پرش به محتوا

نسیء: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ۱۰ اکتبر
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''نسیء''' اصطلاحی قرآنی برای اشاره به سنتی در دوران جاهلیت است که موجب به تأخیر انداختن یا جابجایی ماه‌های حرام می‌شد. قرآن در آیات ۳۶ و ۳۷ سورۀ توبه، نسیء را نکوهش کرده و آن را عامل افزای...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''نسیء''' اصطلاحی [[قرآن|قرآنی]] برای اشاره به سنتی در [[جاهلیت|دوران جاهلیت]] است که موجب به تأخیر انداختن یا جابجایی [[ماه‌های حرام]] می‌شد. قرآن در آیات [[آیه ۳۶ سوره توبه|۳۶]] و [[سال ۳۷ هجری قمری|۳۷]] سورۀ توبه، نسیء را نکوهش کرده و آن را عامل افزایش [[کفر]] و گمراهی دانسته است. به گفتۀ مفسران، احتمالاً این سنت از سوی برخی از قبایل و به شکل‌های متفاوتی انجام می‌گرفته است. یک شیوۀ نسیء را تأخیر ماه‌های حرام برای امکان‌پذیر ساختن جنگ برشمرده‌اند. این عمل گاهی با پرداخت مبلغی به افرادی از قبیلۀ بنی‌کِنانه، به عنوان مسئول اعلام یا به تأخیر انداختن ماه‌ها انجام می‌شد. نحوۀ دیگر نسیء را کبیسه‌گیری برای هماهنگ‌کردن ماه‌های قمری با سال شمسی دانسته‌اند. طبق اسناد تاریخی، هدف از کبیسه‌گیری این بود که [[ذی‌الحجة|ماه ذی‌الحجه]] در فصل‌هایی بماند که برای تجارت و مسافرت مناسب‌تر است. مورخان اسلامی احتمال داده‌اند که این سنت از یهودیان به اعراب [[جزیرة العرب|جزیرةالعرب]] منتقل شده است. از جمله دلایل مخالفت [[اسلام]] با نسیء را تغییر حلال و حرام الهی و ایجاد زمینه‌ای برای سودجویی از مراسمات عبادی همچون حج دانسته‌اند. نسیء تا پیش از [[سال ۱۰ هجری قمری|سال دهم هجری قمری]] ادامه داشت و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در [[حجة الوداع|حجةالوداع]] آن را حرام اعلام کرد. طبق روایات تاریخی، بنیان‌گذاران این سنت فردی به نام «عَمرو بن لُحَی» بود. آخرین فردی که مسئول اعلام نسیء بود را «نعیم بن ثعلبة» و «جُنَادة بن عوف» ذکر کرده‌اند.
'''نسیء''' اصطلاحی [[قرآن|قرآنی]] برای اشاره به سنتی در [[جاهلیت|دوران جاهلیت]] است که موجب به تأخیر انداختن یا جابجایی [[ماه‌های حرام]] می‌شد. قرآن در آیات [[آیه ۳۶ سوره توبه|۳۶]] و [[سال ۳۷ هجری قمری|۳۷]] سورۀ توبه، نسیء را نکوهش کرده و آن را عامل افزایش [[کفر]] و گمراهی دانسته است. به گفتۀ مفسران، احتمالاً این سنت از سوی برخی از قبایل و به شکل‌های متفاوتی انجام می‌گرفته است. یک شیوۀ نسیء را تأخیر ماه‌های حرام برای امکان‌پذیر ساختن جنگ برشمرده‌اند. این عمل گاهی با پرداخت مبلغی به افرادی از قبیلۀ بنی‌کِنانه، به عنوان مسئول اعلام یا به تأخیر انداختن ماه‌ها انجام می‌شد. نحوۀ دیگر نسیء را کبیسه‌گیری برای هماهنگ‌کردن ماه‌های قمری با سال شمسی دانسته‌اند. طبق اسناد تاریخی، هدف از کبیسه‌گیری این بود که [[ذی‌الحجة|ماه ذی‌الحجه]] در فصل‌هایی بماند که برای تجارت و مسافرت مناسب‌تر است. مورخان اسلامی احتمال داده‌اند که این سنت از یهودیان به اعراب [[جزیرة العرب|جزیرةالعرب]] منتقل شده است. از جمله دلایل مخالفت [[اسلام]] با نسیء را تغییر [[حلال]] و [[حرام]] الهی و ایجاد زمینه‌ای برای سودجویی از مراسمات عبادی همچون حج دانسته‌اند. نسیء تا پیش از [[سال ۱۰ هجری قمری|سال دهم هجری قمری]] ادامه داشت و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در [[حجة الوداع|حجةالوداع]] آن را حرام اعلام کرد. طبق روایات تاریخی، بنیان‌گذاران این سنت فردی به نام «عَمرو بن لُحَی» بود. آخرین فردی که مسئول اعلام نسیء بود را «نعیم بن ثعلبة» و «جُنَادة بن عوف» ذکر کرده‌اند.


