Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۳
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
تفسیر فلسفی أمر بین الأمرین بر پایه دو اصل فلسفی استوار است: | تفسیر فلسفی أمر بین الأمرین بر پایه دو اصل فلسفی استوار است: | ||
به مقتضای اصالت وجود و [[وحدت وجود]]، هستی در همه مصادیق و مراتب خود آثار ویژهای دارد و در نتیجه استناد افعال و آثار به موجودات اعم از مجرد و مادی، جاندار و بیجان استناد حقیقی است | به مقتضای [[اصالت وجود]] و [[وحدت وجود]]، هستی در همه مصادیق و مراتب خود آثار ویژهای دارد و در نتیجه استناد افعال و آثار به موجودات اعم از مجرد و مادی، جاندار و بیجان استناد حقیقی است زیرا همه آنها بهرهای از وجود دارند. | ||
از سوی دیگر [[ممکن الوجود|هستیهایِ امکانی]]، هویتهایی وابسته و نیازمند هستند، و این وابستگی و فقر، عین ذات و هویت اوست نه زائد و عارض بر آن. بنابر این هستیهای امکانی، همانگونه که در وجود خود استقلال ندارند، در ایجاد و فعل نیز مستقل نخواهند بود. | |||
پس افعال انسان، با قدرت و اراده او ارتباط تکوینی و حقیقی دارد و او حقیقتاً فاعل کارهای خود است و بنابراین، نظریه [[جبر]] باطل است. و از سوی دیگر آنجا که هستی او، آفریده خداوند و مخلوق اوست، فعل او مستند به خدا نیز هست. پس نظریه تفویض نیز باطل است. و چون این دو استناد در طول یکدیگرند نه در عرض، هیچ گونه تعارضی رخ نخواهد داد.<ref>ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۳-۳۷۸</ref> این تفسیر از نوآوریهای [[صدر المتألهین]] است، و پس از وی مورد قبول پیروان [[حکمت متعالیه]] [[ملاصدرا|صدرائی]] قرار گرفته است. چنانکه [[امام خمینی]] نیز امر بین الأمرین را همین گونه تفسیر کرده است.<ref>خمینی، الطلب و الارادة، ۱۴۲۱ق، ص۷۲-۷۳ </ref> | |||
فیلسوفان همچنین با تحلیل نفس انسانی و افعال آن امر بین الامرین را تبیین کردهاند: افعالی که از اعضا و قوای مختلف انسان سر میزند، در عین این که انتساب حقیقی و تکوینی با آن عضو و قوه دارد و حقیقتاً فعل آن به شمار میرود، فعل نفس نیز میباشد. مثلاً «دیدن و شنیدن» بدون شک فعلِ قوه باصره و سامعه، و در عین حال فعلِ نَفْس است. هویت و وحدت نفس، پرتوی از هویت و وحدت خداست، و نحوه انتساب و استناد همه هویتهای امکانی و افعال و آثار آنها به آفریدگارِ یکتا، از سنخِ انتساب و استنادِ افعال و آثار اعضا و قوای انسان به نفس او است.<ref>ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۷-۳۷۹؛ امام خمینی، الطلب و الاراده، ۱۴۲۱ق، ص۸۲؛ جبر و اختیار ص۲۸۸ رجوع شود</ref> | |||
افعالی که از اعضا و قوای مختلف انسان سر میزند، در عین این که انتساب حقیقی و تکوینی با آن عضو و قوه دارد و حقیقتاً فعل آن به شمار میرود، فعل نفس نیز میباشد. مثلاً «دیدن و شنیدن» بدون شک فعلِ قوه باصره و سامعه، و در عین حال فعلِ نَفْس است. | |||
هویت و وحدت نفس، پرتوی از هویت و وحدت خداست، و نحوه انتساب و استناد همه هویتهای امکانی و افعال و آثار آنها به آفریدگارِ | |||
==کارکردهای این نظریه== | ==کارکردهای این نظریه== |