بحث:اعاده معدوم
شناسه بد
شناسه این مقاله، به چند دلیل، بسیار بد نوشته شده و باید بازنویسی شود:
- پاراگراف اول شناسه، قرار است مفهوم را به بیان ساده توضیح دهد، نه اینکه پیچیدهترش کند. استفاده از عبارتهایی همچون «تشخص» و «چیزی که به مفهوم فلسفی از میان رفته»، مناسب این شناسه نیست و میتوان آنها را حذف کرد و یا از جایگزینهای سادهتر استفاده کرد. یک نمونه بهتر را میتوانید اینجا ببینید.
- اهمیت موضوع و جایگاه بحث در کلام شیعه، روشن نشده است. اشاره دقیقتر به اینکه اعاده معدوم، شبههای است در برابر اعتقاد به معاد جسمانی. یعنی گفته میشود که اعاده معدوم امکان ندارد، پس معاد جسمانی هم امکان ندارد.
- شناسه وارد اختلافها و ان قلت و قلتهای پیچیده شده است که درست نیست؛ در شناسه باید به بیان دیدگاه مشهور بسنده میشد.
عدم طرح مسئله در بخش «طرح مسئله»
در این بخش، طرح مسئله نشده است. و فقط سعی شده عبارت «اعاده معدوم» توضیح داده شود که البته در توضیح عبارت نیز ناکام مانده. اما صرف نظر از توضیح ناکافی عبارت، مسئله اعاده معدوم، شبههای در برابر معاد یا معاد جسمانی است و در طرح مسئله، اصلا به آن پرداخته نشده است. ذکر مثال هم میتواند به بیان بهتر مسئله کمک کند.
پیچیدگی در بخش دیدگاه متکلمان
بخش نظر اشاعره را میشود سادهتر نوشت. احتمالا منظور این بخش، این بوده که اشاعره به استناد نصوص قرآنی و شاید روایی، معتقدند اعاده معدوم ممکن است. زیرا همان خدایی که انسان و دیگر چیزها را در ابتدا خلق کرده، میتواند دوباره آنها را ایجاد کند. چنانکه مثلا در آیه قرآن آمده که «کما خلقناکم أول مرة» و یا «يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ» و... .
در نوشتن نظر معتزله نیز به نظر میرسد هیچ تلاشی برای سادهتر نوشتن موضوع نشده. مثلا نوشته شده که طبق نظر آنها اولین شرط برای امکان اعاده یک شیء، «باقی» بودن آن شیء معدوم است! و یا گفته شده «دوم اینکه از افعال خداوند باشد، چون افعال بندگان در حدوث خود مقید به زمانند و اعادۀ آنها به معنی تأخیر ایجاد آنها از زمان خاصشان است، حال آنکه قدرت بر فعل، محدود به وقت و جنس و محل واحد است». و در بخش دیدگاه متکلمان امامی هم آمده است: «علامه مجلسی ضمن قول به جواز انعدام موجودات عالم، اعاده را نیز جایز دانسته است.» نویسنده این مقاله، کدام بخش از جامعه را مخاطب این مدخل دانسته است؟ چند درصد از جامعه فارسیزبان، متوجه این عبارت میشوند؟ بخش دیدگاه فلاسفه، خیلی سادهتر و روانتر گفته شده و به مراتب قابل فهمتر است. همان الگوی بخش فلاسفه را میشود در جاهای دیگر مقاله استفاده کرد.
امکان خرد شدن بخش جدال فیلسوفان و متکلمان
این بخش را میتوان خرد کرد و نظرات متکلمان را به بخش متکلمان و نظرات فلاسفه را به بخش دیدگاه فلاسفه منتقل کرد. به خصوص که به برخی از این مطالب، در آن بخشها نیاز بیشتری هست. مثلا با وجود تفصیل زیاد، نهایتا در بخش دیدگاه فلاسفه، هیچ اشارهای به معاد جسمانی نشده؛ در حالی که در بخش پایانی مقاله گفته شده که فلاسفه هرگز منکر معاد جسمانی نبودهاند!
ایراد در ارجاعات و منابع
- برخی از ارجاعات مقاله، فقط به شماره صفحهاند! حتی در ارجاع درونمتنی هم چنین ایجازی درست نیست.
- یکی از منابعی که در فهرست منابع آمده، قرآن است؛ احتمالا به نیت تیمن و تبرک بوده؛ چون در متن مقاله، هیچ ارجاعی به قرآن نشده. --حامد آقاجانی (بحث) ۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۱۹ (UTC)