==معرفی==
==معرفی==
نسیء را سنت به تأخیر انداختن ماه‌ها، به ویژه ماه‌های حرام دانسته‌اند.<ref>جعفری، «بحثی درباره «نسیء» و رابطه آن با حج»، ص۱۱۹.</ref> خداوند در در آیات [[آیه ۳۶ سوره توبه|۳۶]] و [[سال ۳۷ هجری قمری|۳۷]] سورۀ توبه از این سنت نهی کرده است. واژۀ نسیء به معنای به تأخیر انداختن چیزی است.<ref>مسائی‌پور و صادق‌پور، «نگاهی به تفسیر نسیء به مدد تقویم‌شناسی»، ص۱۴۱.</ref> دلیل این نام را نیز این برشمارده‌اند که همۀ ماه‌ها در زمان آشکار شدنِ هلال ماه، به نام خودشان نامیده می‌شوند؛ اما در زمانِ نسیء، نامیدنِ اولین ماهِ سال بعد (یعنی [[محرم (ابهام‌زدایی)|محرم]]) به تأخیر می‌افتد.<ref>میرصادقی، «دربارۀ نسیء»، ص۹۹.</ref> دربارۀ معنای آن دو احتمال وجود دارد: یکی به تأخیر انداختنِ یک ماه حرام برای اینکه حرمت جنگ به تأخیر بیافتد،<ref name=":0">طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۵۲ش، ج۹، ص۲۷۱.</ref> دیگری کبیسه‌گیری برای منطبق شدن ماه‌های قمری با نظمِ شمسی فصل‌ها.<ref>مسائی‌پور و صادق‌پور، «نگاهی به تفسیر نسیء به مدد تقویم‌شناسی»، ص۱۵۲.</ref> همچنین [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] این احتمال را نیز مطرح کرده است که شاید اعراب جاهلیت در کار نسیء روش واحدی نداشته‌اند و هر گروهی طبق سلیقۀ خود آن را به‌ کار می‌بردند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۵۲ش، ج۹، ص۲۷۱.</ref> همچنین گفته شده که این رسمی همگانی نبوده و از سوی برخی قبایل جزیرةالعرب انجام می‌شده است.<ref>عطیه عوفی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۶۷.</ref> البته برخی از پژوهشگران معتقدند قبایل اندکی از اعراب بودند که به سنت نسیء عمل نمی‌کردند یا به روشی دیگر آن را به کار می‌بستند.<ref>میر صادقی، «دربارۀ نسی»، ص۱۰۲.</ref>
نسیء را سنت به تأخیر انداختن ماه‌ها، به ویژه ماه‌های حرام دانسته‌اند.<ref>جعفری، «بحثی درباره «نسیء» و رابطه آن با حج»، ص۱۱۹.</ref> خداوند در در آیات [[آیه ۳۶ سوره توبه|۳۶]] و [[سال ۳۷ هجری قمری|۳۷]] سورۀ توبه از این سنت نهی کرده است. واژۀ نسیء به معنای به تأخیر انداختن چیزی است.<ref>مسائی‌پور و صادق‌پور، «نگاهی به تفسیر نسیء به مدد تقویم‌شناسی»، ص۱۴۱.</ref> دلیل این نام را نیز این برشمارده‌اند که همۀ ماه‌ها در زمان آشکار شدنِ هلال ماه، به نام خودشان نامیده می‌شوند؛ اما در زمانِ نسیء، نامیدنِ اولین ماهِ سال بعد (یعنی [[محرم (ابهام‌زدایی)|محرم]]) به تأخیر می‌افتد.<ref>میرصادقی، «دربارۀ نسیء»، ص۹۹.</ref> دربارۀ معنای آن دو احتمال وجود دارد: یکی به تأخیر انداختنِ یک ماه حرام برای اینکه حرمت جنگ به تأخیر بیافتد،<ref name=":0">طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۵۲ش، ج۹، ص۲۷۱.</ref> دیگری کبیسه‌گیری برای منطبق شدن ماه‌های قمری با نظمِ شمسی فصل‌ها.<ref>مسائی‌پور و صادق‌پور، «نگاهی به تفسیر نسیء به مدد تقویم‌شناسی»، ص۱۵۲.</ref>  
 
