Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۳٬۹۱۷
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
جز (←فرزدق و امام سجاد) |
||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
در این هنگام فرزدق با شهامت گفت: «ولی من او را میشناسم» او بر روی بلندی ایستاد و قصیده معروف خود در معرفی امام سجاد را سرود. هشام دستور داد مستمری فرزدق را از [[بیت المال]] قطع و خودش را نیز در «عسفان» بین [[مکه]] و [[مدینه]] زندانی کردند. | در این هنگام فرزدق با شهامت گفت: «ولی من او را میشناسم» او بر روی بلندی ایستاد و قصیده معروف خود در معرفی امام سجاد را سرود. هشام دستور داد مستمری فرزدق را از [[بیت المال]] قطع و خودش را نیز در «عسفان» بین [[مکه]] و [[مدینه]] زندانی کردند. | ||
مدح و ستایش امام در فضای خفقان سیاسی، آن هم در حضور هشام، نه تنها گواه شهامت و شجاعت در خور تقدیر وی است، بلکه بر ارادت وی به این خاندان گواهی میدهد. زمانی که امام سجاد(ع) از زندانی شدن او مطلع شد، مبلغ دوازده هزار درهم برای او فرستاد. فرزدق این مبلغ را پس داد و گفت: '''«من مدح تو را برای رضای خدا گفتم، نه برای عطا.»''' حضرت مبلغ را باز فرستاد و فرمود: «ما [[اهل بیت]]، چون چیزی به کسی بخشیم باز نستانیم.»<ref>تاریخ گزیده، مستوفی، ص۷۱۰؛ کشف الغمه، اربلی، ج۲، ص۸۰.</ref> | مدح و ستایش امام در فضای خفقان سیاسی، آن هم در حضور هشام، نه تنها گواه شهامت و [[شجاعت]] در خور تقدیر وی است، بلکه بر ارادت وی به این خاندان گواهی میدهد. زمانی که امام سجاد(ع) از زندانی شدن او مطلع شد، مبلغ دوازده هزار درهم برای او فرستاد. فرزدق این مبلغ را پس داد و گفت: '''«من مدح تو را برای رضای خدا گفتم، نه برای عطا.»''' حضرت مبلغ را باز فرستاد و فرمود: «ما [[اهل بیت]]، چون چیزی به کسی بخشیم باز نستانیم.»<ref>تاریخ گزیده، مستوفی، ص۷۱۰؛ کشف الغمه، اربلی، ج۲، ص۸۰.</ref> | ||
===فرزدق و کمیت=== | ===فرزدق و کمیت=== |