پرش به محتوا

بهائیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۱۳۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۱
جز
ویرایش جزیی
جز (جابه جایی مطالب)
جز (ویرایش جزیی)
خط ۶۹: خط ۶۹:


===توحید===
===توحید===
بهائیان مدعی‌اند که بهاءالله خدا نیست؛ بلکه بنده‌ای از بندگان خداست که مقام مظهریت الهی یافته و مظهر خدا در زمین است.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶؛ اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۸۶و۸۷.</ref> اما محققان و منتقدان بهائیت با استناد به سخنان بهاءالله، معتقدند بهائیان، او را خدای جهانیان می‌دانند.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶.</ref> از جمله عبارات بهاءالله که دلالت بر ادعای [[الوهیت]] و خدایی او دارد،<ref>نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲-۴۱۷؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶-۸۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۳-۹۸.</ref> عبارتند از: «لا اله الا أنا المسجون الفرید؛ خدایی نیست جز من زندانی یکتا»، «آنکه جهان را برای خود آفرید، در خراب‌ترین مکان‌ها به دست ستمکاران، زندانی شده است.»، «این‌گونه پروردگارت امر کرد، زمانی که در خراب‌ترین شهرها زندانی بود.»،<ref>نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲.</ref> «انه لا اله إلا أنا الباقی الفرد القدیم... لا اله إلا أنا الباقی الغفور الکریم؛‌ خدایی نیست جز من که باقی و یکتا و قدیم هستم... خدایی جز من بخشنده و کریم نیست».<ref>نوری، کتاب اقدس، ص۸۴-۸۷.</ref> میرزا حسینعلی نوری درباره شب ولادتش می‌نویسد: «... وَ فیهِ وُلِدَ مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ؛ در این صبح زاده شد آنکه نه زاده شده است و نه می‌زاید».<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۴ و ۹۵.</ref>
بهائیان مدعی‌اند که بهاءالله خدا نیست؛ بلکه بنده‌ای است که مقام مظهریت الهی یافته و مظهر خدا در زمین است.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶؛ اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۸۶و۸۷.</ref> اما محققان و منتقدان بهائیت با استناد به سخنان بهاءالله، معتقدند بهائیان، او را خدای جهانیان می‌دانند.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶.</ref> از جمله عبارات بهاءالله که دلالت بر ادعای [[الوهیت]] و خدایی او دارد،<ref>نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲-۴۱۷؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۷۶-۸۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۳-۹۸.</ref> عبارتند از: «لا اله الا أنا المسجون الفرید؛ خدایی نیست جز من زندانی یکتا»، «آنکه جهان را برای خود آفرید، در خراب‌ترین مکان‌ها به دست ستمکاران، زندانی شده است.»، «این‌گونه پروردگارت امر کرد، زمانی که در خراب‌ترین شهرها زندانی بود.»،<ref>نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۲.</ref> «انه لا اله إلا أنا الباقی الفرد القدیم... لا اله إلا أنا الباقی الغفور الکریم؛‌ خدایی نیست جز من که باقی و یکتا و قدیم هستم... خدایی جز من بخشنده و کریم نیست».<ref>نوری، کتاب اقدس، ص۸۴-۸۷.</ref> میرزا حسینعلی نوری درباره شب ولادتش می‌نویسد: «... وَ فیهِ وُلِدَ مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ؛ در این صبح زاده شد آنکه نه زاده شده است و نه می‌زاید».<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۴ و ۹۵.</ref>
 
به گفته جی. ای. اسلمنت، در کتاب «بهائیت و عصر جدید»، بهاءالله گاه از جنبه بشری سخن می‌گوید و مقام خود را عبودیت و بندگی محض می‌داند و گاه از مقام الوهیت سخن می‌راند که در عباراتش، اثری از شخصیت انسانی او دیده نمی‌شود. از نظر وی، در مقام الوهیت، خداوند به واسطه بهاءالله با خلق خود سخن می‌گوید، محبت خود را اظهار می‌کند و شرایع و احکامش را اعلام می کند.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۵۳-۵۵.</ref>
{{جعبه نقل قول
{{جعبه نقل قول
  |عنوان=
  |عنوان=
  |نقل‌قول= میرزا حسینعلی نوری در قصیده ورقائیه: '''«کُلُّ الاُلوه من رَشح أمری تألّهتْ * و کُلُّ الرُبوبِ من طَفح حُکمی تَربَّت؛ همه خدایان از اثر فرمان من خدا شدند و همه پروردگاران از حکم من پروردگار شدند.»