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] این احتمال را نیز مطرح کرده است که شاید اعراب جاهلیت در کار نسیء روش واحدی نداشته‌اند و هر گروهی طبق سلیقۀ خود آن را به‌ کار می‌بردند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۵۲ش، ج۹، ص۲۷۱.</ref> همچنین گفته شده که این رسمی همگانی نبوده و از سوی برخی قبایل جزیرةالعرب انجام می‌شده است.<ref>عطیه عوفی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۶۷.</ref> البته برخی از پژوهشگران معتقدند قبایل اندکی از اعراب بودند که به سنت نسیء عمل نمی‌کردند یا به روشی دیگر آن را به کار می‌بستند.<ref>میر صادقی، «دربارۀ نسی»، ص۱۰۲.</ref>


==جابه‌جایی ماه‌های حرام==
==جابه‌جایی ماه‌های حرام==
به گفتۀ مفسران [[قرآن]]، در سنت اعراب پیش از [[اسلام]] چهار ماه سال یعنی [[ذی‌القعده]]، [[ذی‌الحجة|ذی‌الحجه]] و [[محرم (ماه)|محرم]] و [[رجب]] حرام و جنگیدن در آن ممنوع بود.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۴۴.</ref> در این میان، سه ماهِ ذی‌القعده، ذی‌الحجه و محرم پشت سر هم بود و درپی‌هم‌آیی آنها و ممنوعیت هرگونه جنگ و غارت در این مدت برای بسیاری از قبایل سخت بود؛ پس نیاز داشتند تا گاهی حرمت این ماه‌ها جا به جا شود.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۹، ص۲۴۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۷۰.</ref> طبق برخی نقل‌ها، اگر قبیله‌ای می‌خواست که در این ماه‌ها بجنگد، با پرداختن مبلغی، از متولیان [[کعبه]] درخواست می‌کردند که آن ماه را حلال اعلام کنند و به جای آن ماه دیگری را حرام گرداند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، مؤسسه امام صادق، ج۶، ص۳۵.</ref> به این ترتیب آن ماهی را که حرمتش را برداشته بودند «نسیء» می‌نامیدند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۵۲ش، ج۹، ص۲۷۱.</ref> در برخی منابع از این نوع از نسیء با نام «زیادت در ماه‌های حرام» یاد کرده‌اند.<ref>«[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n156633/%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1_%D8%B4%D8%AF_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB% کتاب تاریخی، تفسیری، تقویمی «نسی و کبیسه»، اثر جدید سید حسن خمینی منتشر شد]»، پروتال امام خمینی.</ref> گاهی این تأخیر فقط برای یک سال بود و گاهی برای بیش از یک سال، و آنگاه بعد از تمام شدن مدت تاخیر دوباره ماه‌های حرام را حرام می‌نمودند.<ref name=":02">طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۵۲ش، ج۹، ص۲۷۱.</ref>
به گفتۀ مفسران [[قرآن]]، در سنت اعراب پیش از [[اسلام]] چهار ماه سال یعنی [[ذی‌القعده]]، [[ذی‌الحجة|ذی‌الحجه]] و [[محرم (ماه)|محرم]] و [[رجب]] حرام و جنگیدن در آن ممنوع بود.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۴۴.</ref> در این میان، سه ماهِ ذی‌القعده، ذی‌الحجه و محرم پشت سر هم بود و درپی‌هم‌آیی آنها و ممنوعیت هرگونه جنگ و غارت در این مدت برای بسیاری از قبایل سخت بود؛ پس نیاز داشتند تا گاهی حرمت این ماه‌ها جا به جا شود.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۹، ص۲۴۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۷۰.