عدل الهی: تفاوت میان نسخهها
اضافه کردن منابع مطالعاتی
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
M.hasanzadeh (بحث | مشارکتها) (اضافه کردن منابع مطالعاتی) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
[[شیخ طوسی]] با این استدلال که انجام فعل قبیح، نقص در خداوند است و بنابر براهین عقلی، نقص در خداوند جای ندارد، به اثبات عدل الهی پرداخته است. او همچنین معتقد است انجام فعل قبیح یا از روی جهل است و یا از روی احتیاج که این دو درباره خدا منتفی است. [[آیات قرآن]] و [[روایات]] نیز بر وجود صفت عدل در خدواند دلالت دارند. | [[شیخ طوسی]] با این استدلال که انجام فعل قبیح، نقص در خداوند است و بنابر براهین عقلی، نقص در خداوند جای ندارد، به اثبات عدل الهی پرداخته است. او همچنین معتقد است انجام فعل قبیح یا از روی جهل است و یا از روی احتیاج که این دو درباره خدا منتفی است. [[آیات قرآن]] و [[روایات]] نیز بر وجود صفت عدل در خدواند دلالت دارند. | ||
== جایگاه و اهمیت == | ==جایگاه و اهمیت== | ||
عدل الهی از نقاط تمایز بین دو مذهب بزرگ اسلامی دانسته شده است. [[شیعه|شیعیان]] عدل الهی را از اصول پنجگانه دین<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۹۹.</ref> و یا دستکم از [[اصول مذهب]] میدانند.<ref>جمعی از محققان، فرهنگ شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۳۴.</ref> چنانکه معتزلیان نیز عدل را اصل دوم از [[اصول خمسه|اصول دین]] خود قرار داده بودند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۳.</ref> | عدل الهی از نقاط تمایز بین دو مذهب بزرگ اسلامی دانسته شده است. [[شیعه|شیعیان]] عدل الهی را از اصول پنجگانه دین<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۹۹.</ref> و یا دستکم از [[اصول مذهب]] میدانند.<ref>جمعی از محققان، فرهنگ شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۳۴.</ref> چنانکه معتزلیان نیز عدل را اصل دوم از [[اصول خمسه|اصول دین]] خود قرار داده بودند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۳.</ref> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
مباحث دیگری مانند [[بهشت]]، [[جهنم]] و حسابرسی اعمال در [[قیامت]] نیز متوقف بر عدل الهیاند.<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۱۰۰.</ref> همچنین باور یا عدم باور به عدل در مسائل مهم انسانشناختی مانند [[جبر و اختیار]]، [[قضا و قدر]]، [[مسئله شر|مسئله شرور]] و رنجهای زندگی، سعادت و شقاوت<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۲۲.</ref> [[اختیار]] و اراده انسان تأثیر دارد.<ref>نوروزی، «تاریخچه بحث عدل»، ص۱۳.</ref> از نظر باورمندان به عدل الهی حتی شناخت [[احکام عملی|احکام عملی دین]] نیز وابسته به عدل الهی است. چون [[قاعده ملازمه]] و [[تأثیر مصالح و مفاسد واقعی در احکام]] و پذیرش نقش عقل در اجتهاد با پذیرش عدل الهی ممکن است.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۴.</ref> در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] عدل ركن مهم [[اسلام]] دانسته شده که هیچ یک از مسائل عقیدهاى و عملى، فردى و اجتماعى، خالى از روح عدل نیست.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۳۰۱.</ref> | مباحث دیگری مانند [[بهشت]]، [[جهنم]] و حسابرسی اعمال در [[قیامت]] نیز متوقف بر عدل الهیاند.<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۱۰۰.</ref> همچنین باور یا عدم باور به عدل در مسائل مهم انسانشناختی مانند [[جبر و اختیار]]، [[قضا و قدر]]، [[مسئله شر|مسئله شرور]] و رنجهای زندگی، سعادت و شقاوت<ref>ریشهرى، دانشنامه عقاید اسلامى، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۲۲.</ref> [[اختیار]] و اراده انسان تأثیر دارد.<ref>نوروزی، «تاریخچه بحث عدل»، ص۱۳.