  |نقل‌قول= میرزا حسینعلی نوری در قصیده ورقائیه: '''«کُلُّ الاُلوه من رَشح أمری تألّهتْ * و کُلُّ الرُبوبِ من طَفح حُکمی تَربَّت؛ همه خدایان از اثر فرمان من خدا شدند و همه پروردگاران از حکم من پروردگار شدند.»
  |منبع= <small>عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۲، ص۲۵۵.</small>
  |منبع= <small>عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۲، ص۲۵۵.</small>
  |تراز= راست
  |تراز= چپ
  |عرض= 300px
  |عرض= 300px
  |حاشیه= 1px
  |حاشیه= 1px
خط ۸۸: خط ۹۰:
  |تراز منبع = وسط
  |تراز منبع = وسط
  |شکل‌بندی منبع =}}
  |شکل‌بندی منبع =}}
اعتقاد به الوهیت بهاءالله در آثار عبدالبهاء و دیگر مبلغان بهائی نیز وجود دارد.<ref>نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۱-۴۱۷؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۱-۸۵.</ref> بنابراین براساس نوشته‌های رهبران بهائی،‌ بهاءالله در مقام الوهیت و خدایی دیده می‌شود نه فقط مظهریت.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۳.</ref>
اعتقاد به الوهیت بهاءالله در آثار عبدالبهاء و مبلغان بهائی نیز وجود دارد.<ref>نگاه کنید به نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۱۱-۴۱۷؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۱-۸۵.</ref>  
 
به گفته جی. ای. اسلمنت، در کتاب «بهائیت و عصر جدید»، بهاءالله گاه از جنبه بشری سخن می‌گوید و مقام خود را عبودیت و بندگی محض می‌داند و گاه از مقام الوهیت سخن می‌راند که در عباراتش، اثری از شخصیت انسانی او دیده نمی‌شود. از نظر وی، در مقام الوهیت، خداوند به واسطه بهاءالله با خلق خود سخن می‌گوید، محبت خود را اظهار می‌کند و شرایع و احکامش را اعلام می کند.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۵۳-۵۵.</ref>


در متون بهائی از [[تأویل]] کلمات و عبارات نهی شده و دستور داده شده به معانی ظاهری و لغوی آنها تمسک شود.<ref>اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۳۴۰ و ۳۴۱.</ref>
در متون بهائی از [[تأویل]] کلمات و عبارات نهی شده و دستور داده شده به معانی ظاهری و لغوی آنها تمسک شود.<ref>اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۳۴۰ و ۳۴۱.</ref>


===نبوت===
===نبوت===
میرزا حسینعلی نوری بارها در کتاب‌هایش ادعای [[نبوت]] کرده و خود را پیامبر خدا خوانده است.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۶.</ref> از جمله در یکی از آثارش می‌گوید: «ای خدا! من آنان را دعوت نکردم جز به چیزی که تو مبعوثم کردی... اگر گفتم به سوی من به سوی من (اِلَیَّ اِلَیّ) نظر نداشتم جز چیزی که تو مرا به آن ظاهر ساختی و مبعوثم کردی.»<ref>نوری،‌ اقتدارات، ص۲۱۳ و ۲۱۴.</ref>
میرزا حسینعلی نوری در کتاب‌هایش ادعای [[نبوت]] کرده و خود را پیامبر خدا خوانده است.<ref> نوری،‌ اقتدارات، ص۲۱۳ و ۲۱۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۶.</ref> عباس افندی نیز علی‌محمد باب را در ردیف [[پیامبران|پیامبرانی]] همچون [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]]، [[موسی(ع)]]، [[عیسی(ع)]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد(ص)]] قرار داده و باب را بشارت‌دهنده ظهور بهاءالله می‌داند. از نظر او، بهاءالله در زمره آن پیامبران و حتی برتر از آنها است.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۶ به نقل از عبدالبهاء، مفاوضات، ص۱۲۴.</ref>