</ref> طبق برخی نقل‌ها، اگر قبیله‌ای می‌خواست که در این ماه‌ها بجنگد، با پرداختن مبلغی، از متولیان [[کعبه]] درخواست می‌کردند که آن ماه را حلال اعلام کنند و به جای آن ماه دیگری را حرام گرداند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، مؤسسه امام صادق، ج۶، ص۳۵.</ref> به این ترتیب آن ماهی را که حرمتش را برداشته بودند «نسیء» می‌نامیدند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۵۲ش، ج۹، ص۲۷۱.</ref> در برخی منابع از این نوع از نسیء با نام «زیادت در ماه‌های حرام» یاد کرده‌اند.<ref>«[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n156633/%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1_%D8%B4%D8%AF_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB% کتاب تاریخی، تفسیری، تقویمی «نسی و کبیسه»، اثر جدید سید حسن خمینی منتشر شد]»، پروتال امام خمینی.</ref> گاهی این تأخیر فقط برای یک سال بود و گاهی برای بیش از یک سال، و آنگاه بعد از تمام شدن مدت تاخیر دوباره ماه‌های حرام را حرام می‌نمودند.<ref name=":02">طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۵۲ش، ج۹، ص۲۷۱.</ref>


از برخی گفتارهای [[ناصر مکارم شیرازی]] و بعضی از دیگر صاحب‌نظران، چنین برمی‌آید که در برخی موارد تأخیر ماه‌ها فقط مخصوصِ «ذی‌الحجة» بوده است. بنا بر این تحلیل، اعراب در سال‌هایی که ایام ماسک حج با فصل گرم سال منطق می‌شد، جای ذی‌الحجة را تغییر می‌دادند، و ماه دیگری را که هوا در آن ماه آمادگی بیشتری برای اعمال حج داشت به جایش قرار می‌دادند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۴۱۰؛ مسائی‌پور و صادق‌پور، «نگاهی به تفسیر نسیء به مدد تقویم‌شناسی»، ص۱۴۲.</ref>
از برخی گفتارهای [[ناصر مکارم شیرازی]] و بعضی از دیگر صاحب‌نظران، چنین برمی‌آید که در برخی موارد تأخیر ماه‌ها فقط مخصوصِ «ذی‌الحجة» بوده است. بنا بر این تحلیل، اعراب در سال‌هایی که ایام ماسک حج با فصل گرم سال منطق می‌شد، جای ذی‌الحجة را تغییر می‌دادند، و ماه دیگری را که هوا در آن ماه مناسبت بیشتری برای اعمال حج داشت به جایش قرار می‌دادند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۴۱۰؛ مسائی‌پور و صادق‌پور، «نگاهی به تفسیر نسیء به مدد تقویم‌شناسی»، ص۱۴۲.</ref>


==کبیسه‌گیری==
==کبیسه‌گیری==
خط ۴۲: خط ۴۴:
فرمان از ما آغاز می‌شود و به سوی ما می‌آید
فرمان از ما آغاز می‌شود و به سوی ما می‌آید


و اگر از امر و فرمان روی برگردانیم، روی برگردانده خواهد شد.<ref>زبیدی، تاج العروس، ذیل واژۀ نَّسِيءُ.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = 320px| اندازه خط = 14px|رنگ پس‌زمینه =#f0f0ff| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}بر اساس برخی روایات، نسیء از سنت‌های یهودیان بود که اعراب دوران جاهلیت از آنان آموخته بودند.<ref>«[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n156633/%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1_%D8%B4%D8%AF_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB% کتاب تاریخی، تفسیری، تقویمی «نسی و کبیسه»، اثر جدید سید حسن خمینی منتشر شد]»، پروتال امام خمینی.