۱۷٬۱۳۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==معناشناسی== | ==معناشناسی== | ||
اولوا الالباب واژهای [[قرآن|قرآنی]] | اولوا الالباب واژهای [[قرآن|قرآنی]] است که در توصیف بندگان و مؤمنان برجسته و خاص بهکار رفته است.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۱-۱۲۲.</ref> این واژه از تعابیر ویژه در نظام معرفتی و اخلاقی قرآن دانسته شده است.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۱-۱۲۲.</ref> | ||
لغتشناسان، الباب را جمع لُب و بهمعنای عقول دانستهاند.<ref>فراهیدی، کتاب العین، قم، ج۸، ص: ۳۱۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۶۵.</ref> همچنین به خالص و تصفیه شده هر چیز<ref>ابندرید، جمهرة اللغة، بیروت، ج۱، ص۷۶؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، قم، ج۵، ص۲۰۰؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۶۵.</ref> و یا درون هر چیزی لب گفته میشود؛<ref>صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، بیروت، ج۱۰، ص۳۱۰؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۷۲۹.</ref> برای همین برخی، اولوا الالباب را هممعنای اولیالعقول<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۶۴.</ref> یا ذویالعقول<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۴۸۱، ج۲، ص۳۲۵.</ref> قلمداد کردهاند. | |||
گفته شده [[مفسر|مفسران]] این | گفته شده [[مفسر|مفسران]] این ترکیب را واضح دانسته و کمتر به مفهومشناسی آن پرداختهاند.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۲.</ref> با این حال عدهای از مفسران اولیالالباب را به معانی لغوی یعنی صاحبان عقول تفسیر کردهاند.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۱۶؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۸، ص۱۷۳.</ref> اما عدهای دیگر آن را به معنایی چون صاحبان عقول از مؤمنان،<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۷۶۷.</ref> دارندگان عقول کامل<ref>قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۲، ص۲۳۰، بیضاوی، انوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۲۲.</ref> و صاحبان عقول سالم و پاک از آلودگیها و توهمات تفسیر نمودهاند.<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۲، ص۳۳۰.</ref> | ||
=== | ===تفاوت عقل و لب=== | ||
برخی لغتشناسان بین واژه عقل و لب تفاوت قائل شده و لب را عقل پاک از ناخالصیها دانستهاند و معتقدند که هر لبی عقل است اما هر عقلی لب محسوب نمیشود.<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ۱۳۷۴ش، ص۷۳۳.</ref> گفته شده مهمترین وجه تمایز لُب و عقل این است که لب، انسان را به سوی [[توحید]] و | برخی لغتشناسان بین واژه عقل و لب تفاوت قائل شده و لب را عقل پاک از ناخالصیها دانستهاند و معتقدند که هر لبی عقل است اما هر عقلی لب محسوب نمیشود.<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ۱۳۷۴ش، ص۷۳۳.</ref> گفته شده مهمترین وجه تمایز لُب و عقل این است که لب، مرحله تکاملیافته عقل است و انسان را به سوی [[توحید]] و معرفت هدایت میکند؛ اما عقل در مرتبه ابتداییتری نسبت به لب مسیر خیر و شر را نشان میدهد.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۸ به نقل از رخشاد، ص۳۶۶-۳۶۷.</ref> | ||
به باور برخی محققان، تفسیر | به باور برخی محققان، تفسیر «اولوا الالباب» به خردمندان، به معنای نادیدهانگاشتن همۀ ابعاد شخصیت آنان است؛ چنین افرادی هم از نظر رویکردهای نظری از عقل کامل برخوردارند و هم در راستای کنش و کردار، به اوج بلوغ عقل عملی راه یافتهاند.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۱.</ref> | ||
==گستره کاربرد در قرآن== | ==گستره کاربرد در قرآن== | ||