</ref> از نظر باورمندان به عدل الهی حتی شناخت [[احکام عملی|احکام عملی دین]] نیز وابسته به عدل الهی است. چون [[قاعده ملازمه]] و [[تأثیر مصالح و مفاسد واقعی در احکام]] و پذیرش نقش عقل در اجتهاد با پذیرش عدل الهی ممکن است.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۴.</ref> در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] عدل ركن مهم [[اسلام]] دانسته شده که هیچ یک از مسائل عقیدهاى و عملى، فردى و اجتماعى، خالى از روح عدل نیست.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۳۰۱.</ref> | ||
=== تاریخچه و زمینههای بحث=== | ===تاریخچه و زمینههای بحث=== | ||
بحث درباره عدل الهی جزو قدیمیترین بحثهای کلامی در [[جهان اسلام]] است. [[مرتضی مطهری]] معتقد است مهمترین عامل طرح بحث عدل الهی، آموزههای قرآن است که شاخههای مختلف عدل (تکوینی، تشریعی، اخلاقی و اجتماعی) را مطرح کرده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۹.</ref> | بحث درباره عدل الهی جزو قدیمیترین بحثهای کلامی در [[جهان اسلام]] است. [[مرتضی مطهری]] معتقد است مهمترین عامل طرح بحث عدل الهی، آموزههای قرآن است که شاخههای مختلف عدل (تکوینی، تشریعی، اخلاقی و اجتماعی) را مطرح کرده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۹.</ref> | ||
قدیمیترین اختلافها در حوزه عدل الهی را درباره نسبت دادن افعال قبیح انسانی به خدا دانستهاند.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۳.</ref> اختلاف بعدی در این باره این بود که افعال انسان مخلوق خودِ اوست یا مخلوق خدا؟<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۴.</ref> در همین دوران بود که جریان فکری قَدَریه با هدف دفاع از عدل الهی شکل گرفت.<ref>ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ص۱۷.</ref> پس از آن بحث [[استطاعت (کلام)|استطاعت]] فراگیر شد که پیوستگی روشنی به بحث عدل الهی دارد.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵.</ref> و همینطور شاخههای مرتبط با عدل الهی مورد بحث و نزاع قرار گرفت تا این که عدل گستردهترین باب [[علم کلام]] شد.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵.</ref> | قدیمیترین اختلافها در حوزه عدل الهی را درباره نسبت دادن افعال قبیح انسانی به خدا دانستهاند.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۳.</ref> اختلاف بعدی در این باره این بود که افعال انسان مخلوق خودِ اوست یا مخلوق خدا؟<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۴.</ref> در همین دوران بود که جریان فکری قَدَریه با هدف دفاع از عدل الهی شکل گرفت.<ref>ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ص۱۷.</ref> پس از آن بحث [[استطاعت (کلام)|استطاعت]] فراگیر شد که پیوستگی روشنی به بحث عدل الهی دارد.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵.</ref> و همینطور شاخههای مرتبط با عدل الهی مورد بحث و نزاع قرار گرفت تا این که عدل گستردهترین باب [[علم کلام]] شد.<ref>زنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵.</ref> | ||
=== عدل از نگاه مذاهب مختلف === | ===عدل از نگاه مذاهب مختلف=== | ||
اختلافها بر سر مسئله عدل الهی باعث شد که در قرون نخستین اسلامی فرقههای مسلمان به دو جریان بزرگ [[عدلیه]] و غیرعدلیه تقسیم شوند. [[امامیه]] و [[معتزله]] به «عدلیه» معروف هستند.<ref>علامه حلی، استقصاء النظر فی القضاء و القدر، ۱۹۳۵م، ص۳۴.</ref> چون عدل را از [[اصول دین]] خود حساب کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۶۸.</ref> | اختلافها بر سر مسئله عدل الهی باعث شد که در قرون نخستین اسلامی فرقههای مسلمان به دو جریان بزرگ [[عدلیه]] و غیرعدلیه تقسیم شوند. [[امامیه]] و [[معتزله]] به «عدلیه» معروف هستند.<ref>علامه حلی، استقصاء النظر فی القضاء و القدر، ۱۹۳۵م، ص۳۴.</ref> چون عدل را از [[اصول دین]] خود حساب کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۶۸.</ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
