغدادی، ص۱۴؛ الثقات، ابن‌حبان، ج۲، ص۲۳۸؛ مسند ابن‌جعد، ابن جعد، ص۱۹۵؛ التنبیه والإشراف، مسعودی، ص۲۵۰؛ استیعاب، ابن عبدالبِرّ، ج۳، ص۱۱۵۲؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۱، ص۷۰؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۹۲؛ التعدیل والتجریح، ابن خلف باجی، ج۳، ص۱۰۵۴؛ سنن کبری، بیهقی، ج۸، ص۱۵۰؛ البدء و التاریخ، مقدسی، ج۵، ص۱۹۱؛ تاریخ مدینۀ دمشق، ابن عساکر، ج۴۴، ص۱۴؛ صفوه الصفوه، ابن جوزی، ج۱، ص۲۹۱؛ الإنباء، ابن‌عمرانی، ص۴۸؛ اُسدالغابه، ابن‌اثیر، ج۴، ص۷۷؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۱۲، ص۱۸.</ref> بر اساس این منابع عمر در [[۲۶ ذی‌الحجه|۲۶]] یا [[۲۷ ذی‌الحجه]] توسط [[ابولؤلؤ]] غلام [[مغیرة بن شعبه]] مجروح شد و سه روز بعد در [[۲۹ ذی‌الحجه|۲۹]] و بنابر قولی [[۳۰ ذی‌الحجه|۳۰ ذی‌الحجه]] از دنیا رفت.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۲۷۸؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۳۰۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۵۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۱۹۴؛ مفید، مسارالشریعه، ۱۴۱۴ق، ص۴۲.</ref>  همچنین بر اساس گزارش‌های تاریخی، [[بیعت]] با [[عثمان بن عفان|عثمان]]، خلیفه بعد از عمر، در اواخر ذی‌الحجة یا اوائل [[محرم الحرام|ماه محرم]] صورت گرفته است.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۱۹۴؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۶۲.</ref>  مردم [[کاشان]] نیز مراسم نهم ربیع‌الاول در محل بنای ابولؤلؤ ابتدا در ماه ذی‌الحجه برپا می‌کر‌دند.<ref>افندی اصفهانی، تحفه فیروزیه (گزارشی از کتاب)، به کوشش رسول جعفریان، ۱۳۷۸ش، ص۸۲.</ref>
*'''قتل خلیفه دوم:''' نهم ربیع‌ الاول به روز مرگ [[عمر بن خطاب]] خلیفه دوم منسوب شده است. تاریخچه این انتساب به قرن ششم هجری برمی‌گردد. [[عبدالجلیل قزوینی رازی|عبدالجلیل قزوینی]] (درگذشت قرن ششم قمری) بدون استناد به منبعی به قتل عمر در این روز اشاره کرده است؛<ref>رازی قزوینی، بعض مثالب النواصب، ۱۳۵۸ش، ص۳۵۳.</ref> اما هاشم بن محمد دیگر عالم این دوره، دلیل این انتساب را روایتی مشهور به [[حدیث رفع القلم]] دانسته است.{{یادداشت|در این حدیث آمده است که محمد بن ابی‌العلاء همدانی و یحیی بن محمد جریح بغدادی گفته‌اند که احمد بن اسحاق قمی از اصحاب امام هادی(ع)را در روز نهم ربیع مشغول اعمال عید دیده‌اند، وقتی از او درباره عیدهای چهارگانه مؤمنان( عید فطر، اضحی، غدیر و جمعه) سخن گفتیم  او به نقل از امام هادی از روزی یاد کردند که خدمت جدشان بوده و او را مشغول اعمال عید دیدند و سپس از فضیلت این روز سخن گفتند تا بدان‌جا که در این روز ملائکه نویسندگان اعمال، تا سه روز قلم از جرائم مردم بردارند.}} دانسته است.<ref>حلی، المحتضر، ۱۳۷۰ق، ص۴۴.</ref> همچنین [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] عالم [[دوره صفویه]] ضمن اشاره به روز مرگ عمر و برگزاری مراسم جشن در این روز، دلیل اصلی آن را روایت رفع القلم دانسته است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۱، ص۱۱۹ و ۱۲۰.