عباس افندی،‌ فرزند بهاءالله و رهبر دوم بهائیان، نیز علی محمد باب را در ردیف [[پیامبران|پیامبرانی]] همانند [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]]، [[موسی(ع)]]، [[عیسی(ع)]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد(ص)]] قرار داده و باب را مبشر ظهور پدر خود، بهاءالله می‌داند. از نظر او، بهاءالله در زمره آن پیامبران و حتی برتر از آنها است.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۸۶ به نقل از عبدالبهاء، مفاوضات، ص۱۲۴.</ref> به گفته جی. ای. اسلمنت،‌ شخص بهائی به همه پیامبران احترام می‌گذارد و معتقد است بهاءالله حامل پیام الهی برای عصر حاضر است. او بزرگ‌ترین مربی و معلم جهانی است که برای کامل کردن تلاش‌های پیامبران پیشین آمده است.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۸۷.</ref> در وبسایت رسمی بهائیت به نبوت و رسالت بهاءالله تصریح شده است.<ref>[https://www.bahai.org/fa/beliefs/bahaullah-covenant/ «عهد و میثاق حضرت بهاءالله»، وبسایت جامعه جهانی بهائی.]</ref> با این وجود میرزا حسینعلی در برخی آثارش، [[خاتمیت|خاتمیت پیامبر(ص)]] را پذیرفته است.<ref>نگاه کنید به نجفی،‌ بهائیان،‌۱۳۸۳ش، ص۴۱۸-۴۲۰.</ref>
 
به گفته جی. ای. اسلمنت،‌ بهائی به همه پیامبران احترام می‌گذارد و معتقد است بهاءالله حامل پیام الهی برای عصر حاضر است. او بزرگ‌ترین مربی و معلم جهانی است که برای کامل کردن تلاش‌های پیامبران پیشین آمده است.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۸۷.</ref> با این وجود میرزا حسینعلی در برخی آثارش، [[خاتمیت|خاتمیت پیامبر(ص)]] را پذیرفته است.<ref>نگاه کنید به نجفی،‌ بهائیان،‌۱۳۸۳ش، ص۴۱۸-۴۲۰.</ref>


از نظر علیرضا روزبهانی، محقق و بهائی پژوه معاصر، طبق عبارات بهائیان دقیق روشن نیست که بهاءالله خداست یا پیامبر یا هیچ کدام! در برخی عبارات به تبعیت از عبدالبهاء، او را پیامبر دانسته‌اند و در بعضی دیگر و با توجه به خاتمیت پیامبر اسلام(ص)، بهاءالله را موعود و مظهر الهی و برتر از پیامبران می‌دانند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۸-۱۰۱.</ref>
به گفته علیرضا روزبهانی، بهائی‌پژوه معاصر، دقیق روشن نیست که بهاءالله خداست یا پیامبر یا هیچ‌کدام! چراکه در برخی عبارات به تبعیت از عبدالبهاء، او را پیامبر دانسته‌اند و در بعضی دیگر و با توجه به خاتمیت پیامبر اسلام(ص)، بهاءالله را موعود و مظهر الهی و برتر از پیامبران می‌دانند.<ref> روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۹۸-۱۰۱.</ref>


===معاد===
===معاد===
به گفته روزبهانی، در فرقه بهائیت، به صورت مبهم از [[معاد]] و زندگی پس از مرگ سخن گفته شده است به گونه‌ای که تنها می‌توان فهمید که عالَمی پس از مرگ وجود دارد.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۲.</ref>
به گفته روزبهانی، در فرقه بهائیت، به صورت مبهم از [[معاد]] سخن گفته شده است به گونه‌ای که تنها می‌توان فهمید که عالَمی پس از مرگ وجود دارد.<ref> روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۲.</ref>
بهائیان، آنچه را که در [[قرآن]] درباره [[قیامت]] و ویژگی‌های آن آمده است، به قیام باب و بهاء تأویل می‌برند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۳ و ۱۰۴.</ref> باب در کتاب «بیان» گفته است با آمدن من قیامت مسلمانان برپا شد و تا من زنده‌ام، قیامت آنها باقی است و روزی که بمیرم، قیامت به پایان می‌رسد.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۶ به نقل از: علی‌محمد شیرازی، بیان، باب سابع از واحد ثانی.</ref> از دیدگاه حسینعلی بهاء نیز قیامت بابیان، با ظهور او برپا شد و با مرگ او نیز پایان می‌یابد.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۹.</ref>