به عقیده برخی، مذهب عدلیه در مقابل [[جبر|مذهب جبریه]] است.<ref>ابنعطیه، ابهى المداد، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref> | به عقیده برخی، مذهب عدلیه در مقابل [[جبر|مذهب جبریه]] است.<ref>ابنعطیه، ابهى المداد، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref> | ||
== مفهومشناسی عدل== | ==مفهومشناسی عدل== | ||
در روایتی [[امام علی(ع)]] عدل را چنین تفسیر کرده که به [[خداوند]] اتهام نزنیم.(الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ)<ref>سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۵۵۸، حکمت ۴۷۰.</ref> [[ابن ابیالحدید]] شارح [[نهج البلاغه]] معنای کلام امام علی(ع) را در این دانسته که به [[جبر]] اعتقاد پیدا نکنیم تا معتقد شویم خدواند ما را بر عمل قبیح مجبور کرده و به جهت عمل بر آن ما را مؤاخذه میکند. به خداوند اتهام نزنیم که [[تکلیف مالایطاق]] کند و ....<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۲۲۸.</ref>[[ابنمیثم بحرانی]] نیز در [[مصباح السالکین]] در شرح این جمله گفته که منظور اعتقاد به جریان عدل در تمام کارها و سخنان خداوند است و از لوازم این اعتقاد این است که به خداوند تهمت مجبور ساختن بندگانش بر کارهای قبیح و کیفر دادن بر آنها زده نشود. <ref>بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۴۶۵.</ref> [[امام صادق(ع)]] نیز عدل خداوند را چنین توضیح میدهد كه چیزهایى را كه خداوند در مورد آن تو را سرزنش كرده است، به او نسبت ندهى.<ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۹۶.</ref> | در روایتی [[امام علی(ع)]] عدل را چنین تفسیر کرده که به [[خداوند]] اتهام نزنیم.(الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ)<ref>سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۵۵۸، حکمت ۴۷۰.</ref> [[ابن ابیالحدید]] شارح [[نهج البلاغه]] معنای کلام امام علی(ع) را در این دانسته که به [[جبر]] اعتقاد پیدا نکنیم تا معتقد شویم خدواند ما را بر عمل قبیح مجبور کرده و به جهت عمل بر آن ما را مؤاخذه میکند. به خداوند اتهام نزنیم که [[تکلیف مالایطاق]] کند و ....<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۲۲۸.</ref>[[ابنمیثم بحرانی]] نیز در [[مصباح السالکین]] در شرح این جمله گفته که منظور اعتقاد به جریان عدل در تمام کارها و سخنان خداوند است و از لوازم این اعتقاد این است که به خداوند تهمت مجبور ساختن بندگانش بر کارهای قبیح و کیفر دادن بر آنها زده نشود. <ref>بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۴۶۵.</ref> [[امام صادق(ع)]] نیز عدل خداوند را چنین توضیح میدهد كه چیزهایى را كه خداوند در مورد آن تو را سرزنش كرده است، به او نسبت ندهى.<ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۹۶.</ref> | ||
=== در اصطلاح متکلمان=== | ===در اصطلاح متکلمان=== | ||
عدل را در مقابل ظلم دانستهاند.<ref>سید مرتضی، انقاذ البشر من الجبر و القدر، ۱۹۳۵م، ص۳۹.</ref>ولی تعریف آن در آثار عالمان مسلمان یکگونه نیست و به دلیل تعدد معنای لغوی و نیز اختلاف در ملاک حقیقت عدالت، چند تعریف کلی درباره عدل ارائه شده است.<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۲۹.</ref> بنابر گفته [[محمدحسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]] پژوهشگر علم کلام، این تعریفها عبارتند از: توازن و استقامت،<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۲۹.</ref> تساوی و نفی تبعیض،<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۰.</ref> اعطا و رعایت حق مستحق<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۱.