confirmed، templateeditor
۱۱٬۱۲۹
ویرایش
(ویکی سازی) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
[[پرونده:سنگ قبر مالک اشتر.jpg|بندانگشتی|سنگ قبر مالک اشتر]] | [[پرونده:سنگ قبر مالک اشتر.jpg|بندانگشتی|سنگ قبر مالک اشتر]] | ||
اشتر در راه مصر بود که جایستار (مامور معاویه) در قلزم{{یاد| قلزم شهری باستانی است در پایان دریای سرخ، خشک و بیروح است نه آب دارد نه آبادی (مقدسی، احسن التقاسیم، ص۱۹۵ و ۱۹۶)}} شربت عسل مسمومی را به مالک نوشاند و به [[شهادت]]ش رساند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۹۶.</ref> معاویه پس از دریافت خبر شهادت مالک، دخالت (هر چند غیر مستقیم) در کشتن او را کتمان نکرد و در جمع یارانش در ضمن سخنانی گفت: مالک که دست راست علی بود در راه مصر با شربت عسل کشته شد و همانا خداوند لشکریانی از عسل دارد. <ref>مجلسی، بحارالانوار، الناشر: دار الرضا، ج۳۳، ص۵۹۱؛ سبحانی، فروغ ولایت، ناشر موسسه امام صادق علیهالسلام، ص۷۵۸.</ref> | اشتر در راه مصر بود که جایستار (مامور [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]]) در قلزم{{یاد| قلزم شهری باستانی است در پایان دریای سرخ، خشک و بیروح است نه آب دارد نه آبادی (مقدسی، احسن التقاسیم، ص۱۹۵ و ۱۹۶)}} شربت عسل مسمومی را به مالک نوشاند و به [[شهادت]]ش رساند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۹۶.</ref> معاویه پس از دریافت خبر شهادت مالک، دخالت (هر چند غیر مستقیم) در کشتن او را کتمان نکرد و در جمع یارانش در ضمن سخنانی گفت: مالک که دست راست علی بود در راه مصر با شربت عسل کشته شد و همانا خداوند لشکریانی از عسل دارد. <ref>مجلسی، بحارالانوار، الناشر: دار الرضا، ج۳۳، ص۵۹۱؛ سبحانی، فروغ ولایت، ناشر موسسه امام صادق علیهالسلام، ص۷۵۸.</ref> | ||
نویسنده [[الغارات]] (متوفای ۲۸۳ق) روایتهای مختلفی را در وفات مالک نقل کرده است؛ بر اساس یکی از روایتهای او، مالک در مصر پس از درگیری سختی به شهادت رسید.<ref>الثقفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱، ص۲۶۳.</ref> همچنین برخی نقلها درگذشت او را به مرگ طبیعی دانستهاند.<ref>ابن أبیالحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۵، ص۱۰۱.</ref> | نویسنده [[الغارات]] (متوفای ۲۸۳ق) روایتهای مختلفی را در وفات مالک نقل کرده است؛ بر اساس یکی از روایتهای او، مالک در مصر پس از درگیری سختی به شهادت رسید.<ref>الثقفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱، ص۲۶۳.</ref> همچنین برخی نقلها درگذشت او را به مرگ طبیعی دانستهاند.<ref>ابن أبیالحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۵، ص۱۰۱.</ref> | ||