بهائیان، آنچه را که در [[قرآن]] درباره [[قیامت]] و ویژگی‌های آن آمده است، به قیام باب و بهاء تأویل می‌برند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۳ و ۱۰۴.</ref> باب در کتاب «بیان» گفته است با آمدن من قیامت مسلمانان برپا شد و تا من زنده‌ام، قیامت آنها باقی است و روزی که بمیرم، قیامت به پایان می‌رسد.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۶ به نقل از: علی‌محمد شیرازی، بیان، باب سابع از واحد ثانی.</ref> از دیدگاه حسینعلی بهاء نیز قیامت بابیان، با ظهور او برپا شد و با مرگ او نیز پایان می‌یابد.<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۹.</ref>


خط ۱۲۱: خط ۱۲۲:
# وحدت زنان و مردان و و برابری حقوق آنها
# وحدت زنان و مردان و و برابری حقوق آنها
# ایجاد صلح عمومی و تشکیل دادگاه بین المللی
# ایجاد صلح عمومی و تشکیل دادگاه بین المللی
# همه عالم محتاج نفثات [[روح القدس]] است(یعنی عالم انسانی، به قوای عقلی و مادی ترقی نمی‌کند؛ بلکه به جهت ترقی صوری ومعنوی و سعادت فوق العاده انسانی، الهام و فیض روح القدس لازم است).<ref>با اندکی اختلاف نگاه کنید به نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۵؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۷-۱۲۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۳ و۱۱۴.</ref>
# همه عالم محتاج نفثات [[روح‌القدس]] است (یعنی عالم انسانی، به قوای عقلی و مادی ترقی نمی‌کند؛ بلکه به جهت ترقی صوری و معنوی و سعادت فوق‌العاده انسانی، الهام و فیض روح‌القدس لازم است).<ref>با اندکی اختلاف نگاه کنید به نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۵؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۷-۱۲۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۳ و۱۱۴.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
بهائیان مدعی‌اند که این تعالیم جدید بوده و هیچ کس پیش از آنها چنین تعالیمی برای انسان‌ها نیاورده است؛<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۴.</ref> اما بهائی‌پژوهان معتقدند که این آموزه‌ها پیش از بهائیت وجود داشت.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۷؛ نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۳.</ref> برخی از این تعالیم را برگرفته از ادیان به ویژه [[اسلام]] و بعضی از فضای فکری و فرهنگی غرب دانسته‌اند.<ref>نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۴.</ref> این اصول ترتیب و تعداد ثابتی ندارد و در برخی منابع تا هجده اصل نیز ذکر شده است.<ref>نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۴.</ref>
بهائیان مدعی‌اند که این تعالیم جدید بوده و هیچ کس پیش از آنها چنین تعالیمی برای انسان‌ها نیاورده است؛<ref>موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۴.</ref> اما بهائی‌پژوهان برخی از این تعالیم را برگرفته از ادیان به ویژه [[اسلام]] و بعضی از فضای فکری و فرهنگی غرب دانسته‌اند.<ref>نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۴.</ref>
 