</ref> و افاضه بر حسب استعداد و قابلیت.<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۷.</ref> این تعریفها با عبارات دیگری مثل «قراردادن هر چیزی در جای خود»،<ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۶۹.</ref> «حق هر شخصی را به او دادن»<ref>خرازی، بدایة المعارف الإلهیة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref> و «مراعات حقوق دیگران» <ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۷۰.</ref> نیز مطرح شدهاند. | عدل را در مقابل ظلم دانستهاند.<ref>سید مرتضی، انقاذ البشر من الجبر و القدر، ۱۹۳۵م، ص۳۹.</ref>ولی تعریف آن در آثار عالمان مسلمان یکگونه نیست و به دلیل تعدد معنای لغوی و نیز اختلاف در ملاک حقیقت عدالت، چند تعریف کلی درباره عدل ارائه شده است.<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۲۹.</ref> بنابر گفته [[محمدحسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]] پژوهشگر علم کلام، این تعریفها عبارتند از: توازن و استقامت،<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۲۹.</ref> تساوی و نفی تبعیض،<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۰.</ref> اعطا و رعایت حق مستحق<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۱.</ref> و افاضه بر حسب استعداد و قابلیت.<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۷.</ref> این تعریفها با عبارات دیگری مثل «قراردادن هر چیزی در جای خود»،<ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۶۹.</ref> «حق هر شخصی را به او دادن»<ref>خرازی، بدایة المعارف الإلهیة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref> و «مراعات حقوق دیگران» <ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۷۰.</ref> نیز مطرح شدهاند. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
عدل و حکمت الهی از جهت اشکالاتی که به آنها وارد میشود به هم نزدیکند.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۳.</ref>[[حکمت الهی|حکیم]] را به دو گونه معنا کردهاند؛ آنکه کارهایش را متقن و محکم انجام میدهد، و دیگر آنکه واجب را ترک نمیکند و مرتکب فعل قبیح نمیشود <ref>سبحانی، الإلهیات، ۱۴۱۲ق، ص۲۲۵.</ref> و از آنجایی که ظلم قبیح است پس حکیم ظلم نمیکند و چون عدل حَسَن است انجام آن واجب است و حکیم عدل را ترک نمیکند.<ref> سبحانی، الإلهیات، ۱۴۱۲ق، ص۲۸۷.</ref> بنابراین حکمت الهی اعم از عدل الهی است،<ref>ربانی گلپایگانی، عدل و حکمت از دیدگاه شیخ مفید، ص۵۵.</ref> و صفت عدل الهی از شؤون و توابع صفت حکمت الهی است.<ref>سبحانی، الإلهیات، ۱۴۱۲ق، ص۲۸۷.</ref> | عدل و حکمت الهی از جهت اشکالاتی که به آنها وارد میشود به هم نزدیکند.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۳.</ref>[[حکمت الهی|حکیم]] را به دو گونه معنا کردهاند؛ آنکه کارهایش را متقن و محکم انجام میدهد، و دیگر آنکه واجب را ترک نمیکند و مرتکب فعل قبیح نمیشود <ref>سبحانی، الإلهیات، ۱۴۱۲ق، ص۲۲۵.</ref> و از آنجایی که ظلم قبیح است پس حکیم ظلم نمیکند و چون عدل حَسَن است انجام آن واجب است و حکیم عدل را ترک نمیکند.<ref> سبحانی، الإلهیات، ۱۴۱۲ق، ص۲۸۷.</ref> بنابراین حکمت الهی اعم از عدل الهی است،<ref>ربانی گلپایگانی، عدل و حکمت از دیدگاه شیخ مفید، ص۵۵.</ref> و صفت عدل الهی از شؤون و توابع صفت حکمت الهی است.<ref>سبحانی، الإلهیات، ۱۴۱۲ق، ص۲۸۷.</ref> | ||
=== رابطه عدل با تساوی=== | ===رابطه عدل با تساوی=== | ||
