confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۴۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (کپی از رده:آیات دارای شأن نزول به رده:آیات ردهانبوه) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
[[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر مجمع البیان]] فراز ابتدایی آیه را نشانگر این نکته میداند که خدا رسولش را از جنس مردم فرستاد تا مردم او را ببینند، با او گفتگو کنند و سخنش را درک کنند؛ بنابراین صحیح نیست که به جای یک بشر، فرشتهای را به عنوان پیامبر مأمور ابلاغ پیام کند.<ref> طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۵۵۷.</ref> | [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر مجمع البیان]] فراز ابتدایی آیه را نشانگر این نکته میداند که خدا رسولش را از جنس مردم فرستاد تا مردم او را ببینند، با او گفتگو کنند و سخنش را درک کنند؛ بنابراین صحیح نیست که به جای یک بشر، فرشتهای را به عنوان پیامبر مأمور ابلاغ پیام کند.<ref> طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۵۵۷.</ref> | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] نیز آیه را در مقام بیان کیفیت ارسال رسل میداند تا مشرکان بدانند دعوت دینی، دعوتی عادی و معمولی است؛ با این تفاوت که خدا به صاحبان این دعوت به وسیله [[وحی]] آنچه صلاح دنیا و [[آخرت]] است را میفرستد و هیچ قدرت غیبی وجود ندارد که اراده و [[جبر و اختیار|اختیار]] مردم را باطل و آنان را مجبور به قبول دعوت دینی کند و هیچ پیامبری هم ادعا نکرده که قرار است با اراده تکوینی وقدرت غیبی او نظام جاری حاکم بر جهان نابود شود.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۲۵۶.</ref> بر اساس نظر وی ظاهر فراز دوم آیه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» اگرچه خطاب به رسول خدا(ص) و قومش است ولی عموم مردم به ویژه مشرکان را مورد خطاب قرار میدهد که هرکس حقیقت دعوت نبوی را در نیافته، باید از اهل علم سؤال کند.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۲۵۷.</ref> به اعتقاد علامه طباطبایی هر چند ظاهر آیه اهل الذکر خطاب به همگان است؛ اما پیامبر و [[ایمان|مؤمنان]] که جریان سنت الهی درباره پیامبران (که از جنس انسان های عادی هستند) و مأموریتشان را میدانند و نیازی به پرسیدن از اهل ذکر ندارند و [[شرک|مشرکان]] هم که نه تنها به [[نبوت]] و رسالت پیامبر ایمان ندارند؛ بلکه او را استهزا میکنند و مجنون میپندارند؛ در نتیجه فقط پیروان [[تورات]] (یهودیان) با توجه به این که با پیامبر هم دشمنی دارند به عنوان مخاطبان آیه باقی میمانند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، صص۲۵۷-۲۵۸.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] نیز آیه را در مقام بیان کیفیت ارسال رسل میداند تا مشرکان بدانند دعوت دینی، دعوتی عادی و معمولی است؛ با این تفاوت که خدا به صاحبان این دعوت به وسیله [[وحی]] آنچه صلاح دنیا و [[آخرت]] است را میفرستد و هیچ قدرت غیبی وجود ندارد که اراده و [[جبر و اختیار|اختیار]] مردم را باطل و آنان را مجبور به قبول دعوت دینی کند و هیچ پیامبری هم ادعا نکرده که قرار است با اراده تکوینی وقدرت غیبی او نظام جاری حاکم بر جهان نابود شود.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۲۵۶.</ref> بر اساس نظر وی ظاهر فراز دوم آیه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» اگرچه خطاب به رسول خدا(ص) و قومش است ولی عموم مردم به ویژه مشرکان را مورد خطاب قرار میدهد که هرکس حقیقت دعوت نبوی را در نیافته، باید از اهل علم سؤال کند.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص۲۵۷.</ref> به اعتقاد علامه طباطبایی هر چند ظاهر آیه اهل الذکر خطاب به همگان است؛ اما پیامبر و [[ایمان|مؤمنان]] که جریان [[سنت الهی]] درباره [[پیامبران]] (که از جنس انسان های عادی هستند) و مأموریتشان را میدانند و نیازی به پرسیدن از اهل ذکر ندارند و [[شرک|مشرکان]] هم که نه تنها به [[نبوت]] و رسالت پیامبر ایمان ندارند؛ بلکه او را استهزا میکنند و مجنون میپندارند؛ در نتیجه فقط پیروان [[تورات]] (یهودیان) با توجه به این که با پیامبر هم دشمنی دارند به عنوان مخاطبان آیه باقی میمانند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، صص۲۵۷-۲۵۸.</ref> | ||
[[ ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] نیز قسمت دوم آیه (سؤال از اهل اطلاع) را تأکید و تأیید این واقعیت میداند که کار رساندن [[وحی]] به انسانها از طریق عادی وظیفه پیامبران است، نه اینکه با یک نیروی خارقالعاده و برهم زدن قوانین طبیعت، مردم را مجبور به قبول دعوت و ترک همه انحرافات کنند که اگر چنین بود دیگر [[ایمان]] آوردن افتخار و تکامل نبود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۲۴۱.</ref> | [[ ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] نیز قسمت دوم آیه (سؤال از اهل اطلاع) را تأکید و تأیید این واقعیت میداند که کار رساندن [[وحی]] به انسانها از طریق عادی وظیفه پیامبران است، نه اینکه با یک نیروی خارقالعاده و برهم زدن قوانین طبیعت، مردم را مجبور به قبول دعوت و ترک همه انحرافات کنند که اگر چنین بود دیگر [[ایمان]] آوردن افتخار و تکامل نبود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۲۴۱.</ref> |