</ref> هرچند بر اساس منابع متعدد تاریخی، قتل عمر در روزهای پایانی [[ذی‌الحجة]] سال [[سال ۲۳ هجری قمری|۲۳ق]] اتفاق افتاده است.<ref>تاریخ مدینه، ابن شَبه نمیری، ج۳، ص۸۹۵ و ۹۴۳؛ تاریخ خلیفه بن خیاط، خلیفه بن خیاط، ص۱۰۹؛ اخبار الطوال، ابوحنیفه دینوری، ص۱۳۹؛ تاریخ کبیر، بخاری، ج۶، ص۱۳۸؛ المصنف، ابن ابی‌شیبه کوفی، ج۸، ص۴۱؛ تاریخ طبری، طبری، ج۳، ص۲۶۵؛ المعارف، ابن قُتَیبه دینَوری، ص۱۸۳؛ فتوح، احمد بن اعثم کوفی، ج۲، ص۲۳۲۹؛ موطأ، مالک بن انس، ج۲، ص۸۲۴؛ الآحاد والمثانی، ضحاک، ج۱، ص۱۰۲؛ المصنف، عبدالرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۳۱۵؛ مسند احمد، ابن حنبل، ج۱، ص۵۵؛ طبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۶۴؛ أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱۰، ص۴۳۹؛ المحبر، ابن حبیب بغدادی، ص۱۴؛ الثقات، ابن‌حبان، ج۲، ص۲۳۸؛ مسند ابن‌جعد، ابن جعد، ص۱۹۵؛ التنبیه والإشراف، مسعودی، ص۲۵۰؛ استیعاب، ابن عبدالبِرّ، ج۳، ص۱۱۵۲؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۱، ص۷۰؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۹۲؛ التعدیل والتجریح، ابن خلف باجی، ج۳، ص۱۰۵۴؛ سنن کبری، بیهقی، ج۸، ص۱۵۰؛ البدء و التاریخ، مقدسی، ج۵، ص۱۹۱؛ تاریخ مدینۀ دمشق، ابن عساکر، ج۴۴، ص۱۴؛ صفوه الصفوه، ابن جوزی، ج۱، ص۲۹۱؛ الإنباء، ابن‌عمرانی، ص۴۸؛ اُسدالغابه، ابن‌اثیر، ج۴، ص۷۷؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج۱۲، ص۱۸.</ref> بر اساس این منابع عمر در [[۲۶ ذی‌الحجه|۲۶]] یا [[۲۷ ذی‌الحجه]] توسط [[ابولؤلؤ]] غلام [[مغیرة بن شعبه]] مجروح شد و سه روز بعد در [[۲۹ ذی‌الحجه|۲۹]] و بنابر قولی [[۳۰ ذی‌الحجه|۳۰ ذی‌الحجه]] از دنیا رفت.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۲۷۸؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۳۰۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۵۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۱۹۴؛ مفید، مسارالشریعه، ۱۴۱۴ق، ص۴۲.</ref>  همچنین بر اساس گزارش‌های تاریخی، [[بیعت]] با [[عثمان بن عفان|عثمان]]، خلیفه بعد از عمر، در اواخر ذی‌الحجة یا اوائل [[محرم الحرام|ماه محرم]] صورت گرفته است.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۱۹۴؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۶۲.</ref>  مردم [[کاشان]] نیز مراسم نهم ربیع‌الاول در محل بنای ابولؤلؤ ابتدا در ماه ذی‌الحجه برپا می‌کر‌دند.<ref>افندی اصفهانی، تحفه فیروزیه (گزارشی از کتاب)، ۱۳۷۸ش، ص۸۲.</ref>


===ریشه تاریخی پیوند نهم ربیع الاول با روز مرگ عمر===
===ریشه تاریخی پیوند نهم ربیع الاول با روز مرگ عمر===