متکلمان و فیلسوفان مسلمان تأکید کردهاند که عدل به معنای تساوی بین همه موجودات نیست.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۳.</ref> بلکه عدل به معنای تساوی در جایی است که همه افراد استحقاقهای مساوی داشته باشند. بنابر این وقتی استحقاقها و قابلیتها متفاوت باشد برخورداریها نیز متفاوت خواهد بود.<ref>الحسون، العدل عند مذهب أهل البیت، ۱۴۳۲ق، ص۱۹.</ref> در واقع آنچه از نظر متکلمان مسلمان قبیح است تبعیض است نه تفاوت.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> | متکلمان و فیلسوفان مسلمان تأکید کردهاند که عدل به معنای تساوی بین همه موجودات نیست.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۳.</ref> بلکه عدل به معنای تساوی در جایی است که همه افراد استحقاقهای مساوی داشته باشند. بنابر این وقتی استحقاقها و قابلیتها متفاوت باشد برخورداریها نیز متفاوت خواهد بود.<ref>الحسون، العدل عند مذهب أهل البیت، ۱۴۳۲ق، ص۱۹.</ref> در واقع آنچه از نظر متکلمان مسلمان قبیح است تبعیض است نه تفاوت.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
به گفته جعفر سبحانی میتوان عدل الهی را در سه شاخه عدل تکوینی، [[عدالت تشریعی|عدل تشریعی]] و عدل جزائی دستهبندی کرد.<ref>سبحانی، محاضرات فی الإلهیات، چاپ یازدهم، ص۱۶۰.</ref> ولی مرتضی مطهری عدل را در چهار گونه تکوینی، تشریعی، اخلاقی و اجتماعی دستهبندی کرده است. <ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۵.</ref> [[مصباح یزدی]] نیز تقسیم عدل به عدل تکوینی و تشریعی را در کتاب آموزش عقاید خود ذکر کرده<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۲.</ref> و سپس عدل تشریعی را در سه مرحله عدالت در مقام تکلیف، عدالت در مقام قضاوت، و عدالت در مقام پاداش و عذاب تصویر کرده است.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۵.</ref> | به گفته جعفر سبحانی میتوان عدل الهی را در سه شاخه عدل تکوینی، [[عدالت تشریعی|عدل تشریعی]] و عدل جزائی دستهبندی کرد.<ref>سبحانی، محاضرات فی الإلهیات، چاپ یازدهم، ص۱۶۰.</ref> ولی مرتضی مطهری عدل را در چهار گونه تکوینی، تشریعی، اخلاقی و اجتماعی دستهبندی کرده است. <ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۵.</ref> [[مصباح یزدی]] نیز تقسیم عدل به عدل تکوینی و تشریعی را در کتاب آموزش عقاید خود ذکر کرده<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۲.</ref> و سپس عدل تشریعی را در سه مرحله عدالت در مقام تکلیف، عدالت در مقام قضاوت، و عدالت در مقام پاداش و عذاب تصویر کرده است.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۵.</ref> | ||
== دلایل عدل الهی == | ==دلایل عدل الهی== | ||
دلایل عدل الهی به دو دسته تقسیم میشوند: | دلایل عدل الهی به دو دسته تقسیم میشوند: | ||
===دلایل عقلی=== | ===دلایل عقلی=== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
[[قطب الدین سبزواری]] بحث عدل الهی را فرع بحث [[حسن و قبح عقلی]] میداند و معتقد است پس از پذیرفتن عقلی بودن حسن و قبح میتوان به عدل الهی اعتقاد پیدا کرد.<ref name=":5" /> | [[قطب الدین سبزواری]] بحث عدل الهی را فرع بحث [[حسن و قبح عقلی]] میداند و معتقد است پس از پذیرفتن عقلی بودن حسن و قبح میتوان به عدل الهی اعتقاد پیدا کرد.<ref name=":5" /> | ||
===دلایل قرآنی و حدیثی=== | ===دلایل قرآنی و حدیثی=== | ||
علاوه بر ادله عقلی، عدل الهی بوسیله [[آیات قرآن]] نیز مورد تأیید و تصدیق قرار گرفته است چنانکه در کتاب [[الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل (کتاب)|الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل ]] چندین آیه را به عنوان دلایل اثبات عدل الهی ذکر کرده است؛<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۸۹.</ref> از جمله: | علاوه بر ادله عقلی، عدل الهی بوسیله [[آیات قرآن]] نیز مورد تأیید و تصدیق قرار گرفته است چنانکه در کتاب [[الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل (کتاب)|الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل]] چندین آیه را به عنوان دلایل اثبات عدل الهی ذکر کرده است؛<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۸۹.</ref> از جمله: | ||