این تعالیم مورد نقد محققان و منتقدان قرار گرفته است.<ref>نگاه کنید به نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۳۱۵-۳۷۸؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۷-۱۲۴؛ موسوی‌زاده، منادیان تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۴-۱۹۶.</ref>


==احکام ==
==احکام ==
خط ۱۶۶: خط ۱۶۵:
وی در [[۱۳ آبان|سیزده آبان]] ۱۳۳۶ش (۱۹۵۷م) در لندن از دنیا رفت و همانجا دفن شد.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۹۱.</ref>
وی در [[۱۳ آبان|سیزده آبان]] ۱۳۳۶ش (۱۹۵۷م) در لندن از دنیا رفت و همانجا دفن شد.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۹۱.</ref>
===رهبری بهائیت پس از شوقی افندی===
===رهبری بهائیت پس از شوقی افندی===
بنا به تصریح عبدالبهاء در الواح و وصایا، پس از وی ۲۴ تن از فرزندان ذکورش، نسل به نسل، با لقب ولی امرالله باید رهبری بهائیان را به عهده می‌گرفتند؛ اما با توجه به عقیم بودن شوقی افندی، پس از درگذشت وی، در میان بهائیان اختلاف و انشعاب به وجود آمد. روحیّه ماکْسوِل، همسر شوقی افندی، و تعدادی از گروه منتخب شوقی افندی ملقب به «ایادیان امرالله»، اکثریت بهائیان را به خود جلب کرده و بیت العدل اعظم را تأسیس کردند و رهبری بهائیت را برعهده گرفتند. این گروه که به «بهائیان بیت العدلی» مشهورند، مقام ولی امری را برای همیشه کنار گذاشتند.<ref> [https://rasekhoon.net/article/show/713732 فلاحتی و فاطمی‌نیا،‌ «انشعابات و اختلافات در بابیت و بهائیت»، وبگاه راسخون.]</ref> در مقابل، چارْلز میسُن ریمی ادعای جانشینی شوقی و ولی امرالله بودن کرد و گروهی با نام «بهائیان ارتدکس» یا «ریمی‌ها» را پدید آورد.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/713732 فلاحتی و فاطمی‌نیا،‌ «انشعابات و اختلافات در بابیت و بهائیت»، وبگاه راسخون.]</ref> پیروان ریمی معتقدند بنا به سفارش عبدالبهاء و شوقی افندی، هر تشکیلاتی اعم از ایادیان امرالله یا سازمان بیت العدل باید تحت نظارت ولایت امر بهائیان باشد و بدون آن مشروعیت ندارد. ازاین‌رو، تشکیلات ایادیان امرالله و بیت العدل را مشروع نمی‌دانند.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/713732 فلاحتی و فاطمی‌نیا،‌ «انشعابات و اختلافات در بابیت و بهائیت»، وبگاه راسخون.]</ref> میسن ریمی، جوئل برای مارانجلا (Joel Bray Marangella) را به عنوان ولی امر سوم بهائیان و جانشین خود انتخاب کرد و مارانجلا نیز در سال ۲۰۰۶م، نصرت الله بهره‌مند را به عنوان ولی امر چهارم بهائیان تعیین کرد.<ref>[https://bahairesearch.org/article/%D9%88%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%B1-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%DA%A9%D8%B3 «ولی امر جدید بهائیان ارتدکس»، وبگاه بهائی پژوهی.]</ref>
بنا به تصریح عبدالبهاء در الواح و وصایا، پس از وی ۲۴ تن از فرزندان پسرش، نسل به نسل، با لقب ولی امرالله باید رهبری بهائیان را به عهده می‌گرفتند؛ اما با توجه به عقیم بودن شوقی افندی، پس از درگذشت وی، در میان بهائیان اختلاف و انشعاب به وجود آمد. روحیّه ماکْسوِل، همسر شوقی افندی، و تعدادی از گروه منتخب شوقی افندی ملقب به «ایادیان امرالله»، اکثریت بهائیان را به خود جلب کرده و بیت العدل اعظم را تأسیس کردند و رهبری بهائیت را برعهده گرفتند. این گروه که به «بهائیان بیت العدلی» مشهورند، مقام ولی امری را برای همیشه کنار گذاشتند.<ref> [https://rasekhoon.net/article/show/713732 فلاحتی و فاطمی‌نیا،‌ «انشعابات و اختلافات در بابیت و بهائیت»، وبگاه راسخون.]