</ref> بر اساس روایتی از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، اول کسی که این سنت را در جزیرةالعرب بر قرار ساخت «عَمرو بن لُحَیِّ» بود،<ref>مکارم شیرازی، ‏تفسیر نمونه، جلد ۷ ، صفحه ۴۰۹.</ref> که به کمک بنی‌کنانه بر مکه حاکم شده بود.{{مدرک}}طبق نقل دیگر، حُذیفة بن عبد بن فَقیم کِنانی،<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، بی‌تا، ج۱، ص۲۸.</ref> و طبق نقل بلاذری فرزندش قَلَعُ بن حُذيفة اولین افرادی بودند که این سنت را اجرا کردند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۱۴۱.</ref> به طور کلی، این وظیفه به افرادی از قبیلۀ بنی کنانه تعلق داشت که عنوانِ «قَلَمَّس» داشتند.<ref>مکارم شیرازی، ‏تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۷، صفحه ۴۰۹.</ref>  
و اگر از امر و فرمان روی برگردانیم، روی برگردانده خواهد شد.<ref>زبیدی، تاج العروس، ذیل واژۀ نَّسِيءُ.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = 320px| اندازه خط = 14px|رنگ پس‌زمینه =#f0f0ff| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}بر اساس برخی روایات، نسیء از سنت‌های یهودیان بود که اعراب دوران جاهلیت از آنان آموخته بودند.<ref>«[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n156633/%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF_%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1_%D8%B4%D8%AF_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB% کتاب تاریخی، تفسیری، تقویمی «نسی و کبیسه»، اثر جدید سید حسن خمینی منتشر شد]»، پروتال امام خمینی.</ref> بر اساس روایتی از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، اول کسی که این سنت را در جزیرةالعرب بر قرار ساخت «عَمرو بن لُحَیِّ» بود،<ref>مکارم شیرازی، ‏تفسیر نمونه، جلد ۷ ، صفحه ۴۰۹.</ref> که به کمک بنی‌کنانه بر مکه حاکم شده بود.{{مدرک}}طبق نقل دیگر، حُذیفة بن عبد بن فَقیم کِنانی،<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، بی‌تا، ج۱، ص۲۸.</ref> و طبق نقل بلاذری فرزندش قَلَعُ بن حُذيفة اولین افرادی بودند که این سنت را اجرا کردند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۱۴۱.</ref> به طور کلی، این وظیفه به افرادی از قبیلۀ بنی کنانه تعلق داشت که عنوانِ «قَلَمَّس» داشتند.<ref>مکارم شیرازی، ‏تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۷، صفحه ۴۰۹.</ref>  


[[سید محمدحسین حسینی طهرانی]] برای محاسبۀ اولین سالِ اجرای این سنت، چنین گفته است که این مقام تا هفت نسل بعد از حُذیفه به فرزندان او به ارث رسید تا در نهایت به أبو ثُمامة (جُنادة بن عوف بن اميّة بن قلع بن عبّاد بن قلع بن حذيفة) منتقل شد. حال چنانچه سنّ متوسّط هر نسل را سى سال در نظر بگيريم، مجموع عمرِ این سنت دويست و ده سال مى‌شود و چون ده سال هجرت را از آن كم كنيم، نتیجه خواهیم گرفت که سال دويستِ قبل از هجرت، سال آغاز این سنت بوده است.<ref>حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۶، ص۱۶۱.</ref>