* «خدا گواهى میدهد كه جز او هیچ معبودى نیست، فرشتگان و صاحبان علم نیز (بر این حقیقت) گواهاند كه (كارهاى خدا همه) بر عدل و داد استوار است».<ref>آل عمران، آیه ۱۸.</ref> | *«خدا گواهى میدهد كه جز او هیچ معبودى نیست، فرشتگان و صاحبان علم نیز (بر این حقیقت) گواهاند كه (كارهاى خدا همه) بر عدل و داد استوار است».<ref>آل عمران، آیه ۱۸.</ref> | ||
* «ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت برپا میكنیم پس به هیچ كس كمترین ستمى نمیشود». <ref>انبیاء آیه۴۷.</ref> | *«ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت برپا میكنیم پس به هیچ كس كمترین ستمى نمیشود». <ref>انبیاء آیه۴۷.</ref> | ||
در منابع حدیثی نیز روایات متعددی برای اثبات و تبیین عدل الهی گردآوری شده است. کتاب [[دانشنامه عقاید اسلامی (کتاب)|دانشنامه عقاید اسلامی]] ۱۱ حدیث را در فصل دلایل عدل الهی جمعآوری کرده است.<ref>ریشهری، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۸۶-۹۳.</ref> | در منابع حدیثی نیز روایات متعددی برای اثبات و تبیین عدل الهی گردآوری شده است. کتاب [[دانشنامه عقاید اسلامی (کتاب)|دانشنامه عقاید اسلامی]] ۱۱ حدیث را در فصل دلایل عدل الهی جمعآوری کرده است.<ref>ریشهری، دانشنامه عقاید اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۸۶-۹۳.</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
اعتقاد به عدل الهی پرسشها و بحثهایی را برانگیخته است؛ مثل رابطه عدل الهی و وجود شرور و رنجها،<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶۰.</ref> [[عدالت تشریعی|عدالت در تشریع]]،<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۶.</ref> نظام احسن در خلقت<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۳.</ref> و تناسب عدل با خلود در عذاب.<ref> سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ص۲۶۲.</ref> به گفته [[جعفر سبحانی]] متکلم و مرجع تقلید شیعی مباحثی مثل [[قبح عقاب بلا بیان]]، قبح [[تکلیف مالایطاق|تکلیف بما لایطاق]]، تأثیر [[قضا و قدر]] در سرنوشت انسان، [[جبر و اختیار|اختیار انسان]]، و عقاب و عذاب در آخرت را میتوان از نتایج باور به عدل الهی دانست.<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶۰-۲۶۲.</ref> | اعتقاد به عدل الهی پرسشها و بحثهایی را برانگیخته است؛ مثل رابطه عدل الهی و وجود شرور و رنجها،<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶۰.</ref> [[عدالت تشریعی|عدالت در تشریع]]،<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۶.</ref> نظام احسن در خلقت<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۳.</ref> و تناسب عدل با خلود در عذاب.<ref> سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ص۲۶۲.</ref> به گفته [[جعفر سبحانی]] متکلم و مرجع تقلید شیعی مباحثی مثل [[قبح عقاب بلا بیان]]، قبح [[تکلیف مالایطاق|تکلیف بما لایطاق]]، تأثیر [[قضا و قدر]] در سرنوشت انسان، [[جبر و اختیار|اختیار انسان]]، و عقاب و عذاب در آخرت را میتوان از نتایج باور به عدل الهی دانست.<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶۰-۲۶۲.</ref> | ||
<div style="display: block;overflow-y: auto;">{{صفات فعلیه الهی}}</div> | <div style="display: block;overflow-y: auto;">{{صفات فعلیه الهی}}</div> | ||
=== شرور و رنجها === | ===شرور و رنجها=== | ||
{{نوشتار اصلی|شرور}} | {{نوشتار اصلی|شرور}} | ||
