پرش به محتوا

فضه نوبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ اوت ۲۰۱۷
جز
ویرایش جزیی
جز (افزایش تصویر و جعبه اطلاعات)
جز (ویرایش جزیی)
خط ۳: خط ۳:
|اطلاعات صحابه  =
|اطلاعات صحابه  =
| تصویر        =مقبره فضه نوبیه در قبرستان باب الصغیر.jpg
| تصویر        =مقبره فضه نوبیه در قبرستان باب الصغیر.jpg
| توضیح تصویر  =مرقد منسوب به فضه نوبیه در قبرستان باب الصغیر
| توضیح تصویر  =مرقد منسوب به فضه نوبیه در [[قبرستان باب الصغیر|باب الصغیر]]
| نام کامل    =فضه
| نام کامل    =فضه نوبیه
| کنیه        =
| کنیه        =
| لقب          =
| لقب          =
| زادروز/زادگاه =
| زادروز/زادگاه =
| محل زندگی    =مدینه
| محل زندگی    =[[مدینه]]
| مهاجر/انصار  =
| مهاجر/انصار  =
| نسب/قبیله    =
| نسب/قبیله    =
خط ۱۴: خط ۱۴:
| تاریخ و مکان درگذشت/شهادت =
| تاریخ و مکان درگذشت/شهادت =
| نحوه درگذشت/شهادت =
| نحوه درگذشت/شهادت =
| مدفن =
| مدفن =باب الصغیر (منسوب)
| زمان اسلام آوردن =
| زمان اسلام آوردن =
| نحوه اسلام آوردن =
| نحوه اسلام آوردن =
| حضور در جنگ‌ها =
| حضور در جنگ‌ها =
| هجرت به      =
| هجرت به      =
| دلیل شهرت    =خادمی حضرت زهرا
| دلیل شهرت    =خادمی [[حضرت زهرا (س)|حضرت زهرا]]
| نقش‌های برجسته    =
| نقش‌های برجسته    =
| دیگر فعالیت‌ها  =
| دیگر فعالیت‌ها  =
| آثار            =
| آثار            =
}}
}}
'''فضه نوبیه'''، کنیز [[حضرت زهرا(س)]] است که [[پیامبر(ص)]] او را به این نام خواند. نام او در روایات مرتبط با ولادت [[حسنین]]، ماجرای نزول [[آیه اطعام]] و [[شهادت حضرت زهرا(س)]] آمده است. از ویژگی‌های وی، سخن گفتن با آیات [[قرآن]] و دانستن علم کیمیاست. گفته‎اند در [[واقعه کربلا]] نیز حضور داشته است.
'''فضه نوبیه'''، کنیز [[حضرت زهرا(س)]] است که [[پیامبر(ص)]] او را به این نام خواند. نام او در روایات مرتبط با ولادت [[حسنین]]، ماجرای نزول [[آیه اطعام]] و [[شهادت حضرت زهرا (س)]] آمده است. از ویژگی‌های وی، سخن گفتن با آیات [[قرآن]] و دانستن علم کیمیاست. گفته‎اند در [[واقعه کربلا]] نیز حضور داشته است.


==اصل و نسب==
==اصل و نسب==
خط ۵۷: خط ۵۷:
[[ادریس بن عبدالله اودی]] می‌گوید: چون امام حسین(ع) شهید شد و [[لشکر عمر بن سعد]] خواستند اسب بر بدن امام بتازند، فضه به [[حضرت زینب(س)]] گفت: ای بانوی من! روزی كشتی «سفینه» در دریا شكست و او به جزیره‌‏ای افتاد و در آنجا شیری دید. او خطاب به شیر گفت: ای ابا الحارث، من غلام رسول خدایم! پس آن شیر غرغركنان پیشاپیش او رفت تا او را به راه رساند. هم اكنون آن شیر در جایی زانو زده است، بگذار من بروم‏ و به او آگاهی دهم كه این مردم فردا چه خواهند كرد. فضه نزد آن شیر رفت و گفت: ای ابا الحارث، آن شیر سر بلند كرد و فضه به او گفت: می‏‌دانی فردا می‌‏خواهند با امام حسین(ع) چه كنند، می‏‌خواهند اسب بر پشتش بتازند. شیر آمد و دو دست خود را روی پیکر امام حسین(ع)نهاد، لشكر جلو آمده و شیر را دیدند، عمر بن سعد به آنها گفت: این فتنه ‏است، مبادا آن را برانگیزید، برگردید، آنها هم برگشتند.<ref>كلینی، ج ‏۱، ص ۴۶۵.</ref>
[[ادریس بن عبدالله اودی]] می‌گوید: چون امام حسین(ع) شهید شد و [[لشکر عمر بن سعد]] خواستند اسب بر بدن امام بتازند، فضه به [[حضرت زینب(س)]] گفت: ای بانوی من! روزی كشتی «سفینه» در دریا شكست و او به جزیره‌‏ای افتاد و در آنجا شیری دید. او خطاب به شیر گفت: ای ابا الحارث، من غلام رسول خدایم! پس آن شیر غرغركنان پیشاپیش او رفت تا او را به راه رساند. هم اكنون آن شیر در جایی زانو زده است، بگذار من بروم‏ و به او آگاهی دهم كه این مردم فردا چه خواهند كرد. فضه نزد آن شیر رفت و گفت: ای ابا الحارث، آن شیر سر بلند كرد و فضه به او گفت: می‏‌دانی فردا می‌‏خواهند با امام حسین(ع) چه كنند، می‏‌خواهند اسب بر پشتش بتازند. شیر آمد و دو دست خود را روی پیکر امام حسین(ع)نهاد، لشكر جلو آمده و شیر را دیدند، عمر بن سعد به آنها گفت: این فتنه ‏است، مبادا آن را برانگیزید، برگردید، آنها هم برگشتند.<ref>كلینی، ج ‏۱، ص ۴۶۵.</ref>


با توجه به گزارش‌های قطعی در مورد تاختن اسب بر بدن امام حسین(ع)،<ref>ارشاد، المفید، ج ۲، ص ۱۱۳.</ref> این داستان محل تردید است.
با توجه به گزارش‌های قطعی در مورد تاختن اسب بر بدن امام حسین(ع)،<ref>ارشاد، المفید، ج۲، ص۱۱۳.</ref> این داستان محل تردید است.


==وفات==
==وفات==