برخی از پژوهشگران  احتمال داده‌اند که ریشه انتساب نهم ربیع الاول به روز قتل عمر، به دوره [[آل بویه|آل‌بویه]] برمی‌گردد؛ در این دوره نزاع‌های فرقه‌ای در قالب بزرگداشت ایامی نظیر همراهی [[ابوبکر بن ابوقحافه|ابوبکر]] با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در غار و مراسم عزا برای [[مصعب بن زبیر]] از سوی برخی [[حنبلی|حنابله]] در واکنش به برگزاری [[عید غدیر]] و [[واقعه کربلا|عاشورا]] از سوی شیعیان وجود داشت. در راستای همین نزاع‌های فرقه‌ای شیعیان به‌دنبال آن بودند که در روز قتل عمر شادمانی کنند؛ اما به‌دلیل آن‌که روزهای پایانی ذی‌الحجه، مصادف با محرم و ایام [[سوگواری محرم|عزاداری امام حسین]] بود، این مراسم بعد از ایام محرم و [[صفر|صفر]] یعنی ربیع الاول برگزار شد و به تدریج این تلقی پیش آمد که روز قتل عمر در ربیع الاول بوده است.<ref>صادقی کاشانی، نهم ربیع؛ روز امامت و مهدویت، مشرق موعود، ۱۳۹۱ش، ص۴۴ و ۴۵.</ref>
برخی از پژوهشگران  احتمال داده‌اند که ریشه انتساب نهم ربیع الاول به روز قتل عمر، به دوره [[آل بویه|آل‌بویه]] برمی‌گردد؛ در این دوره نزاع‌های فرقه‌ای در قالب بزرگداشت ایامی نظیر همراهی [[ابوبکر بن ابوقحافه|ابوبکر]] با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در غار و مراسم عزا برای [[مصعب بن زبیر]] از سوی برخی [[حنبلی|حنابله]] در واکنش به برگزاری [[عید غدیر]] و [[واقعه کربلا|عاشورا]] از سوی شیعیان وجود داشت. در راستای همین نزاع‌های فرقه‌ای شیعیان به‌دنبال آن بودند که در روز قتل عمر شادمانی کنند؛ اما به‌دلیل آن‌که روزهای پایانی ذی‌الحجه، مصادف با محرم و ایام [[سوگواری محرم|عزاداری امام حسین]] بود، این مراسم بعد از ایام محرم و [[صفر|صفر]] یعنی ربیع الاول برگزار شد و به تدریج این تلقی پیش آمد که روز قتل عمر در ربیع الاول بوده است.<ref>صادقی کاشانی، «نهم ربیع، روز امامت و مهدویت»، ص۴۴ و ۴۵.</ref>


==مراسم عیدالزهراء==
==مراسم عیدالزهراء==
در [[ایران]] و [[عراق]]، گاه در نهم ربیع الاول به تصور سالروز مرگ خلیفۀ دوم، محفل‌هایی برگزار می‌شده که به عیدالزهراء و فرحة الزهراء معروف بوده است. به نوشته [[رسول جعفریان|جعفریان]]، بر اساس تحقیقات انجام شده، پیشینه چنین مراسمی به دوره آل‌بویه و نزاع‌های مذهبی میان شیعه و اهل‌سنت در آن برمی‌گردد پس از قرن ششم این مراسم تا ظهور صفویه دست‌کم در کاشان برگزار می‎‌شد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۱۰۳۷-۱۰۳۹؛ صادقی کاشانی، «نهم ربیع، روز امامت و مهدویت»، ص۴۳.</ref> [[سید بن طاووس]] (درگذشت ۶۶۴ق) با اشاره به اعتقاد برخی به مرگ یکی از دشمنان [[اهل البیت علیهم‌السلام|اهل بیت]] در روز نهم ربیع گفته است برخی از ایرانیان این روز را بزرگ می‌شمارند.<ref>ابن‌طاووس، الاقبال بالاعمال، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۱۱۳.</ref> با این حال، گویی خودش آن نظر را قبول ندارد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، ۱۳۹۰ش، ص۸۳۵. </ref> با ظهور صفویه و گسترش تشیع در ایران، نهم ربیع الاول به عنوان روز مرگ عمر شناخته شد و مراسمی در این روز برگزار می‌گردید.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۱، ص۱۱۹ و ۱۲۰.</ref> [[سید نورالله حسینی شوشتری|قاضی نورالله شوشتری]] در کتاب خود که پاسخی به اعتراض یکی از علمای اهل‌سنتِ دوره [[صفویه]]  می‌نویسد: «این کار مورد تأیید علما نبود و در زمان ما متروک است».<ref>شوشتری، مصائب النواصب، تصحیح: قیس العطار، ۱۳۸۴ش، ج۲، ۲۴۲.</ref>