مسئله شرور و تلخیها و رنجها در زندگی یکی از اشکالاتی است که بر عدل الهی وارد میشود.<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶۰ و ۲۷۳.</ref> در واقع چون بدبختیها و تیرهروزیها را ظلم انگاشتهاند این مشکلات در مقابل عدل قرار گرفتهاند. <ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۳؛ قدردان قراملکی، عدل الهی، چاپ اول، ص۵۱ و ۶۸.</ref> برای پاسخ به این پرسش که اگر خداوند عادل است پس این همه رنج برای چیست؟ چند رویکرد بین عالمان مسلمان وجود دارد. برخی شرور را لازمه خلقت میدانند<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۴۰.</ref> و برخی آن را عدمی دانسته<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۲۵.</ref> و برخی دیگر شرور را اموری نسبی و قیاسی دانستهاند.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۲۹.</ref> برخی دیگر شرور و رنجها را دارای فایدههایی از قبیل تقویت ایمان و پیشرفت علمی و روشن شدن تفاوت خوبیها و بدیها دانستهاند.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۷۲.</ref> | مسئله شرور و تلخیها و رنجها در زندگی یکی از اشکالاتی است که بر عدل الهی وارد میشود.<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۶۰ و ۲۷۳.</ref> در واقع چون بدبختیها و تیرهروزیها را ظلم انگاشتهاند این مشکلات در مقابل عدل قرار گرفتهاند. <ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۳؛ قدردان قراملکی، عدل الهی، چاپ اول، ص۵۱ و ۶۸.</ref> برای پاسخ به این پرسش که اگر خداوند عادل است پس این همه رنج برای چیست؟ چند رویکرد بین عالمان مسلمان وجود دارد. برخی شرور را لازمه خلقت میدانند<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۴۰.</ref> و برخی آن را عدمی دانسته<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۲۵.</ref> و برخی دیگر شرور را اموری نسبی و قیاسی دانستهاند.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۲۹.</ref> برخی دیگر شرور و رنجها را دارای فایدههایی از قبیل تقویت ایمان و پیشرفت علمی و روشن شدن تفاوت خوبیها و بدیها دانستهاند.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۱۷۲.</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
متکلمان مسلمان معمولا بحث از شرور را در بحث افعال الهی و ذیل بحث توحید مطرح میکنند.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۲.</ref> در این زمینه کتابهای مستقلی نیز نوشته شده است. مثل: «عدل الهی» نوشته [[مرتضی مطهری]]، یا «خدا و مسئله شر» نوشته [[محمدحسن قدردان قراملکی]] و نیز «عدل الهی از دیدگاه امام خمینی» که از مجموعه آثار او گردآوری شده است. | متکلمان مسلمان معمولا بحث از شرور را در بحث افعال الهی و ذیل بحث توحید مطرح میکنند.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۲.</ref> در این زمینه کتابهای مستقلی نیز نوشته شده است. مثل: «عدل الهی» نوشته [[مرتضی مطهری]]، یا «خدا و مسئله شر» نوشته [[محمدحسن قدردان قراملکی]] و نیز «عدل الهی از دیدگاه امام خمینی» که از مجموعه آثار او گردآوری شده است. | ||
=== عدالت در شریعت === | ===عدالت در شریعت=== | ||
{{نوشتار اصلی|عدالت تشریعی}} | {{نوشتار اصلی|عدالت تشریعی}} | ||
عدالت در تشریع از شاخههای بحث عدل الهی و به این معناست که در نظام قانونگذاری دینی و تشریع اصل عدل رعایت شده است.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۶.</ref> مرتضی مطهری معتقد است بر اساس آیات قرآن اصولا هدف خداوند از فرستادن پیامبران برپایی عدل و قسط در زندگی انسانها بوده است.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۶.</ref> به گفته سبحانی در عدل تشریعی دو نکته اساسی وجود دارد؛ یکی اینکه اگر در کاری کمال انسان در انجام تکلیفی خاص باشد خداوند حتما آن را در قانون خود میآورد و دیگر این که کاری فراتر از طاقت انسانی بر او تکلیف نمیکند. <ref>سبحانی، محاضرات فی الإلهیات، چاپ یازدهم، ص۱۶۰.</ref> | عدالت در تشریع از شاخههای بحث عدل الهی و به این معناست که در نظام قانونگذاری دینی و تشریع اصل عدل رعایت شده است.