پرش به محتوا

اعاده معدوم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۳
imported>Esmati
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Esmati
خط ۸: خط ۸:
== طرح مساله ==
== طرح مساله ==


اعاده معدوم، به معنای آن است که امری که از بین رفته و معدوم شده است، بعینه، یعنی با تمام خصوصیات و ویژگیهای خود، به عبارت فلسفی با همان تشخص، دوباره موجود شود. باید دقت کرد که بازگرداندن معدوم غیر از تکرار کردن است. مثلا اگر کسی کاری را در ساعت معینی انجام دهد، اگر نیم ساعت بعد دوباره آن کار را انجام دد اعاده معدوم نخواهد وبد، بلکه تکرار آن کار خواهد بود. اعاده در صورتی است که فعل انجام شده با همان مشخصات زمانی و مکانی و... موجود شود.
اعاده معدوم، به معنای آن است که امری که از بین رفته و معدوم شده است، بعینه، یعنی با تمام خصوصیات و ویژگیهای خود، به عبارت فلسفی با همان تشخص، دوباره موجود شود.<ref>نهایه الحکمة،بخش احکام سلبی وجود</ref> باید دقت کرد که بازگرداندن معدوم غیر از تکرار کردن ویا ایجاد مشابه آن است. مثلا اگر کسی کاری را در ساعت معینی انجام دهد، اگر نیم ساعت بعد دوباره آن کار را انجام دهد اعاده معدوم نخواهد بود، بلکه تکرار آن کار خواهد بود. اعاده در صورتی است که فعل انجام شده با همان مشخصات زمانی و مکانی و... موجود شود.
 
ابن سینا، محال بودن اعاده معدوم را ضروری دانسته است.
 
دیگر فلسفه این مساله را از فطریات می دانند


در فلسفه این مساله را از فطریات می دانند وفطریات به معنای مسائلی است که
== اشاعره ==
== اشاعره ==
اشاعره‌ بر پايه نصوص‌ دينى‌ اعادة معدوم‌ را به‌ نحو مطلق‌ پذيرفته‌اند. به‌ عقيدة آنان‌ دو صفت‌ «مُبدي‌´» و «مُعيد» اختصاص‌ به‌ ذات‌ الهى‌ دارند و ملازم‌ يكديگرند. هر چيزي‌ كه‌ آفرينش‌ آن‌ محال‌ نباشد، معدوم‌ ساختن‌ و ايجاد دوباره‌اش‌ براي‌ خداوند امكان‌پذير است‌، خواه‌ جوهر باشد، خواه‌ عرض‌. مطلق‌ بودن‌ جواز اعادة معدوم‌ نزد اشاعره‌ به‌ اين‌ ديدگاه‌ آنان‌ بازمى‌گردد كه‌ در اعادة آنچه‌ زمانى‌ وجود داشته‌ است‌، همان‌ كاري‌ صورت‌ مى‌گيرد كه‌ در آفرينش‌ نخستين‌ِ آن‌ از عدم‌ صورت‌ گرفته‌ است‌، يعنى‌ اعادة معدوم‌ مستلزم‌ آن‌ نيست‌ كه‌ ميان‌ عدم‌ِ پيش‌ از آفرينش‌ نخست‌ و عدم‌ِ پيش‌ از اعادة آن‌ تفاوتى‌ باشد و بنابراين‌ همان‌ قدرتى‌ كه‌ در كار آفرينش‌ اول‌ بوده‌ است‌، مى‌تواند به‌ آفرينش‌ دوم‌ تعلق‌ گيرد. از همين‌ رو، اشاعره‌ صدق‌ مفهوم‌ اعاده‌ را، بر خلاف‌ عقيدة معتزله‌، مشروط به‌ ويژگيهايى‌ ذاتى‌ چون‌ قابليت‌ بقا نمى‌دانند (ابن‌فورك‌، 54 - 55، 240، 243؛ بغدادي‌، 233، 234؛ آمدي‌، 300-301؛ جوينى‌، 371). از سوي‌ ديگر در نظر آنان‌ فعل‌ اعاده‌ چيزي‌ جز مُعاد (آنچه‌ اعاده‌ شده‌) نيست‌، همچنان‌ كه‌ آفرينش‌ ابتدايى‌ عبارت‌ است‌ از شى‌ء آفريده‌ شده‌.
اشاعره‌ بر پايه نصوص‌ دينى‌ اعادة معدوم‌ را به‌ نحو مطلق‌ پذيرفته‌اند. به‌ عقيدة آنان‌ دو صفت‌ «مُبدي‌´» و «مُعيد» اختصاص‌ به‌ ذات‌ الهى‌ دارند و ملازم‌ يكديگرند. هر چيزي‌ كه‌ آفرينش‌ آن‌ محال‌ نباشد، معدوم‌ ساختن‌ و ايجاد دوباره‌اش‌ براي‌ خداوند امكان‌پذير است‌، خواه‌ جوهر باشد، خواه‌ عرض‌. مطلق‌ بودن‌ جواز اعادة معدوم‌ نزد اشاعره‌ به‌ اين‌ ديدگاه‌ آنان‌ بازمى‌گردد كه‌ در اعادة آنچه‌ زمانى‌ وجود داشته‌ است‌، همان‌ كاري‌ صورت‌ مى‌گيرد كه‌ در آفرينش‌ نخستين‌ِ آن‌ از عدم‌ صورت‌ گرفته‌ است‌، يعنى‌ اعادة معدوم‌ مستلزم‌ آن‌ نيست‌ كه‌ ميان‌ عدم‌ِ پيش‌ از آفرينش‌ نخست‌ و عدم‌ِ پيش‌ از اعادة آن‌ تفاوتى‌ باشد و بنابراين‌ همان‌ قدرتى‌ كه‌ در كار آفرينش‌ اول‌ بوده‌ است‌، مى‌تواند به‌ آفرينش‌ دوم‌ تعلق‌ گيرد. از همين‌ رو، اشاعره‌ صدق‌ مفهوم‌ اعاده‌ را، بر خلاف‌ عقيدة معتزله‌، مشروط به‌ ويژگيهايى‌ ذاتى‌ چون‌ قابليت‌ بقا نمى‌دانند (ابن‌فورك‌، 54 - 55، 240، 243؛ بغدادي‌، 233، 234؛ آمدي‌، 300-301؛ جوينى‌، 371). از سوي‌ ديگر در نظر آنان‌ فعل‌ اعاده‌ چيزي‌ جز مُعاد (آنچه‌ اعاده‌ شده‌) نيست‌، همچنان‌ كه‌ آفرينش‌ ابتدايى‌ عبارت‌ است‌ از شى‌ء آفريده‌ شده‌.
کاربر ناشناس