واژه اولیالالباب ۱۶ بار در [[قرآن]] تکرار شده است. آیات [[آیه قصاص|۱۷۹]]، [[آیه ۱۹۷ سوره بقره|۱۹۷]] و [[آیه ۲۶۹ سوره بقره|۲۶۹ سوره بقره]]، آیات [[آیه ۷ سوره آلعمران|۷]] و [[آیه ۱۹۰ سوره آلعمران|۱۹۰ سوره آلعمران]]، [[آیه ۱۰۰ سوره مائده]]، [[آیه ۱۱۱ سوره یوسف]]، [[آیه ۱۹ سوره رعد]]، [[آیه ۵۲ سوره ابراهیم]]، آیات [[آیه ۲۹ سوره ص|۲۹]] و [[آیه ۴۳ سوره ص|۴۳ سوره ص]]، آیات [[آیه ۹ سوره زمر|۹]]، [[آیه ۱۸ سوره زمر|۱۸]] و [[آیه ۲۱ سوره زمر|۲۱ سوره زمر]]، [[آیه ۵۴ سوره غافر]] و [[آیه ۱۰ سوره طلاق]] آیاتی هستند که به این واژه اشاره کردهاند. | |||
در تعدادی از این آیات به ویژگیهای اولوا الالباب اشاره شده است<ref>سوره زمر، آیه ۱۸.</ref> و در تعدادی دیگر درک برخی از مسئلههای ذکر شده در آیه چون حکمت،<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> آیات محکم و | در تعدادی از این آیات به ویژگیهای اولوا الالباب اشاره شده است<ref>سوره زمر، آیه ۱۸.</ref> و در تعدادی دیگر درک برخی از مسئلههای ذکر شده در آیه چون حکمت،<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> [[محکم و متشابه|آیات محکم و متشابه]]،<ref>سوره آلعمران، آیه۷.</ref> و تدبر در آیات قرآن<ref>سوره ص، آیه ۲۹.</ref> را مختص اولوا الالباب ذکر کرده و توجه به آنها را تنها توسط صاحبان خرد ممکن دانسته است.<ref>سوره آلعمران، آیه ۱۹۰؛ سوره رعد، آیه ۱۹؛ سوره یوسف، آیه ۱۱۱؛ سوره ابراهیم، آیه ۵۲، سوره زمر، آیه ۹، ۲۱؛ سوره غافر، آیه ۵۴.</ref> در چهار آیه دیگر پس از ذکر پارهای امور با خطاب قراردادن صاحبان خرد آنها را به [[تقوا|تقوای الهی]] دعوت میکند.<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۹، ۱۹۷؛ سوره مائده، آیه ۱۰۰؛ سوره طلاق، آیه ۱۰.</ref> همین امر سبب شده تا عدهای مسئله لب را وابسته به تقوا عنوان کرده و انسان بیتقوا را خارج از مصداق اولیالالباب بدانند.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۴۴</ref> | ||
==ویژگیها== | ==ویژگیها== | ||
قرآن برای اولوا الالباب ویژگیهایی | قرآن برای اولوا الالباب ویژگیهایی ذکر کرده است از جمله در [[سوره بقره]]، [[ایمان]] به [[خدا|خداوند]] و یادآوری او در همه حالات، اندیشه در اسرار آفرینش و درخواست [[استغفار|بخشش از خداوند]] از ویژگیهای اولیالالباب ذکر شده است.<ref>سوره بقره، آیه ۱۹۰-۱۹۴.</ref> در [[سوره رعد]] نیز پس از ذکر عنوان اولوا الالباب به ویژگیهایی چون وفای به عهد الهی، ترس از خداوند و [[عذاب الهی|عذاب آخرت]]، [[صبر]] و استقامت در اطاعت و برپایی [[نماز]] و انجام [[آیه انفاق|انفاق]] اشاره شده است.<ref>سوره رعد، آیه ۱۹-۲۲.</ref> | ||
عبرت از داستانهای | عبرت از [[قصص القرآن|داستانهای قرآنی]]،<ref>سوره یوسف، آیه ۱۱۱.</ref> هدایتپذیری،<ref>سوره غافر، آیه ۵۴.</ref> اهل [[عبادت]] و [[تهجد]]،<ref>سوره زمر، آیه ۹.</ref> قدرت تدبر و پندگیری از [[آیه|آیات قرآن]]<ref>سوره ص، آیه ۲۹</ref> و تبعیت از بهترین اقوال و مورد هدایت قرارگرفتن از جانب خداوند<ref>سوره زمر، آیه ۱۸.</ref> از جمله ویژگیهای دیگر اولوا الالباب در قرآن است. گفته شده آنها علاوه بر قدرت تشخیص حق از باطل، بهترین مسیر را برای اطاعت الهی برگزیده و همزمان اهل ذکر، تعقل و حکمت هستند.<ref name=":0">میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۱.</ref> برخی [[مفسر|مفسران]] با استناد به [[آیه ۵۴ سوره غافر]]، ولایتپذیری را از ویژگیهای اولیالالباب دانستهاند؛ زیرا انسان بدون [[ولایت]] را مانند گردوی بدون مغز عنوان کردهاند.<ref>گنابادی، بیان السعادة، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۳۸۲.</ref> | ||
==مصادیق== | ==مصادیق== |
ویرایش