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۶.</ref> مرتضی مطهری معتقد است بر اساس آیات قرآن اصولا هدف خداوند از فرستادن پیامبران برپایی عدل و قسط در زندگی انسانها بوده است.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۳۶.</ref> به گفته سبحانی در عدل تشریعی دو نکته اساسی وجود دارد؛ یکی اینکه اگر در کاری کمال انسان در انجام تکلیفی خاص باشد خداوند حتما آن را در قانون خود میآورد و دیگر این که کاری فراتر از طاقت انسانی بر او تکلیف نمیکند. <ref>سبحانی، محاضرات فی الإلهیات، چاپ یازدهم، ص۱۶۰.</ref> | ||
=== خلقت نظام احسن === | ===خلقت نظام احسن=== | ||
{{نوشتار اصلی|نظام احسن}} | {{نوشتار اصلی|نظام احسن}} | ||
[[نظام احسن]] به این معنا که عالَم مخلوق بهترین شکل ممکن خلقت است<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۳.</ref> یکی از مهمترین مباحث فلسفه اسلامی است.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۸۷.</ref> این بحث نیز در ذیل بحث افعال و عدل الهی مورد مطالعه قرار گرفته است. | [[نظام احسن]] به این معنا که عالَم مخلوق بهترین شکل ممکن خلقت است<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۶۳.</ref> یکی از مهمترین مباحث فلسفه اسلامی است.<ref>مطهری، عدل الهی، چاپ پنجم، ص۸۷.</ref> این بحث نیز در ذیل بحث افعال و عدل الهی مورد مطالعه قرار گرفته است. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
از آنجا که شرور و رنجهای مخلوقات به نوعی نقص در عالم هستی به نظر میرسند این پرسش ایجاد میشود که چه نسبتی بین باور به نظام احسن و پذیرش شرور وجود دارد و چگونه میتوان این ناسازگاری را حل کرد<ref>بطحایی، تحلیل و بررسی نظام احسن از منظر حکمت متعالیه، ص۲۲.</ref> | از آنجا که شرور و رنجهای مخلوقات به نوعی نقص در عالم هستی به نظر میرسند این پرسش ایجاد میشود که چه نسبتی بین باور به نظام احسن و پذیرش شرور وجود دارد و چگونه میتوان این ناسازگاری را حل کرد<ref>بطحایی، تحلیل و بررسی نظام احسن از منظر حکمت متعالیه، ص۲۲.</ref> | ||
=== عذاب و خلود در آن === | ===عذاب و خلود در آن=== | ||
{{نوشتار اصلی|خلود}} | {{نوشتار اصلی|خلود}} | ||
[[خلود]] یا ماندگاری ابدی در عذاب که جزو باورهای ادیان الهی است یکی از امور ناسازگار با عدل الهی دانسته شده است.<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ص۲۶۲.</ref> در عالم اسلام نیز پیش از هم عارفان به این پرسش دامن زدهاند و عذاب دائمی را با عدل الهی ناسازگار دانستهاند.<ref>قدردان قراملکی، عدل الهی، چاپ اول، ص۲۹۱.</ref> | [[خلود]] یا ماندگاری ابدی در عذاب که جزو باورهای ادیان الهی است یکی از امور ناسازگار با عدل الهی دانسته شده است.<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ص۲۶۲.</ref> در عالم اسلام نیز پیش از هم عارفان به این پرسش دامن زدهاند و عذاب دائمی را با عدل الهی ناسازگار دانستهاند.<ref>قدردان قراملکی، عدل الهی، چاپ اول، ص۲۹۱.</ref> | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
==منابع مطالعاتی عدل الهی== | ==منابع مطالعاتی عدل الهی== | ||
* العدل عند مذهب أهل البیت، علاء الحسون، که مجمع جهانی اهل بیت آن را منتشر کرده است. | *العدل عند مذهب أهل البیت، علاء الحسون، که مجمع جهانی اهل بیت آن را منتشر کرده است. | ||
* عدل الهی، مرتضی مطهری | *عدل الهی، مرتضی مطهری | ||
*عدل الهی، محمدحسن قدردان قراملکی، که پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی آن را منتشر کرده است. | |||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبهالله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | * ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبهالله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. |