در [[ایران]] و [[عراق]]، گاه در نهم ربیع الاول به تصور سالروز مرگ خلیفۀ دوم، محفل‌هایی برگزار می‌شده که به عیدالزهراء و فرحة الزهراء معروف بوده است. به نوشته [[رسول جعفریان|جعفریان]]، بر اساس تحقیقات انجام شده، پیشینه چنین مراسمی به دوره آل‌بویه و نزاع‌های مذهبی میان شیعه و اهل‌سنت در آن برمی‌گردد پس از قرن ششم این مراسم تا ظهور صفویه دست‌کم در کاشان برگزار می‎‌شد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۱۰۳۷-۱۰۳۹؛ صادقی کاشانی، «نهم ربیع، روز امامت و مهدویت»، ص۴۳.</ref> [[سید بن طاووس]] (درگذشت ۶۶۴ق) با اشاره به اعتقاد برخی به مرگ یکی از دشمنان [[اهل البیت علیهم‌السلام|اهل بیت]] در روز نهم ربیع گفته است برخی از ایرانیان این روز را بزرگ می‌شمارند.<ref>ابن‌طاووس، الاقبال بالاعمال، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۱۱۳.</ref> با این حال، گویی خودش آن نظر را قبول ندارد.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، ۱۳۹۰ش، ص۸۳۵. </ref> با ظهور صفویه و گسترش تشیع در ایران، نهم ربیع الاول به عنوان روز مرگ عمر شناخته شد و مراسمی در این روز برگزار می‌گردید.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۱، ص۱۱۹ و ۱۲۰.</ref> [[سید نورالله حسینی شوشتری|قاضی نورالله شوشتری]] در کتاب خود که پاسخی به اعتراض یکی از علمای اهل‌سنتِ دوره [[صفویه]]  می‌نویسد: «این کار مورد تأیید علما نبود و در زمان ما متروک است».<ref>شوشتری، مصائب النواصب، ۱۳۸۴ش، ج۲، ۲۴۲.</ref>
*'''دوره کنونی''':
*'''دوره کنونی''':
در [[ایران]] پس از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] و در دوره رهبری [[سید روح الله موسوی خمینی|امام خمینی]] برگزاری مراسم به مناسبت کشته شدن خلیفه دوم، ممنوع شد. یکی از دلایل ممنوعیت این مراسم، دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و برافروختن آتش فتنه طائفی اعلام شده است. همچنین استفاده از ادبیات نامتعارف، گاه مستهجن و اجرای نمایش‌هایی که تخطی از عرف‌ و هنجارهای عمومی جامعه است از جمله دلایل ممنوعیت آن است. به دنبال ممنوعیت این مراسم، آرامگاه منسوب به [[ابولؤلؤ]] در [[کاشان]] در سال ۱۳۸۶ش از سوی نیروی انتظامی بسته شد.<ref>[http://www.socio-shia.com/index.php/sociology-of-shia-fields/shia-rituals/187-9rabi-note#_ftn3 لطفی، نهم ربیع‌الاول و جشن ممنوع عمرکشان، پایگاه اینترنتی جامعه‌شناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۲۱-۰۹-۱۳۹۵.]</ref>   
