|
|
خط ۴۲: |
خط ۴۲: |
| ===دلایل عقلی=== | | ===دلایل عقلی=== |
|
| |
|
| *استدلال [[علم کلام|مُتکلِّمان]]
| |
| یکی از استدلالهای متکلمان این است که در مسئله رابطه اراده انسان با [[اراده الهی]] بیش از سه قول نمیتوان تصور کرد؛ زیرا وقتی دو اراده ([[اراده الهی|اراده خدا]] و اراده عبد) را نسبت به کاری در نظر بگیریم، یا در تحقق فعل، فقط یک اراده دخالت دارد یا هر دو اراده. اگر بگوییم فقط یک اراده دخالت دارد و آن هم اراده خداوند است، نتیجه آن [[جبر و اختیار|جبر]] است و اگر فقط اراده انسان مؤثر باشد، به [[تفویض]] میرسیم؛ اما اگر بگوییم هر دو اراده مؤثرند، نتیجه آن امر بین الامرین است. باید توجه داشت که نمیتوان گفت هیچیک از دو اراده دخالت ندارند؛ زیرا این حالت، خلاف فرض است.<ref>فیاض لاهیجی، ''گوهر مراد''، ص۳۲۷</ref>
| |
|
| |
|
| *استدلال [[فلسفه|حُکما]]
| | [[عبدالرزاق لاهیجی|فیاض لاهیجی]] استدلال کرده است که در مسئله رابطه اراده انسان با [[اراده الهی]] در تحقق یک فعل، یا فقط اراده خدا دخالت دارد که به جبر منتهی میشود، یا فقط اراده انسان که نتیجه آن [[تفویض معتزلی|تفویض]] است و یا هر دو اراده مؤثرند، که نتیجه آن امر بین الامرین است.<ref>فیاض لاهیجی، ''گوهر مراد''، ص۳۲۷</ref> |
| استدلال حکما نیز از این قرار است: خداوند متعال بر هر چیزی توانا است؛ اما اشیا در قبول وجود (موجودشدن) متفاوتاند؛ خداوند بعضی را بدون واسطه میآفریند و برخی را با واسطه. واسطه گاهی واحد است و گاهی متعدد؛ اما معنای لزوم واسطه، نیازمندی خدا به آن در افعالش نیست، بلکه لزوم واسطه به سبب نقصِ قابل (همان مخلوق) است؛ زیرا خداوند سببِ همه اسباب است و در ایجاد اشیا محتاج چیزی نیست. افعال اختیاری انسان نیز به دلیل کاستی، بدون واسطه از خداوند صادر نمیشوند و اراده انسان از جمله واسطههاست؛ پس جبر باطل میشود و از آنجا که تمام واسطهها مخلوق خداوند و از اراده او ناشی میشوند، تفویض مردود است.<ref>ملاصدرا، ''الحکمة المتعالیه''، ج۶، ص۳۷۱ـ ۳۷۲.</ref> | |
|
| |
|
| [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] در تبیین امربین الامرین و نادرستی جبر و تفویض در قالب یک تمثیل میگوید: اگر شخصی که دارای مال فراوانی است یکی از غلامان خود را انتخاب نموده، و جمیع حوائج زندگیش را از خانه و اثاثیه منزل بدهد، اگر بگوئیم: این بخشش هیچگونه در ملکیت غلام اثری نمی گذارد، و مولی همان مولای مالک است، و تملک او نسبت به جمیع آنچه به غلام داده است، قبل از دادن و بعد از دادن مساوی است؛ این قول جبریون است. و اگر بگوئیم: چون مولی به غلام این اموال را داد، دیگر از این به بعد، غلام یگانه مالک این اموال می شود، و ملکیت مولی باطل می گردد، و غلام میتواند مستقلاً در این اموال هرگونه تصرفی بکند؛ این قول اهل تفویض است. ولی اگر بگوئیم: غلام مالک میشودولی نه مستقل بلکه در ظرف ملک مولی و در طول ملکیت او، یعنی مولی مالک اصلی است و بنده و غلام مالک تبعی است، و ملکیت غلام در ضمن ملکیت مولی است؛ این همان گفتاری است که ائمه (ع) در این باره بیان فرموده و بر این اساس مسأله جبر وتفویض را حل کردهاند. <ref>حسینی طهرانی، معاد شناسی، ج۱۰، صص۲۸۳-۲۸۹. | | بنابر استدلال ملاصدرا در اسفار خداوند متعال بر هر چیزی توانا است؛ اما اشیا در قبول وجود (موجودشدن) متفاوتاند؛ خداوند بعضی را بدون واسطه میآفریند و برخی را با واسطه. لزوم واسطه نیز ناشی از کاستی و نقص در قابل(همان مخلوق) است و گرنه قدرت خدا مطلق است. افعال اختیاری انسان نیز به دلیل کاستی، بدون واسطه از خداوند صادر نمیشوند و اراده انسان از جمله واسطههاست؛ پس جبرگرایی باطل میشود و از آنجا که تمام واسطهها مخلوق و ناشی از اراده خداوند هستند، تفویض مردود است.<ref>ملاصدرا، ''الحکمة المتعالیه''، ج۶، ص۳۷۱ـ ۳۷۲.</ref> |
| | |
| | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] در تبیین امربین الامرین و نادرستی جبر و تفویض در قالب یک تمثیل میگوید: اگر شخصی بخشی از اموال خود را به یکی از غلامان خود ببخشد، اگر این بخشش هیچ تأثیری در ملکیت غلام نداشته باشد و او همچنان مالک نباشد این قول جبریون است. و اگر از این به بعد، غلام یگانه مالک این اموال باشد و ملکیت مولی باطل باشد و غلام بتواند مستقلاً در این اموال هرگونه تصرفی بکند؛ این قول اهل تفویض است. ولی اگر هر دو همزمان ملکیت داشته باشند ولی ملکیت غلام غیرمستقل، و در طول ملکیت مولی باشد، این همان گفتاری است که ائمه(ع) گفتهاند و مسأله جبر و تفویض را حل کردهاند.<ref>حسینی طهرانی، معاد شناسی، ج۱۰، صص۲۸۳-۲۸۹. |
| </ref> | | </ref> |
|
| |
|