</ref> در مقابل، چارْلز میسُن ریمی ادعای جانشینی شوقی و ولی امرالله بودن کرد و گروهی با نام «بهائیان ارتدکس» یا «ریمی‌ها» را پدید آورد.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/713732 فلاحتی و فاطمی‌نیا،‌ «انشعابات و اختلافات در بابیت و بهائیت»، وبگاه راسخون.]</ref> پیروان ریمی معتقدند بنا به سفارش عبدالبهاء و شوقی افندی، هر تشکیلاتی اعم از ایادیان امرالله یا سازمان بیت العدل باید تحت نظارت ولایت امر بهائیان باشد و بدون آن مشروعیت ندارد. ازاین‌رو، تشکیلات ایادیان امرالله و بیت العدل را مشروع نمی‌دانند.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/713732 فلاحتی و فاطمی‌نیا،‌ «انشعابات و اختلافات در بابیت و بهائیت»، وبگاه راسخون.]</ref> میسن ریمی، جوئل برای مارانجلا (Joel Bray Marangella) را به عنوان ولی امر سوم بهائیان و جانشین خود انتخاب کرد و مارانجلا نیز در سال ۲۰۰۶م، نصرت الله بهره‌مند را به عنوان ولی امر چهارم بهائیان تعیین کرد.<ref>[https://bahairesearch.org/article/ولی-امر-جدید-بهائیان-ارتدکس «ولی امر جدید بهائیان ارتدکس»، وبگاه بهائی پژوهی.]</ref>
{{جعبه نقل قول
{{جعبه نقل قول
  |عنوان=
  |عنوان=
خط ۱۸۶: خط ۱۸۵:
  |شکل‌بندی منبع =
  |شکل‌بندی منبع =
}}
}}
==انشعابات==
==انشعابات==
پس از مرگ بهاءالله، انشعاباتی در بهائیت پدید آمد که در زمان شوقی افندی به اوج رسید.<ref>نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۷۳.</ref> برخی از انشعابات این فرقه از این قرار است:
پس از مرگ بهاءالله، انشعاباتی در بهائیت پدید آمد که در زمان شوقی افندی به اوج رسید.<ref>نیازی، گذرگاه تاریکی، ۱۳۹۳ش، ص۲۷۳.</ref> برخی از انشعابات این فرقه از این قرار است:
خط ۲۷۲: خط ۲۷۰:
==کتب بهائیت==
==کتب بهائیت==
نوشته‌های رهبران بهائیت به ویژه میرزا حسینعلی و پسرش عباس افندی، برای بهائیان مقدس است و در مجالس آنها قرائت می‌شود.<ref>صدری، «بهائیت»، ص۷۴۲.</ref> از جمله آثار و متون مقدس بهائیت عبارتند از:
نوشته‌های رهبران بهائیت به ویژه میرزا حسینعلی و پسرش عباس افندی، برای بهائیان مقدس است و در مجالس آنها قرائت می‌شود.<ref>صدری، «بهائیت»، ص۷۴۲.</ref> از جمله آثار و متون مقدس بهائیت عبارتند از:
* '''آثار بهاءالله''': کتاب اقدس، کتاب ایقان، هفت وادی، کلمات مکنونه مبین، اشراقات،‌ اقتدارات، بدیع، الواح سلاطین{{یادداشت|نامه‌های میرزا حسینعلی که به پیروانش یا خطاب به پادشاهان، در میان بهائیان به لوح مشهورند که تعداد آنها بیش از ۱۶هزار دانسته شده است.(روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۱)}} و... از جمله آثار میرزا حسینعلی نوری به شمار می‌روند.<ref>زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۱۵۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۰ و ۸۱.</ref> به گفته عبدالبهاء، کتاب اقدس، مهیمن بر جمیع کتب و صحف، ناسخ همه آنها و مرجع تمام احکام و اوامر و نواهی<ref>عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۱،‌ ص۳۴۳؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۱، ص۱۶۱.</ref> و از نظر شوقی افندی، مهم‌ترین اثر بهاءالله و ام الکتاب بهائیت است.<ref>نوری، کتاب اقدس، ص۲۳ (بخش توصیف کتاب اقدس بقلم حضرت ولی امرالله).</ref> این کتاب دربرگیرنده احکام و آموزه‌های بهائیت است که در عَکّا نوشته شده است.<ref>اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، مقدمه، ص۳.</ref> بهائیان، کتاب بیان را ناسخ [[قرآن]] و کتاب اقدس را ناسخ بیان می‌دانند.<ref>نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۲۴.</ref>