در [[ایران]] پس از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] و در دوره رهبری [[سید روح الله موسوی خمینی|امام خمینی]] برگزاری مراسم به مناسبت کشته شدن خلیفه دوم، ممنوع شد. یکی از دلایل ممنوعیت این مراسم، دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و برافروختن آتش فتنه طائفی اعلام شده است. همچنین استفاده از ادبیات نامتعارف، گاه مستهجن و اجرای نمایش‌هایی که تخطی از عرف‌ و هنجارهای عمومی جامعه است از جمله دلایل ممنوعیت آن است. به دنبال ممنوعیت این مراسم، آرامگاه منسوب به [[ابولؤلؤ]] در [[کاشان]] در سال ۱۳۸۶ش از سوی نیروی انتظامی بسته شد.<ref>[http://www.socio-shia.com/index.php/sociology-of-shia-fields/shia-rituals/187-9rabi-note#_ftn3 لطفی، نهم ربیع‌الاول و جشن ممنوع عمرکشان، پایگاه اینترنتی جامعه‌شناسی تشیع، تاریخ بازدید: ۲۱-۰۹-۱۳۹۵.]</ref>   
خط ۱۹: خط ۱۹:
همچنین [[ سید علی حسینی سیستانی|آیت‌الله سیستانی]] از مراجع تقلید ساکن نجف به شیعیان توصیه کرده که بر مشترکات تمرکز کنند و تصریح کرده که پرداختن به مسائل اختلافی دلیلی ندارد. به نظر آیت‌الله سیستانی مشارکت کردن در ایجاد تفرقه حتی به‌اندازه یک کلمه یا نصف کلمه جایز نیست. واجب است که از ادبیات تشنج‌آفرین پرهیز شود.<ref>نهم ربیع، جهالت‌ها و خسارت‌ها، ۱۳۸۷ش، ص ۱۰۳ - ۱۱۹</ref>
همچنین [[ سید علی حسینی سیستانی|آیت‌الله سیستانی]] از مراجع تقلید ساکن نجف به شیعیان توصیه کرده که بر مشترکات تمرکز کنند و تصریح کرده که پرداختن به مسائل اختلافی دلیلی ندارد. به نظر آیت‌الله سیستانی مشارکت کردن در ایجاد تفرقه حتی به‌اندازه یک کلمه یا نصف کلمه جایز نیست. واجب است که از ادبیات تشنج‌آفرین پرهیز شود.<ref>نهم ربیع، جهالت‌ها و خسارت‌ها، ۱۳۸۷ش، ص ۱۰۳ - ۱۱۹</ref>


به گفته [[آیت‌الله بهجت]]، در صورتی که این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند شود اگر قطره خونی از آنها ریخته شود ما نیز مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود. <ref>[http://fa.abna24.com/383894/print.html خبرگزاری ابنا.]</ref> [[ایت الله میرزا جواد تبریزی]] و [[آیت‌الله صافی گلپایگانی]] نیز اعلام کردند کارهایی که در سایر روزهای سال [[گناه]] است انجام دادن آن در نهم ربیع نیز حرام بوده و فرقی میان این روز و روزهای دیگر نیست.<ref>صافی، جامع الأحکام صافی، قم، دفتر تنظیم و نشر آثار آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص ۱۲۸؛آیت الله العظمی تبریزی، استفتائات جدید، قم، سرور، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۱۶.</ref>
به گفته [[آیت‌الله بهجت]]، در صورتی که این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند شود اگر قطره خونی از آنها ریخته شود ما نیز مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود. <ref>[http://fa.abna24.com/383894/print.html خبرگزاری ابنا.]</ref> [[ایت الله میرزا جواد تبریزی]] و [[آیت‌الله صافی گلپایگانی]] نیز اعلام کردند کارهایی که در سایر روزهای سال [[گناه]] است انجام دادن آن در نهم ربیع نیز حرام بوده و فرقی میان این روز و روزهای دیگر نیست.<ref>صافی، جامع الاحکام صافی، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۱۲۸؛ تبریزی، استفتائات جدید، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۱۶.</ref>


==حدیث رفع القلم و نقد آن==
==حدیث رفع القلم و نقد آن==
خط ۲۵: خط ۲۵:
در برخی مجالسی که به مناسبت عیدالزهراء برگزار می‌شود، روایتی بیان می‌شود که به رفع القلم معروف شده و می‌گویند این روز «روز رفع القلم» است و گناهان این روز در [[روز قیامت]] محاسبه نمی‌شود و می‌توان در این مراسم هر حرفی را زد و این کار گناه نیست. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، [[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی]] و [[میرزا جواد تبریزی|تبریزی]] از مراجع تقلید سند حدیث رفع و محتوای آن را بر اساس دلایلی مورد نقد قرار داده‌اند. این دلایل عبارتند از:
در برخی مجالسی که به مناسبت عیدالزهراء برگزار می‌شود، روایتی بیان می‌شود که به رفع القلم معروف شده و می‌گویند این روز «روز رفع القلم» است و گناهان این روز در [[روز قیامت]] محاسبه نمی‌شود و می‌توان در این مراسم هر حرفی را زد و این کار گناه نیست. [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]، [[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی]] و [[میرزا جواد تبریزی|تبریزی]] از مراجع تقلید سند حدیث رفع و محتوای آن را بر اساس دلایلی مورد نقد قرار داده‌اند. این دلایل عبارتند از:
#روایت موسوم به رفع قلم در منابع معتبر وجود ندارد از این رو از جهت سند نامعتبر است.
#روایت موسوم به رفع قلم در منابع معتبر وجود ندارد از این رو از جهت سند نامعتبر است.
#این روایت مخالف [[قرآن|کتاب خدا]] و سنّت است. به عنوان نمونه روایت رفع قلم با [[آیه]] «و من یعمل مثقال ذرة شراً یره»<ref>سوره زلزال، آیه ۸</ref> و روایت «لا تنال ولایتنا الا بالعمل و الورع»<ref>وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۲۴۷.</ref> در تضاد است.<ref>مسائلی، نهم ربیع، جهالت‌ها و خسارت‌ها، ۱۳۸۷ش، ص۳۵.</ref> بر همین اساس انجام دادن حرام در همه روزها گناه است و فرقی میان نهم ربیع الاول و روزهای دیگر نیست. برداشتن تکلیف و ثبت نشدن گناه تنها به کودکان نابالغ، دیوانه‌ و کسی که خوابیده است اختصاص دارد.   
#این روایت مخالف [[قرآن|کتاب خدا]] و سنّت است. به عنوان نمونه روایت رفع قلم با [[آیه]] «و من یعمل مثقال ذرة شراً یره»<ref>سوره زلزال، آیه ۸</ref> و روایت «لا تنال ولایتنا الا بالعمل و الورع»<ref>حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۲۴۷.</ref> در تضاد است.<ref>مسائلی، نهم ربیع، جهالت‌ها و خسارت‌ها، ۱۳۸۷ش، ص۳۵.</ref> بر همین اساس انجام دادن حرام در همه روزها گناه است و فرقی میان نهم ربیع الاول و روزهای دیگر نیست. برداشتن تکلیف و ثبت نشدن گناه تنها به کودکان نابالغ، دیوانه‌ و کسی که خوابیده است اختصاص دارد.   
#روایت رفع قلم در صورت معتبر بودن به این معنا است که اگر کسی به صورت غیر عمدی مرتکب خطا شود خداوند او را می‌بخشد، نه این که آگاهانه و از روی عمد مرتکب گناه شود.<ref>مسائلی، نهم ربیع، جهالت‌ها و خسارت‌ها، ۱۳۸۷ش، ص۳۵، ۱۰۳ و ۱۱۹.</ref>
#روایت رفع قلم در صورت معتبر بودن به این معنا است که اگر کسی به صورت غیر عمدی مرتکب خطا شود خداوند او را می‌بخشد، نه این که آگاهانه و از روی عمد مرتکب گناه شود.<ref>مسائلی، نهم ربیع، جهالت‌ها و خسارت‌ها، ۱۳۸۷ش، ص۳۵، ۱۰۳ و ۱۱۹.</ref>