[[سید محمدحسین حسینی طهرانی]] برای محاسبۀ اولین سالِ اجرای این سنت، چنین گفته است که این مقام تا هفت نسل بعد از حُذیفه به فرزندان او به ارث رسید تا در نهایت به أبو ثُمامة (جُنادة بن عوف بن اميّة بن قلع بن عبّاد بن قلع بن حذيفة) منتقل شد. حال چنانچه سنّ متوسّط هر نسل را سى سال در نظر بگيريم، مجموع عمرِ این سنت دويست و ده سال مى‌شود و چون ده سال هجرت را از آن كم كنيم، نتیجه خواهیم گرفت که سال دويستِ قبل از هجرت، سال آغاز این سنت بوده است.<ref>حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۶، ص۱۶۱.</ref>


===پایان سنت نسیء===
===پایان سنت نسیء===
از گفتۀ مفسران چنین بر می‌آید که قبل از ظهور اسلام، مردی از قبیلۀ بنی‌کنانه به نام «نعیم بن ثَعلبة»<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۴۵.</ref> و در زمان ظهور اسلام، جُنَادة بن عوف (ابی ثُمَامة) آخرین قلمس‌ها بودند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۲۲ق، ج۱۱، ص۴۵۲.</ref> بنا به منابع تاریخ اسلام، این سنت تا سال نهم هجرت ادامه داشت.<ref>جعفری، «بحثی دربارۀ نسی و رابطۀ آ با حج»، ص۱۲۰.</ref> در این سال موسم حج به ماه [[ذی‌القعده|ذیقعده]] افتاده بود؛ اما در سال دهم قمری ([[حجة الوداع]]) که موسم حج به [[ذیحجه]] واقعی افتاده بود از سوی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] حرام اعلام شد.<ref>ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۳۸۰ش، ص۱۶.</ref> [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در روز عید قربان خطبه‌ای خواندند و فرمودند: «زمان چرخیده و به همان شکلی درآمده که در هنگام آفرینش آسمان‌ها و زمین بود.»<ref>طبری، المسترشد، ۱۴۱۵ق، ص۳۱۸.</ref> و بدین گونه، این سنت جاهلی کنارگذاشته شد.<ref>ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۳۸۰ش، ص۱۶.</ref>
از گفتۀ مفسران چنین بر می‌آید که قبل از ظهور اسلام، مردی از قبیلۀ بنی‌کنانه به نام «نعیم بن ثَعلبة»<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۴۵.</ref> و در زمان ظهور اسلام، جُنَادة بن عوف (ابی ثُمَامة) آخرین قلمس‌ها بودند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۲۲ق، ج۱۱، ص۴۵۲.</ref> بنا به منابع تاریخ اسلام، این سنت تا سال نهم هجرت ادامه داشت.<ref>جعفری، «بحثی دربارۀ نسی و رابطۀ آ با حج»، ص۱۲۰.</ref> در این سال موسم حج به ماه [[ذی‌القعده|ذی‌القعده]] افتاده بود؛ اما در سال دهم قمری ([[حجة الوداع]]) که موسم حج به [[ذی‌الحجة|ذی‌الحجۀ]] واقعی افتاده بود از سوی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] حرام اعلام شد.<ref>ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۳۸۰ش، ص۱۶.</ref> [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در روز [[عید قربان]] خطبه‌ای خواند و گفت: «زمان چرخیده و به همان شکلی درآمده که در هنگام آفرینش آسمان‌ها و زمین بود.»<ref>طبری، المسترشد، ۱۴۱۵ق، ص۳۱۸.</ref> و بدین گونه، این سنت جاهلی کنارگذاشته شد.<ref>ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۳۸۰ش، ص۱۶.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
confirmed، templateeditor
۲٬۴۰۴

ویرایش