* '''آثار بهاءالله''': کتاب اقدس، کتاب ایقان، هفت وادی، کلمات مکنونه مبین، اشراقات،‌ اقتدارات، بدیع، الواح سلاطین{{یادداشت|نامه‌های میرزا حسینعلی که به پیروانش یا خطاب به پادشاهان، در میان بهائیان به لوح مشهورند که تعداد آنها بیش از ۱۶هزار دانسته شده است.(روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۱)}} و... از آثار میرزا حسینعلی نوری به شمار می‌روند.<ref>زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۱۵۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۰ و ۸۱.</ref> به گفته عبدالبهاء، کتاب اقدس، مهیمن بر جمیع کتب و صحف، ناسخ همه آنها و مرجع تمام احکام و اوامر و نواهی<ref>عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۱،‌ ص۳۴۳؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۱، ص۱۶۱.</ref> و از نظر شوقی افندی، مهم‌ترین اثر بهاءالله و ام الکتاب بهائیت است.<ref>نوری، کتاب اقدس، ص۲۳ (بخش توصیف کتاب اقدس بقلم حضرت ولی امرالله).</ref> این کتاب دربرگیرنده احکام و آموزه‌های بهائیت است که در عَکّا نوشته شده است.<ref>اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، مقدمه، ص۳.</ref> بهائیان، کتاب بیان را ناسخ [[قرآن]] و کتاب اقدس را ناسخ بیان می‌دانند.<ref>نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۲۴.</ref>
مجموع آثار و الواح بهاءالله در مجموعه‌ای با نام «آثار قلم اعلی» در شش جلد به چاپ رسیده است.<ref>[https://bahairesearch.org/book/%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%82%D9%84%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D9%84%DB%8C «آثار قلم اعلی»،‌ وبگاه بهائی پژوهی.]</ref>
مجموع آثار و الواح بهاءالله در مجموعه‌ای با نام «آثار قلم اعلی» در شش جلد به چاپ رسیده است.<ref>[https://bahairesearch.org/book/آثار-قلم-اعلی «آثار قلم اعلی»،‌ وبگاه بهائی پژوهی.]</ref>
* '''آثار عبدالبهاء''': مقاله شخصی سیاح، رساله مدنیه، کتاب سیاسیه، کتاب مفاوضات، کتاب مکاتیب، تذکره الوفا، خطابات مبارکه، الواح وصایای مبارکه (وصیت نامه) از جمله آثار عبدالبهاء هستند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۷.</ref>
* '''آثار عبدالبهاء''': مقاله شخصی سیاح، رساله مدنیه، کتاب سیاسیه، کتاب مفاوضات، کتاب مکاتیب، تذکره الوفا، خطابات مبارکه، الواح وصایای مبارکه (وصیت نامه) از جمله آثار عبدالبهاء هستند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۷.</ref>
* '''آثار شوقی افندی''': از جمله آثار شوقی عبارتند از: نظم بدیع، نظم اداری دیانت بهائی‌ (شامل دستورهای تشکیلات بهائی)، ظهور عدل الهی، لوح قرن، قرن بدیع، نظامات بهائی، دور بهائی (ترجمه کتاب تاریخ نبیل زرندی به انگلیسی)، مطالع الانوار، و... . آثار وی، برخی به انگلیسی و برخی به فارسی است.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۹۲.</ref>
* '''آثار شوقی افندی''': از جمله آثار شوقی عبارتند از: نظم بدیع، نظم اداری دیانت بهائی‌ (شامل دستورهای تشکیلات بهائی)، ظهور عدل الهی، لوح قرن، قرن بدیع، نظامات بهائی، دور بهائی (ترجمه کتاب تاریخ نبیل زرندی به انگلیسی)، مطالع الانوار، و... . آثار وی، برخی به انگلیسی و برخی به فارسی است.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت،‌۱۳۸۹ش، ص۹۲.</ref>